کد خبر 1522122
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۸

امریکا برنده میدان جنگ است، با صادر کردن بحران مالی و اقتصادی به اروپا، شرایط خود را بهبود بخشیده، انبار تسلیحات فرسوده، به میدان جنگ اوکراین صادر شده تا سلاح‌های جدید جای آن را در زاغه‌ها بگیرند.

به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هرچه از عمر جنگ اوکراین می‌گذرد، ماهیت امریکایی آن بیش‌ازپیش نمایان می‌شود. تصویر این‌گونه است: اگر با ده‌ها هزار تحریم قرار بوده روسیه ویران و آرزوهای برژینسکی برای تجزیه روسیه به «دولت‌چه‌های کوچک» محقق شود، امروز اقتصاد روسیه جلوتر از آلمان است درحالی که اقتصاد اروپا کاملاً ویران شده و موتور اقتصادی اروپا در آلمان هم در بحران به‌سر می‌برد. اوکراین به مرز پذیرش تقسیم و تجزیه رسیده تا توصیه‌های کیسینجر در دستور کار قرار گیرد.

امریکا برنده میدان جنگ است، چون هم اروپا را غارت کرده و هم با صادر کردن بحران مالی و اقتصادی به اروپا، شرایط خود را بهبود بخشیده، انبارها و زاغه‌های تسلیحات فرسوده، به میدان جنگ اوکراین صادر شده تا سلاح‌های جدید جای آن را در زاغه‌ها بگیرند. سلاح‌های ارسالی، بخشی در میدان نبرد نابود می‌شود و بخش عمده آن به دست مافیای چندملیتی، در بازارهای جنگ آفریقا و دسته‌جات تروریستی در سوریه و عراق انبار می‌شود تا جغرافیای فتنه و جنگ‌های جدید و محدود را سامان دهند.

اوکراین بدهکار اصلی امریکاست و هدف‌های جنگ علیه روسیه، راه به‌جایی نبرده درحالی که امریکا برای فرسایش بیشتر روسیه، ویرانی کامل اروپا و سلطه امنیتی و اقتصادی بیشتر بر آن و دمیدن جان تازه به اقتصاد بیمار امریکا، حاضر نیست به بحران در اروپا پایان دهد. نشانه‌هایی از گسترش جنگ در مرزهای لهستان با بلاروس با سرعت درحال شکل‌گیری است و تدارک تسلیحاتی با شتاب باورناپذیر در حال آماده شدن است.

روسیه از ماه‌ها قبل با استقرار کلاهک‌های تاکتیکی هسته‌ای و موشک‌های راهبردی در بلاروس و استقرار هزاران نفر از نیروهای واگنر در بلاروس، مقدمات گسترش جنگ به دریای بالتیک و جمهوری‌های کوچک جدا شده از اتحاد شوروی (لتونی و لیتوانی) و لهستان را مهیا کرده است. معنای این شرایط این است که اروپا در چشم‌انداز ۱۰ ساله، از جنگ و پیامدهای گوناگون جنگ‌افروزی امریکایی در رنج خواهد بود. اگرچه ماکرون گاه‌گاهی دهان به اعتراض باز می‌کند، ولی این طراحی جنگی برای این است که در صف‌بندی‌های جهانی، اروپا، هیچ امکانی برای گریز از مرکز امریکایی نداشته باشد تا درکنار چین قرار گیرد یا در جایگاه بی‌طرف در منازعات بزرگ‌تر جهانی، خود را مصون نگه دارد. اگرچه این جنگ‌افروزی امریکایی، برای امریکا مزیت‌ساز است، ولی در حاصل‌جمع نهایی، غرب را فرتوت و ضعیف‌تر خواهد کرد.

سیاست‌ورزان کشورمان باید، به‌خوبی به این روندها توجه داشته و با تحکیم منافع در چارچوب رویکردهای شرقی، طی دو تا سه سال آینده که عربده‌های استعماری اروپا فروکش می‌کند، به فرصت‌هایی بیندیشند که در اروپا و غرب شکل می‌گیرد.