کد خبر 278879
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۶

تصویری که بان‌ کی‌مون با پس گرفتن دعوت خود از سازمان ملل متحد ارائه کرد، تصویر سازمانی ضعیف و نفوذپذیر بود که نمی‌توان به آن اعتماد کرد. سازمان ملل دست‌کم در برهه‌های حساس و مسائل بحرانی نه کارآمد است و نه می‌توان برای حل مناقشات روی آن حسابی باز کرد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، نمایش ژنو2 ظرف 24 ساعت گذشته یکی از جذاب‌ترین پرده‌های خود را تجربه کرد. نمایش طنز ژنو 2 را که سناریست‌های غربی نوشته‌اند، باید یک کمدی مضحک خواند که مبنای آن چنین است: «کنفرانس صلحی که در آن یکی از طرف‌ها به طرف دیگر می‌گوید تو نباش تا صلح برقرار شود!» این مبنای مضحک همان چیزی است که می‌گویند ایران باید بپذیرد و ایران نمی‌پذیرد. منظور طرف غربی از پذیرش ژنو 1 هم دقیقا به همین معناست و نباید تصور دیگری از آن داشت.

این نمایش مضحک ظرف 24 ساعت گذشته شاهد پرده دعوت از ایران و بازپس‌گیری این دعوت در مدت‌زمانی کوتاه بود. مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه امروز به‌درستی عنوان کرد که ایران از ابتدا هم متقاضی شرکت در ژنو 2 نبوده است. وی همچنین به این واقعیت اشاره کرد که دبیر کل سازمان ملل متحد دعوت خود از جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار بازپس گرفته و ای‌کاش می‌توانست علت واقعی این اقدام خود را شرح دهد.

آنچه به‌قول خانم افخم، بان‌کی‌مون قادر به توضیح آن نیست را باید در صفحات روزنامه واشنگتن‌پست جستجو کرد. این روزنامه آمریکایی فاش کرده که بان‌کی‌مون با لابی جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده دعوت خود را بازپس گرفته است. حتی اگر واشنگتن‌پست هم این را نمی‌نوشت، حدس این واقعیت چندانی کار دشواری نبود.

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که در ترکمنستان به‌سر می‌برد، به یک واقعیت مهم اشاره کرد: «این رفتار در شان دبیر کل سازمان ملل متحد نبود.» آقای ظریف درست گفته است، شان سازمان ملل ظاهرا با آنچه باید باشد تفاوت پیدا کرده و این سازمان به‌جای آنکه مستقلا به‌دنبال حل و فصل مناقشات بین‌المللی و ارتقاء مقوله صلح در روابط بین کشورها باشد، کارویژه‌های دیگری دارد.

اما اگر نگاهی به نظریات روابط بین‌الملل بیندازیم درمی‌یابیم که این واقعیت را که شان نهادهای بین‌المللی نه آنچه به عنوان ماموریت خود تعریف می‌کنند، بلکه مقوله‌ای دیگر است؛ برخی متفکرین روابط بین‌الملل بیان کرده‌اند. از مرگ «کنث والتز»، مبدع نظریه «نورئالیسم تدافعی» چندان نمی‌گذرد. وی و پیروانش بر این باورند که نهادهای بین‌المللی چیزی نیستند جز تجلی منافع قدرت‌های بزرگ بین‌المللی. به نظر می‌رسد این روزها در عرصه بین‌المللی شواهدی که به‌نگاه‌های رئالیستی نزدیک هستند کم نیستند و ماجرای ژنو 2 تنها یکی از آنهاست. شاید بیهوده نیست که در اکثر آکادمی‌های روابط بین‌الملل هنوز رئالیسم پرطرفدارترین نظریه است.

تصویری که بان‌کی‌مون با این اقدام خود از سازمان ملل متحد ارائه کرد، تصویر سازمانی ضعیف و نفوذپذیر بود که نمی‌توان به آن اعتماد کرد. سازمان ملل دست‌کم در برهه‌های حساس و مسائل بحرانی نه کارآمد است و نه می‌توان برای حل مناقشات روی آن حسابی باز کرد.

یکی دیگر از بخش‌های مضحک پرده اخیر نمایش ژنو 2، اعلام این موضوع از سوی ائتلاف مخالفان سوریه و شخص «احمد الجربا» بود که در صورت حضور ایران در ژنو 2، این گروه حامی تروریسم در مذاکرات شرکت نخواهد کرد. هرچند اصل این موضوع که حضور ایران منجر به عدم حضور حامیان تروریست‌های خون‌خوار سوریه شود، موجب افتخار جمهوری اسلامی است اما شاید این نکته نیز مطرح باشد که الجربا با این اقدام می‌خواهد به‌زعم خود نشان دهد که مستقل است و گروهک وی خود برای حضورش در کنفرانس صلح تصمیم می‌گیرد!‌

الجربا شخصی سراپا وابسته به رژیم سعودی است و همچنین خود نیز می‌داند که اگر آمریکایی‌ها بخواهند، باید در هر کنفرانسی شرکت کند، چه با حضور ایران و چه بدون حضور ایران. او خود یک دست‌نشانده است که پس از سرنگونی دولت مرسی در مصر به نماد تسلط عربستان سعودی بر پیکره تروریست‌های سوری تبدیل شد. الجربا بهتر از هر کسی می‌داند که تنها در حال نقش بازی کردن است، نه چیزی بیشتر. او کاره‌ای نیست که تصمیم بگیرد به ژنو 2 بیاید یا نیاید. همان سناریستی که نوشته بود جان کری با بان‌کی‌مون برای عدم حضور ایران لابی کند، این را هم نوشته بود که الجربا این نقش را بازی کند.

از سوی دیگر، مواضع رژیم سعودی نیز نشان می‌داد که سخت نگران حضور ایران در ژنو 2 است. دلیلی نگرانی سعودی‌ها مشخص است. آنها که در میدان نبرد به محور مقاومت باخته‌اند. ورود چند هزار سرباز حزب‌الله به سوریه کل تشکیلات سلفی‌های این کشور را به هم ریخت. حالا اگر سربازان دیپلماسی مقاومت هم در ژنو 2 رسما وارد میدان شوند، چه تضمینی وجود دارد که ریاض این یکی بازی را هم نبازد؟!

* هیاهوی بسیار برای هیچ

ژنو 2 را به‌واقع باید هیاهوی بسیار برای هیچ دانست. حتی اگر ایران در این مذاکرات شرکت هم می‌کرد، باز هم چشم‌انداز آن بسیار مبهم بود چه رسد به اینکه اکنون یکی از مهم‌ترین بازیگران منطقه‌ای دیگر در آن حضور نخواهد یافت.

تقفریبا روشن است که واشنگتن تصمیم دارد با «آتش بیاری معرکه» همچنان بر طبل جنگ در سوریه بکوبد. کاخ سفید خواستار ادامه نبرد به صورت فرسایشی در سوریه است و صدالبته نمی‌خواهد هیچ‌کس برنده این جنگ باشد.

اصلا آمریکا چه گزینه‌ای بهتر از ادامه جنگ دارد؟ در سوریه امروز دو تهدید بالقوه واشنگتن با هم درگیر هستند، محور مقاومت از یک‌سو و جهادی‌های سلفی از سوی دیگر. اگرچه دشمن اصلی برای واشنگتن و متحد اصلی‌اش، تل‌آویو محور مقاومت محسوب می‌شود اما سلفی‌ها هم ثابت کرده‌اند که بعضا می‌توانند منافع واشنگتن را تهدید کنند. چه گزینه‌ای بهتر از اینکه این دو تهدید با هم در جایی درگیر باشند و قدرت یکدیگر را فرسایش دهند. برای واشنگتن کمک‌های سعودی به تکفیری‌ها کافی است تا فعلا به‌طور کامل شکست نخورند و برای مقاومت دردسر ایجاد کنند.

اگر جنگ سوریه تمام شود، با آن همه تروریست سلفی اروپایی که به سرزمین‌های خود بازخواهند گشت چه باید کرد؟ چطور می‌توان آنها را مدیریت کرد که در قطار و اتوبوس و مترو و هواپیما فاجعه نیافرینند؟ با «تز مقاومت سرخود» چه باید کرد؟ تزی که به سلفی‌ها می‌گوید هرکس و بدون تبعیت از سازمان دست به مقاومت زده و هر دردسری که می‌تواند برای تمدن غرب بیافریند.

«جورج فریدمن»، اندیشمند و تحلیل‌گر متبحر استراتفور به درس جالبی اشاره کرده است که واشنگتن از دوران اشغال عراق گرفت. آمریکا در عراق فهمید که نمی‌تواند هم‌زمان با شیعه و سنی بجنگد لذا باید به جنگ فرقه‌ای بین مسلمانان دامن بزند. تنها گروهی در جوامع اسلامی که آن‌قدر خباثت داشت تا مجری این طرح آمریکایی‌ها باشد جریان تکفیری بود. جریان تکفیری که امروز در سوریه فعال است، نماد تدبیری است که دولت اوباما بر اساس درس‌های عراق اندیشید.

* ایران و آینده سوریه

غرب و متحدین منطقه‌ایش به‌خوبی واقف‌اند که ایران به‌هیچ‌وجه از موضع حمایت از مقاومت کوتاه نخواهد آمد. این مساله، مربوط به کلیت نظام جمهوری اسلامی است و رفت و آمد دولت‌ها بر آن تاثیری نخواهد گذاشت. حضور وزیر امور خارجه بر مزار شهید مغنیه که با واکنش تند واشنگتن مواجه شد، خود نمادی از تعهد ایران به حمایت از مقاومت اسلامی بود.

در عین حال، ایران ضمن حمایت از دولت سوریه، بر راه حل سوری – سوری تاکید دارد. بر این اساس گفتگوهای آشتی ملی و حمایت از انتخابات آزاد و منصفانه در سوریه موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران است.

دعوت یا عدم دعوت از ایران به ژنو 2 هیچ تاثیری در این موضع اصولی نخواهد داشت و ایران از گفتگوی دولت سوریه با آن دسته از مخالفین دولت که به جای دست بردن به سلاح ابزار منطق و گفتگو را برگزیده باشند حمایت خواهد کرد.

طبعا آن دسته از تروریست‌هایی که سوریه را به ویرانه تبدیل کرده‌اند و هر روز تصاویر سربریدن‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی مخابره می‌کنند، در آینده سوریه هیچ جایی نخواهند داشت. جامعه بین‌المللی نیز بهتر است تکلیف خود را با این دسته از تروریست‌ها دقیقا روشن کند.

ایران به دیپلماسی فعال خود برای شکل‌گیری گفتگوهای واقعی سوری – سوری ادامه خواهد داد و امید آن هست که منطق دیپلماتیک ایران بتواند نقشی مثبت را در آینده سوریه ایفا کند.