سفر شمخانی به کشور امارات و دیدار با محمد بن زاید استاد ارشد شطرنج سیاسی عربی را باید در ادامه مسیر توافق ایران با عربستان ارزیابی کرد، ادامه این بازی را به زودی در بغداد خواهیم دید.

سرویس سیاست مشرق- این روزها دیپلماسی منطقه‌ای شرایط ویژه‌ای پیدا کرده است، پس از امضای توافق میان ایران و دولت عربستان در پکن، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی با سفر به امارات فاز دوم این پروژه را راهبری کرده است. شمخانی به عنوان نماینده ویژه دولت با سفر به کشورهای همسایه افق استراتژی کلان جمهوری اسلامی ایران را با دولت‌ها مجاور به بحث گذاشته و نتیجه نهایی آن را به سمت همگرایی بیشتر هدایت می‌کند. نماینده ویژه رئیس‌جمهور در روزهای آتی به عراق نیز سفر کرده و امتداد مذاکرات در پکن و ابوظبی را در در کنفرانس بغداد پیگیری خواهد کرد.

نقطه اولیه این تحرکات دیپلماتکی در چین و با همگنی بیشتر سیاسی میان دو نیوری موثر منطقه یعنی ایران و عربستان آغاز شد، مناسبات ایران و عربستان به عنوان دو قدرت موثر منطقه ای، از نظر تاریخی با فراز و نشیب فراوانی روبرو بوده است؛ اما در سال ۱۳۹۴ به نقطه عطف رسید. آنجا که روابط دیپلماتیک دوکشور پس از «حمله به سفارت و کنسولگری» عربستان در تهران و مشهد قطع شد. «بهار عربی» مناسبات را تیره و «جنگ یمن»، روابط را خصمانه‌ نمودتوافق نهایی ایران و عربستان برای احیای روابط دو جانبه پس از ۷ سال بن بست سیاسی درروابط دو طرف، نشان دهنده آغازتغییرات بزرگ در مناسبات منطقه و رویدادهای جهانی است.

کلید احیای این روابط در جریان سفر سیدابراهیم رئیسی به چین و با پیشنهاد رئیس جمهور چین و درکنار توافقات میان دو کشور زده شد. متعاقب آن عربستان درخواست احیای روابط دیپلماتیک با میانجیگری چین را مطرح کرد و این درخواست با استقبال ایران مواجه شد. دراین راستا به دنبال پیام های مبادله شده میان طرفین، دریابان شمخانی با هدف پیگیری توافقات سفر رییس جمهور، ۱۵ اسفندماه(۶مارس۲۰۲۳) برای نهایی سازی مذاکرات ایران و عربستان وارد شهر پکن شد، و توافق نهایی با «مساعد بن‌محمد العیبان» را به امضا رساند. در پایان مذاکرات، روز ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی ( ۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی) بیانیه سه‌جانبه‌ای در پکن با امضای «آقای شمخانی»، «مساعد بن‌محمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد. براین اساس بعد از پنج دور مذاکره ناتمام به میزبانی عراق و عمان، توافق از سرگیری مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی باوساطت جمهوری خلق چین به امضا رسید.

اعلام شده که طرفین ظرف دوماه سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های دیپلماتیک خود را بازگشایی می‌کنند. توافق ۱۹ اسفند پس از مذاکرات فشرده دبیر شورای امنیت ملی ایران و همتای سعودی او در پکن نهایی شده است. این توافق برغم القائات جریان معاند با استقبال جریانهای مقاومت درلبنان، فلسطین و یمن و عراق روبرو شد و رهبران و چهره های کلید مقاومت این توافق را به نفع مقاومت؛ جهان اسلام و به ضررجریان صهیونیسم و آمریکا ارزیابی کردند.

درفضای بعد از توافق تاریخی ایران و عربستان در کنش و واکنش های محافل سیاسی و رسانه ای، شاهد طرح پرسش و سوالاتی پیرامون وضعیت حاکم برروابط ایران و عربستان بودیم؛ ازجمله سوالات اینکه ایران و عربستان قبل از توافق برقراری روابط را به تغییر سیاست های منطقه ای مشروط کرده بودند، حالا که هیچ طرفی رفتار خود را تغییر نداده است، این توافق با چه انگیزه‌ای رخ داده است؟ چرا گفت‌وگوهایی که در بغداد انجام شد و انتظار می‌رفت نتیجه‌اش در آن کشور حاصل شود، به ناگهان در پکن احیا شد؟ با لحاظ کردن تنش‌های حاکم میان واشنگتن و پکن، بویژه در شرایط کنونی، آیا می‌توان نقش میانجی گرانه چین در احیای روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض را سیگنالی قوی از جانب چین به آمریکا قلمداد کرد؟ آیا تهران می‌تواند بر آن روندعادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاثیرگذار باشد و مانع آن شود؟ چرا صهیونیست‌ها از توافق ایران و عربستان نگرانند؟ آیا توافق ایران و عربستان به معنای حل و فصل همه اختلافات بین ایران و کشورهای ضلع جنوبی خلیج‌فارس و سایر اختلافات خواهد بود؟ آیا این توافق باعث تضعیف نقش‌منطقه‌ای و اقدامات ماجراجویی اسرائیل خواهدشد؟ یا خیر؟ آیا غربی‌ها حاضرند موفقیت چین را به رسمیت بشناسند؟ واشنگتن برای مهار پکن در عمل چه گام‌هایی برخواهد داشت؟ آیا واکنش آمریکا، ایجاد بحران‌های جدید در منطقه خاورمیانه خواهدبود؟ آیا در آینده هم اتفاقات این‌چنینی خواهد افتاد؟ آیا سفر شی جین‌پینگ به مسکو می‌تواند مقدمه‌ای برای میانجی‌گری چین بین روسیه و اوکراین باشد؟

اهمیت توافقنامه چه بود؟

میانجیگری خارج از ساختار سیاسی کشورهای غربی و با محوریت چین و پیاده سازی راهبرد نگاه به شرق و دیپلماسی همسایه محوری با تکیه به اصل هماهنگی دیپلماسی و میدان در مسیر تقابل و یا تفاهم هوشمندانه باعث تغییر رویکرد دیپلماتیک عربستان شده است، ریاض در سالهای اخیر از سه استراتژی رفاقت، شراکت و رقابت در برخورد با آمریکا، چین و ایران؛ بهرگرفته است. عبور از دیوار مناقشه با ایران، نشان از تحول داخلی در رویکرد دیپلماتیک پادشاهی سعودی دارد. و کشورهای متحد با عربستان را نیز تشویق به همکاری بیشتر با تهران کرده است.

حل و فصل اختلافات از طریق گفتگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه؛ بر اساس اصل حسن هم‌جواری و با توجه به توافق با سران دو کشور در چین چند آیتم ویژه داشت:

۱- تمایل و تاکید دو کشور بر پای‌بندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان همکاری اسلامی

۲- حفظ پرنسیپ دیپلماتیک و رویه‌های بین‌المللی

۳- ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌ها را بازگشایی کنند.

۴- فراهم کردن زمینه اجرای موافقت‌نامه همکاری‌های امنیتی امضا شده در تاریخ ۱۳۸۰.۱.۲۸شمسی( ۲۰۰۱.۴.۱۷ م)

۵- فراهم کردن زمینه اجرای موافقت‌نامه عمومی همکاری‌های اقتصادی، بازرگانی، سرمایه‌گذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ ۱۳۷۷.۳.۶ شمسی ( ۱۹۹۸.۵.۲۷ م)

۶- به‌کارگیری تمامی تلاش‌ها برای تقویت صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی.

قابل توجه آن‌که مذاکرات غیررسمی میان ایران و عربستان از دو سال پیش آغاز شده بود که با اتخاذ سیاست نگاه به شرق و راهبرد همسایه محوری از سوی دولت سیزدهم نهایی شده است اما بازسازی روابط ایران و عربستان سعودی در چارچوب درخواست رئیس‌جمهور چین از دکتر رئیسی در جریان سفر اخیر ایشان به چین انجام شد، اینتوافق نتیجه پنج دوره مذاکره درعراق و عمان و پکن با هدف پایان دادن به بن بست ۷ ساله در روابط طرفین نقطه عطفی در تاریخ روابط دو کشور است؛ نکته ویژه آن است که توافق ایران عربستان خوشایند دولت‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی نخواهد بود از این رو مناسب است درعین تمرکز برنقاط قوت و دستاوردهای این توافق، مراقب طراحی دشمن برای کند کردن روند نهایی شدن توافقنامه و یا اخلال در آن بود.

پیامدهای و آثارتوافق ایران عربستان در منطقه چیست؟

شکست جنگ ترکیبی فراگیر علیه ایران با بسیج همه ظرفیتهای ممکن درآشوبهای اخیر و نیزراهپیمایی ۲۲بهمن و تاثیر آن برمحاسبات راهبردی دشمن در باره پشتوانه مردمی نظام اسلامی نقشس مهمی در هدایت سعودی به سوی توافق داشت، از سویی شکست ائتلاف عربی- غربی با محوریت سعودی در جنگ یمن و رفع بحران اعراب با سوریه به عنوان حامی مقاومت، سفرمقامات به دمشق و استمرار جنگ اوکراین و ناکامی غرب در تحمیل شکست به روسیه و نیز توافق بلند مدت ایران با چین، روسیه، و توفیق درعضویت درسازمان شانگهایی از جمله مولفه‌هایی بوده است که کشورهای عربی متحد با آمریکا را یکی پس از دیگری در سفر تفاهم منطقه‌ای با ایران قرار داده است.

توافق میان ایران با عربستان آثار جالب توجه منطقه‌ای داشته است:

۱- تجدید روابط ایران و عربستان در نتیجه میانجی‌گری چین، باخت، باخت، باخت برای منافع آمریکاست.

۲- تضعیف اعتماد عربستان به آمریکا به عنوان بازیگر راهبردی مطمئن و تاثیرگذار

۳- ایران فرصتی برای دور زدن متحدان آمریکایی برای پایان دادن به انزوای بین‌المللی خود می‌بیند و چین در حال تبدیل شدن به اصلی‌ترین قدرت سیاسی خاورمیانه است [۱]

۴- ناکامی در ائتلاف سازی علیه ایران.

۵-رفع سوءتفاهم‌ها، افزایش همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس و جهان اسلام در برای مدیریت چالش‌های.

۶- توسعه روابط کشورها که لازمه‌ رفع چالش‌ها و افزایش صلح و ثبات و ارتقاء همکاری‌های بین‌المللی است.

۷- حذف آمریکا ازمناسبات مهم منطقه خاورمیانه و از جایگاه پدرخواندگی روابط کشورهای منطقه[۲]؛

۸- توافق ایران و عربستان نشانگر عزم ریاض برای سیاست خارجی مستقل از غرب

۹- شکست راهبرد رژیم صهیونیستی و امریکا برای تشدیدوتعمیق اختلاف کشورهای اسلامی[۳]؛

۱۰- شکست پروژه غرب برای روایت سازی از ایران به عنوان یک بازیگر غیرمنطقی مولد بی ثباتی؛

۱۱- شکست پروژه ائتلاف غربی برای نهادینه سازی پروژه ایران هراسی در منطقه و جهان؛

۱۲- پیچیده ترشدن عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل[۴]

۱۳- تقویت دولت سوریه در مدیریت جنگ داخلی با باقی مانده های تروریستها و تسلط بر کل خاک این کشور؛

از سرگرفتن روابط دیپلماتیک تهران و ریاض به معنای حل شدن همه اختلاف‌های میان ایران و عربستان نیست. این احتمال وجود دارد که در برخی از پرونده‌های منطقه‌ای چون بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب، پایان جنگ در یمن، تشکیل دولت فراگیر ملی در لبنان یا بهبود روابط میان ایران و بحرین شاهد گشایش‌هایی باشیم، اما مهمترین چالش میان طرفین، پیوستن عربستان به قطار عادی‌سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل است؛ این نخستین گزاره و متغیری است که می‌تواند روابط تازه احیا شده دو بازیگر (تهران و ریاض) را تحت تاثیر قرار دهد. این توافق طبیعتا با وساطت «چین» برای آمریکا زنگ خطر است؛ بازیگری که در صدد مهار قدرت و نفوذ چین در جهان بالاخص در منطقه خاورمیانه است. در چنین چارچوبی واشنگتن به طبع باید بازوهای قدرت و پتانسیل‌های اقتصادی چین را در نقاط مختلف جهان هدف قرار دهد.

گمان بعدی اینکه؛ ممکن است تا پیش از رسیدن به سال ۲۰۳۰ در منطقه قفقاز یا غرب آسیا یک بحرانی جدی ایجاد کند که منجر به تنش نظامی شود. این وضعیت موجب می‌شود تا مسیر «بی آی آر» از کار بیفتد و منابع انرژی منطقه نیز به خطر انداخته شود. چین وابستگی بیش از ۷۰ درصدی به انرژی خاورمیانه دارد و اگر چنین تنشی اوج بگیرد، این بازیگر نه به منابع خاورمیانه دسترسی خواهد داشت و نه به بازارهای آفریقا و اروپا. عربستان سعودی با امضای توافق احیای روابط با ایران، همه را شگفت‌زده کرد. هشام الغنام کارشناس ارشد مسائل عربستان به بلومبرگ می‌گوید: این توافق باید به عنوان یک بیمه‌نامه و راهی برای عربستان سعودی برای رساندن این پیام قوی به ایران باشد که هیچ آسیبی از طرف سعودی به ایران نخواهد رسید و در صورت حمله اسرائیل به ایران، عربستان درگیر آن نبوده است.

سفر به امارات فاز دوم عملیات دیپلماسی منطقه‌ای

سفر دریابان شمخانی به کشور امارات و دیدار با محمد بن زاید استاد ارشد شطرنج سیاسی عربی را باید در ادامه مسیر توافق ایران با عربستان ارزیابی کرد، شمخانی به بن زاید گفته است کهبرای برون رفت از چالش های موجود که تداوم آن به نفع هیچ کشوری در منطقه نیست باید همکاری و هم‌گرایی جایگزین خصومت و واگرایی شود.

این جمله به خوبی مدل عملیاتی و راهبری دیپلماسی ایران در منطقه را نشان می‌دهد، البته مسیر ابوطبی برای تهران تنها حال و هوای سیاسی ندارد، آمار تجارت خارجی ایران نشان می دهد طی ۱۰ ماه نخست امسال شاهد ۴۵ میلیارد دلار صادرات و ۴۸ میلیارد دلار واردات بوده ایم، در بخش واردات نیز امارات با بیش از ۱۵ میلیارد دلار در جایگاه بالاترین مبدا وارداتی کشور قرار گرفته است. این تراز تجاری میان دوشریک قدیمی باید بسط بیشتری پیدا کند، واقعیت آن است که سفر شمخانی به اوبظبی باید دستاورهای بیشتری از دیدار شیخ طحنون مهره امنیتی امارات به تهران داشته باشد! از این تشکیل شرکت‌های جدید آف‌شور و تعیین حداقل سه بانک برای ارائه تراکنش مالی می‌تواند مسیر تحریمی وزات خزانه داری آمریکا را مسدود کند، این وضعیت تهران را در آینده چندین پله بالا آورده و بلوک ضد تحریمی(هاب مقاومت) را شکل دیگری خواهد داد.

از سویی عربستان و امارات با صدها پروژه مشترک با آمریکا، اروپا، چین و کره جنوبی در حال مدرنیزه کردن، دیجیتالی شدن، صرفه جویی در مصرف انرژی و طرح های تولیدی اشتغال زا در مسیر تحولات عظیم اقتصادی، ثروت یابی هستند. اما مسئله مهم آن است که در دکترین جدید آمریکا که از زمان اوباما آغاز شد، تمرکز آسیایی آمریکایی‌ها از کنترل خاورمیانه به مهار چین تغییرجهت داده است. اما در این بین، همچنان خاورمیانه برای آمریکایی‌ها (و نیز چین) حایز اهمیت است. اما اینبار نه به خاطر خود خاورمیانه و نفت! بلکه به عنوان کریدور تجاری-انرژی مهمی که باعث دسترسی چین به بازارهای غرب (اروپا)، انرژی خلیج‌فارس و منابع تولید آفریقا می‌شود؛ در جهت مهار چین!

آمریکا با حضور نظامی در دریای چین، سعی کرد مسیر دریایی چین را تحت کنترل داشته باشد اما در این اقدام ناموفق بود، کاخ سفید سپس با جنگ روسیه-اوکراین عملا مسیر کشورهای CIS-روسیه-اروپا نیز مسدود شده می‌بیند و تنها راه مفر از مسیر خاورمیانه و خلیج‌فارس باقی مانده است، بستن این مسیر تنفسی از سوی تهران به زودی دولت بایدن را مجبور می‌سازد که به سوی یک توافق شبه امنیتی و تجاری با ایران حرکت کرده و امتیازات بیشتری(فراتر از برجام) را روی میز بگذارد.

تغییر در معادلات بین المللی از کنفرانس مونیخ تا نشست امنیتی در تهران

این روزها نشان دادن درباغ سبز توافق موقت از سوی آمریکا نشانه گیر افتادن آن در سه حوزه استراتژیک مسدود شده است، ابتکار عمل بزرگ ایران در ایجاد ارتباطات منطقه‌ای نه تنها کانال‌های مسدود شده قدیمی را باز کرده است، بلکه چرخ‌دنده فشار به آمریکایی‌ها را نیز به شدت فعال کرده است، در حال حاضر راه عبور آمریکا از مسیر بن‌بست دادن امتیازاتی است که برجام تنها بخشی کوچک از آن محسوب می‌شود، این ابتکار بزرگ امنیتی با مشارکت ایران، روسیه و چین از خروج آمریکا از منطقه آغاز و با تغییر احوال در کشورهای همکار با کاخ سفید ادامه یافته و فشار نهایی را روی رژیم صهیونیستی متمرکز خواهد کرد. این بازی بزرگ بین‌المللی تا تشکیل بلوک بندی جدید در نظم جهانی جدید ادامه دارد، سهم ایران از این تحولات مدیریت بر بلوک ضد تحریمی جهانی است. در حالی که آمریکایی‌ها در امتداد نشست امنیتی مونیخ سعی در حذف ایران و بها دادن به مثل اضداد ضد انقلاب با ارجحیت منافقین بودند، جمهوری اسلامی ایران با ابتکار عمل می‌تواند با تشکیل کنفرانس امنیتی در تهران به راهبردهای برباد رفته دشمنان لبخند بزند؛ این ابتکار عمل بازی درخشان تهران در آینده را تکمیل خواهد کرد.

[۱] . مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی اندیشکده بنیاد دفاع از دمکراسی‌ها(FDD):، مدیر لابی صهیونیستی.

[۲] . حل اختلاف ایران و عربستان بدون حضور آمریکا نشان از تحقق جهان چند قطبی است که این همان افول قدرت آمریکا را می رساند. جفری فلتمن، مقام ارشد سابق ایالات متحده و سازمان ملل متحد گفت که بعد از بازگشایی سفارت‌ها، نقش‌آفرینی چین مهم‌ترین جنبه این توافق است. فلتمن که عضو مؤسسه بروکینگز است، گفت: «این ماجرا به عنوان یک سیلی به دولت بایدن و مدرکی از قدرت روبه‌رشد چین تفسیر خواهد شد. جان آلترمن، عضو مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی واشنگتن گفت که این اتفاق، به درک قدرت و نفوذ فزاینده چین کمک کرده و روایت کاهش حضور جهانی ایالات متحده را تقویت می‌کند؛ «چین در پیام واضحی می‌گوید که اگرچه ایالات متحده قدرت نظامی برتر در خلیج‌فارس است اما چین نیز نفوذ دیپلماتیک چین پرقدرتی در منطقه دارد».

[۳] . یائیر لاپید در واکنش به توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط تأکید کرد که این توافق شکستی تمام‌عیار برای رژیم صهیونیستی است. وی با انتقاد از سیاست‌های نتانیاهو گفت: «با این توافق دیوار دفاعی منطقه‌ای که علیه ایران ساختیم، ویران شد». وی اذعان کرد توافق تهران و ریاض خطری برای سیاست خارجی اسرائیل است. پیش از این نیز نفتالی بنت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل، در واکنش به توافق ایران و عربستان از کابینه نتانیاهو انتقاد کرد و گفت این توافق شکستی مفتضحانه برای کابینه نتانیاهو بوده که در نتیجه ضعف و اختلاف‌های داخلی به وجود آمد. بنت اعتراف کرد که توافق ایران و عربستان تحولی خطرناک برای اسرائیل و یک پیروزی سیاسی برای تهران است.

[۴] . وب‌سایت خبری «ان‌بی‌سی‌نیوز» آمریکا در گزارشی تحلیلی درباره پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی توافق غیرمنتظره ایران و عربستان نوشته «این توافق می‌تواند مانعی بر سر راه تلاش‌های مداوم و جاری اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با همسایگان عرب خود ایجاد کند. به نوشته ان‌بی‌سی‌نیوز «واکنش اولیه اسرائیل به این توافق مثبت نبود؛ «نفتالی بنت»، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل گفته این توافق «تحولی خطرناک» برای اسرائیل و «ضربه‌ای کاری» به تلاش‌ها برای ائتلاف‌سازی منطقه‌ای علیه ایران است.

برچسب‌ها