کد خبر 1411087
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۰

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزیده‌ای از  گفتگو با زهره سادات لاجوردی  را منتشر کرد .

پدر خیلی هوشیار بودند. بعضی از اوقات ماشینی که برای ایشان در نظر گفته بودند را سوار نمی‌شد و بدون محافظ و راننده خودشان می‌رفتند. بعدا متوجه می‌شدیم که احتمالا قرار بوده آن ماشین را بزنند.

مثلا در نماز جمعه‌ها همراه با خانواده می‌رفتند حتی برای نمازگزاران هم باورش سخت بود که ایشان همراه با خانواده و بدون تیم حفاظتی در نماز جمعه حاضر شده‌اند. در ماه‌های  آخر تهدیدها خیلی جدی شده بود. قبل از اینکه پدر بخواهند به سر کار بروند، مادر به یکی از بچه‌ها می‌گفت: ببینید داخل کوچه اوضاع چگونه است ؟ کسی ایستاده  گاهی مشاهده می‌شد که چند تا موتور سوار در جاهای مختلف کوچه ایستاده‌اند تا پدر از منزل بیرون بیاید و او را ترور کنند. پدر سعی می‌کرد که به شکلی زمان را مدیریت کنند تا آن‌ها خسته بشوند و بروند.

وقتی پدر از سمت ریاست سازمان زندان‌ها کنار آمدند دیگر محافظ نداشتند. با دیدن صحنه‌هایی که برایتان گفتم ، چندین مرتبه توسط برادرانم به مسئولین مرتبط این مسئله تذکر داده شد و گفته بودند که ما احساس می‌کنیم ایشان دارند تهدید می‌شوند. منافقین مسلما بیخیال کسی که دادستان بوده و در صف اول مبارزه با آن‌ها قرار داشته نمی‌شدند. ولی متأسفانه محافظی برای ایشان گذاشته نشده بود.  پدر هیچگاه برای محافظ اقدام نکردند.

  ۱ شهریور ۱۳۷۷ ، شهادت سید اسدالله لاجوردی توسط منافقین

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.