به گزارش مشرق، رصد مواضع رهبران صهیونیسم پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب ، حاکی از سیر نزولی تهدیدات و عقبنشینی آنان در برابر بیانات ایشان بود. به نحوی که نتانیاهو در جلسهی کابینهی خود، آنان را از یاوهگویی دربارهی حملهی نظامی به ایران بر حذر داشت. گویا دشمنان صهیونیست، درسهای خود را از سخنان رهبر انقلاب به نحو احسن فرا گرفتهاند.
رهبر انقلاب پس از جملهی شیرین و شادی بخش "همهی گزینهها روی میز است"، خط و نشان و استراتژی خود را اینگونه ترسیم نمود:
«تهدید در برابر تهدید»حملهی پیشدستانه به قلب جهان
«هنري كيسينجر» وزير امور خارجه سابق آمريكا می گوید:" نفت بسيار مهمتر از آن است كه بتوان اختيار آن را به اعراب واگذار كرد. اگر صدای طبل جنگ را نمیشنوی، تو حتما کَر هستی."
كنت پولاك كارشناس سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) می نویسد: تنها انسانهاي احمق درك نميكنند كه نفت هدف واقعي در سياست جهاني است.
البته کنت پولاک با نادیده گرفتن انگیزههایی فرا انرژیک، همچون ایدئولوژی، قدرت و ... ثابت میکند که عمق نگاه استادان خود همچون کیسینجر را درک نکرده است؛ آنجا که کیسینجر نفت را نه به عنوان هدفی غایی بلکه به عنوان هدفی واسطهای و ابزاری برای تامین سلطهی همهجانبهی (اقتصادی، فرهنگی، نظامی،...) تمدن صهیونیستی بر جهان میبیند.
اهمیت موضوع آنجا خود را بیشتر نشان میدهد که بدانیم نفت مادهی اولیهی تولید بسیاری از کالاها و نه انرژی چرخهی تولید آنها محسوب میشود این در حالی است که مجله آلمانی اشپیگل با تعبیر نفت به عنوان خون در رگهای جهان کنونی، دربارهی این مادهی حیاتی با استناد به ارزيابي دیک چني در زمان ریاست جرج بوش مینویسد: «در حالي كه ما هر سال به دو درصد افزايش توليد نفت نياز داريم، ميزان توليد نفت سالانه 3 درصد كاهش مييابد و اين امر بدينمعناست كه تا سال 2010 ميلادي روزانه حدود 50 ميليون بشكه كمبود نفت وجود خواهد داشت.»
در جمع بندی اجمالی از این نکات است که مشخص میشود: چرا رهبران صهیونیسم همچون کیسینجر، با هوشمندی و آیندهنگری، برای تکمیل پازل خود و تامین و کنترل یکی از 2 منبع قدرت در قرن 21، یعنی انرژی، در کنار دیگر منبع قدرت، یعنی اطلاعات، که هم اکنون نیز بر تولید و کنترل آن تسلط دارند، به تکاپو افتاده و دست به اقدامات اینچنینی میزنند. آنان به خوبی به این نکته واقفند که قدرتی بر جهان و دیگر قدرتهای بزرگ حکومت خواهد کرد که پازل منابع قدرت خود را با شاه قطعهای با نام حکومت بر قلب (نفت) جهان تکمیل نماید چرا که او مشخص خواهد کرد که به رگهای هر تمدنی چه سهمی از این خون تزریق خواهد شد. از اینرو فرمان حمله به نفتستان صادر میشود. هدف تسلط بر منطقه پیش از رسیدن دست دیگر قدرتها به آن است: حملهی پیشدستانه.
«حملهی پیشدستانه به قلب جهان: خلیج فارس»
دکترین دفاع پیشدستانه، استراتژی تهدید در برابر تهدید
اما پاسخ دکترین جنگ پیش دستانه از سوی جبههی مقاومت انفعال نبود. چرا که به مقاومین فرموده شده بود:
ذلیل و خوار نشد مگر مردمی که در خانهی خود با دشمن خود جنگید. (امیرالمومنین علی علیهالسلام)
مبتنی بر همین آموزهها بود که دکترین دفاع پیشدستانه در جهت از بین بردن زمینهی ایجاد تهدیدات و تهدیدات نابالغ پیش از اِعمال آنها در دستور کار نظام امنیتی انقلاب اسلامی قرار گرفت. تحرکات استراتژیک انقلاب در قالب دکترین دفاع پیشدستانه قدمتی به تاریخ انقلاب داشت. آنجا که انقلاب اسلامی با حضور در مناطق فرای مرز خود همچون فلسطین، لبنان و شامات به دفاع پیشدستانه بر علیه دشمن صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی-اسلامی دست زد و موفق شد علاوه بر از بین بردن تهدیدات قریبالوقوع برای امنیت ملی خود، برگهایی استراتژیک برای توازن قدرت استراتژیک با تمدن صهیونیستی در عرصهی جهانی، ایجاد نماید. این تحرکات بقدری موفقیت آمیز بود که دشمن مسلط به منطقه را در چارچوب مرزهای خود به مرز نابودی کشانده و پس از سالها فشار، برکات آن به شکل بیداری اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده است.
حال جبههی مقاومت مبتنی بر همین قاعده و با استفاده از استراتژی تهدید در برابر تهدید، وارد میدان نبرد با دشمنی میشود که سالهاست با جنگ پیشدستانه دست به تجاوز و کشتار زده است.
وضعیت میدان
در چنین شرایطی است که امام و پیروان مقاوم ایشان، از شیرینی پیروزی های بدر و خیبر سخن می گویند و اوباما آشفته، سعی بر حفظ ژست ابرقدرتی گذشتهی تمدن خود میکند و در چارچوب جنگ پیشدستانه برای موقعیت جغرافیایی در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود تعیین تکلیف مینماید، تنگهی هرمز را خطوط قرمز ایالات متحده مینامد و بستن آنرا اعلان جنگ تلقی میکند و با اعمال تحریمهایی هرچه شدیدتر، ایران را تهدید به حمله نظامی میکند.
حال سوال اینجاست آیا مشاوران اوباما به این وارث امپراتوری در حال تلاش نکات لازم را جهت تصمیم درست برای خود و کشورش گوشزد کردهاند؟ آیا میزان بیرون بودن گامهای آمریکا را از محدودهی خود متوجهاند؟ احتمالا پاسخ نه می باشد چرا که در این صورت متوجه حرکات مضحک و خطرناک خود شده، به این نکات توجه نموده و نامهای دیگر مینگاشتند:
1. آقای اوباما و صهیونیسم جهانی باید بدانند تنگهی هرمز مکانیست جغرافیایی درست در مرزهای آبی انقلاب اسلامی و نه هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای آن، آیا تمدنی که از هیچ، برای خود منبع قدرتی استراتژیک خلق مینماید و هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای خود از مدیترانه گرفته تا آمریکای لاتین، دشمن خود را در جبههای جهانی به چالش میکشد و شکست میدهد، به آنان و تهدیدات آنان در رابطه با آبراهی در درون مرزهای خود نخواهد خندید؟
2. آیا آنان حقایقی که خود در گزارش ژانویه 2012 موسسهی صلح ایالات متحده منتشر نمودهاند را به یاد میآورند:
· تنگه هرمز مهم ترين گذرگاه جهان است كه در سال 2011 روزانه حدود 17 ميليون بشكه نفت و طي سال هاي 2010-2009 روزانه بين 16-15.5 ميليون بشكه نفت در آن جريان داشته است.
· سال 2011 به طور ميانگين روزانه 14 نفتكش حامل نفت خام در تنگه هرمز تردد داشتند كه البته به همين تعداد نيز نفتكش خالي براي انتقال محمولات جديد وارد تنگه هرمز مي شدند. بيش از 85 درصد صادرات نفت خام وارد بازارهاي آسيايي شده كه در اين ميان ژاپن، هند، كره جنوبي و چين مقاصد اصلي اين انرژي هستند.
· در باريكترين نقطه، عرض تنگه هرمز 21 مايل است اما عرض خط عبور كشتي در هر دو جهت فقط 2 مايل است كه بوسيله يك منطقه حائل دو مايلي نيز جدا مي گردند. لازم به ذكر است كه تقريباً دو سوم محمولات نفتي جهان بوسيله نفتكش هايي با ظرفيت بيش از 150000 تن حمل مي گردند.
· از جمله مسيرهاي جايگزين، خط لوله انتقال 745 مايلي معروف به خط لوله انتقال شرق به غرب است كه از ميدان نفتي ابقيق در عربستان سعودي تا درياي سرخ امتداد دارد. خط لوله انتقال شرق به غرب ظرفيت اسمي تقريباً 5 ميليون بشكه در روز را داراست. خط لوله انتقال گاز طبيعي مايع ابقيق به ينبو كه به موازات خط لوله نفتي به درياي سرخ كشيده شده است ظرفيتي در حدود 290000 بشكه در روز دارد.
· مازاد نفت خام را مي توان به طرف شمال يعني از طريق خط لوله عراق ـ تركيه به بندر جيحان در درياي مديترانه پمپاژ كرد اما با انسداد خط لوله استراتژيكي كه شمال و جنوب عراق را به يكديگر متصل مي كند، حجم انتقال نفت نيز كاهش يافته است.
· امارات متحده عربي در حال تكميل خط لوله ابوظبي با ظرفيت 1.5 ميليون بشكه در روز است كه از شيخ نشين ابوظبي عبور كرده و به بندر فجيره در جنوب تنگه هرمز خواهد رسيد. از ديگر مسيرهاي جايگزين مي توان به خط لوله غيرفعال عراق با ظرفيت 1.65 ميليون بشكه در روز كه از خاك عربستان سعودي مي گذرد و خط لوله غيرفعال "تاپلاين"(Tapline) از ميدان نفتي ابقيق تا لبنان با ظرفيت 0.5 ميليون بشكه در روز اشاره كرد.
3. به گزارش موسسهی ماساچوست آمریکا تنها کشوری که توان پوشش خلاء نفت ایران را تا حدی داراست، عربستان میباشد که فرض بر این است که در بالاترین سطح بتواند به تولید 11.8 میلیون بشکه در روز دست یابد که با توجه به تولید کنونی آن نمیتواند کاملا خلاء 2.4 میلیون بشکهای صادرات نفت ایران را پوشش دهد.
4. تمدن صهیونیستی با حملهی پیشدستانه به دنبال تسلط بر منطقه و چیزی میباشد که به آنان آنچنان قدرتی میدهد که بتواند بر تمامی قدرتهای جهانی اعمال قدرت و کنترل کند. آیا متوجه این نکته هستند که آن چیز که آنان در آسمان در پی آن هستند هم اکنون در مشت انقلاب اسلامی قرار دارد؟ آیا میدانند این به چه معنی است؟
5. تنها نیرویی که میتواند در کار کنترل دریچهی حیات جهانی (تنگهی هرمز) اختلال ایجاد کند، ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا مشتمل بر بيش از 20 كشتي است كه هواپيماهاي جنگنده، 15000 خدمه در دريا و 1000 پرسنل ديگر در ساحل از آن پشتيباني مي كنند. آن نیز به اذعان پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ طبق بازی جنگ انجام شده در سال 2002 با توجه به ضعیف بودن توان ایران نسبت به اکنون، در 24 ساعت ابتدای درگیری با رقم زدن یک تراژدی برای صهیونیستها تمامی نیروها و استعداد رزمی خود را از دست خواهد داد.
6. موازنهی نظامی و بازی جنگ انجام شده در مراکز مطالعات استراتژیک جهان نشاندهندهی این نکته است که در حال حاضر هیچ مولفهای برای تغییر شرایط و سرنوشت منازعه وجود ندارد و به احتمال قریب به یقین تنگهی هرمز در صورت ارادهی سخت برای به دست گیری کنترل آن برای همیشه بسته خواهد شد. متاسفانه در این مجمل امکان بررسی سناریوهای درگیری دو طرف وجود ندارد لذا سعی خواهیم نمود به بررسی بخشی از آنها را در مقلات آینده بپردازیم. اما علاقه مندان میتوانند از منابع بیشمار منابع غربی موجود در فضای مجازی استفاده نمایند.
در تقارن سازی وضعیت کنونی با وضعیت صدر اسلام که توسط امام امت انجام شد، وضعیت ما به حق به وضعیت مسلمانان در بدر و خیبر تشبیه شد. آنجا که ما را یادآور تسلط پیامبر بر راههای مواسلاتی و تجاری کفار و چاههای استراتژیک بدر شد و مژدهی پیروزهای نزدیک بزرگ و شیرین را داد.
ما در انتظار کفار، بر سر چاههای بدر نشستهایم
دفاع پیشدستانه؛ جنگ پیشدستانه
دفاع پیشدستانه از سوی مقاومت و جنگ پیشدستانهی صهیونیستی از سوی دیگر صحنهی عظیمی از ابعاد گوناگون مکان زمان و تنوع مولفهها و تجهیزات ... درگیر بوجود میآورد که همانطور که بیان شد بررسی سناریوهای آن خارج از توان و حوصله میباشد. اما اگر آنرا محدود به وضعیت و مطالعات موردی پیش گفته نماییم بخشی از سناریو روشن خواهد شد.
نقطهی عزیمت سناریو رفتار دشمن میباشد. اوباما با در نظر گرفتن هزینهها و ریسکهای درگیری سخت با ایران برای اجتناب از درگیری سخت تا جاییکه میتواند ناگزیر از انتخاب راههای اعمال قدرت نیمه سخت در چارچوب حملهی پیشدستانه با هدف تغییر نظام، تغییر رفتار انقلاب اسلامی در پروندهی هستهای و موضع آن در قبال رژیم صهیونیستی و ... میباشد. گزینهها:
· مرگ تدریجی شیر ایرانی: پیشفرض این زیرسناریو این نکته میباشد که هنگامی که ما توان نزدیک شدن به دشمنی با این قدرت را نداریم باید با جلوگیری از تامین نیازهای آن به تضعیف و مرگ تدریجی آن اقدام کنیم. اعمال تحریمهای همه جانبه، شدیدتر و گستردهتر همچون تحریم مالی و نفتی، به مرور حلقه و فضای حیاتی را بر انقلاب اسلامی تنگ مینماید تا در مدت معینی ادامهی پیشروی در مسیر آرمانها را برای انقلاب اسلامی غیر ممکن سازد که در صورت شکست ارادهی انقلاب در پی آن گامهای مذاکره و امتیازدهی دنبال خواهد شد. هدف غایی این استراتژی در ترکیب با استراتژی بی ثبات سازی نظام، تسلیم و اضمحلال نظام میباشد که معتقدین به مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی باید به آن توجه نموده، انتخاب بدترین زمان را برای مذاکره و امتیازگیری درک نمایند.
· عملیات اطلاعاتی، رسانه ای: این گزینه نیز به علت عدم وجود امکان انجام گزینههای نظامی، با عجله و گستردگی غیر منطقی در دستورکار صهیونیسم قرار گرفت به نحوی که نتیجهی آن را میتوان در گافهای اطلاعاتی پیدرپی که توسط سرویسهای اطلاعاتی جبههی صهیونیستی داده میشود مشاهده نمود. البته نباید از موفقیتهای حاصل از سرمایهگذاری گسترده در این بخش نیز غافل ماند. اما آنچه در این بخش نیز جلب نظر میکند وجود بستهی متنوع و کاملی از عملیات اطلاعاتی میباشد که شامل ترور، ایجاد شبکه عملیات نیمه سخت و نرم برای استفاده در مواقعی همچون فتنه 88، اختلال در روند پیشرفت علمی ایران، بی ثباتی در اقتصاد ملی، ... میشود که اثرگذاری آن در تکمیل با دیگر قطعات پازل به چشم خواهد آمد.
در جمعبندی حرکت استراتژیک صهیونیسم جهانی در قبال انقلاب اسلامی با توجه به شرایط موجود میتوان هدف را:
بالا بردن فشار محیط داخلی و خارجی و مختل نمودن سیستمهای حیاتی پیکرهی انقلاب و نظام تا مرز بقاء بیان نمود. مبتنی بر مدل مدیریت بحران همانطور که در شکل زیر مشاهده میشود، آمریکا در پی بالا بردن سطح بحران از سطوح تنش به تشنج و سپس به سطح بحران در حوزههای اقتصادی و سیاسی در عرصهی داخلی و خارجی میباشد.
اما همانطور که گفته شد برای مدیریت بحران صحنه و کنترل استراتژیک آن به شدت از ورود به حوزهای که در آن مزیت استراتژیک نداشته و میتواند برای آن منجر به فاجعه شود یعنی حوزهی نظامی پرهیز داشته و سعی مینماید تا زمان آماده شدن زمینهی آن، از روشن شدن چرخهی تشدید عمودی بحران به تنش و تشنج در حوزهی نظامی جلوگیری نماید. آنچه ضامن عدم واکنش سخت شیر انقلاب و عدم ورود آن به حوزهی نظامی در برابر این مرگ تدریجی و بستن راهها و منابع حیاتی آن میباشد عملیات روانی و تهدیدهای مکرر صهیونیسم جهانی به جنگ است که با طرحریزی و سازماندهی دقیقی در حال انجام میباشد. دقیقا در این نقطه است که دلیل اظهارات کیسینجر را دربارهی صدای طبل جنگ درک میکنیم. صهیونیسم به دنبال حبس شیر ایرانی-اسلامی در زندانی خیالین از تهدیدات و ترس از جنگ است. و این شیر در حالی که تمامی ابزارها را برای شکست دشمن در اختیار دارد در توهمی ساخته و پرداختهی صهیونیسم بماند و مرگ تدریجی خود را تماشا کند. کنترل استراتژیک شیر ایرانی و پیروزی بدون جنگ.
نقطهی پایان سناریو واکنش امام امت است. امام با درک حرکات دشمن با اتخاذ روندهایی چند جانبه به استراتژی دشمن حمله میکند.
انقلاب با دفاع پیشدستانه خود به تحریم نفتی پیش از موعد اروپا اقدام میکند و با بسط و گسترش کانالهای دور زدن تحریمها به رشد شتابان اقتصاد جهادی خود ادامه میدهد و با اتخاذ استراتژی تهدید در برابر تهدید در چارچوب دفاع پیشدستانه به تقابل با جنگ پیشدستانهی دشمن میپردازد و زندان از وهم ساختهی تهدیدات دشمن را از بین برده و زمینهی واکنش، استفاده از برگهای برنده و مدیریت بحران بوجود آمده را فراهم میکند.
امام امت با درک این نکته که صهیونیسم جهانی در ضعیفترین حالت خود در طی سالهای گذشته است و با توجه به ضعف آنها در ورود به درگیری نظامی علارغم تبلیغات معکوس آنها، از این فرصت بهره برده و با پیگیری تهدید در برابر تهدید به امتیازگیری از دشمن در حوزهی سیاسی و اقتصادی دست میزند تا توان ایران را در شکستن حلقهی فشارهای سیاسی-امنیتی و تحریمهای اقتصادی به شکلی تصاعدی افزایش دهد. از سویی دیگر گزینههای ایران این امکان را به او میدهد تا بتوان با کنترل موثر استراتژیک بر عملکرد دشمن ضمن تهدید و امتیازگیری از جنگ نیز اجتناب کند که این خود در طی سالیان پس از انقلاب، استراتژی محوری انقلاب بوده است. از جملهی این گزینه ها برای کنترل استراتژیک معکوس انقلاب بر دشمن خود:
تنظیم عرضه و تقاضای انرژی در جهان، در صورتیکه دولت یا دولی دست به تحریم نفتی ایران بزند و برای پوشش خلاء بازار به تولید مضاعف نیز موفق شوند، ممکن است ایران در شمارش 14 نفتکش عبوری از تنگه کمی اشتباه نماید البته حفظ امنیت این نفتکشها توسط ایران خود موید این نکته خواهد بود که اشتباه تنها احتمال دارد در شمارش نفتکشهای عبوری از تنگه در هر روز رخ دهد خود باعث اجناب از درگیری است. در قبال این اشتباه نیز هر قدرتی بخواهد خود شمارش را به عهده بگیرد باعث تسری بحران به حوزهی نظامی و تشدید عمودی آن تا سطح تشنج و بحران خواهد بود که تمامی استراتژیستها متوجه خارج از کنترل بودن این وضعیت هستند.
بدیهی است که با توجه به مجموع ظرفیت خطوط لولهی انتقال نفت منطقه که در شکل نشان داده شده است، در صورت هرگونه اشتباه از هر قدرتی، شاید بتوان با هزینهی گزاف، نیمی از 15.5-16 میلیون بشکه نفت صادراتی از تنگه را بوسیلهی تمامی خطوط لولهی فعال و غیرفعال و در حال احداث، از مناطقی غیر از تنگه حمل نمود اما آیا فکری به حال 8-10 میلیون بشکه کمبود عرضه در جهان شده است.
تمامی این موارد در حالی است که جهان تنها یک تنگه نداشته و ممکن است نا امنی در بخشی از آبهای بین المللی طبق قاعدهی ظروف مرتبطه به کانالها و تنگههای دیگر جهان تسری پیدا کند.
این در حالی است که هیچ کس تضمین نمی کند که برای تاسیسات تولید نفت، پالایش و انتقال آن در کشورهای همکاریکننده با تحریم مشکلی پیش نیاید.
اگر ایران اسلامی تا کنون نیز در قبال تحریمها واکنشی از خود نشان نداده است علت آن محاسبه هزینه و فایدهی آن است که تا به حال تنها به افزایش هزینهی تامین برخی از کالاها منجر شده است و اگر نه در بحث کالاهای استراتژیک که ایران اسلامی 33 سال است در تحریم به سر میبرد. در تحریم نفتی نیز خود از بخش اول تحریم یعنی تحریم اروپا استقبال مینماییم. اما خطر برای تمدن بحرانزدهی غرب از آنجایی آغاز خواهد شد که در هزینه و فایدهی جبههی مقاومت عملی نمودن تهدیدات توجیه خود را پیدا کند.
بنابراین همانطور که ایران اسلامی شمارش و عبور امن نفتکشها را برای حرکت اقتصاد جهان تضمین میکند باید جهان نیز انتقال و معاملهی امن و عادی نفت ایران را تضمین نماید.
پیام امتی که حضور میلیونی آنها در روز 22 بهمن چشم دوست یا دشمن را خیره کرد آن بود که ما پای امام خود تا آخر ایستادهایم و آقای اوباما به جای اینکه نگاه خود را بر عبور این نفتکشها متمرکز نماید آنرا به ایران سپرده و به جای انحراف به سمت برنامهی هستهای ایران یا تهدید سربازان مشتاق شهادت امام، سعی در بهبود اقتصاد جهان غرب نماید. بلکم در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری خود فرجی برایشان حاصل شود.
نویسنده: محمد خالد