به گزارش مشرق، «حسن روحانی» رئیس جمهوری اسلامی ایران در مراسم رژه نیروهای مسلح (۳۱ شهریور) گفت که امسال در سازمان ملل با شعار «ائتلاف امید و هرمز، صلح برای منطقه» حضور مییابیم.
وی گفت: «طرحی را در سازمان ملل پیشروی جهانیان قرار میدهیم که ایران با همکاری کشورهای منطقه امنیت منطقه، خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز را تامین میکند و اعلام میکنیم حضور نیروهای خارجی برای آبراههای جهانی، منطقه، امنیت کشتیرانی و نفت مشکلزا و خطرآفرین است. ما امنیت، برادری و همبستگی برای مردم منطقه به ارمغان آوردیم و آمریکا نیز همواره موجب ایجاد ناامنی بوده و منابع کشورهای منطقه را تاراج میکند. ما به همسایگان خود اعلام میکنیم دست رفاقت، دوستی و برادری به سوی آنها دراز کرده و آمادهایم از خطاهای گذشته آنها در منطقه بگذریم، چرا که امروز دشمنان اسلام یعنی آمریکا و صهیونیست میخواهند از شکاف و اختلاف بین ما سوءاستفاده کنند. منطق ما منطق خلیج فارسی است که امنیت آن درونزا باشد. امنیت خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز درونزاست و نیروهای خارجی در این منطقه میتوانند ناامنی و مشکل ایجاد کنند.»
بیشتر بخوانید:
وی در این مراسم اعلام کرده بود: امسال در سازمان ملل با شعار «ائتلاف امید و هرمز، صلح برای منطقه» حضور مییابیم. طرحی را در سازمان ملل پیشروی جهانیان قرار میدهیم که ایران با همکاری کشورهای منطقه امنیت منطقه، خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز را تامین میکند و اعلام میکنیم حضور نیروهای خارجی برای آبراههای جهانی، منطقه، امنیت کشتیرانی و نفت مشکلزا و خطرآفرین است. مسیر و راه ما ایجاد وحدت و هماهنگی با کشورهای منطقه است.
طرح روحانی در حالی است که آمریکا از طریق ائتلاف سازی و تشکیل ائتلاف دریایی سعی دارد نفوذ و کنترل خود را بر خلیج فارس و تنگه هرمز- به هزینه سایر کشورها- بیشتر کند.
در خصوص طرح «روحانی» رئیس جمهوری اسلامی ایران پرسش این است که مختصات طرح مذکور چیست و چه نسبتی با طرحهای پیشین ایران در خصوص امنیت خلیج فارس یعنی «مجمع گفتگوی منطقه ای» و «پیمان عدم تجاوز» دارد؟
برای بررسی طرح روحانی لازم است اشاره ای به دو طرح پیشین ایران در خصوص امنیت خلیج فارس شود.
طرح ایران در خصوص امنیت خلیج فارس با عنوان «مجمع گفتگوی منطقه ای» اشاره به رویکرد «بری بوزان» و تعریفی که او از «مجتمع امنیت منطقه ای» (regional security complex) می دهد دارد. بر اساس این طرح ایران، خلیج فارس را می توان یک مجموعه امنیتی نامید. دلیل این موضوع این است که این منطقه دارای نزدیکی جغرافیایی و الگوی دوستی و دشمنی بین دولتهای منطقه است.
منظور از دوستی این است که در روابط کشورهای منطقه طیفی متشکل از دوستی واقعی تا انتظار حمایت یا حفاظت وجود داشته باشد. منظور از دشمنی نیز روابطی است که در آن سوء ظن و هراس حاکم است.
اگرچه الگوهای دوستی و دشمنی تا اندازه ای ناشی از توازن قدرت در منطقه است اما جنبه های تاریخی نیز در این الگوها موثر هستند، برای نمونه بین ایران و اعراب خلیج فارس این جنبه تاریخی ملموس است.
در واقع الگوهای دوستی و دشمنی از انواع موضوعات ناشی می گردد که نمی توان آنها را صرفا با بررسی توزیع قدرت فهمید. این موضوعات امور ویژه ای چون اختلافات مرزی، علاقه به جمعیت های مرتبط از لحاظ قومی و همسویی ایدئولوژیک گرفته تا ارتباطات مثبت یا منفی مثل روابط عرب و عجم یا شیعه و سنی را شامل می شود.امنیت آنها تا حدود زیادی به قدرتهای بزرگتر وابسته است و فقط زمانی می توانند تهدیدی برای یک قدرت بزرگ باشند که از مزایای اتحاد با قدرت های بزرگتر برخوردار شوند.
هر دو طرح ایران در خصوص امنیت خلیج فارس «مجمع گفتگوی منطقه ای» و «پیمان عدم تجاوز» شبیه «اجتماع امنیتی کثرت گرا» مورد نظر «کارل دویچ» است که در آن دولتهای حاکم در روابط میان خود از جنگ استفاده نمیکنند و احتمالی نیز برای آن در نظر نمیگیرند. اگرچه طرح ایران با توجه به شرایط کنونی آرمانی است ولی طرحی اجتناب ناپذیر برای امنیت خلیج فارس است که مستلزم اعتمادسازی از سوی تمام کشورهای منطقه است.
در واقع این دو طرح مکمل یکدیگر هستند. طرح «پیمان عدم تجاوز» گفتگویی در سطح بالا را می طلبد. بدین معنا که پیمانی امنیتی به منظور جلوگیری از جنگ و اینکه کشورهای منطقه برای حل و فصل مسائل خود جنگ را به عنوان راه حل نبینند مطرح است. این پیمان اگرچه خلاف روند مکتب «کارکردگرایی» است که بر تکیه به مسائل فنی و غیر حساس (low politics) تاکید دارد ولی در مقطع کنونی خلیج فارس برای دادن یک پیام قوی و اعتمادساز لازم و ضروری است.
در عین اینکه «پیمان عدم تجاوز» منعقد می شود می توان «مجمع گفتگوی منطقه ای» را نیز دنبال کرد تا پایه های «پیمان عدم تجاوز» تقویت شود. چرا که پیمان عدم تجاوز به خودی خود نمی تواند مانع جنگ و درگیری در منطقه شود.
دال متعالی این طرحها «درونزا بودن» امنیت در آن است. به این معنا که امنیت از طریق کشورهای خود منطقه بدون اتکا به قدرتهای برون منطقه ای تأمین شود. این موضوع در سخنرانی روحانی در خصوص «امنیت هرمز» نیز منعکس بود «منطق ما منطق خلیج فارسی است که امنیت آن درونزا باشد. امنیت خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز درونزاست و نیروهای خارجی در این منطقه میتوانند ناامنی و مشکل ایجاد کنند.»
تفاوت این طرحها با طرح دیگر امنیتی ایران برای منطقه خلیج فارس به نقش نظارتی برای اعضای دائم شورای امنیت باز می گردد. بر اساس این طرح و در چارچوب بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ و به منظور مهار تنشهای موجود در خلیج فارس، تامین امنیت انرژی و ممانعت از بروز حوادث اتفاقی زمینهساز تقابلات نظامی، تشکیل «گروه تماس ۱۳» شامل هشت کشور حاشیه خلیج فارس و پنج قدرت جهانی عضو دائم شورای امنیت ضروری است.
بر اساس این طرح نقش نظارتی برای سازمان ملل(اعضای دائم شورای امنیت) برای تحقق امنیت درونزای خلیج فارس متصور می شود. بر این اساس اگرچه هدف غایی تأمین امنیت منطقه توسط کشورهای خود منطقه است اما می تواند با نظارت سازمان ملل صورت گیرد.
این طرح شبیه طرح روسها برای امنیت خلیج فارس است که خواهان نقش نظارتی برای برخی قدرتهای خارجی در تأمین امنیت منطقه خلیج فارس است. اما طرح روسها مبهم است و میزان و زمان نظارات در آن معلوم نیست.
لذا طرح مبتنی بر قطعنامه ۵۹۸ و بر اساس ساز و کار سازمان ملل می تواند راهکاری مشخص و واضح و جهت نیل به امنیت درونزای منطقه توسط کشورهای منطقه خلیج فارس را به ارمغان آورد.
این طرح به طور مشخص به دنبال ایجاد «شبکه امنیتی» است که بر اساس آن کشورهای منطقه برای تأمین امنیت منطقه دخیل هستند و در مغایرت با «ائتلاف سازی» آمریکا است که مبتنی بر منطق حاصل جمع جبری صفر به معنای برد مقابل باخت ایران است.