کد خبر 97366
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۴

امام اصلا اهل مريد بازي به هيچ معنا نبود. وقتي شاگردانش از او سؤال درسي مي‌پرسيدند، مي‌ايستاد، جوابشان را مي‌داد و بعد مي‌گفت بفرماييد. حاضر نبود وقتي در خيابان راه مي‌رود کسي همراهش راه برود. شائبه اين‌که فکر رياستي باشد، کسي را دور خودش جمع کند و قدرتي به هم بزند، در وجود اين مرد نبود.

به گزارش مشرق به نقل از رجا ، در آخرین دیدار اعضای جبهه پایداری با آیت الله مصباح ، دو خاطره ی خواندنی از امام (ره) ، از زبان آيت الله مصباح يزدي بیان گردید که به شرح زیر است.آیت الله مصباح در آخرین دیدار خود با اعضای جبهه پایداری دو خاطره خاندنی از امام(ره) نقل کرد که به متن آن شرح زیر است:

استادي كه با ديگران هم فرق داشت
 
يادم هست که در همين شهر قم بنده درس منظومه مرحوم آقاي فکور مي‌رفتم. مسجد کوچکي بود رو به روي مسجد فاطميه که امکانات چنداني نداشت. زيلوي پاره‌اي هم بود که فقط يک تکه از مسجد را مي‌پوشاند و بايد روي زمين مي‌نشستيم. از شدت سرما مي‌لرزيديم. وضع حوزه اين طور بود. هفته‌اي يک مرتبه غذاي پختني مي‌خورديم. غذاي پختني هم يک كاسه آبگوشت بود که چند دانه نخود و يک سيب زميني و شايد گاهي تکه دنبه‌اي هم در آن پيدا مي‌شد. با چنين شرايطي طلبه‌اي پيشرفت کرد و کم‌کم استاد شد، استادي كه با ديگران هم فرق داشت. به تدريج، طلبه‌هاي جوان به او علاقه‌مند شدند. در مسجد محمديه درس مي‌خواند، آن جايي که از سر و صداي ماشين نمي‌شد صدا را درست شنيد، ميکروفون هم نبود. اين آدم، با اين وضع، در چنين شرايطي، موقعيتش در جامعه به جايي رسيد که وقتي اسمش برده مي‌شد، رئيس‌جمهور آمريکا مي‌لرزيد. اين موقعيت نه از راه پول پيدا شد، نه به وسيله زور و نه از راه قدرت‌هاي ديگري که کمابيش با آن آشنا هستيم و نمونه‌هاي آن را در دنيا شاهد هستيم. حتي به‌عنوان يک گروه مذهبي يا عرفاني که گروهي مريد داشته باشد، هم نبود.
 
حاضر نبود در خيابان کسي همراهش راه برود/رساله‌اش را مجاني به کسي نمي‌داد
 
امام اصلا اهل مريد بازي به هيچ معنا نبود. وقتي شاگردانش از او سؤال درسي مي‌پرسيدند، مي‌ايستاد، جوابشان را مي‌داد و بعد مي‌گفت بفرماييد. حاضر نبود وقتي در خيابان راه مي‌رود کسي همراهش راه برود. شائبه اين‌که فکر رياستي باشد، کسي را دور خودش جمع کند و قدرتي به هم بزند، در وجود اين مرد نبود. ساده‌ترين کاري که يک استاد حوزه مي‌تواند بکند و همه از او توقع دارند، اين است که اگر مرجعي از دنيا رفت، به‌عنوان اين‌که استادش بوده مجلس فاتحه‌اي براي او بگيرد. مرحوم آيت‌الله بروجردي كه از دنيا رفتند، چهل روز همه حوزه‌ها تعطيل مطلق بود، شبانه روز، صبح و ظهر و عصر و شب مجلس فاتحه بود، هر چه به حضرت امام اصرار کردند كه آقا شما هم يک مجلس ختم بگير؛ حاضر نشد! تا اين‌که بعد از چهل روز شاگردانش گفتند آقا ما فردا به نام شما مجلس فاتحه مي‌گيريم، چه بخواهيد چه نخواهيد! بعد از همه اين‌ها، از او رساله عمليه خواستند، گفت حاشيه‌اي بر عروه دارم به آن مراجعه كنيد؛ حاضر نشد رساله بنويسد و بدهد چاپ کنند. چند نفر از شاگردانش رساله توضيح‌المسائل را با فتاواي ايشان در حاشيه عروه تطبيق دادند، مرحوم آقاي پسنديده هم پول چاپش را داد؛ بالاخره خود امام پول براي اين كار نداد و بعد هم حاضر نمي‌شد که رساله‌اش را مجاني به کسي بدهد. مي‌گفت هر كس مي‌خواهد به رساله عمل کند، برود از بازار بخرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس