دیدید فرمول من برای ایران جواب داد و عالی ترین مقام اجرایی ایران حاضر به مذاکره و ملاقات با من است، اقتصاد آن ها آسیب دیده و حاضرند برای ترمیم آن با من مذاکره کنند.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


به قول خودتان، مگر دیوانه‌ایم؟!

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

دیروز آقای روحانی در همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیر ساخت‌های روستایی گفت: «اگر بدانم که به جلسه‌ای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه، کشور آباد شده و مشکلات مردم حل می‌شود، دریغ نمی‌کنم.». درباره این بخش از اظهارات رئیس‌جمهور محترم گفتنی است که:


?-  آقای روحانی مشخص نکرده‌اند که منظورشان از ملاقات با کسی که احتمال می‌دهند نتیجه آن آبادانی کشور باشد، چه کسی و یا چه کسانی است؟ چرا که ملاقات ایشان غیر از نتانیاهو و ترامپ با هیچکس دیگری منع نشده است و طی ?‌سال گذشته، تقریبا با سران همه کشورها ملاقات داشته‌اند. به یقین منظور آقای روحانی ملاقات با نتانیاهو نیست. اما، اگر نظر آقای روحانی به ملاقات با ترامپ باشد! باید پرسید؛ مگر حضرتعالی در پاسخ به درخواست‌های مکرر ترامپ برای مذاکره، نمی‌فرمودید: «کشورها مگر دیوانه شده‌اند با شما که توافق را نقض می‌کنید، مذاکره کنند»؟! و بازهم جنابعالی بودید که در آبان ماه ?? با اشاره به عهد شکنی‌های پی‌درپی آمریکا گفته بودید؛ «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکره‌ای که به تأیید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید». یعنی بازهم سخن از دیوانه بودن کسانی که دَم از مذاکره با آمریکا می‌زنند! آقای ظریف، وزیر خارجه دولت شما هم به صراحت گفته بود؛ «توافق با آمریکا به‌اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد». باز هم گفته خودتان بود که؛ «تعامل با غرب، اعتبار خود را نزد افکار عمومی ایران از دست داده است» و... این رشته سر دراز دارد!


اکنون سؤال این است که اگر منظور جنابعالی ملاقات با ترامپ نیست پس ملاقات با کیست؟! با بقیه سران کشورها که ملاقات داشته و یا منعی برای ملاقات نداشته‌اید تا نیازی به اظهار نظر دوپهلوی مورد ‌اشاره باشد!


?- آقای روحانی فرموده‌اند؛ اگر بدانم با کسی ملاقات کنم که نتیجه آن آبادانی کشور باشد، از ملاقات دریغ نمی‌کنم! خب، اگر منظورتان ملاقات با ترامپ باشد که اولاً به قول خودتان «دیوانگی» است! و ثانیاً بارزترین نتیجه ملاقات‌ها و مذاکرات شما با آمریکا، برجام بوده است که هیچکس- تاکید می‌شود که هیچکس- نمی‌تواند در فاجعه‌آمیز بودن آن کمترین تردیدی داشته باشد. تازه، برجام نتیجه ملاقات‌ها و مذاکرات شما با اوباما بود که او را «رئیس‌جمهور مؤدب»! آمریکا می‌دانستید و تیم هسته‌ای کشورمان در تماس و رابطه با تیم حریف تا آنجا پیش رفته بودند و با هم خاله و خواهرزاده شده بودند که یکدیگر را با نام کوچک صدا می‌کردند و عکس نوه‌های خود را به هم نشان می‌دادند! اما، نتیجه چه بود؟ فاجعه برجام و کلاه گشادی که با دست شما بر سر ملت گذاشتند. حالا بفرمایید کجای آن برای کشور «آبادانی»! درپی ‌داشت که ادامه آن داشته باشد؟!


?- البته نباید از نظر دور داشت که ترامپ و اوباما دولبه یک قیچی هستند اوباما دست چدنی آمریکا را در دستکش مخملین پنهان کرده بود ولی ترامپ آمریکای بی‌روتوش است.‌ اشاره به این نکته از آنجا ضروری است که دولت محترم اصرار دارد، فاجعه‌بار بودن برجام را به ترامپ نسبت بدهد و نه تمامیت آمریکا، از این روی بد نیست ‌اشاره شود که؛


- اوباما در میان ? رئیس‌جمهور آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیشترین تحریم‌ها را علیه ایران تصویب و به اجرا گذاشته است تا آنجا که ?? درصد تحریم‌ها علیه ایران در دوره اوباما وضع و عملیاتی شده است.
- هیچ تحریمی از سوی ترامپ علیه کشورمان اعمال نشده مگر آنکه ساختار و سازمان آن قبلا توسط اوباما طراحی شده است.


- اوباما هیچ‌گاه ساختار تحریم‌ها علیه ایران را در برجام برهم نزد. دیوید کوهن، وزیر خزانه‌داری وقت آمریکا تصریح می‌کند که؛ آمریکا برای ادامه فشار بر ایران ساختار تحریم‌ها را حفظ کرده است!


- تحریم‌های نفتی و بانکی که امروزه بیشترین چالش‌ها را پدید آورده است همان تحریم‌هایی است که دولت اوباما در قالب قطعنامه ???? شورای امنیت سازمان ملل گنجانده و به تصویب رسانده است.
- تحریم موسوم به منع صدور ویزا در دولت اوباما تصویب شد.


- نشان کردن سپاه به عنوان یک گروه تروریستی در دوران اوباما صورت گرفت.
- قانون تحریمی «آیسا» و قانون وضعیت اضطراری علیه ایران و... از سوی اوباما تصویب و به اجرا گذاشته شد.


 شواهد یاد شده نشان می‌دهد که برجام از اساس فاجعه بوده است و چنانچه منظور آقای روحانی، احتمال ملاقات و مذاکره ایشان با ترامپ باشد، تعجب‌آور است که اصرار دارند از یک سوراخ، نه دو بار و سه بار، بلکه چندین بار گزیده شویم!


?- به اظهارات دیروز ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه توجه کنید: «امروز در تماس تلفنی از رئیس‌جمهوری ایران خواستم با دونالد ترامپ دیدار کند... با ترامپ به توافق رسیدیم که ایران باید به تعهدات هسته‌ای پایبند باشد. ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند و نباید ثبات منطقه را تهدید کند... از ظریف خواستم به فرانسه بیاید تا به طرح نقشه کاری برای پیشرفت در پرونده ایران برسیم و...» حالا به سخنان دیروز ترامپ نظری بیندازید: «ایران دچار محدودیت در منابع مالی خود شده است و یادتان باشد من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد... آنها به ما نیاز دارند نه ما و اگر قرار ایجاد یک کانال برای فروش محدود نفت تایید شود، این کانال در مدت زمان محدود تعریف خواهد شد و خیلی زود منقضی خواهد شد تا ایران بتواند کمی نفت بفروشد... اما من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد»!


این برخورد با کشوری که بزرگترین قدرت منطقه و پرچمدار قطب قدرتمند و سرنوشت‌ساز مقاومت است و... اهانت‌آمیز و تحقیرکننده نیست؟! و آیا به وضوح نشان نمی‌دهد که حریف درپی باج‌خواهی است؟!


?- و بالاخره باید از جناب روحانی پرسید که اگر خدای نخواسته منظور شما از آنچه فرموده‌اید، مذاکره با ترامپ است لطفا بفرمایید غیر از واگذاری امتیازات دیگری به آمریکا و اروپا، چه نتیجه دیگری می‌تواند مورد نظر باشد و کجای این ملاقات و مذاکره باعث آبادانی کشور خواهد بود؟! مذاکره شما درصورت انجام، از یک‌سو خسارت و فاجعه دیگری نظیر برجام را به ملت تحمیل می‌کند و از سوی دیگر بی‌آنکه بخواهید غیر از هدیه به ترامپ در انتخابات پیش‌روی آمریکا، نتیجه دیگری نخواهد داشت. همانگونه که مکالمه تلفنی جنابعالی با اوباما هدیه بزرگی به او و اهانتی بزرگتر به ملت ایران بود!

حضور ظریف در گروه هفت و پیام اروپا به امریکا

کمال دهقانی در روزنامه ایران نوشت:


گروه هفت به دلیل قدرت اقتصادی و به تبع آن سیاسی که دارد، در منظومه معادلات بین‌المللی گروهی تصمیم‌ساز در برخی شئون مناسبات و وضعیت‌های جهانی محسوب می‌شود.


به طور سنتی کشور امریکا خود را مرکز و نقطه ثقل این گروه می‌داند. این دیدگاه البته صرفاً محدود به خود این کشور نمی‌شود و سابقه نشان داده که اعضای گروه هفت نیز تا پیش از این کم و بیش این نقش محوری و تنظیم کننده امریکا را در عمل پذیرفته‌اند، هر چند شاید آن را رسماً بیان نمی‌کنند.


سفر اعلام نشده وزیرخارجه کشورمان به محل برگزاری اجلاس اخیر این گروه در بیاریتز فرانسه درست از همین زاویه دارای اهمیت دوچندانی می‌شود. چه آنکه این سفر تقریباً به لحاظ خبری تمام تحولات رخ داده در میان سران گروه هفت را که ناظر به اتفاقات بسیار بزرگی چون برگزیت، تحولات شرق آسیا، مسائل زیست محیطی و... بوده تحت تأثیر قرار داد. انفعال ترامپ و گیجی او از حضور ظریف در فرانسه هم نشانه این بود که چنین اتفاقی نه تنها برای امریکایی‌ها قابل پیش‌بینی نبود بلکه تحولی مورد تمایل و دلخواه آنها هم محسوب نمی‌شود.


مهم‌ترین اتفاق ناشی از این سفر پیام بسیار روشنی بود که این بار نه ایران بلکه فرانسه و تا حدودی اروپایی‌ها به ترامپ دادند؛ این پیام چیزی نبود جز نشان دادن عزم عملی آنها برای ایستادن در مقابل سیاست یکجانبه‌گرایی کاخ سفید. امریکا در قبال برجام و جمهوری اسلامی ایران طی دو سال گذشته یکجانبه‌گرایانه‌ترین سیاست‌های ممکن را اتخاذ کرده که نهایت و اوج آنها تحریم وزیر امور خارجه کشورمان است. تحریمی که درست بیخ گوش ترامپ و در خلال یکی از مهم‌ترین رویدادهای دیپلماتیک جهان، آن هم در قلب اروپا و توسط یکی از قدرت‌های اروپا که عموماً اشتراکات زیادی با امریکا دارد، شکسته می‌شود. کاملاً روشن است که چنین موقعیتی برای فردی با خصوصیات ترامپ، آن هم در شرایط فعلی که زیر بار فشارهای فزاینده داخلی قرار گرفته، چقدر می‌تواند اتفاقی تحقیرآمیز باشد.


اما در لایه بعدی این سفر نشان داد که علی‌رغم موانع ایجاد شده توسط کاخ سفید همچنان دیپلماسی ایران فعال و پویا است و مهم‌تر اینکه این دیپلماسی فعال در میان شرکای سنتی امریکا مشتریان کاملاً جدی هم دارد. تلاش اروپا برای حفظ برجام بدون امریکا و ادامه گفت‌وگوها با ایران در غیاب واشنگتن اتفاقی است که در تاریخ دیپلماسی کمتر نمونه‌ای می‌توان برای آن یافت.


اما چیزی که در این میان مهم است، این است که اروپا در شرایط کنونی نباید برای ایران نقش میانجی با امریکا را بازی کند. چرا که ما در این صحنه خود درگیر مسائل مستقیمی با اروپایی‌ها و در رأس آنها سازوکار اینستکس هستیم که به نظر می‌رسد تعیین تکلیف آنها اولویت ضروری‌تری نسبت به تنش‌زدایی مستقیم با امریکایی‌ها دارد. از مجموع تحولات نیز به نظر می‌رسد خط اصلی تلاش‌های وزارت امور خارجه هم در همین مسیر می‌باشد و برای جمهوری اسلامی ایران فعلاً اروپا در قامت میانجی با امریکا محسوب نمی‌شود، چرا که پیش از آن خود اروپا باید تکلیف برخی مسائل را روشن کند.


در نهایت اینکه ارزش سفر اخیر آقای ظریف به فرانسه در آنجا است که جمهوری اسلامی ایران اوج دیپلماسی و علاقه خود به گفت‌وگو را در شرایطی به دنیا نشان می‌دهد که همزمان در سوی دیگر میدان در حال به رخ کشیدن اوج اقتدار نظامی و مقاومت خویش است. به عبارتی، با این تلاش‌ها تصویری که از ایران به دنیا مخابره می‌شود تصویر بازیگری مقتدر اما اهل منطق و گفت‌وگو است و به نظر می‌رسد همین تصویر هم باعث می‌شود که خبر اصلی مخابره شده از اجلاس گروه هفت نه اخبار سران کشورهای عضو بلکه خبر حضور چندساعته وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فرانسه باشد.

آقای روحانی به خاطر منافع ملی پالس مذاکره ندهید

امید ادیب در روزنامه خراسان نوشت:

«دیدید فرمول من برای ایران جواب داد و عالی ترین مقام اجرایی ایران حاضر به مذاکره و ملاقات با من است، اقتصاد آن ها آسیب دیده و حاضرند برای ترمیم آن با من مذاکره کنند.» این ها جملاتی است که دونالد ترامپ  دیروز مشابه آن را گفت و در انتخابات آینده آمریکا  هم با استناد به اظهارات دیروز روحانی خواهد گفت و احتمالاً با همین جهت گیری و ارائه آلبوم تصاویرش با مقام عالی کره شمالی که به اظهارات رئیس جمهور ایران ضمیمه خواهد شد، موفق می شود افکار عمومی جامعه آمریکا را یک بار دیگر به خود جلب کند. اهدای  یکی از مهم ترین برگ های  انتخاباتی به ترامپ کاری بود که دیروز رئیس جمهور انجام داد و در شرایطی که رسانه های غربی، کوچک ترین پالسی را  با عنوان عقب نشینی ایران، جا خواهند زد، از آمادگی جهت مذاکره برای تأمین منافع ملی سخن گفت؟


کدام منافع ملی آقای روحانی؟
«ما با فرد چاقوکش و فرمول چاقوکشی مذاکره نمی‌کنیم و قبول چنین مذاکره‌ای به معنای ذلت و تسلیم است» برخلاف جمله ابتدایی این یادداشت، این جملات ناظر به آینده نیست، بلکه جملاتی است که همین سه  ماه پیش توسط  دکتر روحانی  گفته شده است. کسی که دو سال پیش و حتی در زمانی که هنوز ترامپ از برجام خارج نشده بود، گفته بود: «آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به کره شمالی می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکره‌ای که به تأیید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید.» در جدیدترین موضع اما دکتر روحانی دیروز گفت: «برای تأمین منافع ملی، حاضر به ملاقات با هر کسی هست»اما آیا واقعا مذاکره با دولت ترامپ  به ویژه در شرایط فعلی به سود منافع ملی است؟


درحالی که به نظر می رسد   اقتصاد کشور پس از چندین سال به واسطه سیاست های درست بانک مرکزی و مجموعه اقداماتی دیگر   عملا  از شرطی شدن نسبت به معادلات سیاست خارجی  رهایی یافته  موضع جدید روحانی دوباره فضای اقتصاد کشور را وارد تعلیقی جدید خواهد کرد. بی توجهی قیمت ارز به مجموعه ای ازتحولات همچون انفجار چند نفتکش تا سرنگونی پهپاد آمریکایی  که هرکدامش می توانست بازار ارزرا  د رکشو ر تا حد انفجار پیش ببرد به خوبی گویای این مسئله است. به طور مشهود طی چند ماه اخیر   روند اثرگذاری تحریم ها رو به کاهش رفته و ارزش ریال در چهار ماه گذشته حدود 30 درصد افزایش یافته است. در شرایط فعلی اعلام آمادگی برای مذاکره ممکن است در کوتاه مدت قیمت ارز را هم پایین بیاورد، اما پس از شروع هر گفت و گویی قیمت ارز، مجددبه اخبار گفت و گوها شرطی می شود و در بلندمدت  باز باید شاهد سقوط مجدد ارزش ریال باشیم؛ اتفاقی که در دولت «مذاکره محور» دکتر روحانی بیش از هر زمان دیگری در طول چهار دهه گذشته رخ داده است.


ضمن این که  این موضع گیری  رئیس جمهور ، در حالی بیان شده که حتی بسیاری از  مقامات کشورهای اروپایی امروز به وضوح این نکته را درک کرده اند که نه تنها ترامپ، بلکه ساختار سیاسی آمریکا به تعهدات خود پایبند نیست و با کوچک ترین روزنه ای، معاهدات قبلی را پاره می کند.بنابراین چه تضمینی وجود دارد که دولت آمریکا به تعهد خود پایبند بماند دولتی که یکی پس از دیگری از زیر تمام تعهدات حقوقی و بین المللی این کشور شانه خالی کرده و عملا به همه آن ها پشت پا زده است . در این شرایط اعلام آمادگی رئیس جمهور برای انجام این مذاکره عملا پیام های غلطی را از رفتار ایر ان برای طرف مقابل می فرستد که خسارت های جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت .


چرا مذاکره در شرایط فعلی سم مضاعف است؟
  این موضع روحانی نه تنها به نفع منافع ملی نیست بلکه به نوعی بازی در زمین انتخاباتی ترامپ هم تلقی خواهد شد و به نوعی پاس گل به او در رقابت های انتخاباتی آمریکا ست.
ترامپ به خوبی می داند باید با دادن حداقل امتیاز به ایران ،مسئله ایران را به موضوع فرعی سیاست خارجی خود تبدیل کند تا به راحتی از حملات رقبای خود عبور و حتی آن را به عنوان دستاورد سیاست خارجی خود مطرح کند اما بعد از پیروزی قطعا با تلقی غلطی که به واسطه اعلام آمادگی مذاکره در اوج فشار های تحریمی دارد فشار بر ایران رابرای گرفتن حداکثر امتیازات و تسلیم کامل افزایش خواهد داد.بنابراین  بدیهی است برگشت ایران به میز مذاکره در شرایط فعلی، «عقب نشینی محض و خستگی ایران» تفسیر می شود. با این تفسیر، اولاً آمریکا برای فشار مصمم تر می شود، چون راهبرد خودش که فشار حداکثری بوده را کارآمد دیده است.


بنا بر این به صورت افراطی تری از ابزار تحریم استفاده می کند. ثانیاً شرکت های خارجی و کشورهای غربی نیز همکاری اقتصادی با ایران را شروع نخواهند کرد. چنان که در مدت بعد از برجام شروع نکردند. در برجام که توافقی 10 ساله و مورد حمایت کل دنیا بود، شرکت های اروپایی به رغم همراهی ظاهری دولت اوباما پای کار ایران نیامدند، در امتیازات سه ماهه و چهار ماهه ترامپ که با موجی از تهدید و خشونت لفظی هم همراه خواهد بود، نتیجه مشخص است.
در شرایط فعلی که مقاومت مردم ایران در مقابل تحریم های ظالمانه آمریکا در حال نتیجه دادن است و آمارها نیز از بازگشت ثبات به اقتصاد  و حتی رشد شاخص ها به سمت فضای مثبت حکایت دارد  تا جایی که این مسئله  به وضوح کشورهای غربی را دستپاچه کرده تا بادادن پیشنهادهایی ایران را راضی به بازگشت از مواضع خود کنند عملا ورود به بازی مذاکره با آمریکا اقدامی  مغایربا  منافع ملی بوده  است و دوباره اقتصاد را وارد فضای تعلیق خواهد کرد .آقای روحانی  این مذاکره  در راستای منافع ملی نیست .


ایران و تحولات متلاطم

علی محسنی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

دیپلماسی فعال ایران توانست با توجه به درک درست اروپا از تحولات پس از برجام و از تحریم‌های آمریکا، راه را برای تقویت دیپلماسی جهانی فراهم سازد. اروپا با صراحت از اشتباه ترامپ به خاطر خروج از برجام و برقراری تحریم‌های کور و غیرانسانی به عنوان اشتباه دوم، پرده برداشت و آن را نه به نفع آمریکا و نه به نفع اروپا و جهان دانست. این گروه‌بندی اروپا که از پشتیبانی چین، روسیه، کانادا و ژاپن هم برخوردار گردید، آمریکا را در انزوای کامل بین‌المللی قرار داد. به عبارت دیگر سیاستگذاری صحیح و دیپلماسی فعال ایران توانست آمریکا را در صحنه سیاسی، بین‌المللی منزوی سازد و اگر در صحنه اقتصادی و تحریم‌ها، آمریکا دست بالا را دارد، ایران در صحنه سیاسی، بین‌المللی این موضع قاطع را در اختیار داشته باشد. اکنون فضا برای طرح خواسته‌های ایران در سطح جهانی کاملا فراهم است.

متحدین غربی آمریکا همگی در مقابل موضع آمریکا، ایستاده‌اند و متحدین منطقه‌ای آن نظیر عربستان و امارات، با قبول واقعیت قدرت جمهوری اسلامی ایران، سر در جِیب فرو برده و سکوت نموده‌اند و فقط اسرائیل دارد آخرین تلاش‌های مذبوحانه‌اش را از طریق تعرضات نظامی انجام می‌دهد که بلکه از تکرار صحنه توافقات برجام در دوره اوباما و اینک در دوره دونالد ترامپ جلوگیری نماید. دونالد ترامپ هم برخلاف گروه تندروی اطرافش موضع‌گیری‌های مثبتی در اجلاس گروه هفت به نفع مردم و حکومت ایران نموده تا بلکه راه برای دیپلماسی باز شود.

اگرچه شاید یکسال پیش ایران می‌توانست بدون تحمل تحریم‌ها، همین دیپلماسی را به کار گیرد و با مذاکراتی شکلی یا محتوایی با دونالد ترامپ به توافق برسد و از بسیاری از ضررها جلوگیری نماید ولی به قول ضرب‌المثل فارسی «ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است». یقینا امروز تمام طرف‌های برجام، متحدین غربی آمریکا و متحدین منطقه‌ای آمریکا و بقیه جهان دارای آنگونه جمع بندی هستند که سال پیش نداشتند. آمریکا از سیاست سرنگونی جمهوری اسلامی ایران با سر و صدا و تبلیغات فراوان شروع نمود و مغرور به اعمال تحریم‌ها برای شکست ایران بود که در عمل نتایج دیگری به دست آمد و این اهداف را آمریکا ناممکن دید. آمریکا کاملا متوجه گردید که از راه زور نظامی و یا زور اقتصادی و تحریم‌ها، نمی‌تواند ایران را به زانو درآورد. اگرچه در این مسیر مردم ایران متحمل شرایط سخت و غیرانسانی گردیدند، ولی شرایط به آن بدی که آمریکایی‌ها فکر می‌کردند، نگردید و جامعه ایران فرو نپاشید. این درس در همه تاریخ برای آمریکایی‌ها و دیگران که قصد به زانو درآوردن یک ملت و یک کشور چون ایران را دارند، ماندنی خواهد بود. آمریکا، اروپا، عربستان و دیگران باید بدانند تنها در سایه احترام متقابل، رفاقت، همکاری و شراکت در منافع می‌توانند با ایران صلح آمیز زیست کنند.

و اگر قرار باشد در بر روی پاشنه دیگری بچرخد، ایران بپا می‌خیزد و مردانه مقاومت می‌کند. اما این تازه ابتدای راه است. نباید عجولانه به انتهای راه و دستاوردهای آن نگریست. اول اینکه در این دیپلماسی موضع ایران چه باید باشد، مهم‌ترین اصل، حفظ وحدت و یکپارچگی همه مسئولان اعم از سیاسی و نظامی است. هرگونه تشتت در میان مسئولان مملکتی می‌تواند آثار مخرب و زیانباری به‌وجود بیاورد که طرف مقابل در مذاکرات آتی خود روی این گسست‌ها و شکاف‌ها سرمایه‌گذاری نماید.همانطور که گفته شد این ابتدای راه است و باید از ارزیابی قطعی آن خودداری نمود. ولی با حفظ وحدت همین سیاست را تا انتها پیش برد.


بازی با برگه «ملاقات در وقت اضافه»

محمدجواد اخوان در روزنامه جوان نوشت:


هنوز چند روز از توصیه صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی به اعضای کابینه مبنی بر «پرهیز از پرداختن به حواشی و فروع» نگذشته که اظهارات آقای روحانی در همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیرساخت‌های روستایی بار دیگر مجالی برای حاشیه‌پردازی و جنجال‌آفرینی فراهم کرده است. فارغ از محتوای سخنان وی که جای نقد بسیار دارد، طرح اینگونه مسائل در شرایط فعلی وپس از شش سال عملکردی اینچنین، در خور تأمل فراوان است.

آقای روحانی گفته است: «اگر بدانم که به جلسه‌ای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه کشور آباد و مشکلات مردم حل می‌شود، دریغ نمی‌کنم؛ اصل منافع ملی ما است.» در خصوص این جمله آقای روحانی چند نکته مهم وجود دارد:
۱- مقصود ایشان از طرح این اظهارات، آن هم پس از خروج وقاحت بار کدخدا از برجام و نیز وقت‌کشی بیش از یک ساله اروپایی چیست؟ آیا این اظهارات احیانا به در پیش بودن سفر آقای روحانی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل ارتباطی دارد؟

۲- حال که ایشان «آباد کردن» کشور را منوط به «ملاقات» کرده، خوب است دستاوردهای «ملاقات­‌های مکرر» طی چندسال اخیر و تأثیر آن را در «آباد کردن کشور» و «حل مشکلات مردم» توضیح دهند! البته فراموش نکرده‌ایم روزگاری که خیلی از آن دور نشده‌ایم، حتی «آب خوردن» و «ازدواج جوانان» به نتیجه مذاکرات و برجام منوط می‌شد و حتی از آخرین اظهارات عجیب آقای رئیس جمهور که پذیرش FATF را موجب ارزانی دانسته، زمان زیادی نگذشته است. سؤال اینجاست که ماجرای تلخ معطل نگاه داشتن اقتصاد کشور به «ملاقات‌های واهی» تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ گلابی‌های مذاکرات قبلی کی بر سر سفره مردم آمد که اینک منتظر ثمرات «ملاقات» آتی باشیم؟

۳- اکنون شش سال از زمانی که وعده چرخش توأمان «چرخ سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد» با «جلب رضایت کدخدا» داده شد، می‌گذرد و هیچ کدام از این چرخ‌ها نمی‌چرخد و باز هم نشانی خانه کدخدا داده می‌شود. این پروژه «آدرس‌دهی غلط» البته تنها به پرونده‌های سیاست خارجی ختم نمی‌شود و با تأسف باید گفت به یک رویه در بخش‌هایی از دولت تبدیل شده است. یک روز از آقای رئیس جمهور شنیده می‌شود که اگر وزارت بازرگانی (بخوانید وزارت واردات) تأسیس شود، در عرض یک هفته مشکلات معیشتی حل می‌شود و روز دیگر توسعه پهنای باند و اینترنت رایگان را به عنوان حلال مشکلات کشور معرفی می‌کنند.

به راستی، مشکل حاشیه آفرینی «آدرس‌های غلط» با چاشنی تفاخر به راه‌حل‌های غیرمرتبط تا کجا ادامه خواهد یافت؟ تا کی باید شاهد باشیم که نیازهای واقعی جامعه با کلیدواژه‌های دوقطبی‌ساز فرهنگی و سیاسی به انحراف کشیده می‌شود؟ تا چه زمانی تراژدی «له شدن دهک‌های مستضعف جامعه به سود پر شدن جیب اشراف»، با کمدی مضحک «هراس از دیوار کشیدن رقیب در خیابان» و یا دعوت به «کشف حجاب» نادیده گرفته می‌شود؟ آیا وقت آن نرسیده است که برخی مسئولان محترم، حداقل به جهت ماندن نام نیک در تاریخ هم که شده- به فکر مشکلات واقعی مردم و راهکارهای متناسب و مرتبط با آن‌ها باشند؟

۴- کمتر از دو سال تا انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و پایان کار دولت دوازدهم باقی مانده و انتظار می‌رود به رسم معمول دولتمردان تلاش کنند تا نام نیک و کارنامه‌ای مطلوب از عملکردشان در ذهن‌ها باقی بماند. واقعا روشن نیست که پاستورنشینان چرا فرصت‌های اندک باقی مانده را به جای گره‌گشایی از مشکلات مردم، به حاشیه‌آفرینی با برگه‌های سوخته اختصاص داده و آخرین مجالی را که برای تصحیح تصویری در تاریخ از خود به یادگار خواهند گذارد، نادیده می‌گیرند؟ مخاطب این بخش نوشتار حلقه مشاورانی هستند که با میزان محبوبیت برخی مدیران اجرایی خصوصا بر اساس پیمایش‌­های اجتماعی آشنا هستند و متأسفانه به جای حل مسئله، با دامن‌زدن به مواضع حاشیه ساز، مسئولان را به وادی‌ای که نهایتا برون­داد «اقبال قهقرایی» است! باید به اینان گفت «بازی در وقت اضافه است، به جای وقت‌کشی به فکر جبران گل‌های خورده باشید!»

اسرائیلی‌ها نگرانند

جلال خوش چهره در روزنامه ابتکار نوشت:


تحرک دیپلماتیک تهران و بروز نشانه‌هایی هرچند کمرنگ از آنچه رهبران هفت‌کشور صنعتی جهان درباره کنترل تنش‌ها در منطقه خلیج‌فارس ابراز کرده‌اند، اسرائیل را به اقدام ایذایی واداشته است. تحرکات نظامی اسرائیلی‌ها بیش از هرچیز به نتایجی مربوط است که تهران در دیپلماسی فعال خود کسب کرده است.


ماه‌هاست که با بالا گرفتن تنش در روابط ایران و آمریکا، همه چشم‌ها به نتایج دو اجلاس دوخته شده‌؛ اجلاس رهبران هفت قدرت‌ اقتصادی جهان در شهر ساحلی بیاریتز در فرانسه و مجمع عمومی سالانه سازمان ملل‌متحد که در هفته‌های آتی برگزار می‌شود. تهران و واشنگتن تا پیش از دو اجلاس یادشده که یکی از آنها در حال برگزاری است، هرآنچه لازم بوده را برای عقب راندن آن دیگری از مواضع خود به‌ کار برده‌اند. تهران در برابر سیاست فشار حداکثری واشنگتن که گاه به درگیری نظامی نیز نزدیک شد، مقاومت کرده است. در این‌حال واشنگتن نیز از آنچه برای آینده توانمندی هسته‌ای و دفاعی ایران در برنامه راهبردی خود ترسیم کرده، عقب‌نشینی نکرده است. اما در این‌میان، قدرت‌های اقتصادی در غرب و شرق جهان کوشیده‌اند فارغ از اراده واشنگتن و مطالبات ایران در پی قبول تعهدات جاری در برجام، نقشه راه جدیدی را در دستورکار خود قرار دهند. این نقشه که به طرح «امانوئل ماکرون» معروف شده و رهبران هفت کشور صنعتی درباره‌اش با ایرانیان و آمریکائیان گفت‌وگوهای فشرده کرده‌اند، دو محور اصلی دارد؛ معافیت برخی خریداران نفت ایران در ازای مذاکرات محدود برای مدت محدود. طرح رئیس‌جمهوری فرانسه چارچوب‌های تازه‌ای را در بستر اجرای ساخت‌وکار حمایت مالی (اینستکس) ارائه می‌کند که در خدمت به حفظ برجام با ترغیب ایران برای ادامه تعهداتش در این توافقنامه بین‌المللی است. در واقع طرح ماکرون می‌کوشد راه‏حل میانه‌ای را میان مواضع ایران و آمریکا قرار دهد تا به این وسیله با تعدیل در مواضع طرفین، از شدت تنش جاری کاسته شده و به این ترتیب خواست قدرت‌های اقتصادی نیز تامین شود. شرکت‏کنندگان در بیاریتز عدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و حفظ ثبات و صلح در منطقه خلیج‏فارس را به عنوان خطوط قرمز خود اعلام کرده‌اند.


دو سفر فشرده «محمد‏جواد ‌ظریف» به محل اجلاس سران گروه هفت و اظهارات مقام‌های ایرانی در تمایل به راه‌حل‌های دیپلماتیک، توپ را به زمین دولت آمریکا انداخته است. «دونالد ترامپ» در بیاریتز نه‏تنها درباره ایران، بلکه دیگر مسائلی که خود به وجود آورنده آنها بوده در اقلیت قرار دارد؛ مسائلی چون تجارت جهانی، و سیاست‌های یکجانبه‌گرا که سبب ازهم‌پاشی اجماع اروپا ـ آمریکا در بسیاری از مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای شده است. دولت ترامپ که از آغاز رویکرد «اراده مبتنی بر قدرت» را در دستور‏کار خود قرار داده‌، اکنون با واقعیتی‌ روبه‏رو است که سرانجام مجبور به قبول آن خواهد شد؛ اینکه جامعه ‌جهانی با عصر کلاسیک جنگ سرد فاصله معنادار گرفته و اجرای اراده مبتنی بر قدرت به گذشته‌ای تعلق دارد که قدرت در جامعه جهانی اینگونه توزیع نشده بود.

واشنگتن خواه ناخواه مجبور به پذیرش واقعیتی است که در آن، همه دولت‌ها و ملت‌ها حضور و مشارکت فعالانه داشته و منافع خود را مطالبه می‌کنند. دو اجلاس بیاریتز و مجمع ‌عمومی سازمان ملل‌متحد پیام روشنی به واشنگتن درباره ناکامی سیاست‌ یکجانبه‌گرایی آمریکا و قبول انعطاف در مواضع دولت این کشور خواهد بود. ‏همین مهم اسرائیلی‌ها را به اقدام خرابکارانه در سوریه و عراق برای برهم‏زدن هر نوع توافق احتمالی که ممکن است در پی تحرکات دیپلماتیک و راه‌حل‌های پیشنهادی منجر شود، واداشته است.


آبادی با ملاقات نمی‌آید

مسعود پیرهادی در روزنامه رسالت نوشت:


چند روز پیش مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس جمهور و هیئت دولت به «تولید داخلی» به‌عنوان «کلید اصلی حل مشکلات موجود» اشاره کردند؛ به مسائلی از قبیل «رهایی کشور از وابستگی به درآمد نفت»، «توجه ویژه به بخش‌های پیشران اقتصادی نظیر مسکن، کشاورزی و شرکت‌های دانش‌بنیان»، «ضرورت تغییر نگاه به تولیدکننده به‌عنوان رزمنده جنگ اقتصادی» و «لزوم جهت‌گیری و هدف‌گذاری پیشرفت اقتصادی به سمت تأمین عدالت و ریشه‌کن کردن فقر»، اما باز هم جناب رئیس جمهور که گویا جدیدا دوستدار انتقاد هم شده اند، طبق عادت مألوف، «گرفتار فروع و حواشی» شدند؛ آقای روحانی در همایش توسعه روستایی گفته اند: «اگر من بدانم به جلسه ای بروم و با کسی ملاقات کنم که کشور من آباد می شود و مشکلات مردم حل می شود، دریغ نخواهم کرد.»

برای ما جابه جایی کوه ها باورپذیرتر است تا جابه جایی تفکر و اندیشه این دولت و هیئتش؛ اما باید این مسائل را مرور کنیم تا ۱۴۰۰ باز هم دچار اشتباه نشویم. در انتخاب رئیس جمهور اشتباه نکنیم که بگوید: در روستا ۹۷ درصد به رئیس جمهور منتخب رأی دادند و شهرنشین ها به اشتباه رفته اند و ۶۰ درصد به من رأی دادند و نتیجه گیری کند کدام آگاه تر است. قطعا نه آن ۹۷ درصد روستایی نه آن ۶۰ درصد شهری و نه کسانی که به شما رأی ندادند و نتوانستند بقیه را مجاب کنند به شخص درستی رأی دهند، آگاهی کامل نداشتند وگرنه شما رئیس جمهور این کشور نمی شدید.


آقای عزیز، هنوز برای حل مشکلات و آبادی کشور، دنبال ملاقات و جلسه با این و آنی؟ هنوز دلبستگان و شیفتگان غرب، با جمع های جبری بی خاصیت ۱+۵ و ۱+۷ دلخوش اند؟ سر شما چقدر باید به سنگ بخورد تا دست از تجربه های تلخ و سموم متنوع بردارید؟ بیایید و گام سوم را هم به عقب برگردید و بیشتر از این خود را شرمنده مردم و تاریخ این مرز و بوم نکنید. باور بفرمایید مکر ماکرون و پنجه ترامپ جلوی خیرالماکرین و اشد المعاقبین، هیچ است.


با خدا ببندید؛ اسبابش را هم در همین جغرافیا بجویید؛ خبری در آمریکا و اروپا و شرق و غرب نیست؛ هر چه هست همینجاست. آقای روحانی! تولید و قدرت ملی به ما فرصت می‌دهد تا با دنیا حرف بزنیم؟ البته وضعیت چهره شما را در دیدار با سران کشورهای غربی دیده‌ایم و پاسخ سؤال مان را می‌دانیم ولی بگذارید به شما بگوییم که ما تولید و قدرت ملی را برای برقراری عدالت و پیشرفت می‌خواهیم. مذاکره برای شما هدف است، برای ما وسیله که اگر این وسیله را سمی ببینیم از آن فاصله می‌گیریم. کاش دوباره روزی به این ملک و ملت برسد که در هفته دولت، دولتمردانش گزارش کار و خدماتشان را به سمع و نظر مردم برسانند نه توجیه اشتباهاتشان را.