کد خبر 452461
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۴

سخنگوی کاخ سفید گفت: «هنگام بحث درباره تصمیمات اقدام نظامی توسط مقامات آمریکا یا اسرائیل مسئله این است که این تصمیمات مبتنی بر اطلاعات خواهند بود و توانمندی‌های ما در اثر اطلاعات گردآوری شده در این سال‌ها توسط نظام بازرسی‌ها تقویت خواهد شد.»

 به گزارش مشرق، قطعنامۀ 2231 شورای امنیت سازمان ملل با موضوع جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای ایران و کشور های 1+5 در 29 تیرماه، با 15 رای موافق و بدون رای مخالف یا ممتنع در این شورای به تصویب رسید. بر اساس موارد مقرر در برجام، تصویب این قطعنامه نخستین گام در اجرای مفاد در حل بحران ساختگی 12 ساله بر سر برنامه هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌های 6 قطعنامه پیشین شورای امنیت و تحریم‌های یکجانبه ناشی از آن است.

مذاکرات در ابتدا عرصه تقابل دیدگاه ها و بحث و چانه زنی بر سر منافع و در انتها عرصه ارزیابی داده ها و ستانده هاست. این نوشتار در پی بیان حداقل ستانده‌های طرف غربی به خصوص آمریکاست و به دنبال آن است تا ارزیابی دقیق‌تری از شرایط، اوضاع و حساسیت ویژه نسبت به منافع و اهداف والای انقلاب اسلامی، متن جمع بندی(برجام) و قطعنامه 2231 را ارائه دهد. چراکه حداقل تا 6 دولت بعد  نیز تحت تاثیر این توافق خواهند بود و حتی ممکن است تهدیدات مهم امنیتی و سیاسی را در بر داشته باشد که  موجودیت جمهوری اسلامی را در خطر بیندازد.

اساساً مشکل اصلی آمریکا و غرب در مسئله هسته‌ای ایران، در این نکته نهفته است که ایران بدون هیچ وابستگی به نظام سلطه و با شعار حذف غده سرطانی اسرائیل، توانسته است وارد باشگاه هسته‌ای جهان شود و ادعای تولید سلاح هسته‌ای و تهدید صلح و امنیت  بین الملل در واقع اهرمی برای فشار بیشتر بر روی ایران نیست. در این زمینه جان کری وزیر خارجه آمریکا در گفت‌وگو با نشریه آتلانتیک گفت: «ایران زمانی که به اندازه کافی اورانیوم برای تولید 10 الی 12 بمب هسته ای در اختیار داشت، این کار را نکرد و این در حالی است که اکنون ایران توافقی را امضا کرده است که هرگز حتی یک بمب اتم تولید نکند.»

آمریکا طی چند سال گذشته و در راستای سیاست همیشگی چماق و هویج، در گام اول توان خود را مصروف تحریم‌های گسترده با هدف  محدود کردن و بستن فضای توسعه برنامه هسته‌ای ایران قرار داد. در گام دوم و با مشاهده اراده جدی و پافشاری بر حقوق هسته‌ای از جانب ایران، با خرابکاری در تاسیسات و ترور دانشمندان هسته‌ای سعی در تضعیف برنامه هسته‌ای ایران داشت و در نهایت در گام سوم با گشوده شدن فضای مذاکرات هسته‌ای، بیشترین تلاش را در جهت محدود کردن و امتیاز گیری بیشتر از طرف ایرانی به کار گرفت.

هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود می نویسد: «سیاست خارجی موثر همیشه شامل استفاده همزمان از چماق و هویج بوده است و پیدا کردن توازن درست میان این دو، بیشتر نیازمند هنر است تا علم.»

 فارغ از مباحث فنی برجام، سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که انگیزه و دلیل آمریکا در طی این مذاکرات طولانی چه بوده است و آیا جمع بندی فعلی و قطعنامه 2231 شورای امنیت نظر آنان را در تحقق اهدافشان تامین می کند.

هدف اول؛ مهار ایران هسته ای

هدف اصلی آمریکا و نظام سلطه در خصوص برنامه هسته ای ایران، حذف و نابودی این برنامه بوده است به گونه ای که باراک اوباما  رئیس جمهور آمریکا در مجمع سالانه اندیشکده بروکینز به این نکته اذعان داشت که اگر آمریکا گزینه‌ای برای برای باز کردن پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای ایران داشت و می‌توانست از این طریق توان هسته‌ای ایران را از بین ببرد، قطعاً در مقابل مذاکرات، به آن اولویت می‌داد.

اوباما پس از توافق هسته‌ای هنگامی که برای دفاع از توافق هسته‌ای به جمع رهبران یهودیان آمریکا رفته بود توقف برنامه هسته‌ای ایران را اولویت برتر خود عنوان کرد و به این نکته اشاره داشت که این توافق برای امنیت آمریکا و اسرائیل خوب است. وی در این سخنرانی سعی کرد این پیام را به یهودیان بدهد که توافق کنونی، مسیر توسعه و پیشرفت هسته ای ایران را مسدود می‌کند. در تأیید این ادعا، نیکلاس برنز معاون سابق وزیر خارجه آمریکا بیان کرد که این توافق توسعه برنامه هسته‌ای ایران را برای 10 تا 15سال متوقف خواهد ساخت.

هدف دوم؛ مهار نظامی ایران و ایجاد نظام بازرسی ویژه

یکی از پایه‌های قدرت در هر کشوری، قدرت نظامی آن کشور است و این قدرت هر چه بیشتر تقویت شود بیش از آنکه حالت تهاجمی به خود گیرد، جنبه بازدارندگی آن رخ می نمایاند. از اینرو بحث محدود کردن برنامه موشکی ایران همواره جز اهداف آمریکایی ها قرار داشته است. این روی در ماجرای تلاش آمریکا برای کاهش قدرت نظامی شوروی در جریان جنگ سرد و به تبع آن گسست و آسیب پذیری این کشور در قالب پیگیری پروژه خلع سلاح دنبال شد و از طریق تحدید تسلیحاتی و تکنولوژیکی به اجرا درآمد.

در خصوص تحدید برنامه موشکی ایران که در بند سوم ضمیمه B قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شده از ایران خواسته شده است تا هشت سال پس از پذیرش برجام، دست به هیچ فعالیتی مرتبط با موشک‌های بالستیک طراحی شده برای داشتن قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای، از جمله شلیک موشک با استفاده از تکنولوژی این دست موشک های بالستیک، نزند. در بند 4 همین ضمیمه نیز ایران به مدت هشت سال جز با مجوز مورد به مورد شورای امنیت، از خرید و فروش تمام اقلام، مواد، تجهیزات و تکنولوژی‌هایی که ممکن است در صنایع موشکی کاربرد داشته باشد، منع شده است.

به عبارت دیگر ایران از فعالیت‌هایی نظیر طراحی، تولید و آزمایش موشک‌های جدید منع شده است و در صورتی که بخواهد تجهیزات و اقلامی در این زمینه تهیه کند باید با هماهنگی شورای امنیت این اقدام صورت گیرد.

بحث بازرسی‌های ویژه از اماکن هسته ای، نظامی و مصاحبه با دانشمندان و نظامیان بحث مهم دیگری است که باید به آن پرداخته شود. در این خصوص می‌توان به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در دانشگاه آمریکن اشاره کرد که گفت: «این توافق از رژیم بازرسی بهره می‌برد که تاکنون بر هیچ کشوری اعمال نشده است.»

هم‌چنین می‌توان به اظهارات جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در دفاع از توافق هسته‌ای و خطاب به جمهوری خواهان و جنگ سالاران آمریکایی در این زمینه اشاره کرد. وی صراحتاً به حفظ گزینه عملیات نظامی علیه ایران اذعان داشت و گفت: «گزینه نظامی همچنان روی میز باقی خواهد ماند  اما حقیقت این است گزینه نظامی تقویت خواهد شد زیرا ما چندین سال را صرف جمع آوری جزئیات بیشتر درباره برنامه هسته‌ای ایران خواهیم کرد. بنابراین هنگام بحث درباره تصمیمات اقدام نظامی توسط مقامات آمریکا یا اسرائیل مسئله این است که این تصمیمات، حمله‌ای، مبتنی بر اطلاعات خواهند بود و توانمندی‌های ما در اثر اطلاعات گردآوری شده در این سال‌ها توسط نظام بازرسی ها تقویت خواهد شد.»

بهره‌گیری اطلاعاتی از بازرسی‌های بین‌المللی در کشورهای مخالف آمریکا، پیش از این نیز در فقره بازرسی‌های تسلیحاتی از عراق صورت پذیرفته بود. در این زمان،‌ پروژه آنسکام (کمیسیون ویژه سازمان ملل متشکل از نظامیان،‌ دانشمندان و کارشناسان فنی) وظیفه‌ کشف و انهدام یا تحویل صحیح سلاح‌های شیمیایی، بیولوژیکی و موشک‌های دوربرد عراق را برعهده داشت. آنسکام به همراه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی 7 سال 250 گروه بازرسی را روانه عراق کرد.

نورمن سالومون - منتقد برجسته سیاسی و رسانه‌ای آمریکا- در کتاب «جنگ عراق» می‌نویسد: «واشنگتن از بازرسان آنسکام برای اهداف جاسوسی خود بهره برده بود، چرا که مشخص شد فعالیت آنها هیچ‌گونه ارتباطی با مأموریت‌های مجاز از سوی سازمان ملل نداشته است. در اواخر سال 2002، گروه‌های جدیدی از بازرسان که در عراق جستجو می‌کردند می‌توانستند اطلاعات ذی قیمتی را برای ایالات متحده فراهم آورند که موجب تقویت هرچه بیشتر استفاده از حمله نظامی می‌شد.»

هدف سوم؛ مهار نفوذ منطقه ای ایران

یکی از اهداف اصلی آمریکا از تعاملات سیاسی با ایران، مهار نفوذ جمهوری اسلامی در سطح منطقه است. سوریه، یمن، لبنان و عراق از جمله کشورهایی هستند که به لحاظ تفکری جبهه مقاومت را تشکیل می‌دهند و بر همین اساس، در خلال مذاکرات هسته‌ای تلاش‌هایی برای تضعیف جریان مقاومت صورت پذیرفته است. در این خصوص فردریک هاف مشاور اسبق وزارت خارجه آمریکا و از کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک می‌گوید: «نابود کردن امیال منطقه‌ای ایران از جمله توانایی در تهدید اسرائیل که جزء سیاست‌های کلی ایران است، به شدت بر دوش حزب الله لبنان قرار دارد و بنابراین باید جلوی این گروه گرفته شود.»

بیل ریچاردسون، نماینده سابق آمریکا نیز در این خصوص اظهار داشت: «یک نتیجه خوب برای توافق باید ایران را به جوامع دیگر پیوند بزند، رفتار این کشور را نسبت به اسرائیل تغییر دهد و موجب شود تا ایران در حمایت از شورشی‌های یمن (انصارالله) و دولت بشار اسد در سوریه تغییر رویه دهد.»

سازوکار لازم برای تحقق این موضوع، در بند 4 ضمیمه B قطع‌نامه اخیر شورای امنیت، پیش‌بینی شده است. طبق این بند، ایران بدون اجازه شورای امنیت حق فروش سلاح و تجهیزات جنگی را ندارد و از آنجا  که آمریکا می‌داند ایران به حمایت از گروههای شیعی منطقه، دولت سوریه و ... پایان نخواهد داد، با طراحی این سازوکار، مانعی جدی در مسیر عرضه سلاح‌های ایران به گروه‌ها و کشورهای تحت حمایت خود ولو در قالب صادرات و فروش، خواهد بود و با عملی‌شدن این بند، آمریکا تا حدودی به هدف خود مبنی بر عدم حمایت جمهوری اسلامی از گروه‌های متحد خود دست خواهد یافت و موفق به کنترل این کشور خواهد شد.

باید یادآور شد این طرح، در راستای یکی از زیر مجموعه‌های پروژه‌ اصلی خلع سلاح جریان مقاومت (DDR) به شمار می‌آید و از این طریق زمینه‌سازی برای تضعیف و فروپاشی گروه‌های مقاومت در سطح منطقه را دنبال کند.

شکل گیری و رشد جنبش‌های مقاومت اسلامی مشکلات بسیاری را برای استکبار خارجی در پی داشته است. دولت‌های وابسته به غرب و کشورهای غربی، جنبش‌های مقاومت اسلامی را عاملی بازدارنده در برابر سلطه‌گری خود می‌دانند و به همین جهت مقاومت‌زدایی به عنوان استراتژی اصلی آن‌ها در مواجهه با جنبش‌های مقاومت دنبال می‌شود. گسترش حضور نیروهای اشغالگر غرب در جهان اسلام (حضور آمریکا و انگلیس و ... در عراق و ناتو در افغانستان) و تداوم اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها و تداوم تجاوزات آن رژیم به لبنان موجب تقویت روحیه‌ مبارزاتی جنبش‌های مقاومت گردیده است. پیروزی جنبش مقاومت اسلامی لبنان در اخراج اشغالگران صهیونیستی از لبنان در سال 2000 و شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه‌ی تابستان 1385 (حرب تموز)، پیروزی جنبش حماس در مواجهه با اشغالگران صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی و حضور جدی گروه‌های مقاومت اسلامی در عراق و افغانستان، غرب را به سویی سوق داده است که خلع سلاح، بسیج‌زدایی و بازگرداندن مجدد دنبال نماید. شورای امنیت به عنوان بازوی DDR تلاش کرد نیروهای جنبش‌های مقاومت را با صدور قطعنامه‌های 1559 و 1738 و ...در راستای حذف مقاومت در جهان اسلام از بین ببرد.

منبع: باشگاه خبرنگاران