صاحب موكب پدري پير بود كه مي گفت دكترها به من گفته اند در سرم تومور دارم. ولي در ايامي كه اينجا به نوكري خاندان اباعبدلله الحسین(ع) مشغول هستم و كار مي كنم هيج دردي احساس نمي كنم و بهترين روزهايم را سپري مي كنم. گويا تومور مغزي ام اين روزها و پاي ديك غذاي نذري شفا پيدا مي كند.

خبرنگار اعزامی مشرق، کربلا - «ما رأیت الا جمیلا» کامل ترین جمله ای است که می توان در وصف نمایش عظیم پیاده‌روی اربعین به زبان آورد.

هر سال پرشکوه تر از سال پیش نوکران و عاشقانت با پای پیاده به سمت کربلایت حرکت می کنند، تا نشان دهند آن حرارتی را که پیامبر (ص) از آن سخن گفته بود. آری، حرارت عشق حسین(ع) در قلوب مومنین حتی در سرمای سخت بیابان های عراق هم شعله ور است.

همانطور که نام حسین(ع) دل مؤمنین را گرم می کند و یخ قلب های افسرده و غمین را درهم می شکند.

 در جاده های خشک منتهی به کربلا صحنه های رقم می خورد که هیچ دوربینی نمی تواند زیبایی آن را به تصویر بکشد از کودکان خردسالی که با تمام وجود در موکب ها مشغول پذیرایی و اطعام زائران هستند و در کنار پدرانشان نوکری این خاندان را مشق می کنند تا پیرمردهای ناتوانی که در کنار جاده سینی سینی خرما پخش می کنند.

دقیق تر که نگاه کنی دختران خردسالی را می بینی که بدو بدو در طول مسیر با لیوان های آب به دنبال سیراب کردن زائران هستند و بلند بلند صدا می زنند. ماء ماء ماء "بفرمایید آب". بیابان های کربلا این روزها مملو از محبت عشاق حسین شده اند و صحنه هایی بس عجیب را به خود می بینند.

صحنه هایی که شاید دل این سرزمین را آتش بزند و فورانی از درد و اندوه را به همراه بیاورد. آخر این سرزمین ها همان صحنه های دردآوری را دیده اند که 1400 سال است مردم با شنیدن روایتش بر سر و سینه می زنند.

و چقدر فاصله است بین دیدن و شنیدن ...



امروز دوربين مان را به سمت صاحب موكب بزرگي برديم كه در ابتداي جاده نجف به همراه تمامي خانواده خود مشغول پخت و پز و اطعام زائرين حسين (ع) بود. مي‌گفت نذر دارد و از روز شهادت امام حسن(ع) تا روز اربعين اينجا صبحانه و ناهار و شام به زوار مي دهند.

آنها هزينه اطعام زائرين را در طول سال جمع آوري مي كنند. صندوقي درست كرده اند كه تمام اهالي خانه و آشنايان پول هاي نذري خود را در آن مي ريزند تا بتوانند در اين ايام هزينه كنند.

صاحب موكب پدري پير بود كه مي گفت دكترها به من گفته اند در سرم تومور دارم. ولي در ايامي كه اينجا به نوكري خاندان اباعبدلله الحسین(ع) مشغول هستم و كار مي كنم هيج دردي احساس نمي كنم و بهترين روزهايم را سپري مي كنم. گويا تومور مغزي ام اين روزها و پاي ديك غذاي نذري شفا پيدا مي كند.

مي گفت تمام خانواده و نوه هايم را در اين ايام جمع مي كنم تا همه در آشپزي و برپايي موكب به من كمك كنند. وقتي از او پرسيديم امسال با جه حاجتي اين موكب را علم كرده است تنها يك جواب به ما داد: "به عشق اباعبدالله"

او به همراه خانواده و نوه هايش 25 نفر مي شدند. همه با هم كمك مي كردند تا به بهترين نحو ممكن از زوار حسين(ع) بذيرايي كنند. اين روزها جاده منتهي به كربلا شاهد رقم خوردن صحنه هاي زيبايي است كه شايد خيلي ها حسرت ديدنش را دارند.



و ما روايت مي كنيم صحنه هايي را كه وصف آن تنها با ديدن محقق مي شود نه باشنيدن ...

نمایش عظیم پیاده‌روی اربعین همان جمله زينب (س) را در ذهن تداعي مي كند كه فرمود: «ما رأیت الا جمیلا»

ما هم اينجا مي گوئيم «ما رأیت الا جمیلا». این همه خون دیدن و چون گل شدن، دشت خزان دیدن و بلبل شدن.

حرارتی را که پیامبر (ص) از آن سخن گفته بود كويا امسال بيشتر شعله ور شده است و امسال پرشکوه تر از سال پیش نوکران و عاشقانت با پای پیاده به سمت کربلا در حرکت هستند.

اين آمار را تنها چشم هايي مي دهند كه سال هاست در جاده منتهي به كربلا موكب علم كرده اند و پذيراي زوار حسين(ع) هستند...




آن سخن کز دل بر آید ... لا جرم بر دل نشیند