-
در محضر مدافعان حرم/۹۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مصطفی جعفری/ قسمت دوم
بعد از «مصطفی» همه خانواده جعفری مدافع حرم شدند!
گفتند آقای جعفری! شما بروید تا چهلم پسرتان رد بشود بعد بیایید برای رفتن اقدام کنید. اینطور که شد، پدرشان با پسرشان برگشتند و بعد از چهل آقا مصطفی دوباره رفتند پادگان، آموزش دیدند و با هم رفتند سوریه.
-
در محضر مدافعان حرم/۹۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مصطفی جعفری/ قسمت اول
جوان تهراننشین بدون هماهنگی به جنگ افغانستان رفت! + عکس
در دوران نوجوانی که بودند، ۵ سال رفته بودند افغانستان. به خانوادهشان اطلاع نداده بودند. بعد که رفته بودند تماس گرفته بودند و اطلاع داده بودند که رفتهاند افغانستان برای جنگ.
-
در محضر مدافعان حرم/۹۳/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، علیخان رضایی/ قسمت چهارم و پایانی
پدر شهید: چرا فرزندانم حق زندگی ندارند؟! + عکس
لطفا پیگیری کنید یا من وارث شهید باشم یا هیچ نباشم. من اعصابم خرد شده از این حرفی که به ما زد که اینها بچههای تو نیستند.
-
در محضر مدافعان حرم/۹۲/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، علیخان رضایی/ قسمت سوم
پدر شهید: میگویند خواهران شهید، دختر تو نیستند! + عکس
به من و مادر شهید، شناسنامه دادند، ولی ما میخواهیم چه بکنیم، ما آزاد همینجا میگردیم؛ کسی هم به ما کاری ندارد، ولی دخترها و بچههایم به این شناسنامه لازم دارند که هنوز ندادهاند...
-
در محضر مدافعان حرم/۹۱/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، علیخان رضایی/ قسمت دوم
چرا فاطمیون پدر شهید مدافع حرم را کمک نکردند؟! +عکس
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمیدانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت میکردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پروندهها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
-
رد پای صندوق صدقه در محرومترین نقطه ایران!
آن طرف هم مثل انباری، وسایلی که نمیخواستند روی هم چیده بودند و روی همهی وسایل هم یک صندوق صدقه بود. آنها در محرومترین نقطه ایران.
-
در محضر مدافعان حرم/۹۰/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، علیخان رضایی/ قسمت اول
«علیجان» نرفت؛ «علیخان» رفت + عکس
آنها (طالبان) سلاح داشتند. ما یک سلاح شخصی داشتیم که آن را هم پنهان میکردیم. وقتی جمع شدیم با همان سلاحها از خودمان دفاع کردیم. نتوانستند در قریه ما داخل شوند؛ محاصرهمان کردند، دو ماه محاصره بودیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۹/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، عباس جعفری/ قسمت پنجم و پایانی
ماجرای عاشقانه مدافعحرم با دختر افغانستانی! + عکس
هر وقت میخواستم اقدام کنم نمیشد و مشکلاتی پیش میآمد. آن دختر هم یک طوری بود که پدر و مادرش اجازه نمیدادند با غریبهها ازدواج کند؛ میگفتند با فامیل خودمان باید ازدواج کند.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۸/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، عباس جعفری/ قسمت چهارم
روزهای نفسگیر بیخبری از «عباس» چگونه گذشت؟ +عکس
الان یک ماه است دارم تماس میگیرم، شما نگرانی یک خانواده را واقعا درک میکنید یا نه؟ حالیتان میشود ما الان چه حالی داریم؟ نزدیک به دو ماه است هیچ خبری از برادر من نیست!...
-
در محضر مدافعان حرم/۸۷/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، عباس جعفری/ قسمت سوم
سوغاتی ویژه مدافعحرم از کربلا چه بود؟! + عکس
وقتی در ایران آن حرفهایش را یادم آمد، گفتم عباس! اجازه نمیدهم بروی. گفت مامان! برایم چایی بخر. گفتم من چایی نمیخرم، اجازه هم نمیدهم بروی. گفت مامان! چه چایی بخری چه نخری من این دفعه میروم...
-
در محضر مدافعان حرم/۸۶/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، عباس جعفری/ قسمت دوم
چرا همه مدافعانحرم فاطمیون آشپز بودند؟! + عکس
میگفت مامان! تو میدانی من خیلی شکمو هستم، فقط آشپزی میکنم و در آشپزخانه هستم. تو خودت میدانی من هر جا بروم، به آشپزخانه میروم، هیچ جای دیگر نمیروم. در حالی که دروغ میگفت! اصلا در آشپزخانه نبود.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۵/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، عباس جعفری/ قسمت اول
عدم همکاری خواهر مدافع حرم با برادرش! + عکس
من وقتی حرف عباس را شنیدم خیلی ناراحت شدم. دایی خودم هم دعوا میکرد و میگفت: «فلانی را از مشهد آوردند که شهید است؛ شهید کجاست؟ رفته خودش را به کشتن داده او شهید است؟ شهید نیست.»
-
در محضر مدافعان حرم/۸۴/ گفتگوی مشرق با حبیب عطوی، مدافعی از لبنان/ قسمت چهارم و پایانی
مورد عجیب ارتشی که فقط در ساعت اداری میجنگید!
واقعا من کسی را ندیدم که دنبال پول باشد... آنجا اولا جنگ است و فکرت درگیر جنگ است؛ هر کسی هم مسئولیت خودش را دارد. این را می توانم به جرأت بگویم که هیچ وقت به خاطر پول به سوریه نرفتم.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۳/ گفتگوی مشرق با حبیب عطوی، مدافعی از لبنان/ قسمت سوم
حبیب: هواپیمای روسی مانع شهادتم شد! + عکس
آنها قطعا به خاطر ما نیامدند؛ کسی نمی دانست ما آنجا گیر افتادهایم؛ نمیدانیم چطور شد که آمدند و بمباران کردند. آتش که خوابید من گفتم بچه ها فرار کنیم!
-
چرا بعد از جنگ همه مرا مسخره میکنند؟ + عکس
در محیط کار همه مسخره ام می کنند، همه طعنه می زنند که الان بعد از جنگ چه جای این حرفهاست؟ ولی آن ها سوز درون مرا درک نمی کنند...
-
گفتوگوی مشرق با سیده نجمه فرزند پزشک جهادگر، دکتر سید شیرمرد میرعالی؛
ثروتمندترین پزشک فوق تخصص را میشناسید؟ + عکس
بابا و مامان از اینکه جوانهای فعالیتهای فرهنگی انجام میدادند خوشحال میشدند و به هر بهانهای بهشان کمک میکردند. برای تهیه وسایل موسسه پژوهشی شهید زیوداری بابا حتی ماهانه کمک میکرد...
-
در محضر مدافعان حرم/۸۲/ گفتگوی مشرق با حبیب عطوی، مدافعی از لبنان/ قسمت دوم
حیله نظامی یک ایرانی در سوریه رو شد!
دو طرف روستا یک حالت نیمدایره داشت. دو طرف را دوشکا گذاشته بود. ورودی روستا از وسط بود و بقیهاش راهی نداشت که مثلا آنها با انتحاری بیایند. راه ماشینرو هم نداشت. مجبور بودند پیاده بیایند.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۱/ گفتگوی مشرق با حبیب عطوی، مدافعی از لبنان/ قسمت اول
اعزام پنهانی مدافع حرم ایرانی از مسیر لبنان! + عکس
کنار من هم یکی از بچههای سوریه را به عنوان راهنما گذاشته بودند که رانندگی بلد بود اما اتفاقاتی افتاده بود که باعث شده بود بترسد و بهش شوک وارد شده بود و نمیتوانست کارهای عادی را انجام بدهد.
-
در محضر مدافعان حرم/۸۰/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت ششم و پایانی
تظلمآوردن «فرزند شهید»ی که جانباز مدافع حرم است! + عکس
همه اینها، حاصل جوشش خون شهید بود که واکنش مردم ایران را از اقصینقاط کشور برانگیخت و در فضای مجازی، موجی از همدردی با خانواده شهید، برجسته و تِرِند شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۷۹/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت پنجم
تنها جرم «سیداحمد» دفاع از حرم بود! + عکس
من دلم از این میسوزد که مگر پدر ما چه کار کرده بود؟ چه کار کرده بود که حرمتش از بین رفت؟ چه کار کرده بود که مجبور شدیم او را در بیابان خاکسپاری کنیم؟ مگر خطایی کرده بود؟ مگر جرمی مرتکب شده بود؟
-
«اینجا سوریه است» رونمایی شد:
زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدانپناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد
مراسم رونمایی کتاب «اینجا سوریه است؛» عصر دیروز با حضور با حضور، زهره یزدانپناه؛ نویسنده کتاب، زینب سلیمانی، دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی سایر سخنرانان مراسم در کتابفروشی بهنشر تهران برگزار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۷۸/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت چهارم
«ج الف»؛ «هـ س» و «م ی» را شناسایی کنید!
در این بخش از گفتگو اسامی افرادی به صورت اختصار آمده که برای مسئولین اشتهارد به راحتی قابل شناسایی هستند و میشود از آنها پرسید به چه حقی اجازه خاکسپاری شهید را در گلزارشهدا و قبرستانهای شهر ندادند؟
-
در محضر مدافعان حرم/۷۷/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت سوم
مدافعحرمی که با اجبار پیگیر امور جانبازی شد! + عکس
پدرم به خاطر اینکه اعزام مجدد داشته باشد فقط جانبازیای که از ترکش و موشک کورنت داشت را پیگیری کرد. پدرم سال ۹۴ جانباز شد، سال ۹۶ یا ۹۷ رفت کمیسیون پزشکی که برگه سلامت بگیرد تا دوباره برود سوریه.
-
در محضر مدافعان حرم/۷۶/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت دوم
فرار شبانه «سید احمد» از خانه پدری!
شبانه فرار کردیم. دوباره آمدند دنبالمان. پدرشوهرم آمد، مادرشوهرم، دامادشان آمده که اگر شما نیایید زندگیمان اینطور میشود، آن طور میشود...
-
در محضر مدافعان حرم/۷۵/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، سیداحمد سادات / قسمت اول
«سید احمد» سلاح برادر شهیدش را برداشت و رفت + عکس
اسفند ۹۳ بود. کلاً پدر یک هفته ماند ایران. حتی برای مراسم چهلم عمو قاسم هم نماند. خیلی خواهر و برادرهایش از پدر خرده گرفتند که چرا شما نماندی؛ پدر هم گفت دیگر باید رفت. الان باید بروم آنجا...
-
در محضر مدافعان حرم/۷۴/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید فاطمیون، مهدی خوشآمدی / قسمت چهارم
هیچکجا نامه بنیاد شهید را قبول ندارند!
من پارسال هم نامه از بنیاد شهید بردم؛ گفتم ما خانواده شهید هستیم. اینجا هم در این آمایش که می رویم شرکت می کنیم، اینجا بردیم، گفت از ما قبول نمی کند، بالا قبول نمی کند، شما باید نامه بهزیستی بیاورید.
-
در محضر مدافعان حرم/۷۳/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید فاطمیون، مهدی خوشآمدی / قسمت سوم
پیکر مهدی ۱۶ روز زیر آفتاب سوریه بود + عکس
بعد از آن دیگر بیتاب بودم، شب و روز نداشتم، می گفتم مهدی من را بیخبر نمی گذاشت، هر روز اگر زنگ نمی زد، هفته ای دو بار زنگ می زد. می دانست ما خیلی نگرانش هستیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۷۲/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید فاطمیون، مهدی خوشآمدی / قسمت دوم
خبر اسارت آقا مهدی قبل از شهادتش + عکس
مادر دوستش که آمده بود گفت من دیروز به خاطر این آمدم گفتم حتما شما که خانواده اش هستید، حتما خبر دارید. تو گفتی مهدی دیروز زنگ زده، من رفتم سریع زنگ زدم و اطلاع دادم که خبر اشتباه است.
-
فیلم/نبرد در شرق بصره
«عملیات رمضان» در حقیقت مرحله چهارم «عملیات الی بیت المقدس» بود، بنا بر محاسبات، باید نقطه پایانی بر جنگ تحمیلی می گذاشت