کد خبر 1019890
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۳:۱۵
مادر

آن قدر از رفتارها و توهین‌های فرزندانم زجر کشیده ام که ناگهان در ضمیر ناخودآگاه خودم به عدالت خدا هم شک کردم، اما بلافاصله با دست به دهانم کوبیدم و استغفار کردم.

به گزارش مشرق، زن ۶۵ ساله در حالی که اشک هایش را زیر چادر رنگ و رو رفته اش پنهان می‌کرد مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد نشست و با بیان این که نمی‌خواهم با این شکایت فرزندانم اذیت شوند یا برای آن‌ها پرونده‌ای تشکیل شود به تشریح سرگذشت خود پرداخت.

بیشتر بخوانید:

نقشه زن و مرد طمعکار برای تصاحب اموال تاجر

او که پوست زمخت دستانش را به مشاور کلانتری نشان می‌داد، گفت: همسرم کارگر ساختمانی بود و درآمدش کفاف مخارج زندگی مان را نمی‌داد به همین دلیل من هم در بیرون از منزل کار می‌کردم تا کمک خرج خانواده باشم و بتوانم در کنار یکدیگر هزینه‌های زندگی را تامین کنیم.

اما سختی‌ها و بدبختی‌های من از روزی شروع شد که خبر فوت همسرم زندگی ام را به هم ریخت. او هنگام کار در یک ساختمان دو طبقه از بالای داربست پایین افتاد و نرسیده به بیمارستان جان سپرد.

از آن روز به بعد من با دو دختر و یک پسرم تنها ماندم و باید هزینه‌های زندگی را تنها به دوش می‌کشیدم. آن زمان من ۵۵ سال داشتم و هنوز دستانم توان کار کردن داشت. با آن که از قبل هم به کار کردن عادت داشتم، اما این بار کمر همت بستم تا به تنهایی فرزندانم را به سر و سامان برسانم.

از پرستاری کودکان و سالمندان گرفته تا خدمت گزاری و نظافت خانه‌های مردم را انجام می‌دادم.

همه تلاشم این بود که دختر و پسرم درس بخوانند و پله‌های خوشبختی و ترقی را طی کنند چرا که یکی از دخترانم ازدواج کرده و خیالم از طرف او راحت بود. همه سختی‌ها را تحمل می‌کردم تا آن‌ها در آسایش و آرامش تحصیل کنند و به دانشگاه راه یابند.

بالاخره هر دو فرزندم در یکی از رشته‌های خوب دانشگاهی پذیرفته شدند. از دیدن پیشرفت آن‌ها لذت می‌بردم و همه خستگی‌های روزانه ام را فراموش می‌کردم، اما فرزندانم هیچ گاه به فکر من نبودند و تنها مرا مانند عابربانک می‌دیدند. نه تنها احترامی به من نمی‌گذاشتند و حرف شنوی نداشتند بلکه رفتارهایم را به سخره می‌گرفتند و مرا مایه خجالت خودشان می‌پنداشتند. آن‌ها می‌گفتند تو کلفت خانه‌های مردم هستی و ما نمی‌توانیم نگاه‌های سرزنش آمیز دیگران را تحمل کنیم به همین دلیل همواره مرا با گفتار و کردارشان عذاب می‌دادند در حالی که من سعی می‌کردم با همین دست‌های زمخت و زخمی کار نظافت منازل مردم را انجام بدهم و آن‌ها را با پول حلال بزرگ کنم. با وجود این، همه بی احترامی‌ها و نیش و کنایه‌ها را تحمل می‌کردم تا این که شب گذشته خسته و کوفته از سر کار به منزل بازگشتم و پله‌ها را به سختی طی کردم، اما هر چه در زدم کسی در منزل را باز نکرد! به ناچار دسته کلیدم را بیرون آوردم، اما باز هم قفل در باز نمی‌شد به ناچار با گوشی تلفن دخترم تماس گرفتم و صدای زنگ آن را از درون منزل شنیدم.
یک لحظه قلبم فرو ریخت و احساس کردم خدای ناکرده برای فرزندانم اتفاقی افتاده است، اما در همین حال ناگهان در خانه باز شد و دختر و پسرم با چهره‌ای غضب آلود در مقابلم قرار گرفتند.

بی درنگ به سمت دخترم رفتم و در حالی که می‌گفتم کجا بودید قفل در خراب شده است! قصد داشتم آن‌ها را به آغوش بکشم که در یک لحظه مشت گره کرده پسرم و دستان بی مهر دخترم بر سینه ام نشست. آن‌ها مرا به بیرون از منزل پرت کردند و با چهره‌ای غضبناک فریاد زدند «تو مایه خجالت و سرافکندگی ما هستی! دیگر نمی‌خواهیم تو را ببینیم». باورم نمی‌شد فرزندانی که با خون دل بزرگ کرده‌ام این گونه با من رفتار می‌کنند.

با ضربه آن‌ها به زمین افتادم و همسایه‌ها با شنیدن سر و صدا بیرون آمدند. بلافاصله خودم را جمع و جور کردم و ضمن احوال پرسی با همسایه‌ها گفتم ببخشید اتفاقی زمین خوردم! نمی‌خواستم آبروریزی شود و بی احترامی به مادر بر سر زبان‌ها بیفتد. اما با رفتن همسایه‌ها فرزندانم مرا بیرون کردند و گفتند این منزل ارثیه پدرمان است تو هم سهمت را بگیر و به دنبال زندگی خودت برو تا مایه خجالت ما نباشی و... شب را به یکی از مراکز زیارتی رفتم و تا صبح گریه کردم که خدا از گناهان فرزندانم درگذرد و مرا که به عدالت او شک کرده بودم به رحمت خویش ببخشد و...

شایان ذکر است، به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) شکایت این زن دل شکسته در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری توسط کارشناسان زبده مورد رسیدگی و بررسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 21
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۰۶:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    9 2
    خدا بهشون رحم کنه
  • ایرج IR ۰۷:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    10 0
    فرزندان این زن اگر ذره ای اعتقاد به خدا و فرشتگان کاتب اعمال داشتن، جرأت چنین جسارتی نداشتند . چه مادر ببخشد و چه نبخشد ، این فرزندان روی خوشی و شادی در زندگی خود نخواهند دید و عذاب اخروی اش هم بماند .... البته باید این سوال جدی را از آموزش و پرورش و خانواده ها کرد : که چطور نمی توانند بچه ها را تربیت صحیح دینی بکنند ؟ پس اینهمه دروس دینی و مذهبی در مدارس و اینهمه برنامه اعتقادی در رسانه ها کارآیی اش برای جوانان چیه ؟ یاد درس زبان انگلیسی افتادم که دانش آموزان پس از چندین سال آموزش ، قادر نیستند دو جمله انگلیسی صحبت کنند !
    • اهل خوزستان ساکن قم IR ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
      4 0
      سلام -ببخشید -ما یک عمویی داشتیم در زمان جنگ درخرم آباد لرستان مادربزرگم خدااموات شمارا بیامرزد برای مادرم که عروسش بود تعریف می کرد گفت : من رفتم بازار کباب خرید پشت به مردم شروع کردم به خوردن یک وقت دیدم چیزی محکم خورد به کمرم این عموی ما بالگد به کمر مادربزرگ مازده بود ودر سال 1380 مستخدم دانشگاه آزاد بود عاقبت به شر مرد ---..
  • IR ۰۷:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    7 0
    وای خدا همه ما را به راه راست هدایت کن
  • NL ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    9 1
    بعد ۴۰ سال شعار از کجا به کجا رسیدیم قدیما یارو هر آشغالی بود به پدر مادرش نمیگفت تو
  • IR ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    10 0
    وای از دست چنین فرزندانی روزی خداوند عذاب دردناکی را برایشان رقم میزند هرچه زودتر توبه کنند و بروند پیش مادرشان
  • ایرانی IR ۰۸:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    7 0
    خدایا رحم کن آه پدر و مادر به ویژه مادر بسیار خطرناک است ،فرزندان عزیز شما را به خدا قسم می دهم نسبت به والدینتان خوش رفتاری کنید تا فرزندان شما به شما خوش رفتاری کنند دنیا تلافی خانه افراد خاطی است من اگر جای فرزندان این مادر بودم شبانه روز دست و پایش را غرق در بوسه می کردم زیرا تمام جوانی و انرژی و توانش رابرای فرزندانش گذاشته و در سجده های نمازم بصورت طولانی دست به دعا می شدم و برای سلامتی اش دعا می کردم و الان نیز به عنوان یک شهروند ایرانی ،دست و پایش را بوسه می زنم و به زنان سرزمینم افتخار می کنم که با چنین رشادت و ایثاری با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و این مادر سمبل گذشت و فداکاری است و از مسئولین درخواست می کنم مدال ایثار و فداکاری را به ایشان هدیه کنند و برای همه درس عبرتی باشد.
  • علی IR ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    1 8
    اینم مایه افتخار کسانیکه همچنان پرمدعا حرف از تربیت اسلامی و ایمان و ... میزنن اینا شدن بچه هایی که با اموزه های شما بزرگ شدن منتظر شرایط بدتر از اینا باید باشیم چون تو این مملکت هیچکس روی واقعی خودش رو نشون نداده
    • IR ۰۹:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
      6 0
      چرت نگو اینها تربیت شدگان ماهواره و اینترنت بی در و پیکرند
    • سید IR ۱۶:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
      0 0
      تا همین دو نسل قبل ( تا دهه شصتی ها ) احترام به پدر و مادر در جامعه ما ، اصل بود و حتی افراد شرور هم آنرا رعایت می کردند ! اما با ورود ماهواره ، اینترنت ،شبکه های فارسی زبان آنورآبی و گوشی های هوشمند ؛ بسیاری از حریم ها و خط قرمز های اخلاقی جامعه ما شکسته شد ! آنها دین ، اخلاق ، ادب و فرهنگ ما را نشانه گرفتند و با بمباران فرهنگ منحط خود ، جوانان و نوجوانان ما را برده خود کردند ! البته این میان نباید از کوتاهی و بی تفاوتی مسئولین فرهنگی هم غافل شد !!
  • IR ۰۸:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    7 0
    خدا فرزندانشو نابود میکنه..بخاطر جسارت به مقام حضرت مادر... شک نکنید لا اقل به گدایی می افتن..
  • IR ۰۹:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    1 4
    چرا هر بی فرهنگی که اتفاق می‌افته برای استان خراسان به خصوص مشهده واقعا جای سوال داره
    • DE ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
      0 0
      مشهدی ها بدبخت ماهواره و فضای مجازی هستند حسابی بی فرهنگ شدن سگ بازی و ولنگاری عیاشی و حالا هم بی چشم رویی
  • IR ۰۹:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    3 0
    پیترسم برای دیدارم از بهشت به جهنم بیاید مادر است دیگر
  • NL ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    0 0
    این بچه ها رو جوری با صراحت عاق و داغ کنید که تو هفت آسمون پیداتون نکنن بچه هاتون رو خوب شناختین که بی غیرت و نفهم و خام هستن چنین وقیح و صریح که مادر رو از غریبه و آشنا تشخیص نمیدن. بالاخره جنجال حقیقت از مجاز لیلی کوره وامونده محصولات عمدی چند وجهی داره اما خدا کشتی آنجا که خواهد برد اگر ناخدا جامه از تن درد.
  • احمد IR ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    4 0
    خاک عالم برسرشان
  • سیدحسین IR ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    2 0
    هر چند که یک طرفه به قاضی رفتن مذمومه، اما اصل اختلافات این مادر و فرزندانش هر چی که باشه، قرآن فرموده حق ندارید به مادر و پدر یه اُف هم بگید. حتی یک اُف ساده هم مرحله ای از عاق والدینه. خدا به داد چنین فرزندانی که حرمت والدین رو میشکنن برسه. عاقبت خطرناکی دارن
  • IR ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    5 0
    چقدر قرآن شناسیم؟؟
  • IR ۲۲:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
    0 0
    .
  • گون آی IR ۰۳:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
    0 0
    اصن باورم نمیشه!!!!!! ........که همچین کارایی بتونن بکنن
  • دوست IR ۱۵:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۱
    0 0
    من میخواهم بگویم اگر تودل شکسته هستی دخترت راببخش تا به راه راست هدایت شود در غیر این صورت دخترت افسرده افسردگی میگیرد دختر وفزرند ت در معرض ناراحتی شدید قرار گرفته است پس تنها کسی که میتواند کمکش کند خود مادر هست من دوستش هست من بخشیدم شما من راحلال کنید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس