سنگ‌بنای آنچه امروز ما به‌عنوان «مسجد» می‌شناسیم، توسط رسول اکرم (ص) گذاشته شده است. هجرت ایشان از مکه به مدینه، نقطه‌ی آغازی بود برای فرایند تأسیس و گسترش مساجدی که قرار بود عبادتگاه و محل گردهمایی مسلمانان باشند.

به گزارش مشرق، سنگ‌بنای آنچه امروز ما به‌عنوان «مسجد» می‌شناسیم، توسط رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم گذاشته شده است. هجرت ایشان از مکه به مدینه، نقطه‌ی آغازی بود برای فرایند تأسیس و گسترش مساجدی که قرار بود عبادتگاه و محل گردهمایی مسلمانان باشند.

حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم در راه هجرت به مدینه‌ی مکرمه، حین اقامت در قریه‌ای به نام قبا (که در دوفرسخی جنوب مدینه قرار داشت) اولین مسجد جهان اسلام را با دستان خویش بنا کرد. از این مسجد امروز نیز به نام همان قریه و با عنوان مسجد قبا یاد می‌شود.

پس از آن نیز رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم در بدو ورود به مدینه، این فرایند را ادامه دادند و اقدام به ساخت مسجدالنبی کردند و آن را محلی برای مبارزه با مشرکان قرار دادند.

درخصوص تأسیس این مسجد می‌توان هدف اول تأسیس آن را شکل‌دهی جماعت به بهانه‌ی عبادت و هدف ثانویه‌ی آن را ایجاد فرصتی مناسب برای امور تبلیغاتی، وعظ و اندرز پیامبر دانست. مسجدالنبی قلب فعالیت‌های تبلیغی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان شد. این نهاد مقدس در حقیقت برای حیات سیاسی و اجتماعی و پیدایش تشکلی سالم در جامعه‌ی آن روز، همچون قلبی تپنده بود. قضاوت و رسیدگی به دعاوی توسط پیامبر اسلام در مسجد صورت می‌گرفت. همچنین مذاکرات و گفت‌وگوهای سیاسی حضرت با افراد و هیئت‌های اعزامی از قبایل و طوایف گوناگون در مسجد انجام می‌گرفت و پیمان بیعت با تازه‌مسلمانان در مسجد منعقد می‌شد.1

حضرت علی علیه‌السلام نیز در مدینه و پس از آن در کوفه، در سطح وسیع‌تری از مسجد به‌عنوان مرکز تبلیغ معارف اسلامی و روشنگری مردم بهره می‌بردند. ایشان حتی کارهای مربوط به قضاوت و امور جنگی و بعضی امور حکومتی را در مسجد انجام می‌دادند. آن حضرت بارها در مسجد مدینه و کوفه و گاه نیز در مسجد بصره، به وعظ و سخنرانی پرداختند. بسیاری از خطبه‌های آن حضرت، که اینک در دسترس ما قرار دارد، در مسجد کوفه یا مسجدالنبی ایراد شده است.2

نفوذ مدرنیته، اصلی‌ترین عامل تغییر ذائقه

بنابراین مسجد را می‌توان مهم‌ترین پایگاه تمدنی در جهان اسلام دانست که پیش از این دارای کارکردهای بسیار مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی بوده است. این کارکردها قطعاً بیشتر و ملموس‌تر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، بوده است که به‌دلیل مواجهه‌ی جامعه‌ی اسلامی با مسائل جدیدی چون فرهنگ مدرنیته، به‌ مرور زمان، به فراموشی سپرده شده است.

آنچه در اینجا از نفوذ فرهنگ مدرنیته در جامعه‌ی ایران مراد است، بیشتر به جنبه‌های کارکردی آن اشاره دارد و البته در لایه‌هایی عمیق‌تر، مقوله‌هایی چون تغییر هویت ناشی از مدرنیته عاملیت پیدا می‌کند. در جوامع مدرن، آنچه بیشتر از همه مورد اهمیت است، نیازهای فردی انسان است.

به تبع آن، کارکردی که مدرنیته در این زمینه دارد، فعال کردن مراکز تخصصی برای رفع یکایک این نیازهاست. حال اگر بخواهیم این فرایند تخصصی شدن را در ایران مرور کنیم، درخواهیم یافت که پیش‌تر مساجد جدای از رفع احتیاجات معنوی جامعه، کارکردهایی داشتند که موجبات رفع نیازهای مادی مراجعان خود را فراهم می‌کرد.

این کارکردها گرچه اصل نبودند، اما در برآوردن احتیاجات روزمره‌ی زندگی مردم جامعه نقش داشتند. کارکردها بخش‌هایی مانند مراکز درمانی، کتابخانه‌ها، تعاونی‌ها، صندوق‌های قرض‌الحسنه و در پاره‌ای از مواقع حتی مدارس و آشپزخانه‌ها از این دست موضوعات‌اند. جدای از این، مسائل مادی بسیاری از جمله مسائل مربوط به قضاوت و رفع اختلاف‌ها و برگزاری وصلت‌ها به‌واسطه‌ی روحانیون و هیئت‌امنای مسجد صورت می‌گرفت.

هرچند امروز در جامعه تمامی این کارکردها را مراکز مختلف به‌صورت تخصصی پیگیری می‌کنند، اما حل این مسائل در مسجد و حاشیه‌ی آن، مزایایی داشت که عموماً مراکز امروزی از آن بی‌بهره هستند.

به‌عنوان نمونه، هرچند امروز اختلافات انسانی در مراجع انتظامی و قضایی حل می‌شود، اما هیچ‌گاه این مسئله نمی‌تواند جایگزین پدیده‌هایی چون ریش‌سفیدی و پادرمیانی شود که عموماً در مساجد یا به‌وسیله‌ی بزرگان مساجد انجام می‌گرفت؛ چراکه هزینه‌های اختلاف در مراکز امروزی با کدورت طرفین و نهایتاً قضاوت حل خواهد شد، درحالی‌که واسطه شدن و ریش‌سفیدی بیشتر منجر به رفع کدورت و جاری شدن مجدد مودت می‌شد. در نمونه‌ای دیگر، نقشی که مساجد می‌توانستند در متصل کردن انسان‌های نیازمند و خیرخواه به‌هم داشته باشند، هیچ‌کدام از مؤسسات اعتباری و قرض‌الحسنه‌ی امروزی ندارند.

به‌همین دلیل، بسیاری از روحانیون و علمای بزرگ در گذشته‌ای نه‌چندان دور، مهم‌ترین وظیفه‌ی خود را امامت نماز جماعت مسجد می‌دانستند و همه‌ی فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی خود را معطوف به آن مسجد می‌کردند.

برای مثال، درباره‌ی عارف پارسا، آیت‌الله احمدی میانجی، گفته شده است: «سخاوت و مساعدت او به مردم بی‌بضاعت و نیازمند، زبانزد همگان شده بود؛ چنان‌که بارها از علمای بزرگ شنیده شد که مسجد آیت‌الله احمدی میانجی، پناهگاه نیازمندان است. امکان نداشت کسی نیازمند باشد و دست‌خالی از آنجا برگردد. او مردمی بود و به مردم عشق می‌ورزید و با مردم می‌جوشید و خدمت به آن‌ها را بهترین عبادت می‌دانست.»3

در شرح‌حال عالم فرزانه، آخوند ملا عباس تربتی، نوشته‌اند: «او خود مرجع تظلم مردم و خانه‌اش دادگستری و پناهگاه آنان بود. مردم از دست حکام و خوانین به او تظلم می‌کردند و او با قدرت معنوی خود به شکایت آنان رسیدگی می‌کرد. خود را می‌کشت و به آب‌وآتش می‌زد تا به مردم خدمت کند و حاجتی را از کسی برآورد و گرهی از کاری بگشاید... او در تمام 24 ساعت شب و روز، حتی بعد از نیمه‌شب زمستان و در نیمه‌روز تابستان، برای هرگونه کار شرعی و حاجتی که مردم داشتند، می‌شتافت و در راه انجام دادن این وظایف و خدمات، آنچه را که در نظر نداشت، فقط خودش بود.»4

نقش کلیدی اجتماعی روحانیت

با توجه به آنچه به‌عنوان جایگاه اجتماعی حقیقی و ضروری مساجد بیان شد، حتماً می‌بایست بر نقش عنصر اصلی و کلیدی مساجد، یعنی روحانیت، تأکید کرد. برخی روحانیون از ویژگی‌های بسیج‌کنندگی و ارتباطات اجتماعی برخوردارند و می‌توانند نقش‌های ازدست‌رفته‌ی مساجد را جبران کنند.

ازاین‌رو بی‌دلیل نیست که اصلی‌ترین نقش در تعریف کارکردهای اجتماعی مسجد و احیای آنان را منوط به اعتقاد و توانمندی روحانیون بدانیم. در همین‌باره، امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، ضمن تأکید بر حضور روحانیون در امور اجتماعی و سیاسی، می‌فرمایند: «پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام به امور مسلمین داشته باشید... امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاری‌های مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به‌حسب آن روایت، فلیس بمسلم. و ما امیدواریم که لااقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که بگویند شما مسلم نبودید.»5

مؤلف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» نیز درباره‌ی جایگاه اجتماعی روحانیت شیعه در ایران می‌نویسد: «کلیه‌ی امور جامعه در دست روحانیون بود، معاملات به‌طور کلی و جزئی. عقد و نکاح را روحانیون اجرا می‌کردند، ارث به‌وسیله‌ی آنان تقسیم می‌شد، حق امام و خمس که در حقیقت پرداخت مالیات بود، به آن‌ها داده می‌شد و کمتر فردی بود که در روز، گرفتار مشکلات و مسائلی نشود که حل آن به‌وسیله‌ی استعلام و استغاثه از روحانیون میسر نگردد.»6

رهبر انقلاب نیز سال جاری در دیدار با مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه‌ی استان تهران، با اشاره به نقش هدایتگر و میدانی روحانیت در عرصه‌ی خدمات اجتماعی، تأکید کردند که «حضور طلاب در خدمات‌رسانی به مردم، مدرسه‌سازی، بیمارستان‌سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه‌ها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه می‌آورد و منشأ خدمات خواهد شد.» ایشان این نقش را در کنار دو نقش مهم و اصلی «هدایت فکری و دینی» و «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی»، از جمله اهم وظایف امروز روحانیت دانستند.

حال با توجه به آنچه از جایگاه امروزی مساجد و امکان رشد این جایگاه اجتماعی توسط روحانیون مطرح شد و تأکید رهبر معظم انقلاب در این‌خصوص، توقع می‌رود اقداماتی عاجل و تأثیرگذار را در این زمینه شاهد باشیم. باید شرایطی فراهم شود که هم روحانیون و هم مساجد به کارکرد و وظیفه‌ی تاریخی و اجتماعی خود برگردد.

پی‌نوشت‌ها:
1. سیمای مسجد، عبدالرحیم نوبهار، ص218.
2. همان.
3. صادق حسن‌زاده، اسوه پارسایان، ص40.
4. حسینعلی راشد، فضیلت‌های فراموش‌شده، ص24 و 106.
5. صحیفه‌ی امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، ج17، ص40.
6. مهدی مـلک‌زاده، تـاریخ انـقلاب مشروطیت ایران، ج1، تهران، علمی، 1363، ص359.‌

- پیمان فراهانی

منبع: khamenei.ir