اگر راه حل در مذاکره مستقیم با آمریکاست، پس چرا در دولت روحانی علیرغم مذاکره مستقیم و امضای توافق، از دلار ۳ هزارتومانی رسیدیم به دلار ۳۲ هزارتومانی!؟

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** اگر با آمریکا مستقیم مذاکره کنیم، مشکلات حل می شود

«محمدتقی فاضل میبدی» فعال اصلاح طلب که پیش از این مدعی شده بود که  «چون مرگ بر آمریکا گفتیم زاینده رود خشک شد»!  و در اظهارنظری دیگر مدعی شده بود که  «امام حسین(ع) در روز عاشورا پیغام فرستاد که بیایید صلح کنیم»! در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «ما باید بپذیریم که مشکلات اقتصادی ما زمانی حل می‌شود که رویکردهای کلان سیاسی ما حل شود... امروز طرف اصلی ما در مذاکرات آمریکا است و به همین دلیل بهترین راه این است که ما بدون واسطه با این کشور وارد مذاکره شویم تا مشکلات حل شود. رویکرد گزینشی در روابط بین‌الملل جواب نمی‌دهد و تاکنون هزینه‌های زیادی برای کشور ایجاد کرده و به همین دلیل باید متوقف شود».

وی افزود: «در سال گذشته ما با مشکل تورم و گرانی ارز و چالش‌های موجود در بازار سرمایه و بورس مواجه بودیم. به‌همین دلیل آقای رئیسی هنگامی‌که در رقابت‌های انتخابات شرکت کردند، وعده دادند که این مشکلات را حل خواهند کرد. با این‌ وجود پس ‌از اینکه دولت سیزدهم کار خود را آغاز کرد هیچ‌کدام از این مشکلات حل نشد، بلکه مشکلات روند صعودی نیز پیدا کرده است».

جریان اصلاح طلب به دفعات مدعی شده است که راه حل رفع مشکلات کشور، مذاکره مستقیم با آمریکاست. سوال این است که اگر راه حل در مذاکره مستقیم با آمریکاست، پس چرا در دولت روحانی علیرغم مذاکره مستقیم و امضای توافق، از دلار ۳ هزارتومانی رسیدیم به دلار ۳۲ هزارتومانی!؟

اگر مذاکره مستقیم با آمریکا، رفع کننده مشکلات است پس چرا قیمت مسکن در دولت روحانی و علیرغم مذاکره مستقیم و امضای توافق، حدود ۱۰ برابر گران شد!؟ قیمت خودرو و لوازم خانگی و سکه و اقلام خوراکی نیز همینطور.

اصرار اصلاح طلبان درباره لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا برای رفع مشکلات در حالی است که اکنون افول روزافزون آمریکا به نُقل محافل رسانه‌ای و نخبگانی در این کشور تبدیل شده است. «نیک برایانت» نویسنده و تحلیلگر در بخشی از کتاب  «وقتی آمریکا از بزرگ بودن باز ایستاد؛ تاریخچه‌ای از حال» که به تازگی منتشر شده، نوشته است: «ما اکنون درگیر جنگ داخلی بزرگی هستیم... وقتی چهل‌وششمین رئیس‌جمهور آمریکا (جو بایدن) می‌خواست قدرت را به دست بگیرد، سؤال طرح شده توسط شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا (آبراهام لینکلن) همچنان مناسب به نظر می‌رسید: «این کشور می‌تواند برای مدت طولانی دوام بیاورد؟»... ایالات متحده آمریکا نه‌تنها فاصله زیادی تا گرد هم آمدن دارد، که در وضعیت بدتری از لحاظ از هم‌گسیختگی است. گاهی اینطور احساس می‌شود که تنها چیزی که ملت را متحد می‌کند، نفرت مشترک است. به نظر می‌آید آمریکا مشغول جنگ ابدی با خودش است».

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «برخی معتقدند که شش ژانویه ۲۰۲۱(حمله به ساختمان کنگره) فقط یک پیش‌لرزه بوده است؛ مقدمه‌ای برای زلزله مرگبارتر. به همین دلیل است که مجموعه کتاب‌هایی که اخیرا موضوع درگیری‌های داخلی و ناآرامی‌های سیاسی را مطرح کرده‌اند، مورد توجه قرار گرفته‌اند... آیا هیچ رئیس‌جمهوری می‌تواند یک سرزمین تکه‌تکه را که به طور فزاینده‌ای غیرقابل کنترل می‌شود، التیام دهد؟ شاید برای کشوری که در چهارم ژوئیه سال ۲۰۲۶ قرار است دویست و پنجاهمین سالگرد تشکیل خود را جشن بگیرد، بهترین امید این باشد که در وضعیت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز باقی بماند؛ که جنگ داخلی سرد آن هیچ وقت گرم نشود. اما آیا می‌تواند برای مدت طولانی دوام بیاورد؟ این هنوز یک سؤال بی‌پاسخ است».  

«فرانسیس فوکویاما» نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی نیز ۲۰ دی ۱۴۰۰ در مقاله‌ای در نیویورک‌تایمز نوشت: «وضع فعلی...حاکی از کاهش چشمگیر قدرت و نفوذ جهانی آمریکاست... الگوی آمریکایی مدتی است که رو به انحطاط رفته است... بزرگترین ضعف امروز آمریکا ناشی از اختلافات و تفرقه داخلی است». فوکویاما همچنین- شهریور ۱۴۰۰- در مقاله‌ای اذعان کرده بود: «چالش بسیار بزرگتر برای جایگاه جهانی آمریکا، داخلی است، جامعه آمریکا عمیقاً دوقطبی شده و تقریباً نمی‌توان در مورد هیچ چیزی اجماع یافت».

ساختار حاکمیتی آمریکا اکنون در مشکلات عدیده دست و پا می زند، آنوقت جریان غربگرا در داخل به کمک آمریکا به ایران دلخوش کرده است!

** کارنامه رئیسی ضعیف است، آماده شورش خیابانی باشید!

‌ «محسن آرمین» از نمایندگان متحصن در مجلس ششم و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «اگر از من بپرسید که چرا این احساس در جامعه ایجاد شده است که سیستم در حل بحران‌ها و مشکلات کارآمد نیست و نتوانسته است جامعه را به آینده‌ای روشن قانع و امیدوار نگه دارد. به شما عرض می‌کنم به یک علت روشن و آن اینکه رویکرد غالب در اداره کشور رویکردی ضد توسعه است. و دولت به هر علت یا دلیلی حاضر به تغییر روش اداره کشور به نفع توسعه پایدار و همه‌جانبه نیست؛ بلکه احتمالا نتایج چنین رویکردی را برای خود زیان‌بار ارزیابی می‌کند».

وی افزود: «رویکرد توسعه پایدار و همه‌جانبه سیاست‌های داخلی و خارجی متناسب با خود و کاملا متضاد با سیاست‌های داخلی و خارجی کنونی را اقتضا می‌کند. طبیعتا سیاست‌ داخلی که سمت و سوی آن یکدست‌کردن هرچه بیشتر حاکمیت است و سیاست خارجی که در تنش تعریف می‌شود کشور را همواره در شرایط تعلیق نگاه می‌دارد، نه می‌تواند شرایط مناسبی برای جلب مشارکت جامعه و استفاده از ظرفیت‌های عظیم داخلی برای حل مشکلات مختلف فراهم بیاورد و نه می‌تواند در جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های خارجی برای تقویت بنیادهای اقتصادی کشور موفق باشد».

این فعال اصلاح طلب در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «چنین رویکردی در اداره کشور در مواجهه با مشکلات و معضلات ناگزیر به تبلیغات حجیم و گسترده و نیز اتخاذ راهکارهای کلیشه‌ای برای کنترل روی می‌آورد در نتیجه بدون آنکه بحران‌ها را حل کند از آنها عبور می‌کند. انباشت بحران‌ها و مشکلات که به‌مرور به سبب هم‌افزایی به پیدایش ابربحران‌ها می‌انجامند، به‌تدریج جامعه را به این نتیجه می‌رساند که سیستم ناتوان از حل مشکلات است و هیچ چشم‌انداز امیدبخشی در افق آینده مشاهده نمی‌شود».

آرمین در ادامه گفت: «امید به معنایی که ما از آن بحث می‌کنیم، شرط ادامه حیات و کنشگری سیاسی و امکان تغییر و اصلاح است. به این معنا شاید به نتیجه‌ای معکوس برسیم؛ یعنی آنجا که امید رخت برمی‌بندد، نوبت به راهکارهای غیرواقع‌گرایانه می‌رسد. وقتی امید به حل مشکلات از طرق معقول، قانونی و ضابطه‌مند از بین می‌رود، نوبت به عصیان و شورش‌های خیابانی می‌رسد که نتیجه‌اش چیزی جز تخریب و زیان برای همه و کشور نیست».

چندی پیش «محسن آرمین» گفته بود: «مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم هیچ دولتی به‌ اندازه دولت روحانی آماج تبلیغات منفی و اقدامات تخریبی و کارشکنانه نبوده است. همچنین هیچ دولتی به بدشانسی دولت دوم روحانی نمی‌توانید پیدا کنید. این بدشانسی به بلاهای آسمانی پی‌درپی مثل سیل‌های عظیم جنوب و شمال کشور و زلزله‌های ویرانگر غرب کشور محدود نمی‌شود؛ پیروزی یک رئیس‌جمهور افراطی و نامتعادل در آمریکا و به‌قدرت‌رسیدن افراطیون ایران‌ستیز در این کشور و در نتیجه اعمال سهمگین‌ترین تحریم‌ها در تاریخ جهان علیه ایران نیز از مهم‌ترین بدشانسی‌های دولت دوم روحانی بود. بدشانسی‌های دولت کم بود، ویروس کرونا هم به آن افزوده شد».

آرمین در ادامه گفته بود: «من بوکسوری را که با دست‌های بسته به رینگ می‌فرستند، همین‌قدر که تا پایان مسابقه ضربه فنی نمی‌شود، بازنده نمی‌دانم و در مجموع به عملکرد دو دوره آقای روحانی نمره مثبت می‌دهم».

حالا چنین شخصی با چنین دیدگاهی درباره کارنامه هشت ساله دولت روحانی، از ناامیدی در جامعه گلایه کرده و حاکمیت را به شورش خیابانی تهدید می کند. گویا از نگاه آقای آرمین، تورم ۴۳ درصدی که محصول دولت روحانی است، قابل دفاع و درخشان است!

البته از جماعتی که در سال ۸۸ با دروغ تقلب، آشوب و التهاب خیابانی را رقم زدند و در سال ۹۲ و ۹۶ نیز با دهن کجی به جمهوریت با دروغ اختیارات محدود از رسیدگی به مطالبات مردم شانه خالی کردند، بیش از این انتظار نیست. نکته قابل تأمل اینجاست که بانیان مشکلات موجود با بی مسئولیتی آدرس شورش خیابانی می دهند.  

** در دولت خاتمی شعارهای بنیادین انقلاب فرصت ظهور و بروز پیدا کرد

«زهرا شجاعی» رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «نقطه قوت اصلاحات» نوشت: «دوره اصلاحات یکی از بزنگاه‌های کلیدی در تاریخ معاصر کشور است که در آن یک‌بار دیگر شعارهای بنیادین انقلاب فرصت ظهور و بروز پیدا کردند».

وی در ادامه نوشت: «بر خلاف تمام فضاسازی‌های تخریبی و تهمت‌هایی که رسانه‌های رسمی علیه این دوره مطرح می‌کند، دولت اصلاحات در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماسی و...کارنامه درخشان و تکرار ناشدنی از خود به یادگار گذاشته است».

چندی پیش «علیرضا بهشتی» فعال سیاسی اصلاح طلب گفته بود: «یکی از دلایل مهم تنهایی اصلاح‌طلبان در اواخر دولت دوم آقای خاتمی آن بود که از ابتدای دولت نخست، افرادی که مناصب دولتی را تصاحب کرده بودند، از تعامل با بدنه اجتماعی غافل شدند و فقط از مردم می‌خواستند که سر ایستگاه‌های انتخابات حاضر شوند و به کاندیداهای اصلاح‌طلب رأی بدهند...حتی رأی مردم به آقای خاتمی در سال ۸۰  نیز سلبی بود زیرا مردم می‌ترسیدند که شرایط به پیش از سال ۷۶ (دولت هاشمی رفسنجانی) بازگردد».

بهشتی در ادامه تاکید کرد: «اصلاح‌طلبان باید بدانند مردم زینت‌المجالس انتخابات نیستند که فقط رأی بدهند و بعد هیچ‌کس به آنها پاسخ‌گو نباشد... پس از شکل گیری دولت اصلاحات، رهبران اصلاحات...دچار یک ضعف عمیق و همچنین خطاهای بزرگی شدند. علاوه‌براین، لایه‌های مختلف اجتماعی آرام‌آرام دیگر خود را اصلاح‌طلب نمی‌دانستند و به یاد داریم در زمان تحصن نمایندگان مجلس ششم، اصلاحات تنها ماند».

نکته قابل توجه اینجاست که دولت دوم خاتمی با نارضایتی مردم و عدم محبوبیت به کار خود پایان داد. در آن مقطع علیرغم آنکه خاتمی به صورت علنی از «مصطفی معین» در انتخابات ۱۳۸۴ حمایت کرد، وی با آرای بسیار پایین از راهیابی به پاستور باز ماند.

لازم به ذکر است که از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ مقامات ارشد دولت خاتمی و اعضای ارشد ستادهای موسوی و کروبی در دولت روحانی در مناصب ارشد حضور یافتند. اما این طیف با ناکارآمدی و سوءمدیریت خسارت های بزرگی در این مدت به کشور و مردم تحمیل کرد.

برچسب‌ها