به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
بر خلاف ناتوی نظامی که مدتهاست در وضعیتی باتلاقی کاری از پیش نمیبرد، ناتوی فرهنگی پرکار است. پخش سریال "بازی تاج و تخت" (Game of Thrones) به پایان نرسیده بود که بلافاصله "چرنوبیل" (Chernobyl) محصول شرکت HBO نظر مخاطبان را در دنیا به خود جلب کرد.
ادعا شده در حالی که تماشاگران در پی اعتراض برای تغییر در سریال بازی تاج و تخت بودند، «چرنوبیل» توانست در صدر رتبهبندی سریالهای محبوب در سایت IMDb قرار بگیرد و «افسار گسیخته» و «بازی تاج و تخت» را پشت سر بگذارد.
این مینی سریال ۵ قسمتی، به فاجعه اتمی شهر چرنوبیل در اوکراین (شوروی سابق) میپردازد که از آن به عنوان بزرگترین فاجعه اتمی تاریخ یاد شده. این فاجعه سال ۱۹۸۶ رخ داد.
چند سال قبل هم در اوج کش و قوسهای ما با آمریکا و اروپا، فضای تبلیغاتی سنگینی شکل گرفت، مبنی بر اینکه ایران باید از خیر ۱۶۰ مورد کاربرد برنامه هستهای بگذرد، چون یک روز در اوکراین فاجعه چرنوبیل رخ داده است!
این درست مثل این است که بگوییم چون پالایشگاههایی آتش گرفته و به اطراف خود خسارت زدهاند، کشورها نباید پالایشگاه داشته باشند؛ بلکه خانهها نیز نباید گاز کشی شوند، چون اگر منفجر شوند، ویرانی بسیاری دارند.
یادداشت دیگری از محمد ایمانی را بخوانید:
نقشه شرطی سازی با سیاست و اقتصاد ما چه کرد؟
دیپلماسی یعنی حراج غیرت و عزت؟!
این سمفونی را هرگز از یاد نبریم
جالب اینکه بزرگترین و بیشترین تأسیسات اتمی به علاوه زرادخانههای نظامی هستهای، در آمریکا و اروپا قرار دارد. اما در این میان، برای یک حادثه در تاریخ یک امپراتوری سابق سریال ساخته میشود.
فاجعه چرنوبیل دستمایه سریال سازی در سطح جهانی قرار میگیرد؛ اما دو جنایت ارادی با خساراتی به مراتب هولناکتر و صدها هزار کشته، که توسط ابرقدرتی دیگر در قالب بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی اتفاق افتاده، سانسور میشود.
چرایی ماجرا تا اینجا روشن است. ابرقدرتی که دهها سال است به ایران و دیگر ملتهای منطقه جنگ تحمیل کرده و با سر شکستگی رو به رو شده، نیازمند آن است تا نفس داشتن برنامه هستهای صلح آمیز توسط ایران را موجب تهدید منطقه بلکه خود مردم ایران جا بزند. بنابراین باید "چرنوبیل" بسازد و نه "هیروشیما و ناکازاکی".
اما آنچه عجیب بلکه مشکوک است، استقبال مشاور رئیس جمهور از سریال خوش ساخت آمریکایی است. آقای آشنا پس از آغاز پخش سریال مذکور نوشت"تماشا و عبرت گرفتن از سریال چرنوبیل برای اهالی سیاست و دولت و حکومت بسیار مناسب است. عصارهاش، این یک جمله است: "تاوان دروغ چیست. ؟What is the cost of lies". این سوال تکاندهندهای است".
او چند روز بعد نوشت: "وقتی آن توییت را نوشتم، برخی این توصیه را نادیده و برخی دیگر آن را به سخره گرفتند. پیام محوری این مجموعه کوچک تلویزیونی همان است که در کلیپ #سقوط [با ایفای نقش امیرناظمی معاون فعلی وزیر ارتباطات] مورد تأکید قرار گرفت و برخی با تأویلی نابجا و ناروا از آن فرار و هشداردهندگان را ناجوانمردانه متهم به عدم وفاداری کردند".
آشنا میافزاید "حرف این است که برای پیشگیری از بحران و در حین مدیریت بحران، بیش از هر چیز با مشکلات ارتباطی مواجه خواهیم شد و تنها تدبیر کارگشا مشورت، صراحت، دقت و خوب گوشدادن به کسانی است که از دانش و تجربه کافی برخوردارند".
حتماً پنهان کاری -جز در ملاحظات و استثنائات خاص- مضرّ است و حتماً حفظ ارتباط با مردم و مشورت با اهل فن و شنیدن از آنها، خوب بلکه لازم است. اما به شهادت آنچه در اثر سو مدیریت در این شش سال بر کشور رفته، طیف آقای آشنا و کارکردشان، مصداق همان چیزی است که وی مدعی تخطئه آن است؛ دروغ و خلاف گویی، پنهان کاری، مشورت ناپذیری، برتابیدن نظرات کارشناسی ولو از داخل دولت، و وقت نگذاشتن برای عام منتقدان و مدیران زیر دست که حتی صدای مرحوم هاشمی و ناطق نوری و دیگر حامیان دولت را هم درآورد و موجب استعفای برخی وزرا شد.
در مجالی به وسعت گنجایش چند کتاب، میتوان ثابت کرد که خسارتهای رویکردی و عملکرد برخی مدیران دولتی و مشاوران و دستیاران اطراف آنها، به مراتب بدتر از چرنوبیل بوده و علت اول آن، پوپولیسم و سیاست بازی و اعتماد به دشمنانی بود که آدرس خود اخلالگری و خود ویرانگری میدادند.
از دل برجام و متن و روح و الصاقات آن، حتماً چند "چرنوبیل"، "افسار گسیخته" و "بازی تاج و تخت" در میآید. فقط درباره "تاوان دروغ" های هم طیفان آقای آشنا میتوان بالغ بر ۱۰ جلد کتاب نوشت؛ والبته درباره نفوذ با واسطه ناتوی اطلاعاتی و اخلال در دستگاه محاسباتی. یکی اش همین ماجرای نفوذ "گاندو" (جیسون رضائیان).
بعد التحریر: بی بی سی هم از مضمون سریال چرنوبیل استقبال کرد.