
به گزارش خبرنگار سرويس جهاد و مقاومت مشرق پنج قسمت از خاطرات ابوداود از مبارزان کهنه کار فلسطيني متشر گرديده که قسمت ششمآن از نظر خوانندگان مي گذرد:
*محمد داود عوده: در اين عملياتها گروههاي مبارز با ورود به عمق خاک دشمن صهيونيستي مواضع آنها را هداف قرار ميدادند، حتي گاهي مواقع اتفاق افتاده بود که اين گروهها به صورت پياده به اراضي 48 هم نفوذ ميکردند و عملياتهايي عليه ارتش رژيم صهيونيستي پشت خط سبز انجام داده و مواضع و تسليحات و تجهيزات ارتش رژيم صهيونيستي را بر سر مرزها هدف قرار ميدادند، هم چنين عملياتهايي در کوههاي نابلس و کوههاي قدس و کوهها الخليل نيز انجام شد. برخي مواقع يک گروه بيآن که تلفاتي داده باشد، سالم به پايگاه خود مراجعت ميکرد، گاهي نيز هنگام بازگشت در اثر برخورد با صهيونيستها چند شهيد ميدادند و مواردي هم پيش ميآيد که تمام اعضاي گروه به شهادت ميرسيدند.
*مجري: اين عملياتها بالطبع همه در قالب جنگهاي پارتيزاني انجام ميشدند و? چندان سازمان و تشکيلات نداشتند، درست است ؟
*محمد داود عوده: بله بالطبع عملياتها در اين دوره در چارچوب جنگهاي پارتيزاني قرار داشتند. به قول معروف بزن و در رو. چون ما بسان ارتش هاي کلاسيک عربي ، توانايي رويارويي با ارتش صهيونيستي? را نداشتيم.
*مجري: آيا جهت انجام عملياتها، هماهنگيهايي ميان گردانها از جهت زمان و مکان انجام مي شد يا هر کدام هر وقت و هر جايي را که مناسب ميديدند، براي انجام عمليات استفاده ميکردند؟
*محمد داود عوده: نه؛ اکثر نيروها از فتح بودند و هماهنگي ميان آنها بسيار محدود و اندک بود. فقط در اوايل هماهنگيهاي وسيع و گستردهاي ميان گروههاي مبارز با ارتش اردن صورت ميگرفت.
*مجري:? منظورتان از اوايل چه وقت است، چه تاريخي ؟
*محمد داود عوده: منظورم سال 67 19تا اوايل سال 70 19است؟
*مجري: تا اوايل سال 70 ؟
*محمد داود عوده: بله .
*مجري: يعني حتي پس از جنگ کرامه هم ميان شما و ارتش اردن هماهنگيهايي صورت گرفت؟
*محمد داود عوده: بله. البته اين هماهنگي جزيي و اندک بود. به عنوان مثال فقط ميخواستيم توسط يک توپ از ما حمايت کنند.
*مجري: براي اين که از شما حمايت کنند؟
*محمد داود عوده: بله. هم براي دفاع و هم براي اين که در زمان لازم با دفاع از ما امکان عقب نشيني را براي رزمندگان فراهم کنند. بچههاي ارتش هم با ما همراهي ميکردند و با آتش توپخانه خود به ما توان عقب نشيني ميدادند. اين موضوع به اوايل سال 70 بازميگردد، فکر کنم ماه فوريه!? بله فوريه بود.
برگرديم به صحبتهاي قبلي خودمان. اگر يادتان باشد، گروه هايي در دولت اردن بودند که با تحريکات خود موجبات برخورد ما با دولت را بوجود ميآوردند تا دولت مانع از فعاليت گروههاي مبارز عليه رژيم صهيونيستي شود. به نظرم ميرسد، در اين دوره دولت اردن شديدا تحت فشار بود و همين امر موجب گشت تا دولت اطلاعيههاي خود را صادر و گردانهاي فلسطيني را از فعاليت در اردن منع کند و خواستار خروج آنها از کشور شود. حتي نيروهاي امنيت عمومي را به سوي کوه "التاج"?عازم کرد?تا در آنجا مستقر شوند که داستان آن را هم به جاي خود تعريف خواهم کرد.
*مجري: به اين ترتيب ميتوانيم بگوييم در آن زمان 2 تا 3 هزار رزمنده مسلح در عمان حضور داشتند و فعاليت ميکردند.
*محمد داود عوده: درست است که تعداد رزمندگان به هزاران نفر ميرسيد،اما بخش گستردهاي از اين گردانهاي را غيرنظاميان تشکيل ميدادند. البته سلاح در اختيار داشتند.
*مجري: شبه نظامي بودند؟
*محمد داود عوده: بله شبه نظامي بشمار ميآمدند.
*مجري: شما آنها را رهبري ميکرديد؟
*محمد داود عوده: بله من مسئول آنها بودم.
*مجري: در عمان چند نفر ميشدند؟
*محمد داود عوده: شايد بتوان گفت هفت هزار فرد مسلح.
*مجري: تعداد قابل توجهي است.
*محمد داود عوده: بله. تعداد آنها قابل توجه بود. براي آن ها دورههاي آموزشي ميگذاشتيم. تا اين اواخر همچنين دورههايي ميگذاشتيم.
*مجري: ظاهرا در آن زمان آنچه براي شما اهميت داشت، اين بود که سلاح داشته باشند؟
*محمد داود عوده: دقيقا مهم اين بود که سلاح در دست داشتند، مهم سلاح بود، البته سلاحهاي آنها همانطور که ميدانيد، همه قديمي بود.
*مجري: فکر کنم حتي تفنگهاي دوره عثماني هم در ميان آنها ديده ميشد؟
*محمد داود عوده: بله. همه نوع تفنگ در ميان آنها ديده ميشد، حتي تفنگ "گوستاو" که ما از مصر ميگرفتيم، در دستان آنها ديده ميشد.
*مجري: مسلسلل «پور سعيد» چطور؟
*محمد داود عوده: آنهم هم همين طور. هم چنين بايد از کلاشينکفهاي قديمي ياد کنم که آنها را از صحرانشينان سينا يا ساکنان بلنديهاي جولان تهيه کرده بودند. اندکي ذخيره اسلحه داشتيم تا اين که زد و خورد کوه «التاج» بوقوع پيوست و در پي آن دو رزمنده فلسطيني شهيد شدند و گروه آنها مورد هدف قرار گرفت. البته کس ديگري از گروه کشته نشد، اما موجب بروز بحران شد. همين موضوع رهبران فلسطيني را به دخالت واداشت تا با گفتگو با مقامات اردني اوضاع را آرام نمايند.
*مجري: منظور شما از رهبران فلسطيني آنهم در فوريه 1970 چيست؟ منظورتان رهبران فتح است يا جبهه?خلق و يا گروههاي ديگر؟
محمد داود عوده:منظورم جبهه?خلق و جبهه دموکراتيک است. در آن زمان هيئتي به نام «هيئت مرکزي جنبش مقاومت فلسطين» وجود داشت که ابو جهاد و بالطبع رهبري فتح آن را اداره ميکرد. در اين هيئت شخصيتهاي مستقلي چون مرحوم "ابراهيم بکر" و گروهي از سياستمداران مدافع قضيه فلسطين و فعال در اين قضيه نيز حضور داشتند. اين کادر رهبري اوضاع را آرام کرد و آن را به وضع سابقش بازگرداند.با اين حال بحران و حساسيتها و اشتباهات مرتکبه از سوي دو طرف به قوت خود باقي ماند و به همين دليل بحران ادامه يافت. مثلا بارها اتفاق افتاد که يک لندرور رزمندگان فلسطيني پاي به مناطق تحت پوشش ارتش اردن ميگذاشت و موجب بروز درگيريهايي با آن ها ميشد و يا اين که ارتش اردن پس از توقف لندرور، مبارزان آن را خلع سلاح ميکرد و به زندان ميانداخت، گاهي نيز آنها را مورد ضرب و شتم قرار ميداد و حتي مواردي بود که رزمندگان جان خود را از دست هم ميدادند و کشته ميشدند و چنين اتفاقاتي زياد بوقوع ميپيوست.
*مجري: مگر مناطق نظامي مناطق ممنوع الورود نبودند و ورود به آنها پيگرد قانوني ندارد؟
*محمد داود عوده: منظور من از مناطق نظامي آن مناطقي نيست که مد نظر شماست، بعدا در اين باره به شما توضيح خواهم داد و متوجه خواهيد شد منظورم کدام نوع از مناطق نظامي است.
*مجري: به هر حال?وقتي نام منطقه نظامي پيش ميآيد، از هر نوع که مي خواهد باشد،بالاخره شامل برخي قوانين از جمله ممنوعيت رفت و آمد در آن ميشود و اين مناطق در آن زمان بالطبع تابع ارتش اردن بود و رزمندگان فلسطيني براي ورود به اين مناطق بايد مجوز ميگرفتند.
*محمد داود عوده: اجازه دهيد در اين موضوع بعدا با هم صحبت کنيم.
*مجري: ميدانيد! اساس بحث من اين است که اين مناطق حتي اگر تابع ارتش هم نبودند، تحت حاکميت دولت اردن که بودند و بايد به حق حاکميت دولت اردن در اين زمينها احترام گذاشته ميشد.
*محمد داود عوده: بله اين حرف شما درست است، اما ما با دولت اردن مشکلي نداشتيم و رابطه ما با دولت اردن بر پايه احترام متقابل بود، با ارتش اردن هم همينطور اما ارتش اردن از پشت به ما خنجر زد.
*مجري: ببخشيد حرفتان را قطع ميکنم، اما ?اکنون اين سوال به ذهنم خطور کرد که چه مقام يا ارگان و نهادي به ارتش اردن?اطمينان ميداد که?اين گروه از مبارزان فلسطيني است و جاسوسان اسرائيلي نيستند که از رژيم صهيونيستي به درون اردن نفوذ کردهاند؟
*محمد داود عوده: رزمندگان فلسطيني کاملا مشخص بودند و نفوذها بطور معمول از رود اردن صورت ميگرفت. مثلا اگر اردن ميخواست مانع نفوذ رزمندگان شود، بايد تعداد بيشتري از نيروهاي خود را بر سر رود مستقر ميکرد نه در مناطق?«جرش» يا «عجلون»؛ منظور من از مناطق نظامي اين مناطق بود نه پادگانها و پايگاههاي نظامي ارتش اردن. چون به هر حال ورود به آنها براي رزمندگان فلسطيني امر غير ممکني تلقي ميشد. منظور من از مناطق نظامي مناطقي بود که ارتش مثلا باگذاشتن موانع نظامي در آن ها يا با مسدود کردن آن ها، آن مناطق را به مناطق نظامي تبديل ميکرد و طي آنها مانع حرکت مثلا يک لندرور رزمندگان فلسطيني از «جرش» به «اربد» ميشد، منظور من از مناطق نظامي اين بود.
*مجري: بطورکلي در تمام تحرکات نظامي، در تمام کشورها و ميدانهاي جنگ ، معروف است که حتي اگر يک جيپ هم بخواهد از نقطهاي به نقطه ديگر حرکت کند، بايد داراي مشخصات يا مدارک و مجوزهايي باشد، بويژه اگر بخواهد از مراکز ايست و بازرسي يا پاسگاههاي نظامي و پليس عبور کند، البته اين شامل کشورهايي است که جنگ و آشوبي در آنها نباشد،در کشوري مانند اردن با آن وضعيت ، چگونه اين رفت و آمدها صورت ميگرفت؟
*محمد داود عوده: همانطور که گفتيد اين در مورد کشوري صدق ميکند که صلح و آرامش در آن برقرار باشد.کشوري که هر روز يک جنگ را به خود ميديد و در آن نيروهاي رزمندهاي بودند که به ارتش اين کشور جهت غلبه بر دشمن کمک ميکردند?، اين اصول و قوانين صدق نميکرد..
*مجري: آيا در آن زمان پيش بيني نميکرديد که کشور کوچکي چون اردن ، بدون عمق استراتژيک و متکي بر کمکهاي اين و آن و ناتوان از مقابله با اسرائيل ، تحت انواع و اقسام فشارها قرار ميگيرد و اين موضوعي است که فکر ميکنم "ملک حسين" پادشاه اردن وقتي در سال 1973 در زندان از شما ديدن کرد به آن هم اشاره نمود؟
*محمد داود عوده: بله واقعيت امر اين است که اردن فقط در يک جنگ يعني «جنگ کرامه» در کنار ما بود و بوسيله ارتش اين کشور توانستيم پيروزي را محقق کنيم.
*مجري: اما مرسوم اين بود که فرمانده جنگ ميزان و نوع تکيه به ارتش را مشخص کند؟
*محمد داود عوده: بله، درست است، اما فاجعه زماني رخ داد که متوجه شديم اردن قصد و نيتي در مورد حمله به اسرائيل يا کمک به رزمندگان را توامان ندارد و اين واقعا براي ما يک فاجعه بود. البته رزمندگان فلسطيني نيز بايد وضعيت کشوري چون اردن را هم درنظر مي گرفتند و در اين زمينه به نظر من دولت اردن بايد ميزان و نوع و حد و حدود دخالت خود در اين موضوع را با توجه به تواناييهايش? مشخص ميکرد تا بعدها با مشکل مواجه نشود.
*مجري: حق با شماست. «مشهور حديثه» طي صحبتهايي که با من داشت برايم از اين حوادث چيزهاي زيادي تعريف کرد. از جمله اين که مثلا ميگفت، ما دستور مييافتيم جنگ را ساعت 11 متوقف کنيم، اما به فرمان عمل نميکرديم و تا ساعت 8 يک سره ميجنگيديم که البته در عرف نظامي تخلف آشکار از فرمان است. اما از بعد ملي اگر بخواهيم به موضوع مقاومت بپردازيم، بايد بگوييم اتخاذ تصميم جنگ هميشه سياسي بوده و نه نظامي اما شرايطي که اردن در آن زمان داشت و فشارهايي که تحمل ميکرد قابل توصيف نيستند.
*محمد داود عوده: ببيند! ?اگر اردن پس از سال?1967 با اسرائيل صلح ميکرد، تکليف ما روشن بود، اما وقتي کشورهاي عربي از جمله مصر و سوريه و اردن پس از جنگ?1967 اعلام کردند که جنگ هنوز ميان آنها و رژيم صهيونيستي داير است و اين آتش بس ميان آنها آتش بس موقتي است. خوب ما هم سرجاي خود باقي مانديدم و به فعاليتهاي خود در اين کشورها ادامه داديم، اما اگر از همان اول ميگفتند ما با اسرائيل جنگ نداريم، تکليف ما روشن بود و ما هم ميرفتيم و دنبال جاي ديگري ميگشتيم. اما تا زمانيکه مرزها به روي ما باز بود، عملياتهاي ما به قوت خود ادامه داشت و ما نيز از سرزمينهاي عربي براي مقابله با اشغالگران استفاده ميکرديم.
*مجري: آيا فقط جبهه اردن بود که به روي شما باز بود يا از جبهههاي ديگر هم ميتوانستيد چنين فعاليتهايي داشته باشيد؟
*محمد داود عوده: نه. ?غير از جبهه اردن ،جبهه جولان و لبنان که البته منظورم جنوب لبنان است هم به روي ما باز بود.
*مجري: اما اکثرا در آن زمان در اردن تجمع داشتيد؟
*محمد داود عوده: نه. اين طور که ميگوييد نيست. ما فقط در خطوط حاظر بوديم ولي?از هيچ امکاناتي بهره نميبرديم، رزمندگان ما در کوه "الشيخ" ( در جنوب لبنان) شبها از سرما يخ ميزدند. آن ها شب و روز با سرما و گرسنگي و گرفتاريهاي بسيار ديگر سرميکردند، با اين حال مقاوت ميکردند و اين به اين معنا نبود که جبهههاي جولان و جنوب لبنان به اندازه ما فعال نيستند، حتي جبهه مصر؛ در آن زمان گروههايي از رزمندگان فلسطيني از طريق مرزهاي مصر به اسرائيل حمله ميکردند، ميخواهم بگويم تمام جبهه ها بر روي جنگ و مبارزه باز بودند و اين ما نبوديم که از اردن و مرزهاي آن براي مبارزه با اسرائيل استفاده کرده باشيم و بيتامل و به زبان خودماني سرخود از مرزهاي آن براي جنگ با اسرائيل استفاده کرده باشيم، بلکه خود اردن هم با اسرائيل اختلاف و جنگ داشت.
*مجري: چه چيز باعث شد کفه مخالفان شما در دولت اردن بر طرفداران رزمندگان فلسطيني بچربد؟
*محمد داود عوده: بايد از شرايط و فشارهايي که از آن سخن گفتيم و فشارهاي خارجي سخن بگويم.?پيش از اين براي شما گفتم. گفتم که فشارهاي خارجي نقشي اساسي در اين زمينه داشتند، خوب اگر بخواهيم به ترتيب به حوادث بپردازيم، اجازه بدهيد بگويم، پس از اين حوادث اوضاع همان گونه بحراني پيش رفت تا اين که به سپتامبر و حوادث آن ميرسيم که در آن جا نيز ما غافلگير شديم.
احمد منصور: يعني از فوريه تا ژوئن اوضاع بحراني بود، فضايي مملو از دلنگراني و دلواپسي..
محمد داود عوده: بله! ?اوضاع بحراني بود، اما بدون برخورد. در برج شش با صدور برخي فرمانها و اطلاعيهها بار ديگر غافلگير شديم.، اکثر رهبران فلسطيني در آن زمان در شوراي ملي در قاهره حضور يافته بودند و در عمان نبودند که دستورات و اطلاعيههايي از سوي دولت اردن مبني بر تلاش جهت استيلا بر برخي مناطق صادر گرديد و بحران ديگري بوجود آمد.
احمد منصور: منظورتان?مناطق داخل شهر عمان است که در اختيار رزمندگان فلسطيني بود؟
*محمد داود عوده: بله! اين بحران اوضاع را بيش از پيش پيچيدهتر کرد و موجب شد تا رهبري فلسطيني از قاهره سريعا مراجعت و تلاش کنند اوضاع را آرام نمايند که موفق هم بودند.
*مجري: در اين زمان شما مسئوليت حمايت و پشتيباني نظامي و امنيتي اردوگاهها را برعهده داشتيد؟
*محمد داود عوده: بله.
*مجري:?به واسطه?شبه نظامياني که فرماندهي آنها برعهده شما بود، عمان هميشه کانون اصلي بحرانها بود. کشوري که ميخواست بر پايتختش استيلا يابد. نظامياني که در اردن حضور داشتند، مانع از استيلاي ارتش اين کشور?بر پايتختش .
*محمد داود عوده: بايد موضوعي را به شما يادآوري کنم ما حقوق کسي را انکار نميکنيم. منظورم اين است که ما حق اردن را?براي استيلا بر پايتختش انکار نميکنيم، اما اوضاع و شرايط در اينجا به گونهاي ديگر بود. مگر ميشد پس از استيلاي ارتش?بر پايتخت ديگر بتوانيم با دشمن صهيونيستي بجنگيم.
*مجري: چرا نمي شد؟ چرا شما فقط به عمان متوسل شده بوديد؟ مثلا چرا در دشتها و جنگلها مستقر نميشديد؟
*محمد داود عوده: اين حرف شما اصلا منطقي نيست. چگونه ميشد با استقرار در دشتها و جنگلها ديگر جنگيد. حرف من اين است که هدف از تمام اين اقدامات از پشت خنجر زدن به مقاومت فلسطيني بود. شما در عرصه نبوديد و با مشکلات دست و نرم پنجه نميکرديد که اين حرف را ميزنيد.
*مجري: پس از سال 1971 بود که قتل و کشتارها حادث شدند؟
*محمد داود عوده: بله! ?آن زمان بود که از اردن بيرون رفتيم .
*مجري: ببخشيد حرفتان را قطع مي کنم، چرا پيش از شروع حوادث از اردن خارج نشديد و گذاشتيد اوضاع به اينجا کشيده شود و سپس بيرون رفتيد؟
محمد داود عوده: اگر به ما پناه و امان ميدادند اين کار را ميکرديم. اگر آن ها واقعا امان ميدادند من آماده بودم به دشتها نقل مکان کنم اما دليل اين که ما نيروي حمايت و پشتيباني تشکيل داديم براي چه بود؟ هنگامي که از قصد و هدف اصلي ?آنها مطلع شديم و سازمانهايي?که هر روز مثل قارچ سبز مي شدند و هدف آنها از بين بردن ما بود، آن وقت بود که دست بکار شديم..
*مجري: چه سازمانهايي مثل?قارچ از زمين سبز مي شدند و دلواپسيها و نگرانيهايي را براي شما بوجود ميآوردند؟
*محمد داود عوده:?دو- سه سازمان پاي به عرصه گذاشتند که اطلاعات نظامي بر آنها نظارت و اشراف داشت. يکي از اين سازمانها که حدود 200 عضو داشت را منحل و?فرماندههان و رهبرانش را بازداشت کرديم..
*مجري: فلسطيني بودند؟
*محمد داود عوده: صرفا فلسطينينه ، فلسطيني – اردني بودند. ما در اردن به دو دسته فلسطيني و اردني تقسيم نميشديم، چون بسياري از جوانان اردني بودند که در کنار ما ميجنگيدند.به عبارتي ما در اين مرحله تفاوتي ميان اردنيها و فلسطينيها قائل?نبوديم. تنها?تمايز ميان دولت اردن و اقدامات رزمندگان بود، حتي کادر رهبري و فرماندهي بسياري از عملياتها و فعاليتهاي انقلابي و فدايي را برادران اردني مان بر عهده داشتند. افرادي مانند «احمد زعرور» يا «ضافي جمعاني» و خيليهاي ديگر که از بردن نام همه آن ها به دليل تعداد زيادشان معذورم و اگر نامي از آنها نبردم، دليل بر فراموشي ذهني بنده و نه کوتاهي کار انقلابي ايشان است. همچنين بايد از «نايف حواتمه» نام ببرم که او هم اردني بود. همه اينها اردني بودند و از سراسر اردن در اين عملياتها شرکت ميکردند؛ از «کرک» و «اربد» گرفته تا «عجلون». از همه جاي اردن بودند. در سازمان خودمان «فتح» مسئول يکي از مناطق يک اردني بود و از منطقه «صلت» به سازمان و فعاليتهاي انقلابي پيوسته بود. اما درمرحله بعد از اين بحران و پس از اين که رهبران فلسطيني از قاهره مراجعت و اوضاع را آرام کردند ، بله پس از 6 ماه بحراني شديدتر در ماه مي آغاز شد..
*مجري: منظورتان آگوست است
*محمد داود عوده: بله در آگوست..
*مجري: و بالطبع سال 1970 ؟
? ادامه دارد