یک پای سناریو نویسی های انتخاباتی حضور هاشمی است؛ "هاشمی" ای که با "هاشمی" قبل از فتنه تفاوت های ماهوی بسیاری کرده، او بیشتر به اپوزیسیون و رویکردهای "سخت اصلاحی" روی آورده است. با این حال باید منتظر بود و دید که هاشمی خود کاندیدای "دولت وحدت ملّی" می شود یا یکی را نیابتاً به میدان می فرستد.

گروه سیاسی مشرق ـ برای مردم ایران و کارشناسان سیاسی خیلی دور از انتظار نیست که «هاشمی رفسنجانی» در انتخابات بخصوص انتخابات ریاست جمهوری یک پای غیرمستقیم آن باشد.

بطور معمول وقتی قرار است فضای پیش از انتخابات در ایران تحلیل شود، باید طرّاحی های یک ضلع آن یعنی مجموعه های سیاسی تابع هاشمی را مدّنظر قرار داد. انتخابات آتی هم فارغ از تجربه چندین ساله مردم نیست، بالاخص اینکه صحبت ها از حضور یا عدم حضور هاشمی بین سیاسیّون و محافل خبری- تحلیلی بالا گرفته است.

با این حال اخبار و تحلیل های ضدّ و نقیضی از حضور هاشمی در انتخابات به گوش می رسد، بخشی از نیروهای سیاسی که عمدتاً به حضور هاشمی به عنوان منجی سیاست داخلی ایران گرایش دارند و مع هذا از نیروهای گذشته وی نیز به حساب می آیند، بطور فزانیده به این نکته اشاره می کردند که هاشمی هرگز نخواهد آمد؛ هر چند با گذشت چند صباحی همین نیروها نیز تمایل خود برای آمدن هاشمی را نتوانستند پنهان نمایند.

از آن سو نیز بخشی از مجموعه های سیاسی که به ضدّیت با تفکّر پراگماتیستی و تکنوکراتیک شهره هستند، بطور مداوم با استدلالات خاصّی بر این تحلیل پافشاری می کنند که هاشمی خواهد آمد. سئوالی که باید بدان پاسخ داد این است که واقعاً چه رُخ خواهد داد؟ آیا شاهد "هاشمی نسخه 2013" خواهیم بود؟


· از انکارهای قاطع

بخشی از نیروهای اصلاح طلب و عناصر حلقه نزدیک به هاشمی سعی می کردند در ظاهر و بصورت مطلق آمدن هاشمی را نفی کنند. علی فلّاحیان وزیر اطّلاعات دولت سازندگی در پاسخ به این سئوال که: "با توجّه به دوستی شما با «هاشمی رفسنجانی»، ‌آیا شایعات کاندیداتوری احتمالی وی صحّت دارد یا خیر؟"، گفته بود: «آقای هاشمی تا کنون گفته اند که کاندیدا نمی شوند و نمی آیند.»

بلافاصله بعد از «فلّاحیان»، «مصطفی پورمحمّدی» دیگر نامزد بالقوّه انتخابات، «معاون فلّاحیان در واجا» همین خطّ خبری را پیگیری نمود.

وی در پاسخ به سئوال خبرنگار «مهر» مبنی بر اینکه: "نظرتان در مورد کاندیداتوری آقای هاشمی چیست؟"؛ می گوید: «تا آنجا که من اطّلاع دارم ایشان کاندیدا نمی شود. اگر من را به عنوان یک فرد مطّلع قبول می کنید به شما می گویم که ایشان کاندیدا نمی شود! به واسطه مرتبطینی که داریم می دانم که «خاتمی» هم کاندیدا نخواهد شد.»

سپس این «علی یونسی»، «وزیر اطّلاعات دولت اصلاحات» بود که در حاشیه «همایش انتخاباتی حسن روحانی» درباره کاندیداتوری هاشمی اظهار داشت: «اطّلاع دقیق دارم که «هاشمی رفسنجانی» و آقای «خاتمی» در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نمی شوند.». این همان همایشی بود که «حسن روحانی»، «داوطلب انتخابات ریاست جمهوری» نیز در آن با قطعیّت اعلام کرده بود: «هاشمی و «خاتمی» قصد کاندیداتوری ندارند و قطعاً در انتخابات کاندیدا نمی شوند.»

«عبّاس عبدی» در مصاحبه با روزنامه «آرمان» گفته بود: «اصلاح طلبان بهتر است دور آقای هاشمی و «خاتمی» را برای نامزدی انتخابات خط بکشند. عدّه ای تصوّر می کنند بخاطر شرایط موجود امکان رأی آوری آقای هاشمی وجود دارد در صورتیکه این مسئله نادرست است.»

«علی عسگری»، «رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» و از نیروهای سنّتی حامی هاشمی نیز چندی پیش با اتّکاء به محتوای پُرابهام دیداری نوروزی هاشمی با برخی نمایندگان ادوار مجلس گفته بود: «آقای هاشمی در جلسه پایان سال خود با نمایندگان ادوار مجلس تأکید کردند در انتخابات پیش رو کاندیدا نمی شوند ... در واقع تحلیلی که آقای هاشمی به اصلاح طلبان دادند گویای این واقعیّت بود که شانسی برای رئیس جمهور شدن آقای «خاتمی» قائل نیستند. البتّه همانطور که آقای هاشمی مطرح کردند، یک راه کم هزینه انتخاب خواهند کرد یعنی خودشان کاندیدا نمی شوند امّا ... بنده اینگونه ارزیابی می کنم که آقای هاشمی در صدد "خلق یک هاشمی جدید" است.»

البتّه به نظر می رسد تحلیل «عسگری» در باب قطعیّت نیامدن هاشمی با تمایل شدیدش به کاندیداتوری «حسن روحانی» بی ارتباط نباشد.

«بیژن زنگنه»، «وزیر نفت دولت اصلاحات» و «وزیر نیروی دولت هاشمی» نیز در همین رابطه می گوید: «هاشمی کاندیدای انتخابات نخواهد شد.»

«قدرت ا... علیخانی» (مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) نیز طیّ سخنرانی در «همایش طرح مناسک» در «هتل المپیک تهران» با لحنی تؤام با اطمینان ضمن فراجناحی خواندن شخصیّت هاشمی گفته بود: «آقای هاشمی بطور مستقیم وارد صحنه نمی شود، امّا اگر یک اصلاح طلب معتدل وارد صحنه شود، هاشمی گفته است که از او حمایت خواهد کرد.»


وی بعدها نیز در حاشیه ختم «محمّدکاظم مرعشی» در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه: "آیا هاشمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود"، می گوید: «خیر، ایشان نامزد نمی شود.»

«صادق زیباکلام» نیز بطور قاطع و بدون اشاره به هیچ سند و استدلالی خبر از عدم کاندیداتوری هاشمی داده بود: «بازداشت فرزندان آقای هاشمی با اینکه ایشان خود را برای رقابت سیاسی پیشرو آماده می کند؛ ربطی به هم ندارند یا دست کم من متوجه این ارتباط نیستم ... (سئوال: بازگشت مهدی ارتباطی به تصمیم آقای هاشمی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری دارد؟) همانطور که گفتم این موضوع ربطی به آقای هاشمی ندارد، چون ایشان نامزد ریاست جمهوری نمی شود.»

غیر از حلقه یاران هاشمی و برخی اصلاح طلبان بخشی از عناصر سیاسی راست نیز با اتّکاء به نقل قول ها و شنیده ها بطور حتم از عدم کاندیداتوری هاشمی خبر می دادند.
 شاید اوّلین بار «علی مطهری» نماینده «نئواصلاح طلب مجلس نهم» بود که خبر از نیامدن هاشمی داد، او که به همراه چند تن از نمایندگان «لیست صدای ملّت» به دیدار هاشمی رفته بودند تا از وی برای کاندیداتوری دعوت به عمل آورند؛ در گزارشی از این دیدار به رسانه ها گفت: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل شرایط جسمی شرکت در انتخابات را رد کرده است. به گفته آقای «مطهری»، «هاشمی رفسنجانی» وعده داده در صورت حضور کاندیدای معتدل و مقبول از او حمایت خواهد کرد.»

بعد از وی «محمّدرضا باهنر»، از اعضای «ائتلاف پنجگانه انتخابات ریاست جمهوری» بر شایعه بودن کاندیداتوری هاشمی تأکید نمود، وی در حاشیه همایش «پیروان خطّ امام و رهبری» در پاسخ به سئوالات خبرنگاران گفت: «برای مثال ممکن است آقای هاشمی نیز وارد صحنه شود. البتّه ما اطّلاع داریم که ایشان نمی آید و توصیّه ما این است که نیاید.»

اخیراً نیز «باهنر» بر این موضع خویش تأکید کرده است: «در خصوص کاندیداتوری آقای هاشمی اخبار قطعی از آقای هاشمی و فرزندانشان این است که ایشان نمی آید و آقای «خاتمی» نیز گویا در حال سبک سنگین کردن هستند.»

مسئله اساسی در رابطه با اظهار نظرهای سیاسیّون حول قطعیّت عدم کاندیداتوری هاشمی به این مربوط می شد که این افراد هیچ استدلال و سندی غیر از اظهارات اطرافیان هاشمی یا اخبار پنهان ارائه نمی دادند. بر این اساس این احتمال در اذهان قوّت می گرفت که قطعیّت عدم کاندیداتوری وی یک بازی رسانه ای جهت انحراف افکار عمومی از سناریوهای انتخاباتی هاشمی و تیم مشاورینش باشد.

البتّه در این میان تحلیل های مبتنی بر تمایل هاشمی برای خلق یک "هاشمی جدید" است، می تواند قابل تأمّل باشد؛ زیرا هاشمی و ایده های وی طیّ چند ساله اخیر با بزرگترین شکست های انتخاباتی روبرو شده اند و ترس از شکست بزرگ همچنان وجود دارد.

گذشته از این بخشی از رسانه ها و نیروهای اصلاح طلب در حالیکه می دانستند مطرح کردن کسانی چون «محمّدعلی نجفی» و «اسحاق جهانگیری» با توجّه به مقبولیّت کم مردمی آنها بی فایده است؛ بطور مدام بر ضرورت کاندیداتوری آنها تأکید می کردند. این پیشنهادها کمی بعد با طرح ایده عدم حضور اصلاحات با کاندیدای "کوتوله" براحتی به فراموش سپرده شد و این بحث را تقویّت کرد که از ابتدا حرف زدن از چنین گزینه هایی به عنوان پوششی برای گزینه نهایی به کار گرفته می شده است. مسئله ای که نشان می داد جبهه اصلاحات کمترین ارزشی برای ثبات روانی جامعه و افکار عمومی هوادارانش قائل نیست.


· بازی موازی با برگ خاتمی

جبهه اصلاحات در کنار دامن زدن به ابهام در حضور هاشمی برای انتخابات پیشرو، باز هم بر سر آمدن یا نیامدن «محمّد خاتمی» یک شوی رسانه ای جدید راه انداختند. از اواخر سال 91 بطور خاصّ تبلیغات روی اجماع بر «خاتمی» اوج گرفت. ظاهراً غیر از نیروهای نزدیک به «خوئینی ها» و «عبدا... نوری» مابقی قبایل اصلاح طلب بر اجماع روی شخص «خاتمی» متّفق بودند. با این حال «خاتمی» مانند سال 88 آمدن یا نیامدنش را در ابهام نگاه می داشت.

این ابهام ها هر چند هنوز در عرصه رسانه ای توسّط اصلاح طلبان دامن زده می شود امّا اخبار و تحلیل های نخبگان این جبهه سیاسی حاکی از چیز دیگری است. بسیاری از نیروهای ذینفوذ اصلاحات معتقدند «خاتمی» نخواهد آمد حتّی درست وقتیکه رهبری نظام در یکی از مهمترین سخنرانی های سال جدید بزرگترین چراغ سبز را به اصلاح طلبان نشان داده باشد. جالب اینکه رسانه های اصلاح طلب برای فرافکنی تردیدهای «خاتمی» و بازی سیاسی اصلاحات با افکار عمومی سعی کردند چنین تردیدهایی را به نظام نسبت بدهند.

برای مثال «روزنامه اعتماد» که قویّاً در حال کادرسازی نسل جدیدی از روزنامه نگاران اصلاحاتی است؛ طیّ گزارشی با عنوان «پشت پرده دعوت اصولگرایان از اصلاح طلبان چیست؟»، با مطرح کردن درجه بندی اصلاح طلبان و بحث "بدلی" و "حقیقی" در تیتر یک خود نوشت: «همه می دانند اصولگرایانی که برای اصلاح طلبان کارت دعوت به بازی سیاسی فرستاده اند دل در گرو رقابت با اصلاح طلبان قابل کنترل دارند تا لوازم تزیینی رقابت انتخاباتی که اصولگرایان برگزار می کنند، فراهم شود. اصلاح طلبان همواره برای اصولگرایان خط قرمزی پاک نشدنی اند، حتّی اگر چراغی که به اصلاح طلبان نشان می دهند رنگی در ظاهر سبز داشته باشد.

عقلای اصولگرا دو هدف را پیگیری می کنند: هم بدنبال ایفای نقش حاکمیّتی خود که همانا افزایش ضریب مشارکت در انتخابات است، بوده و هم می خواهند با بزرگنمایی اصلاح طلبان درجه دو و سه بطور کلّی از قیّمان اصلاحات عبور کنند ... «منتجب نیا» افزود: اصولگرایان بدنبال حضور کاندیداهای اصلاح طلبی هستند که احتمال رأی آوری آنان پایین است و بر همین اساس از حضور چنین اصلاح طلبانی استقبال می کنند در حالیکه نسبت به حضور احتمالی آقایان هاشمی و «خاتمی» سریعاً از لحنی تهدیدآمیز بهره می گیرند.»

این دست اظهار نظرها درست در راستای فشار آوردن مجدّد به نظام بود در حالیکه آنان اینطور وانمود می کردند که در حال برائت از اعمال ساختارشکنانه و ضدّ نظام شان هستند.


بعد از تشکیل جلسه سه تن از اصلاح طلبان با رهبری معظّم انقلاب اسلامی در پایان بهمن ماه سال گذشته امیدهای برنامه ریزان سیاسی اصلاحات برای روشن شدن چراغ سبز برای حضورشان در انتخابات افزایش یافته بود ولی این امیدها در اوّلین روز سال 91 کاملاً تثبیت شد. لذا امتداد خطّ ابهام از طرف «خاتمی» باعث شد اصلاح طلبان به فکر گزینه دیگری بیفتند.

در همین راستا «محمّدرضا تاجیک» (رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در دوره خاتمی) می گوید: «تا این لحظه حضور آقای «خاتمی» در انتخابات ریاست جمهوری منتفی است و ایشان در انتخابات نامزد نخواهند شد. تحلیل جدّی آقای «خاتمی» عدم حضور در انتخابات است.»

  همچنین «موسوی خوئینی ها» طیّ جلسه ای اعلام می کند: «خاتمی» قابلیت‌ لازم را ندارد باید به فکر گزینه دیگری بود

بعد از وی «سعید حجّاریان» در جلسه ای با انتقاد از فرصت سوزی های «خاتمی» می گوید: «وی در حال بازی کردن نقش مهندس «بازرگان» در اوایل انقلاب است که برای محبوب ماندن از صحنه سیاست کنار کشید. بازرگان در «انتخابات چهارم ریاست جمهوری» هم ثبت نام کرد امّا به دلیل ردّ صلاحیّت بدون کمترین اعتراضی برای همیشه از قدرت کناره گرفت. «خاتمی» هم می‌خواهد محبوب و ملوس، مثل «بازرگان» در تاریخ سیاسی کشور بماند.»

لذا با منتفی شدن حضور «خاتمی» گمانه ها درباره پروژه "خاتمی تابلوی هاشمی" قوّت مضاعفی می گرفت.


· تا انکارهای لرزان

به موازات بازی اصلاح طلبان با برگ کاندیداتوری «خاتمی» و به مرور زمان، انکارهای قاطع درباره کاندیداتوری هاشمی رنگی تؤام با تردید به خود گرفت. تا اینکه در فرودین ماه 1392 ه.ش کمتر نخبه سیاسی بود که براحتی درباره عدم حضور انتخاباتی هاشمی نظر قطعی و صد درصدی بدهد.

حتّی کسانی چون «قدرت ا... علیخانی»، «پورمحمّدی»، «باهنر» و حتّی اعضای خاندان هاشمی نیز که پیشتر حتّی حاضر به صحبت کردن درباره احتمال کاندیداتوری هاشمی نبودند؛ وجود چنین احتمالی را تأیید می کردند.

«پورمحمّدی» به منوال «باهنر» چنین احتمالی را رد نکرد: «وی در پاسخ به این سئوال که: "اگر هاشمی وارد شود شما کناره گیری می کنید"، اظهارداشت: برای چه کناره گیری کنم. البتّه آقای هاشمی چند بار اعلام کردند که کاندیدا نخواهند شد ولی اگر وارد عرصه شد، ما هم تلاش خود را می کنیم.»

 «علیخانی» هم که طیّ دوبار کاندیداتوری هاشمی را بصورت قطعی رد کرده بود، در چرخشی محسوس می گوید: «وی در پاسخ این سئوال که: آیا هاشمی در انتخابات نامزد خواهد شد؟، گفت: من اطّلاعی ندارم که بخواهم در این زمینه اظهارنظر کنم.»

اصلاح طلبان نیز که پیشتر سعی کرده بودند گزینه های فرعی مانند «نوری»، «نجفی»، «جهانگیری»، «عارف»، «شریعتمداری»، «محمّدباقر خرّازی»، «مصطفی محقّق داماد» (شوهر خواهر خاتمی) و ... را مطرح کنند؛ درباره حضور هاشمی جملات امیدوارانه تری می گفتند.
 «نجفی» در جمع خبرنگاران می گوید: «اگر آقای هاشمی کاندیدا شود، مسلّماً اصلاح طلبان از او حمایت می کنند.»
 «رسول منتجب نیا» می گوید: «در صورتیکه آیت ا... هاشمی نامزد ریاست جمهوری شود، اصلاح طلبان هیچ نامزدی معرّفی نمی کنند.»
 «محمّد زارع فومنی» (دبيرکل جبهه مردمي اصلاحات) تأکيد می کند: «اگر چهره هايي چون هاشمي، «خاتمي» و «سیّدحسن خميني» کانديدا شوند، همه گروه هاي اصلاح طلب اتّفاق نظر خواهند. با نامزدي آقاي هاشمي قطعاً هيچ يک از اصلاح طلبان و اصولگرايان معتدل کانديدا نمي شوند، بنابراين از نظر من ايشان گزينه مطلوبي خواهد بود.»

قوّت گرفتن احتمال حضور هاشمی- خاتمی تا جایی ادامه یافت که «محمّدرضا عارف» در گفتگویی صریح در پاسخ به سئوال: "آیا به نفع «خاتمی» یا هاشمی انصراف خواهید داد؟"، اعلام کرد: «بنده به نفع هیچکس کنار نمی روم. رؤسای جمهور سابق باید در راستای سیاست های کلّی در انتخابات به معرّفی کاندیدای مناسب کمک کنند و رئیس جمهور ساز باشند. آقایان هاشمی و «خاتمی» نباید کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند و شأنی باید برای خود قائل باشند.»

هر چندی وی این اظهارات را با بالا گرفتن انتقادات درونی جبهه اصلاحات تکذیب نمود امّا قرائن درباره جدّی شدن حضور هاشمی در حال افزایش به نظر می رسید. «عارف» که پیشتر تنها راه کناره گیری را منوط به تصمیم خاتمی می دانست نیز اخیراً مواضع معتدل تری در این خصوص می گیرد و چند روز پیش گفته است که حاضر است به نفع کاندیدای اجماعی اصلاح طلبان حتّی غیر از خاتمی کناره گیری کند. سپس «محمّد شریعتمداری» نیز که برای کاندیداتوری اعلام حضور کرده بود در اظهاراتی گفت: «در صورتیکه چهره های کاریزماتیک که آقای هاشمی، «ناطق نوری»، «خاتمی» و «خمینی» را از این دسته می شناسم، در صحنه انتخابات حاضر شوند؛ من به نفع آنان کنار می روم.»

· و حالا؛ رپرتاژ برای "مرد بحران ها"

این خط خبری امّا توسّط جراید اصلاح طلب جدّی تر پیگیری می شد، آنها با دامن زدن همزمان به ابهام درباره تصمیم نهایی هاشمی؛ بطور مکرّر خواستار حضور "منجی" می شدند. طبق این خط روانی- رسانی مجموعه های سیاسی به نمایندگی مردم! خواستار حضور "مرد تمام فصول" یعنی هاشمی می شدند و هاشمی و نزدیکانش انکار می کردند تا وی شرایط و امتیازات بهتری برای حضور پیدا کند.

«می آید، نمی آید؛ آیت الله ادامه دارد!» این روتیتر را روزنامه «آرمان» برای اعلام حمایت اصلاح طلبان از هاشمی به نقل از نجفی انتخاب کرده بود و سرمقاله خود را به «کاندیداتوری هاشمی از سه منظر» اختصاص داده و نوشت: «عُلقه شکل گرفته بین اصلاح طلبان و آیت الله هاشمی انکارناپذیر است، عُلقه ای آنقدر جدّی که حتّی به آمادگی گروه قابل توجّهی از اصلاح طلبان برای قرار گرفتن پشت سر آقای هاشمی در انتخابات ۹۲ انجامیده است.»

«ابتکار» نیز در همین روز طیّ سرمقاله خود: «آیا سیاستمدار کهنه کار وارد می شود؟»، نوشت: «این روزها دامنه گمانه زنی ها پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به هاشمی رفسنجانی رسیده است. فارغ از اینکه این گمانه چقدر با واقعیّت خارجی سازگار باشد، نمی توان صحنه ای از تحولات سیاسی ایران را در نظر داشت و "مرد تمام فصول سیاست" یک پای ثابت آن نباشد. هاشمی مرد عزا و شادی های سیاست ایران است.» روزنامه «اسرار» هم همین روند را پیگیری نمود.

فردای آن روز روزنامه «آرمان»، موضوع "ورود هاشمی" را به بهانه خبری تکذیب شده ادامه داده و تحت عنوان «هاشمی همگرایی گروه ها را زنده می کند»؛ نوشت: «نامزدهای احتمالی انتخابات سال ۹۲ در هر دو جناح زیادند. در این میان، امّا یک نفر است که ورودش به انتخابات می تواند بسیاری از معادلات را تغییر دهد. فردی که به احتمال قوی خیلی از نامزدهای انتخاباتی در صورت کاندیداتوری او به نفعش انصراف خواهند داد ...

«علی عبّاسپور تهرانی» از جمله اصولگرایان منتقدی است که پیشتر گفته شده بود در قالب «ائتلاف صدای ملّت» از کاندیداتوری آیت ا... هاشمی حمایت کرده اند. گرچه این خبر تکذیب شده، اما موضع گیری های بعدی اعضای این ائتلاف نشان داد که احتمال چنین حمایتی کم نیست.»

این هجمه طوری طرّاحی شده بود که در یک برهه زمانی کاملاً ممتد و با هیاهو ادامه پیدا کند لذا فردای همان روز، روزنامه «آفتاب یزد» با حروف درشتی تیتر زد: «هاشمی هنوز تصمیمی نگرفته است» و از قول «حسین مرعشی» نوشت: «مسلّماً ایشان در انتخابات حضور پیدا می کنند.».
سپس «مرعشی» در پاسخ به اینکه:
"منظورتان از حضور کاندیداتوری است"، می گوید: «هاشمی هنوز تصمیمی نگرفته است.»

جالب اینکه «آفتاب یزد» همزمان و در صفحات دیگر به نقل از چهره های نزدیک به هاشمی از جمله «محمّد هاشمی»، «بیژن زنگنه»، «حسن روحانی»، «محمّدرضا تابش» و «محمّدرضا عارف»؛ ورود هاشمی را نفی و غیرمحتمل عنوان کرده بود.


همچنین روزنامه «اعتماد» ذیل تیتر «قطعاً با یک کاندیدا می آییم» پاسخ انتقادات به تعدّد کاندیداهای اصلاح طلب را داد، پاسخی که این سئوال را در اذهان تداعی می کرد که: «واقعاً چه کسی می تواند جبهه اصلاحات با چندین قبیله متعارض را به اجماع برساند؟» و اینکه: «آیا عامل وحدت غیر از هاشمی کس دیگری می توانست باشد؟».

«روزنامه آرمان» در سرمقاله خود در صفحه نخست به قلم «محمّدرضا خبّاز» با تیتر: «کاندیدای طلایی» می نویسد: «اصلاح‌طلبانی که علاقه‌مندند تا به کشورشان خدمت کنند بطور طبیعی جلسات فراوانی داشته و خواهند داشت.

از جمله این جلسات مربوط به «راکسیون خط امام (ره)» است که متشکل از نمایندگان مجلس هشتم بود. این فراکسیون جلساتی را با رئیس دولت اصلاحات، آیت‌ا... ‌هاشمی و حجت‌الاسلام ناطق‌نوری و دیگر بزرگان داشته‌ که همه منتقد وضع کنونی بودند. این جریان فکری در جلسات خود به کاندیدای طلایی هم رسیده‌اند. ما چند‌بار با این کاندیدای حدّاکثری در رابطه با حضور وی جلساتی داشته ایم و او هیچ‌اه از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکرده است.

کاندیدای حدّاکثری اصلاح طلبان هیچگاه از این موضوع واهمه ای نداشته و همیشه گفته که باید مطالعه و مشورت کنم تا بتوانم تصمیم درستی را در رابطه با بحث کاندیداتوری بگیرم. بنابراین اصلاح طلبان با یک کاندیدای طلایی وارد انتخابات خواهند شد. البته این کاندیدای طلایی که تمام اصلاح‌طلبان روی آن اجماع دارند، مختصّ به این جریان فکری نبوده بلکه فردی فراجناحی است که حتّی اصولگرایان خردورز و معتدل نیز به این کاندیدا رأی خواهند داد.».

با این وجود بعد از تعطیلات نوروزی سال 1392 ه.ش نیز همین روند با تحوّلی رسانه ای دنبال شد، ما بطور عُمده در فروردین ماه شاهد برچسب سازی هایی برای دعوت از هاشمی بودیم؛ برچسب هایی که بر آمدن "مرد بحران های سخت" تأکید داشت.

برای نمونه «محمّد هاشمی» طیّ مصاحبه ای لازمه حماسه سیاسی را حضور انتخاباتی هاشمی دانست و گفت: «بحث، ارتباط نامگذاری امسال و اینکه چه کسی می تواند حماسه سیاسی خلق بکند است. اشاره مردم به آقای هاشمی است. (سئوال: یعنی آمدن هاشمی بعنوان نامزد جزء خواسته های مردم است؟) به نظرم بله. این خواسته و در اصل مطالبه مردم در سال جدید است تا شرایط برای خلق حماسه سیاسی مهیّاء شود. در ایّام نوروز و در دید‌ و ‌بازدیدهای آقای هاشمی مطالبه ای از طرف مردم مطرح می شد؛ در حقیقت مردم بر این اعتقادند که خواسته رهبری برای "حماسه سیاسی" با نامزدی هاشمی در انتخابات محقّق می شود. این اظهارنظری بود که از جانب مردم بصورت‌های متفاوت، در سطح کشور بیان می شد.»

همان روز نیز «رسول منتجب نیا» در گفتگویی تفصیلی با روزنامه «شرق» اظهار داشت: «(سئوال: دلایل اصرار برای حضور «خاتمی» و هاشمی چیست؟) ما در شرایطی هستیم که باید "مردان عبور از بحران" وارد صحنه شوند. افرادی باید وارد گود انتخابات شوند که تبحّر زیادی در امور مملکتی و مدیریّتی داشته باشند و این امتیازات را در هاشمی و «خاتمی» می بینیم.

(سئوال: عُمده ترین دلیل تردید برای حضور در انتخابات را چه می دانید؟) طبیعی است آقای هاشمی که آماج تهمت و تخریب قرار می گیرند، از حضور خود در عرصه سیاسی نگران باشند، باید دید که دستگاه های نظارتی در برابر چنین هتّاکی هایی چه برخوردی خواهند داشت؟

(سئوال: چه اقداماتی برای متقاعد کردن هاشمی یا «خاتمی» صورت گرفته است؟) هر روز افراد و گروه های مختلف از اقصی نقاط کشور با آقایان هاشمی و «خاتمی» دیدار می کنند و گروه های مختلف بیانیّه حمایت می دهند و مردم طومارهایی امضاء می کنند و نامه های بسیاری به دفتر آنها ارسال می شود که خواهان حضور این دو هستند. کارهای دیگری هم در دست انجام است مثل کمپین های دعوت و رایزنی ها و صحبت های سیاسیون.»

هر دو در این گفتگوها تلویحاً فاش کرده بودند که آنچه برای دعوت از هاشمی در حال انجام است برنامه ای طرّاحی شده و عملیّاتی برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی و مجموعه های سیاسی دیگر مِن جمله حکومت است.

البتّه چندی پیش حجت الاسلام «ذوالنّور» در رونمایی از کمپین دعوت از هاشمی طیّ اظهاراتی گفته بود: «آقای هاشمی قطعاً بدنبال تأثیرگذاری در انتخابات هستند، همانگونه که ملاقات های ایشان اخیراً چند برابر شده است. کسانی را سراغ داریم که بدنبال جذب طلبه ها هستند و طلّاب را از حوزه برای دیدار با آقای هاشمی می برند.» اظهاراتی که با انتقاد تُند رسانه های اصلاح طلب روبرو شده بود.


· هاشمی و احساس تکلیف های "دقیقه نودی"

عملیّات روانی اصلاح طلبان و حلقه یاران و نزدیکان هاشمی برای نمایش یک "احساس نیاز ملّی" برای حضور وی در عرصه ریاست جمهوری در سخنان وی و اعضای خانواده هاشمی نیز عیان تر می شد. این گزاره در حال پُر رنگ شدن بود که هاشمی در صورت احساس نیاز و احساس تکلیف علیرغم نظر شخصی و با همه تهدیدهای نهادهای امنیّتی و تندرو ها به عرصه خواهد آمد.

در حالیکه «عفّت مرعشی» (همسر هاشمی) قبل ها بطور حتم کاندیداتوری هاشمی را ردّ کرده بود: «حاج آقا کاندیدا نمی شود. اگر کاندیدایی مورد تأییدشان باشد حمایت می کند. آن موقع که رأی حاج آقا را خوردند؛ کجا بودید؟!»لیکن با نزدیک شدن به انتخابات برخی نزدیکان هاشمی بحث های تازه تری می کردند.

«محسن هاشمی» در رابطه با حضور پدر می گوید: «(هاشمی)فقط زمانی پا به عرصه امتحان انتخابات می گذارد که احساس وظیفه کند و این احساس وظیفه اصولاً از طریق جامعه و نخبگان به ایشان منتقل می شود. به هر تقدیر تا انتخابات خیلی زمان مانده و باید دید فضا چگونه رقم می‌خورد. اگر روزی خودشان را در معرض انتخاب قرار دهند، این کار بیشتر به دلیل مشی ایثارگری شان است نه مشی قدرت طلبی. تا کنون قرار نیست ایشان بیایند.»


وی طیّ گفتگویی دیگر می گوید: «فعلاً مسلّم است كه آقاي هاشمي قصد ورود به انتخابات را با توجه به شرايط موجود ندارند. مگر اينكه شرايط فرق كرده و لزوم حضور ايشان براي حل مشكلات نظام مهم و لازم جلوه ‌كند. البتّه در اين صورت، اتّفاقات و تخريب هايي كه در گذشته عليه وي صورت مي گرفت، بعيد است كه تكرار شود؛ زيرا در اين 8 سال نيز هاشمي نظر مردم را بيش از آنچه فكر مي كنيد به خود جلب كرده است.»

گذشته از «محسن»، «یاسر هاشمی» فرزند کوچک خانواده نیز نظارت مشابهی درباره کیفیّت کاندیداتوری هاشمی دارد، او می گوید: «در مجموع مهمتر از اینکه بگوییم آقای هاشمی باید کاندیدا شود یا نباید پا به این عرصه بگذارد؛ افکار سنجی مردم و تعیین اولویّت و نیاز کشور اهمیّت دارد. من آقای هاشمی را از صاحبان این انقلاب می دانم که اگر روزی به یک جمع بندی برسد که بخواهد بیاید، قطعاً این تصمیم را می گیرد و می آید. هیچ ترسی و هیچ نگرانی ندارد ولی من خیلی صریح بگویم امروز ایشان نظری بر کاندیداتوری ندارند.»

شنیده ها نیز حاکی بود که یکی از فرزندان هاشمی همین خط را پیگیری کرده است، وی در جلسه ای می گوید: «اگر اجماع نیروهای انقلاب مثل دوران پس از رحلت حضرت امام (ره) بر دعوت از پدرم صورت پذیرد، در آن موقع شاید پدرم احساس تکلیف کند و بیاید!»

اخیراً نیز «حسین کمالی» (مشاور اجتماعی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) و یکی از کاندیداهای مطرح اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری می گوید: «من فکر می کنم داشتن "دولت وحدت ملّی" در آرامش بخشی به کشور مطلوب است. ایشان (هاشمی) در هر صحنه ای که احساس وظیفه کنند و احساس کنند که کشور به وجودشان و خدماتشان نیاز دارد؛ وارد می شوند ولی برای انتخابات پیشرو هنوز این احساس نیاز شکل نگرفته است!»

همچنین «داریوش قنبری» (نماینده مجلس هشتم) در گزارشی از دیدار چند تن از نمایندگان مجلس هشتم با هاشمی می گوید: «نمایندگان درباره حضور هاشمی در انتخابات و ضرورت کاندیداتوری ایشان سؤالاتی داشتند ولی آقای هاشمی صراحتاً پاسخی ندادند. معتقدیم که آقای هاشمی فعلاً درحال رصد کردن اوضاع برای نامزدی و یا عدم کاندیداتوری در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری است.»

در کنار نزدیکان، خود هاشمی نیز سعی می کرد همانند فضایی که در انتخابات 84 برای آمدنش ایجاد کرده بود، اینبار نیز همه چیز را به دعوت نخبگان و مردم عودت دهد. از این حیث بسیاری شرایط فعلی حضور هاشمی را مشابه دوره تصمیم گیری هاشمی در «انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم» می دانستند، خبری در اواسط فروردین ماه به نقل از هاشمی مخابره شد که نشان دهنده همین مسئله بود. وی گفته بود: «به احتمال 90 درصد در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نخواهم شد، مگر آنکه یک مطالبه عمومی در کشور شکل گرفته و بنده احساس تکلیف نمایم!»

همچنین «کمال پيرمؤذّن» در گفتگويي درباره دیدار نوروزی برخی نمایندگان مجلس با هاشمی می گوید: «در این دیدار، یکی از روحانیون از رفسنجانی سئوال کرد که "چرا خودتان کاندیدا نمی‌شوید؟"، که هاشمی هم در پاسخ گفت: خدمت رهبر انقلاب می رسم و بعد اظهار نظر خواهم کرد.»؛ هر چند این خبر توسّط «روابط عمومی مجمع تشخیص» تکذیب شد امّا جلسه قریب الوقوع هاشمی با رهبری معظّم انقلاب اسلامی در اواخر فروردین ماه که توسّط هاشمی رسانه ای شد و دارای حواشی زیادی بود، تکذیبیّه پیشین را در محاقّ بُرد.

از نظر برخی کارشناسان، 10 درصدی که هاشمی از آن سخن می گوید در خیلی مواقع محتمل تر از 90 درصد مابقی است، طوریکه این مسئله حتّی از رصد رسانه های ضدّانقلاب نیز دور نمانده است.

سایت ضدّانقلاب «روزآنلاین» طیّ مطلبی با عنوان «پیام ها و شرط گذاری های انتخاباتی» در همین رابطه می نویسد: «برخی معتقدند بازگشت «مهدی هاشمی» به ایران هم به احتمال زیاد در همین ارتباط (انتخابات) و برای ابهام زدایی از آنچه فساد مالی خانواده هاشمی نامیده می شود، بوده است.

از سوی دیگر هاشمی مدّتی است که بصورت روزانه دیدارهای گروهی با اقشار مختلف مردم دارد و در این دیدارها تأکید می کند آماده است هر کاری برای رفع مشکلات موجود انجام دهد.

نگاهی به تیترهای اخبار «پایگاهی اطلاع رسانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت» مؤیّد این موضوع است که استراتژی این سایت از حمله به دولت به سمت "ارائه راهکار برای حل بحران های جمهوری اسلامی" تغییر یافته است. سایت هاشمی در یکی از مطالب خود به حاشیه دیدار «اعضای ادوار مجلس» با هاشمی اشاره می کند و در انتها می نویسد: "چه کسی می‌تواند کشور را از این گردنه سخت عبور دهد؟ باید برای پاسخ این سؤال صبر کرد. صبر و انتظار برای اعتدال".

«محسن هاشمی» نیز چندی پیش در گفتگو با یکی از هفته نامه های ایران گفته بود: "مرد بحران ها می آید.".»

آنچه واضح است اینکه آنطور هم که برخی سعی دارند کاندیداتوری هاشمی را نفی و ردّ کنند، نیامدن وی قطع نیست و چنین انظتاری منطقاً وجود ندارد. لذا بسیاری از ناظران سیاسی منتظرند تا ببینند، آیا 10 درصدی که هاشمی انتظار آن را می کشد؛ وزن بالاتری از 90 درصد مابقی خواهد یافت یا خیر؟!


· تحلیل تک گزینه اصلاحات

گذشته از گزارش رصدی که در بالا بدان اشاره کردیم بطور خاص شواهدی تحلیلی وجود دارد که نشان دهد آمدن هاشمی برای اصلاح طلبان یک ضرورت است، البتّه شاید این ضرورت توسّط خود هاشمی حسّ نشود و به ائتلاف و حمایت از کاندیداهای تکنوکرات موجود (با وجهه اصولگرایانه) منجر شود امّا ماجرا برای جبهه اصلاحات چیز دیگری است. بطور قطع شواهد مکرّری وجود دارد که بفهمیم اصلاح طلبان در دوره اخیر علیرغم بازی رسانه ای با کاندیداهای متعدّدشان؛ شانس و گزینه های بسیاری ندارند. لذا در اینجا از این پدیده به "تک گزنیه اصلاحات" یاد می شود.

1- اجماع در جبهه اصلاحات برای حضور انتخاباتی در دوره آتی شکل گرفته است، حتّی تُندرو ترین طیف های این جبهه با میان داری «عبدا... نوری» بر ضرورت حضور فعّال تأکید دارند، در این بین تنها ابهام موجود درباره نحوه، شیوه و چگونگی حضور است.

2- از منظر تصمیم سازان و تصمیم گیران اصلاح طلب انتخابات پیشرو یک مسئله "مرگ- حیات" است، زیرا اوّلاً آنها شرایط بوجود آمده در کشور بدلیل نارسایی های دولت دهم و البتّه افزایش فشارهای بین المللی و مشکلات اقتصادی را یک فرصت عالی برای "گفتمان سازشی" خود می دانند و این انگاره را تقویّت می کنند که راه حل عبور از بحران موجود! سهیم کردن گفتمان اصلاح طلبی در قدرت است. در اینباره «محمّدرضا خاتمی» طیّ «نشست شورای عمومی انجمن اسلامی دانشکده فنّی- مهندسی دان. تهران» می گوید: «سه راهکار برای خروج از وضعیّت فعلی پیش روی نظام می باشد: 1- ادامه مسیر کنونی که نتیجه آن ریزش بیشتر نیروها و فروپاشی نظام است، 2- مذاکره باغرب بویژه آمریکا و 3- ایجاد وضعیّتی که رأی مردم بر کشور حاکم شود.» و سپس وقوع آشفتگی اجتماعی در صورت تداوم وضعیّت فعلی را پیش بینی می کند.

در ثانی تئوریسین های اصلاح طلب بعد از «فتنه 88» که با حضور مستقیم بدنه بزرگی از عناصر و رهبران سیاسی اصلاحات به سمت اقدامات براندازانه پیش رفت، به این نتیجه رسیده اند که ادامه قهر سیاسی مانند «انتخابات مجلس نهم» علاوه بر اینکه تأثیری بر کاهش مشارکت عمومی ندارد به معنای زیر زمینی شدن و افزایش حجم "خارجیزه شدن اصلاحات" است.

رادیکال ترین تئوریسین های اصلاح طلب نیز می دانند اگر جبهه اصلاحات تبدیل به "نهضت آزادی 2" یا "اپوزیسیون خارج نشین" شود؛ هیچ حُسنی نسبت به این گروه های بی اثر و خنثی ندارد.

3- اصلاح طلبان که موج سواری شان بر ناکارآمدی هاشمی و دولت تکنوکراتش باعث پیروزی در «2 خرداد 76» شده بود و شهره به هرزه نگاری سیاسی علیه آیت ا...! بودند و تئوری های «عالیجناب سرخ پوش» را ابداع کرده و شیوع می دادند؛ اخیراً در حجم بالایی به مجیزگویی از شخصیّت و منش سیاسی وی روی آورده اند. این هم پیالگی سیاسی تا جایی شدّت یافته که خیلی اوقات به تقدیس هاشمی شبیه می شود.

آنها دریافته اند برای حضور در حاکمیّت و در کمینه ترین حالت برای ایفای نقش "اپوزیسیون درون حاکمیّتی فعّال" چاره ای ندارند جز اینکه به یک مفاهمه مؤثّر با نظام دسترسی پیدا کنند. چنین ظرفیّتی در حال حاضر برای این جبهه سیاسی وجود ندارد زیرا آنها تنها امکان بالقوّه شان در این عرصه یعنی «خاتمی» را با مشارکت دادن در پروژه "کودتای مخملی 88" تخریب نمودند. از نظر اصلاح طلبان ایجاد یک مفاهمه بین نهادهای نظام اسلامی و «خاتمی» بعد از فتنه نه سخت و طاقت فرسا که گویی غیر ممکن است. لذا اصلاحات به یک تکیه گاه مطمئن برای ایجاد پُل ارتباطی با نهادهای نظام محتاج است و آنها فکر می کنند بهترین گزینه در شرایط موجود هاشمی است، زیرا وی در بُرهه فتنه در حدّ بالایی توانست به رهبر معنوی و کاریزماتیک این جریان تبدیل شود و پروژه "حاکمیّت دوگانه" را پیش ببرد.

4- علیرغم همه ادّعاهای «سازمان مجاهدین» و بخصوص «حزب مشارکت» در رابطه با کادرسازی سیاسی؛ آنها در حال حاضر فقط با یکسری کادرهای جوان و عُمدتاً جرایدنویس روبرویند که هر چند وقت یکبار تعدادی شان به اپوزیسیون خارجی ملحق می شوند. با سوخت رفتن گزینه «خاتمی» بدلیل رویکرد محافظه کارانه اش، چه کسی در حدّ و اندازه ریاست جمهوری پیشرو می تواند توسّط اصلاح طلبان برَند شود، کسی که دارای کارنامه قابل قبول اجرایی و شخصیّتی کاریزما باشد. تأکید بسیار اصلاح طلبان بر عدم حضور با کاندیداهای "کوتوله" و "درجه 2- 3" نشان دهنده همین مسئله است که اصلاحات از عدم کادرسازی سیاسی رنج وافری می برد.

5- اصلاح طلبان می دانند در صورت ورود به انتخابات با کاندیدایی که بصورت مصلحتی و با حُکم حکومتی تأیید صلاحیّت می شود؛ علاوه بر اینکه شعارهای پوچ شان درباره "ولایت مطلقه فقیه" و "فراقانونی بودن حُکم حکومتی" زیر سئوال می رود، این مسئله هم وجود دارد که عموم مردم اعتبار و مشروعیّت یک کاندیدای مصلحتی را به سختی می پذیرند. بنابر این آنها در جستجوی کاندیدایی هستند که منّت نظام بر سر آن نباشد.

6- هفتم اسفندماه سال پیش بود که «خبرگزاری مهر» به نقل از منابع خبری، از راهبُرد انتخاباتی اتاق فکر اصلاحات پرده برداشت. طبق این گزارش که ارجاع بالایی در رسانه های تحلیلی یافت، اتاق فكر اصلاح طلبان - كه هر دو هفته يكبار با حضور چهره هاي شاخص اصلاحات از «مجمع روحانيون مبارز»، احزاب منحلّه «مشاركت» و «سازمان مجاهدين»، «كارگزاران» و «شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات» به دعوت خاتمي و با حضور افرادی چون «محمّد خاتمي»، «كرباسچي»، «نوري»، «رضا خاتمي»، «انصاري»، «نجفي»، «جهانگيري» و ... برگزار مي شد- راهبُرد "كانديداي حدّاكثري و انتظارات حدّاقلي" را تعیین كرده بود. يعني اصلاح طلبان بدون گذاشتن شرط، چهره ای شاخص كه بتواند اجماع كامل ميان اصلاح طلبان ايجاد كند را انتخاب و وارد رقابت شوند. و نکته اساسی این بود که چه کسی غیر از هاشمی، «خاتمی» و «خمینی» چنین امکانی را می توانست داشته باشد.

7- با رصد رسانه های اصلاح طلبی پروژه جالبی رونمایی می شود، در حالیکه آنها بر سر آمدن یا نیامدن هاشمی به بازی ابهام افکنی متوسّل بودند، همزمان در حال تئوریزه کردن ایده هایی بودند که در باطن اشاره به مشخّصات کسی چون هاشمی داشت.

در همین رابطه «روزنامه شرق» در ضمیمه خود به شماره 1691 و در صفحه اوّل با عکس بزرگی از "اجلاس ادوار مجلس" (که در ماه های منتهی به «انتخابات دهم ریاست جمهوری» به دعوت «علی لاریجانی» در مجلس برگزار شد) با تیتر: «تأمّلی در باب یک سنّت سیاسی ایران/ کلید "ریش سفیدی"» طیّ 5 صفحه به تئوریزه کردن "شیخوخیّت" می پردازد. این دست تئوری سازی ها که منطبق بر وجهه سیاسی هاشمی بود این انگاره را تقویّت می بخشید که: "هاشمی ناجی و کلید حلّ بحران جاری است!"؛ هر چند که علناً اسمی از وی به میان نیامده باشد.

لذا آنچه باید برای تحلیل رفتار انتخاباتی اصلاح طلبان بدان اندیشید و توجّه داشت این نکته است که جبهه اصلاحات برای یک حضور تمام عیار و نفس گیرانه گزینه های بسیاری ندارد، آنها می توانند از یک گزینه فقط یکی را انتخاب کنند.


· خاتمی تابلوی هاشمی

پیشتر برخی سایت های اصولگرا با تحلیل و رصد فعّالیت های انتخاباتی هاشمی و اصلاح طلبان با ارائه شواهدی درباره شیوه کاندیداتوری کاندیدای اصلاح طلبان چنین تحلیل می کردند که قرار است روی «خاتمی» تبلیغات شود تا زمینه ساز اجماع اصلاح طلبان و کناره گیری مابقی کاندیداهای این جبهه شود و در هر حال چه او بیاید و چه نیاید- «خاتمی» به نفع هاشمی انصراف دهد.

با این حال با مشخّص و رسانه ای شدن عزم «خاتمی» بر عدم کاندیداتوری، «روزنامه شرق» طیّ مطلبی نوشت: «مشکل آنجاست که «خاتمی» برای نامزدی در انتخابات تأمّلاتی جدّی دارد و اعلام موضع نهایی را به صدور بیانیّه ارجاع داده است.

اگر بی رغبتی آنان (خاتمی و هاشمی) در تردیدشان (به هر علتی) ریشه داشته باشد، آنگاه می‌توان برای برون رفت از بلاتکلیفی، دو گزینه "فقط خاتمی" یا "فقط هاشمی" را کنار نهاد و به وضعیّت سوم اندیشید که مبنای آن "هم خاتمی و هم هاشمی" و ثبت نام همزمان هر دو است. در صورت "ردّ صلاحیّت یک نامزد": نامزد ردّ صلاحیّت شده، حمایت خود را از نامزد تأیید صلاحیّت شده اعلام کند و از حامیانش بخواهد تا آرای خویش را به نفع نامزد باقیمانده واریز کنند.

اگر هر دو کاندیدا تأیید صلاحیّت شوند، پس از تبادل نظر و توافقی که دست یافتنی است، یکی از نامزدها، کناره گیری خود را به سود دیگری اعلام کند. هم افزایی آرایی هواداران پرشمار هر دو نامزد، وزن سرمایه اجتماعی- انتخاباتی نامزد باقیمانده را افزون تر می کند.»

فردای همان روز بود که «موسوی خوئینی ها»، مرد در سایه جبهه اصلاحات گفت: «طرح پیشنهادی من برای انتخابات، ایجاد موج است. ما باید برای نشان دادن وزن و به رخ کشیدن اقتدار خود به نظام موج ایجاد کنیم. حتّی با استفاده از «خاتمی» که نمی‌آید امّا با طرح کاندیداتوری وی باید موج ایجاد کنیم.»

بنابر این از منظر برنامه ریزان انتخاباتی اصلاح طلب و کارگزارانی منافاتی بین "آمدن هاشمی" با "آمدن خاتمی" تصوّر نمی شود و قرار است در صورت لزوم "خاتمی تابلوی هاشمی" شود.

با تفاسیری که در بالا رفت مشخّص است که صحبت از آمدن هاشمی کاملاً از دیدگاه جبهه اصلاحات محتمل است و البتّه جزء محتمل ترین گزنیه های آن است، هر چند دوباره تأکید می شود ممکن است که هاشمی الزاماً در طرّاحی اصلاح طلبان بازی نکند و با ترصّد اوضاع به یک کاندیدای میانه و "کاندیدای وحدت ملّی" نیز تن دهد.

لذا باید برای تحلیل اوضاع انتخاباتی پیشرو یک پای سناریو نویسی ها حضور هاشمی باشد؛ "هاشمی" ای که با "هاشمی" قبل از فتنه تفاوت های ماهوی بسیاری کرده، او بیشتر به اپوزیسیون و رویکردهای "سخت اصلاحی" روی آورده است. با این حال باید منتظر بود و دید که هاشمی خود کاندیدای "دولت وحدت ملّی" می شود یا یکی را نیابتاً می فرستد؟