بیشتر بخوانید:
اگر قرار باشد شما تعریفی از بسیج سازندگی داشته باشید، این سازمان را چطور تعریف میکنید؟
بسیج سازندگی به عنوان یک دستگاه اجرایی بر اساس قانون مجلس شناخته شده است و آییننامه اجرایی آن توسط هیئت وزیران به تصویب رسیده و کار ما در تعامل با دستگاههای اجرایی است و موازیکاری نیست، بلکه در امتداد مأموریتهای دولت است. بر همین اساس پروژههای بسیج سازندگی در قالب طرحهای کوچک، متوسط و عامالمنفعه است که در راستای مردمی کردن اقتصاد و اقتصاد مقاومتی اجرا میشود. اما بسیج سازندگی در وضعیت کنونی کشور یک نهاد واکنش سریع به شمار میآید و حداقل در سپاه و بسیج اینطور قلمداد میشود. در بحرانهای اخیر هم نشان داده که فرماندهان و مسئولان تصمیماتشان برای حضور به موقع و مستمر در جغرافیای هدفی که بحران اتفاق افتاده بسیج سازندگی را فراخوان کردهاند.
با این تفاسیر این نهاد علاوه بر اینکه یک نهاد خدمترسان است، هماهنگکننده سایر اقشار برای خدمترسانی نیز به شمار میآید.
حالا چرا ما بیشتر دیده میشویم، چون بعضاً دوستان دیگر در بسیج اقشار نمیتوانند ویترین بسیج و سپاه باشند و این بسیج سازندگی است که در همگرایی و همافزایی بین اقشار شناخته میشود. جالب است بدانید قبل از اینکه بسیج سازندگی یک نهاد خدمترسان باشد، یک نهاد تسهیلگر است.
خدمت بسیج سازندگی از گذر تسهیلگری اتفاق میافتد. ما متولی هیچ چیز نیستیم، یعنی متولی ساختوساز، محرومیتزدایی، خدمترسانی، مدیریت بحران، اقتصاد و هیچ چیز دیگر نیستیم ولی به همه اینها براساس اجازه قانون کمک میکنیم تا کارها تسهیل شود. ما آن حلقه مفقوده نظام اداری هستیم.
شما چندین بار از نظام اداری و نوع نگاه مسئولان بالادستی به نیازهای جامعه انتقاد کردهاید. دقیقاً منظور شما چیست؟
بزرگترین مشکل در نظام اداری این است که بخشی در بالادست همه چیز را مثبت و بدون اشکال میبیند و به قول معروف میگوید «همه چیز گل و بلبل است»، اما وقتی نوبت به کار کردن میرسد، بدون هماهنگی با هم هر کس کار خودش را میکند.
سادهتر بگویم که بخشینگری و موازیکاری زیادی از سر تا ته ادارات و سازمانها وجود دارد.
موضوع بدتر و مصیبتبارتر اینکه همان بخشی که تصمیم میگیرد کار کند و در خدمت مردم باشد هم با موازیکاری و بدون همگرایی میخواهد امور را پیش ببرد که این مسئله موجب میشود هیچ خدمتی به درستی به دست مردم نرسد.
مثلاً ورزشگاه را جایی میسازند که اصلاً قرنهاست تیمی در آن شهر وجود نداشته و نخواهد داشت.
این در حالیاست که آن استان یا شهر درگیر شدید بیکاریاست یا خشکسالی امان مردم آن را بریده است. باید یاد بگیریم مسئله محور باشیم و قبل از هر چیز نیاز منطقه را بشناسیم.
نظام بودجهریزی ما سنتی است، یعنی اینکه هرچه در سال قبل بودجه دریافت شده است امسال با چانهزنی چند درصدی افزایش مییابد. هر سازمانی پارسال هر چقدر بودجه گرفته بود امسال باید کمی بیشتر بگیرد و کسی نمیآید بررسی کند در حال حاضر نیاز منطقه چیست و در چه جاهایی سرمایه گذاری باید افزایش یا کاهش یابد؟!
من از زبان مردم صحبت میکنم. در روستایی میگفتند این روستا به یک پل کوچک در جایی که رفتوآمد زیاد بود نیاز داشت. چرا کوه را دور زدهاند و با هزینه چند برابری کاری کردهاند که هیچ اثر و استفادهای ندارد؟
من تأکید میکنم در اقتصاد و زیرساختها کاری انجام نشده است و اگر با مردم صحبت و پرسیده میشد، بین جاده و شغل کدامیک را میخواهید حتماً شغل را انتخاب میکردند. بین تسهیلات و ایجاد بازار، حتماً بازار را انتخاب میکنند. چون راه تولید را میدانند ولی نمیتوانند محصولاتشان را به فروش برسانند. اگر از مردم درباره نیازشان به روحانی سؤال میشد حالا این همه خانه عالم خالی نمیماند.
با توجه به اینکه معتقدید این نیازسنجیها انجام نمیشود، پس گروههای جهادی چطور و با چه برنامهای به مناطق اعزام میشوند؟
ما به عنوان یک دستگاه اجرایی، کارگروهی داریم که ریاست آن بر عهده وزیر کشور است و حدود ۱۵ وزارتخانه و سازمان هم در آن دخیل هستند که معمولاً جلسات با حضور معاون وزیر برگزار میشود.
متناظر با همین، در استانها نیز استانداران رئیس کارگروه هستند و اولین اقدامی که برای گروههای جهادی انجام میدهیم این است که بنا به دستورات مقام معظم رهبری که فرمودند: «سازماندهی و ساماندهی با شما (بسیج سازندگی) و عرصه و منابع مالی با دولت» دولتها عرصه را تعریف میکنند و بسیج سازندگی هم مطابق با اولویت آنها پروژه میگیرد. هر چند دولتها هم در این موضوع رفتارهای مختلفی داشتهاند؛
و شما گروه جهادی متخصص و همراستا با نیاز منطقه را اعزام میکنید؟
خوب است بدانید به رغم اینکه اکثر فیلم، عکس و ذهنیت مردم از گروههای جهادی، ساختوساز و خشت و گل است، اما فقط ۲۹ درصد گروههای جهادی به کار عمرانی مشغولند. به همین دلیل قبل از اعزام، کارگروه بررسی میکند در این مناطق دولت چه پروژههایی را در دست اجرا دارد و تمایل گروه جهادی به اجرای چه پروژهای است. مثلاً گروه جهادی اعلام میکند برای احداث ذخیره آب یا کانالکشی بتنی یا قنات آمادگی دارد. مسئول بسیج سازندگی استان این موضوع را به مسئولان اعلام میکند و آنها روستاهایی را که نیاز به چنین کارهایی دارند معرفی میکنند.
اما چنین به نظر میرسد که هنوز در روستاها احساس نیاز به بخشی که مشکلات و نیازهایشان را رصد کند وجود ندارد.
بله، همین طور است. یکی از بزرگترین اشکالات ساختاری و قانونی این است که روستاها متولی ندارند. در استانداریها بخشی به نام دفتر روستایی وجود دارد که در نهایت ۱۰ کارشناس آنجا حضور دارند. این دفتر نه در بودجهها دخالت دارد، نه در اولویتها، نه نیازسنجیها و نه در آمایش سرزمینی.
اگر کسی بخواهد برای خدمترسانی وارد روستایی شود، باید یک مغز متفکر یا اتاق فکر اول نیازها را نشان دهد و بعد به او بگوید تندروی نکند و حداکثر حرکتش تا کدام نقطه باشد. این اتفاق اگر رخ دهد، روستاها آباد میشوند.
اگر ما وارد روستا میشویم باید آنها ما را به نقطه مشخص و مورد نیاز هدایت کنند نه اینکه گروه جهادی برود کاری انجام دهد که نه در اولویت و نه در ردیف است. ساخت مدرسه، مسجد، خانه عالم و قنات متولی میخواهد. من میگویم نظام بودجهریزی باید به نظام اجرایی وصل باشد. نکته بعدی این است که ما ظرفیت مردم را باور نکردهایم، یعنی در اقتصاد و امور زیرساختی مردم را باور نکردهایم. مردم خیلی توان و پتانسیل دارند ولی باید اول باور شوند.
آیا شما برای تغییر این شرایط کاری کرده و قدمی برداشتهاید؟
در حال حاضر ادبیات ما «از مردم، با مردم، برای مردم» نیست. بسیج سازندگی از سال گذشته کار «توسط مردم» را ادبیات خودش کرده است. اگر مردم احساس نیاز برای انجام کاری کردند و فهمیدند مسئلهشان است، شروع میکنند و با ورود ما اولاً قدردان کمکها میشوند و دوماً در حفظ و نگهداری پروژه تلاش میکنند. چون ما هم از منابع مالی دولت با خبریم و هم بضاعت خودمان را میبینیم.
نباید مردم را تنبل و مصرفگرا تربیت کنیم. وقتی خود مردم میتوانند در کارهایشان مشارکت داشته باشند چرا باید کاری کنیم که دستشان را برای هر کاری دراز کنند. حالا با این توضیح که بسیج سازندگی یک نهاد تسهیلگر است، اما بنده چیز جدیدی کشف کردهام و آن هم اینکه قبل از تسهیلگری، یک نهاد واکنش سریع است، یعنی باید همه برنامههایمان را آماده داشته باشیم و در هر لحظه اگر بحرانی به وقوع پیوست برای حضور و خدمترسانی در منطقه آماده باشیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم سازمان را بازتعریف کنیم.
برای این بازتعریف چه کارهایی انجام دادهاید؟
در هر شهرستان اعلام شده است هر قشری گروه جهادی واکنش سریعش را اعلام کند. قرار است شبکهای ایجاد شود که از تمام ۲۲ قشر گروههایی با این عنوان در آن حضور داشته باشند. مثلاً دو تیم پزشکی از طرف جامعه پزشکی در یک شهرستان معرفی شود که اگر اتفاقی افتاد، مطمئن باشیم این گروه در کمترین زمان به محل حادثه میرسد. نیروی واکنش سریع، یک نیروی انقلابی، دغدغهمند و پای کار است که به صورت داوطلبانه در حوادث و اتفاقات حاضر میشود. این گروهها در همه اقشار مثل بسیج مهندسین کشاورزی، مهندسین عمران، دانشجویی و… معرفی شده و در هر شهرستان شبکهای آماده به خدمت، همیشه در صحنه است.
منبع: روزنامه جوان