به جز یک «جراح قلب» که در حوزه اقتصاد نظر کارشناسی می‌دهد، اصلاح‌طلبان یک استاد تاریخ هم دارند که به عنوان اقتصاددان نظریه‌پردازی می‌کند و نقشه راه برای آینده اقتصاد ایران ترسیم می‌کند!

سرویس اقتصاد مشرق - بارها و بارها سعید لیلاز قائم مقام حزب کارگزاران، در رسانه های زنجیره ای اصلاحات بعنوان یک تئوریسین و تحلیلگر اقتصادی معرفی شده است و از یادداشت ها، مصاحبه ها و سخنرانی های وی در حوزه اقتصاد بهره برده اند.

روزنامه شرق که بخش عمده ای از یادداشت ها و سرمقاله های اقتصادی خود را به لیلاز سپرده است در خصوص وی با تیتر پرسش از جامعه، ‌پاسخ از روشنفکران می نویسد (شماره ۱۷۳۰ - ۱۳۹۲ يکشنبه ۲۲ ارديبهشت) می نویسد:

« سعید لیلاز استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی است که بسیاری از پیش‌بینی‌های او در اواخر دهه‌هاي ٧٠ و ٨٠ در مورد وضع امروز جامعه ایران به درستی به وقوع پیوست. او در اواخر دهه ٧٠ افول جنبش جامعه مدنی در ایران را به علت افزایش قیمت نفت و رشد پدیده پوپولیسم پیش‌بینی کرده بود. عمده تحلیل‌های او در مورد تلاطمات امروز جامعه ایران با تکیه بر نفت و نقد سیاست‌های باز‌توزیعی به جای حرکت به سمت تولید صنعتی صورت گرفت. او که در تحلیل‌های خود از یک‌سو اقتصاد را زیر بنای همه تحولات اجتماعی و سیاسی می‌داند و از مفهوم «توسعه» سخن می‌گوید و از سوی دیگر از نظریات آدام اسمیت بهره می‌گیرد، تمامی اتفاقات اجتماعی تاریخ معاصر ایران نظیر انقلاب اسلامی ٥٧، دوم خرداد ٧٦ و انتخاب محمود احمدی‌نژاد را در سال ٨٤ متاثر از نفت و نوسانات قیمت آن و سلطه اسطوره‌ای نفت بر اقتصاد و سیاست ایرانی می‌داند«.

 
 

ده ها یادداشت و مصاحبه اقتصادی را در روزنامه های اصلاح طلب از لیلاز می توان یافت که در قامت یک استاد اقتصاد به نظریه پردازی کرده است و این در حالیست که بر اساس تحقیقی که مشرق از سابقه آکادمیک وی بدست آورده است، سعید لیلاز مهرآبادی فارق التحصیل رشته تاریخ دانشگاه شهید بهشتی می باشد و در حال حاضر بعنوان استاد مدعو در رشته تاریخ در این دانشگاه به تدریس می پردازد.

عدم وجود چهره های شاخص اقتصادی در جبهه اصلاحات موجب شده، یک فارغ التحصیل معمولی رشته تاریخ که حتی عضو هیات علمی دانشگاه نمی باشد، بعنوان تئوریسین اقتصادی در این جبهه مطرح شود. چهره ای که بدلیل فعالیت در فتنه 88، در دادگاه نیز محکوم شده است، جایگاه قائم مقامی حزب کارگزاران سازندگی را پیدا می کند و نظریات اقتصادی وی بعنوان مستندات بخش عمده ای از گزارشات اقتصادی رسانه های اصلاح طلب قرار می گیرد.

عدم حضور چهره های علمی و شاخص اقتصادی در جبهه اصلاحات، منجر شده تا دولت های وابسته یا نزدیک به این جبهه (دولت هاشمی، خاتمی و روحانی) دچار ضعف شدید در تدابیر اقتصادی شوند بطوریکه تورم 49 درصدی و رکود کمر شکن و ورشکستگی 70 درصدی تولیدکنندگان را می توان از جمله نتایج این دولت ها برشمرد.

شایان ذکر است، در انتخابات مجلس 92 نیز با توجه به اینکه مقام معظم رهبری دغدغه اصلی مردم را معشیت و اقتصاد عنوان نمودند، هیچ چهره اقتصادی ای در لیست امید و لیست اعتدال وجود نداشت.

لیلاز البته تنها کارشناس غیرمتخصص جریان اصلاحات نیست. افرادی چون مسعود پزشکیان نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با وجود اینکه تخصص خود را پزشک جراح معرفی می‌کنند اما با دفاع از FATF   مطرح می‌کنند که تجارت با جهان لوازمی دارد که ما بایستی این لوازم را بپذیریم تا بتوانیم وارد بازی اقتصادی شویم.

وی در این زمینه مطرح می‌کند:‌ «یکی از دلایلی هم که بانک‌های ایران نتوانستند طبق برجام با بانک‌های خارجی وصل شوند، این است که بانک‌های خارجی می‌گویند در بانک‌های شما به راحتی پولشویی انجام می‌شود که البته حرف درستی است.»

جالب اینجاست که پزشکیان درباره میزان اطلاع از این موضوع با بیان اینکه من جراح قلبم و کارشناس FATF نیستم، می‌گوید: « من به عنوان نماینده نمی‌توانم معاهده FATF را تحلیل و بررسی کنم چون کارشناس این کار نیستم، با توجه به اینکه من اطلاعاتی خیلی جزئی در این زمینه دارم نمی‌توانم این موضوع را تحلیل و بررسی کرده و نظر کارشناسی بدهم. من نمی‌توانم آن را تجزیه و تحلیل کنم و البته جرئت این را دارم که بگویم من اطلاعات زیادی در این خصوص ندارم.» (در این رابطه بیشتر بخوانید - اینجا)