به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان، اولین اجلاس بینالمللی جوانان و بیداری اسلامی روزهای 8 و 9 بهمنماه سال جاری، به همت مجمع جهانی بیداری اسلامی(WAIA) در تهران برگزار میشود. از طرف دیگر پیوند بحث انتخابات مجلس نهم و بحث بیداری اسلامی موجب شد تا برای بررسی پاره ای شبهات با دکتر علی اکبر ولایتی به گفتگو بنشینیم.
ولایتی با اشاره به برخی تحلیلهای انحرافی راجع به بیداری اسلامی می گوید: «این ها از آن دسته ای بودند که مردم ما با این تفکر آموخته بودند که در گذشته هر اتفاقی می افتاد می گفتند سیاست انگلیس است، بالاخره انگلیسی ها در این کشور کارهایی می کردند ولی کار به جایی رسیده بود که برگی از درخت تکان نمی خورد که بعضی ها می گفتند انگلیس ها پشت قضیه هستند. حالا هم دنباله همین تفکر، چنین حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده و بعضی ها می گفتند و شاید الان هم بگویند که پشت سر این حرکت امریکایی ها هستند.»
* هر چند به دنبال بحث بحث انتخابات مجلس نهم و بحث بیداری اسلامی هستیم لیکن مناسب است کوتاه در مورد اجلاس بیداری اسلامی بفرمایید.
با هدف تبیین نقش جوانان در نیل این انقلابها به اهداف خود و دستیابی به اهدافی چون احیاء اصول و پیادهسازی ارزشها و اهداف اسلامی بر اساس شریعت اسلام و قرآن، احیاء عزت و کرامت اسلامی و ملی کشورهای اسلامی، تشکیل قدرت بینالمللی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین، عقلانیت، علم و اخلاق، ایجاد فضای تعاملی بین جریانات، شخصیتها، چهرهها و انتقال تجارب بین جنبشها، مقابله با دخالت و تأثیرگذاری جبهه کفر و استکبار در ساخت نظام سیاسی جدید، ارائه الگوی مردم سالاری اسلامی به جای الگوی دموکراسی غربی، مبارزه با ظلم، ستم و یکجانبهگرایی نظام سلطه، استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، تقویت روح خودباوری و اعتمادبهنفس ملی در مواجهه با هجمههای تبلیغاتی و روانی نظام سلطه، اجلاس جوانان و بیداری اسلامی برگزار می شود و از اندیشمندان، علماء، صاحبنظران و جوانان نخبه دعوت شده تا با ارائه مقالات علمی و کاربردی آنان را در جهت ارتقاء محتوای این اجلاس یاری کنند.
این اجلاس در قالب پنج محور مباحث نظری، فکری، اندیشهای و چارچوبهای بنیادین بیداری اسلامی و جوانان؛ نقشآفرینی جوانان و عوامل ایجاد بیداری اسلامی؛ آسیبشناسی (ضعفها و تهدیدها) موج بیداری اسلامی و جوانان؛ جوانان، چشمانداز و افقهای آینده بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی، الگوها، دستاوردها، جوانان و موج بیداری اسلامی برگزار می شود.
* بر آن هستیم که در این گفتگو به پیوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرایان با بحث مهم بیداری اسلامی و تفاوت آن با برخی تحلیلهای جریان انحرافی و فتنه بپردازیم. برخی معتقدند این ماجرا از یک موضوع اقتصادی آغاز شد و لذا مباحثی دیگری را جز اسلام را موجب این حرکتها در منطقه ذکر می کنند.
در حدود یک سال پیش جوانی در تونس خودسوزی کرد و این جرقه ای شد به انبار باروت تونس و در فاصله کوتاهی این خودسوزی جوان منجر به قیام سراسری تونس و فرار زین العابدین بن علی شد. تونس در سال 1957 میلادی مستقل شد و بعد از گذشت بیش از نیم قرن از استقلال و دو رئیس جمهور که هردو مخالف اسلام بودند و حکومت می کردند زیر پوست کشور تونس، اسلام به رشد تاریخی خودش ادامه داد. قدیمی ترین مسجد سرپا در کل جهان اسلام مسجد قیروان در تونس است، تونس یک چنین سابقه طولانی ای در اسلام دارد. ظاهرا این طور بوده که جوانی به دلیل مشکلات امرار معاش خودسوزی کرد و یک مرتبه همه تونس گویی منفجر شد و این آتش به مصر سرایت کرد و مصر هم همین طور شد، به لیبی رفت لیبی هم همین اتفاق افتاد به یمن رفته و همین طور شده و حالا بحرین هم همین طور است. در ابتدا بعضی ها که عادت به موج سواری دارند گفتند که این حرکت یک حرکت اقتصادی یا آزادی خواهانه بدون اسلام بوده و آمریکایی ها و متحدینش این را تبلیغ کردند و عده ای هم در داخل چنین گفتند حتی بعضی از معارضین جمهوری اسلامی به نوعی بشارت دادند که یک انقلاب رنگین دیگری رسید. در همان زمان مقام معظم رهبری فرمودند این جریان بیداری اسلامی است.
* بعضی ها گفتند این جریان زیر سر آمریکایی هاست.
این ها از آن دسته ای بودند که مردم ما با این تفکر آموخته بودند که در گذشته هر اتفاقی می افتاد، می گفتند سیاست انگلیس است، بالاخره انگلیسی ها در این کشور کارهایی می کردند ولی کار به جایی رسیده بود که برگی از درخت تکان نمی خورد که بعضی ها می گفتند انگلیس ها پشت قضیه هستند. حالا هم دنباله همین تفکر، چنین حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده و بعضی ها می گفتند و شاید الان هم بگویند که پشت سر این حرکت امریکایی ها هستند. چطور ممکن است امریکایی ها روی مصری که از سال 1970 بعد از مرگ ناصر و حتی قبل از آن روی انور سادات سرمایه گذاری کرده بودند، جمال عبدالناصر دو معاون داشت یکی علی صبری دیگری انورسادات که علی صبری معروف به چپ گرایی و انورسادات معروف به راست گرایی بود که از قبل روی او کار کرده بودند و وقتی ناصر فوت کرد بلوک شرق روی علی صبری و بلوک غرب روی سادات کار کردند و سادات رئیس جمهور شد و بیش از چهل سال روی مصر سرمایه گذاری کردند که آخر کار از دولت مصر حکومتی ساختند که جلوتر از اسرائیل علیه فلسطینی ها بود، همین مصری که پرچمدار مبارزه علیه اسرائیل بود در جنگ 48، 56، 67، 73 در چهار جنگ مصر پرچمدار بود یک دفعه همه چیز برعکس شد و کمپ دیوید امضاء شد. مصر محوریت خودش را در حرکت های عربی همواره نشان داده، زمانی که طرفدار مبارزه با اسرائیل و صهیونیست ها بود جهان عرب به دنبال مصر بود و وقتی که کمپ دیوید امضاء شد انگار گرد مرده در جهان عرب پاشیدند. فلسطینی هایی که در نبرد کرامه با پانصد نفر دوازده هزار اسرائیلی را شکست داده بودند، کسی که ادعای رهبری فلسطینی ها را داشت شاخه زیتونی دست گرفت و به سازمان ملل رفت. به هر حال مصر ادامه داد و مردم مصر همان مردمی بودند و هستند که این ظرفیت عظیم را دارند که بیداری اسلامی را در جهان عرب پرچمداری کنند. همچنان بعضی تبلیغات قوی می کردند و بعضی ها در داخل تحلیل می کردند و برخی می گفتند دست آمریکاست و بعضی می گفتند حرکت لیبرال دموکراسی است اما زمانی که اصلاحات قانون اساسی انجام شد به این ترتیب که قانون اساسی به سمتی برود که تمام قوانینی که ضد اسلام است برچیده شود و هرقانونی که تصویب می شود مغایرتی با اسلام نداشته باشد. آن هایی که لیبرال بودند و کسانی که طرفدار غرب بودند مخالف رفراندوم بودند ولی رفراندم انجام شد و هفتادوهفت درصد مردم مصر به او رأی مثبت دادند.
* در تونس هم وضعیت انتخابات به همین شرایط پیش رفت؟
بله. در تونس انتخابات شد و مسلمانان بردند و النهضه 89 و به روایتی 90 کرسی و قریب به 42 درصد از آراء را النهضه برد. قبلا می گفتند می خواهیم حکومتی مانند ترکیه درست کنیم ولی الان این را نمی گویند. در ابتدا این طور می گفتند که علیه آن ها کودتا نشود ولی وقتی قدرت را دست گرفتند بر اسلام تکیه دارند همین وضعیت در لیبی است. پس ما الان نیاز به استدلال زیادی نداریم برای این که بگوییم صحبتی که مقام معظم رهبری حدود یک سال پیش فرمودند الان در عمل به اثبات رسیده یعنی در هرجایی که انقلاب شده مردم اسلام را می خواهند.
در اینکه حرکتهای اخیر بیداری اسلامی است المانهای بسیاری وجود دارد که قابل کتمان نیست. لیکن نکته دیگر این است که مردم انقلابی منطقه چطور به این سمت رفتند؟
چند علت باعث این امر شده یکی این که این ملت ها تمام این راه ها را رفته اند. مصر زمانی در گروه چپ بود، قذافی زمانی در اجلاس هشتم غیرمتعهدها در زیمبابوه در سخنرانی اش پیشنهاد کرد که غیرمتعهدها منحل شوند و همه به پیمان ورشو بپیوندند. کتاب سبز قذافی هم چیزی نیست جز یک نوعِ استحاله شده مثلا کاپیتال مارکس نبود لذا شد آن چیزی که ملاحظه فرمودید. در مصر هم سوسیالیزم را در زمان ناصر امتحان کردند و در زمان انورسادات و حسنی مبارک لیبرال دمکراسی را امتحان کردند و از آن ها سرخورده شدند، خب معلوم است الان نه به چپ گرایی می روند و نه به راست گرایی فرم لیبرال دمکراسی. علت دیگری که مردم جهان عرب امروز به سمت اسلام روی آوردند الگوی مجسمی است که پیش روی آن هاست و آن هم جمهوری اسلامی است. ما تأییدات عملی بسیاری هم در قول و هم در فعل از رهبران و بدنه انقلابهای منطقه داریم. در اجلاس اخیر بیداری اسلامی ما از حدود هشتصد نفر دعوت کردیم قریب به هفتصد نفر دعوت ما را اجابت کردند از همه نحله های فکری اسلامی، چه سلفی ها چه اخوانی ها، چه شیعیان و چه سنی ها دعوت ما را اجابت کردند. از حدود هفتصد نفر میهمان ما قریب به پانصد نفر میهمانان اهل تسنن ما بودند الان هم که ملاحظه کردید با فاصله سه-چهار ماه که اجلاس کمیسیون مرکزی که اخیرا برگزار شد شورای مشورتی را تشکیل دادیم آمدند و مصوباتی داشتیم و این که همه به اجماع تصویب کردند مرکزیت این مجموعه و دبیرخانه این بیداری اسلامی در تهران باشد و اخیرا در مصوبه ای که داشتند تصویب کردند که ما قریبا اجلاس های جوانان و زنان و اجلاس های تخصصی داشته باشیم دبیرخانه گروه های تماس برای رفع مشکلات بین کشورهای اسلامی تشکیل دهد و همه جا سخن از اسلام است و هرکسی می خواهد سرکار بیاید باید پایبندی اش به اسلام به اثبات رسیده باشد. ملاحظه کنید در مصر روزهای اخیر چه اتفاقی افتاد، تا این ها می خواهند منحرف شوند مردم دوباره به خیابان می آیند، این نشان می دهد که یک اتفاق گذرا نبوده و ریشه دار است. حال که چنین است و ایران، جمهوری اسلامی حضرت امام(ره) مقام معظم رهبری و مردم ما پیشتاز بودند و بقیه تبعیت کردند و همه به اسلام روی آوردند و غربی ها به محوریت امریکا همه امکانات خود را بسیج کردند که یا این حرکت را منحرف کنند یا سرعت آن را کند کنند و بیش از همه روی ایران متمرکز شدند و بیش از هر زمان دیگری قطعنامه بعد از قطعنامه و تصمیم بعد از تصمیم برای محدود کردن ایران و تحت فشار قرار دادن ایران می گذارند بلکه بتوانند جلوی این سیل عظیم را بگیرند. بنابراین هر روز که می گذرد دلایل بیشتری برای اسلامی بودن این حرکت ها در جهان اسلام به دست می آید. دیگر مخالفت کردن با قانون اساسی شده، با روی کار آمدن حزب النهضه و ادامه کار مردم یمن در ساقط کردن علی عبدالله صالح و مردم یمن در تقابل آل خلیفه چیزی است که جزء کارهای روزمره غربی هاست یعنی اگر این ها امید داشتند که حکومت هایی که روی کار می آیند روی خوش به غرب نشان می دهند این طور شمشیر را از رو نمی بستند.
شما نگاهی به تاریخ بیندازید. کعبه چپگرایان در مسکو بود و امروز خود مسکو هم از آن دست برداشته است. بلافاصله بعد از مسکو، سیستم چینی بود که با وقوع تحول اساسی در آن، از کل مارکسیسم و مائوئیسم دهههای 60 و 70 چیزی که باقی مانده، تمرکز سیاسی در حکومت است؛ یعنی سیستم سیاسی تکحزبی متمرکز در حزب کمونیستی است که در همه چیز جز سیستم تکحزبی، تجدید نظر کرده است؛ یعنی آنچه در چین هست، یک نوع کنفسیوسیسم به روزشده و متناسب با قرن بیست و یکم است. سیستم چین چگونه بوده است؟ برای اینکه دیگران به این کشور حمله نکنند، دیواری به طول 5 هزار کیلومتر به ارتفاع هفت متر به عرض شش متر کشیدند.
خود زبان چینی یک دیوار فرهنگی است. نه دیگران میتوانند از این فرهنگ چینی به آسانی رد شوند و چینی شوند و نه چینیها تمایلی دارند، فرهنگ غیرچینی را قبول کنند. دیوار چین، نماد شکل مخصوص چین است که نه تمایل دارند سیستم فکری چینی را به جایی دیگر صادر کنند و نه اجازه میدهند سیستمهای دیگری وارد شوند. تاریخ چین این طور شکل گرفته است.
در مورد مدلهای غربی نیز باید گفت وضعیت غرب، درهم ریخته است. به تعبیری آن جزمیتی که در مورد حقانیت لیبرال دموکراسی بود، ترک برداشته است. آقای فوکویاما که بعد از فروپاشی شوروی در اوایل دهه 90، پایان تاریخ را نوشت، حالا کتاب خودش را نقض کرده؛ یعنی لیبرال دموکراسی پایان تاریخ نیست، همانطوری که کمونیستها از شکل نهایی تاریخ بشر که کمون نهایی است، دست برداشتهاند.
آنهایی که در کشورهای اسلامی از اینها تبعیت میکردند هم به دلیل اینکه مرکزیت آنها از اعتبار افتاده و هم اینکه تجربیات خودشان در داخل کشورهای اسلامی با شکست مواجه شده، باید راه جدیدی جستوجو کنند. این راه جدید که در دنیا وجود ندارد یا چپ بود یا راست؛ یا لیبرال دموکراسی بود یا سوسیالیسم که هر دو شکست خورد. تقلید از آنها هم در کشورهای اسلامی و جهان سوم شکست خورده. راهی که میماند و راه موجود، تفکر اسلامی است. ما راه دیگری را نمیشناسیم.
اصلا در کل جهان سوم، تفکر مستقلی جز تفکر اسلامی وجود ندارد که قابل جهانی شدن باشد. هندوئیسم هست که مخصوص هند است. مکتب کنفسیوس هست که مخصوص چین است و نمیتوانید آن را به آفریقا ببرید چون آنجا خریداری ندارد. هندوئیسم در آفریقا جایی ندارد. خود هندیها هم اصرار ندارند که فرهنگ هندی در آنجا رواج پیدا کند. اما اسلام داعیه جهانی دارد، صرفنظر از اینکه هر شخصی متعلق به چه نژادی است، اسلام همهجا قابل پیاده شدن است و پیاده هم شده است.
* این مواردی که گفتید آن چیزی است که مشخص است و آنها نمی خواهند و به قول معروف بخش سلبی محسوب می شود حال باید ببینیم چه می خواهند و بخش ایجابی ماجرا کجاست؟
قسمت ایجابی این است که دستکم یک کشور وجود دارد مثل ایران که همین اسلام را تجربه کرده و 33 سال از انقلابش گذشته و جمعبندیاش موفق بوده، دشمنان هرچه میخواهند بگویند، ممکن است دشمنان در ارزیابی منفیشان افراط کنند که میکنند.
ممکن است گفته شود که دوستان هم در ارزیابی مثبتشان اغراق میکنند ولی واقعیت مطلب این است که انقلابی در اینجا بر اساس اسلام شکل گرفته، اولین دلیل موفقیتش این است که با وجود همه تلاشهایی که علیهاش میشود، سرپا مانده است. دوم اینکه درجا نزده و پیش رفته است. دلیل پیشرفتش آمارهاست. تمام تولیدات جمهوری اسلامی طی این سالها، همه رو به افزایش بوده، بیش از آنچه در ایران سابقه داشته است.
* در این میان ابراز نگرانی های از تردید در الگو بودن جمهوری اسلامی و جایگزینی برخی کشورهای لائیک منطقه نیز مطرح می شود.
هم غربی ها تبلیغ می کنند و داخل هم گاهی نگرانی هایی ابراز می شود که می گویند فلان کشور را به عنوان الگو معرفی کردند، آن کشوری که رئیسش به مصری ها توصیه کرد که شما همین اسلام لائیک را داشته باشید بعد از همان مصر که خیلی سعی می کردند احترام آن رئیس را داشته باشند یک جوری جوابش را دادند و گفتند شما اگر طرحی دارید داخل کشور خودتان اجرا کنید ما تکلیف خودمان را می دانیم. اصلا نمی شود این مردم به این معتقد باشند که اسلام یک امر فردی است و این طور در اجتماعیات شان دخالت کرده باشند و تبلور سیاست در کشورشان که حاکمیت حسنی مبارک باشد ساقط کردند و دنبال این هستند که آدمی را سرکار بیاورند که بتواند اسلام را در کشورشان پیاده کند. پس نگران این نباشیم که با تبلیغ غرب و حمایت برخی از کشورهای مرتجع منطقه فلان کشوری که مسلمانان در حاکمیت هستند اما حکومت لائیک را قبول دارند. مسلمانان در ظاهر خوبی هستند ولی دنبال اجرای قوانین اسلامی نیستند این حتما الگو نخواهد شد این مردمی که حضور میلیونی در خیابان های قاهره، تونس و طرابلس دارند را ملاحظه کردید در لیبی آقای عبدالجلیل اظهار کرد که ما به اسلام پای بندیم و می خواهیم قوانین اسلامی را می خواهیم پیاده کنیم اگر الگوی این ها فلان کشور بود دنبال اجرای قوانین اسلامی نبودند همین حرف را آقای راشد الغنوشی و آقای سلیم العوا و مسلمانان بحرین و یمن می شنوید بنابراین الگوی این ها الگوی مسلمان، لائیک نیست، این قسمت سلبی قضیه است قسمت مثبت قضیه که ما باید دنبال آن باشیم این است که جمهوری اسلامی به عنوان یک الگو کمک کرد تا بیداری اسلامی شکل بگیرد هم این نهضت فراگیر بیداری اسلامی کمک کرد به مباحثی که در بعد از انقلاب در کشور ما بین افراد صاحب نظر بوده، اکثریت متفکرین ما اعتقاد به حکومت اسلامی دارند در مقابل این ها اشخاصی بودند که چشم شان به غرب بوده و البته خیلی های شان هم حسن نیت دارند ولی می گویند اسلام پاسخگو نیست و نمی تواند پاسخگو باشد و به نوعی بعضی ها می گویند آمریکایی ها دست شان پشت این انقلاب هاست. می بینند که در مباحث تئوری و نظری گذشته و چیزی که در جهان در حال رخ دادن است در نزد کسانی که همه این مکاتب را تجربه کرده اند، آقایی مثل مرحوم محمد غزالی در مصر پاسخ برخی از روشنفکران امروز ما که بعضی مسائل را مطرح می کنند و قبض و بسط و این حرف ها را می نویسند خیلی جلوتر، افرادی در مصر این حرف ها را زدند و کتاب های آقای مرحوم محمد غزالی که به فارسی هم ترجمه شده جواب این اشخاص را که پنجاه سال پیش در مصر بودند را داده، می خواهم عرض کنم که مردم مصر که به اسلام روی آوردند این طور نیست که بیگانه باشند با تفکرات وارداتی غرب، بنابراین آن چه که در دنیا اتفاق افتاده به نوعی در جهان اسلام به نفع تفکر انقلاب اسلامی، دلدادگان انقلاب و اصولگرایان هم هست.
بنابراین با یک بررسی اجمالی به الگو بودن جمهوری اسلامی می رسند. آنها هم مثل شما نگاه می کنند. هنگام انقلاب، ما 36 میلیون نفر بودیم، الان جمعیت ما بیش از دو برابر شده، برای اینکه معلوم باشد که کشور پیشرفتهای هست یا نه، اینها را به عدد درمیآوریم. میگویند مثلا یک موقعی محمد قطب، نویسنده مصری که در عربستان است، گفت تمدن غرب تمدنی کیلوواتی است چون میگویند آن کشوری پیشرفتهتر است که مصرف سرانه برقش بیشتر باشد.
کتاب او تحت عنوان جاهلیت قرن بیستم است. الان هم جاهلیت است منتهی او جاهلیت قرن بیستم را نوشته. حالا هم کیلوواتی است. حالا هم عدد است دیگر. اگر بخواهیم پیشرفت را با معیارهای غربی ارزیابی کنیم؛ مثلا در آستانه انقلاب، تولید فولاد زیر یک میلیون تن بود، حالا این رقم شاید به بالای 14 میلیون تن رسیده. تولید برق در حد 7000 مگاوات بود. الان به حدود 60هزار مگاوات رسیده. در حالی که جمعیت دو برابر شده.
تعداد دانشجوها زیر 200 هزار نفر بود، الان به 4 میلیون نفر رسیده. به لحاظ کیفیت، فناوریای که امروز ما به خصوص در حوزههایی مثل فناوری دفاعی کار کردهایم، میبینید جزو 10 – 15 کشور اول دنیا هستیم. ایران به لحاظ تکنولوژی قبل از انقلاب، اصلا به حساب نمیآمد. به لحاظ علمی هم آنچه از مقالات ما در ISI و... ثبت شده، اصلا با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست و بعد هم در مقابل همه ایستاده، در مقابل همه کسانی که قصد تعرض به ایران دارند یا به ایران طمع دارند، ایستاده.
شما هیچ کشوری مستقلتر از ایران در خارج از بلوک غرب و قدرتهای بزرگ پیدا نمیکنید. در جهان سوم و کشورهای اسلامی، این استقلال ارزشمند است چون بعضیها خلط مبحث میکنند و میگویند حالا که دیگر دنیا، دنیای globalization است، استقلال چه معنی میدهد؟ گفت مثل قلعه حیوانات، همه با هم برابرند، بعضی برابرترند!
بدون استقلال، امکان پیشرفت نیست و هرجا که پیشرفت شما با منافع قدرتهای بزرگ ناسازگار باشد، جلوی آن را میگیرند؛ این فایده استقلال است. کسانی که خلط مبحث میکنند، سفسطه میکنند و میگویند استقلال چه فایدهای دارد و عصر، عصر همکاریهای بینالمللی است، بله عصر همکاریهای بینالمللی است ولی با حفظ اختیارات و منافع ملی هر کشور.
ببینید 27 – 26 کشور با هم اتحادیه اروپا را درست کردهاند. از این میان، یونان و پرتغال، اسپانیا و ایتالیا امروز دچار مشکل شدهاند و میخواستند تصمیمی بگیرند که از کیسه کشورهای پیشرفتهتر اروپا؛ یعنی انگلیس، آلمان و فرانسه، به نوعی جبران عقبماندگیهای اقتصادی آن چند کشور شود که انگلیس این تصمیم را وتو کرد و گفت ما منافع انگلیس را در رابطه با منافع 26-25 کشور دیگر حراج نمیکنیم. ضمن اینکه طالب وحدت در اروپا هستند اما منافع ملیشان حرف اول را میزند. ما میدانیم همین تفکر در فرانسه و آلمان هم هست.
آمریکاییها با بقیه کشورها جمع شدند و سازمان ملل متحد را بعد از جنگ دوم جهانی درست کردند. ولی آنجا که منافع آمریکا اقتضا میکند و در تعارض با منافع بقیه ملتهاست، آمریکاییها منافع خودشان را دنبال میکنند؛ نمونهاش یونسکو است. زمانی آقای امبو اهل سنگال، مدیرکل یونسکو شد چون مقداری میل به استقلال و طرفداری از کشورهای جهان سوم داشت، میگفتند آدم چپرویی است. به خاطر اینکه در چند مصاحبه که یونسکو داشت، موافق نظر آمریکاییها نبود، آمریکاییها از یونسکو آمدند بیرون و هنوز هم بیرون از یونسکو هستند.
پس عصر همکاریهای بینالمللی است، بحث دهکده جهانی مک لوهان را مطرح میکنند، به شرطی که کدخدایش آمریکاییها باشند و بقیه به نوعی از آنها تبعیت کنند.
* احتمال بازگشت و شکست این انقلاب ها وجود ندارد؟
وضعیت در منطقه تغییر کرده و این تغییر ادامه خواهد یافت؛ یعنی سیر تکاملی آن ادامه خواهد یافت و قطعا به وضعیت قبلی برنمیگردد؛ این یک حرف قطعی است. معمولا در پیشبینیهای دیپلماتیک، کمتر حرف قطعی میزنند. خاطرهای را دراینباره مطرح میکنم. با آقای هلموت کهل، صدراعظم آلمان در دفتر ایشان که مشرف به رود راین بود، نشسته بودیم و او از آقای گورباچف که آن موقع سر کار بود، نقل میکرد که در همین اتاق، آقای گورباچف به من گفت: «این رود راین را میبینید، اگر آب این رود برگشت، کمونیسم یا شرایط قبلی هم به شوروی سابق برمیگردد.» حال اگر عین این حرف را در نظر بگیریم، امکان ندارد که دیگر امثال بنعلی، حسنیمبارک یا قذافی به تونس، مصر یا لیبی برگردند؛ به دلایل مختلف.
* کمتر از 45 روز به انتخابات مجلس نهم داریم. پیوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرایان با بحث مهم بیداری اسلامی در چیست؟
پاسخ به سوالهای قبلی به نوعی این موضوع را توضیح می داد. در هر صورت حالا که جهان اسلام به دلایل مختلف تاریخی و سیاسی مجددا به اسلام رو کرده، آن هم اسلامی که جامعیت دارد، حاکمیت سیاسی با مسلمانانی است که به اسلام جامع و به اسلامی که فقط فردی نیست و در اجتماعیات، و اقتصادیات سیاسیات و دنیا و آخرت و جسم و روح و ماده و معنا حرف دارد تکیه می کنند.
اصول گرایان چه می گویند؟ می گویند حاکمیت اسلامی که اساس قانون اساسی است که تفاوت ما با دیگر کشورهای اسلامی این است که در این جا حاکمیت ولی فقیه را داریم که کسی است که با انتخاب مجتهدین و صاحبنظران دینی به عنوان رهبری انتخاب می شود و کلمه او فصل الخطاب است.
ما در آستانه سی و سومین سالگرد انقلاب اسلامی با یک مرحله تحولی و یا یک نقطه عطف در تاریخ جهان اسلام مواجه هستیم. اگر این طور است وظایف حکومت جمهوری اسلامی ایران از حالا به بعد خیلی سنگین تر می شود. یکی از ارکان بسیار مهم نظام، مجلس شورای اسلامی است. این مجلس با توجه مقتضیات زمان و مقطعی که در آن هستیم که عرض کردم ما در نقطه عطف تاریخ معاصر جهان اسلام هستیم ایجاب می کند که با یک اکثریت قاطع افراد مومن به اسلام حاکمیت اسلام و احیای ارزش های اسلامی و جامعیت اسلام باشیم و این را در طی زندگی سیاسی خودشان به اثبات رسانده باشند. اگر غیر از این باشد جمهوری اسلامی ایران که به عنوان یک الگو در عمل مورد استناد و تبعیت جهان اسلام قرار گرفته خدایی ناکرده دچار مشکل می شود که من بعید می دانم این کاروانی که به راه افتاده و پرچمدار آن در این موج جدید بیداری اسلامی در تاریخ معاصر حضرت امام (ره) بودند و ادامه دهنده آن مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای هستند به راه خودش ادامه می دهد. تاکید می کنم که البته این مسیر جلو می رود حال برخی بخواهند روند را کند کنند. ما دوره هایی را در بعد از انقلاب داشتیم که اکثریت مجلس با نظام نبود، نظام از حرکت باز نایستاد. مواقعی را داشتیم که برخی از مسئولین درجه بالای حکومت با کلیت نظام و حاکمیت اسلام و حاکمیت نظام اسلامی توافق چندانی نداشتند و مع ذالک جمهوری اسلامی ایران به راه خودش ادامه داد هر چند سرعت را کند کردند.
* از ایران خواسته اند که در طراحی هایشان کمک کند؟
یکی از مشکلاتی که دوستان ما در این کشورها دارند و در مباحث هم مطرح می کنند، همین چندی پیش در جلسه اختتامیه بحثی راجع به همین موضوع درگرفت و یکی از برادران اهل سنت با قوت از ولایت فقیه دفاع کرد، بعضی از این ها به صراحت می گویند که شما چنین امری را دارید و ما این را نداریم و دور نیست. بعضی هم پیشنهاد کردند که ما به برادران اهل سنت کمک کنیم که متناسب با شرایط فقه خودشان چنین سازوکاری را در حکومت های خودشان داشته باشند و لذا بسیار جای امیدواری است که از آنجایی که هم کارایی اصول گرایان و هم صداقت و هم پاکی آن ها و هم عدم وابستگی بیگانه را دیده اند اقبال خوبی به ما داشته باشند. برماست که در انتخابات افرادی را مشخص کنیم که هم امتحان خوبی در اصول گرایی و اسلام گرایی داده باشند و هم این که توان خودشان را در اداره امور و مورد مشورت قرار گرفتن در حوزه های تخصصی نشان داده اند.
ولایتی با اشاره به برخی تحلیلهای انحرافی راجع به بیداری اسلامی می گوید: «این ها از آن دسته ای بودند که مردم ما با این تفکر آموخته بودند که در گذشته هر اتفاقی می افتاد می گفتند سیاست انگلیس است، بالاخره انگلیسی ها در این کشور کارهایی می کردند ولی کار به جایی رسیده بود که برگی از درخت تکان نمی خورد که بعضی ها می گفتند انگلیس ها پشت قضیه هستند. حالا هم دنباله همین تفکر، چنین حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده و بعضی ها می گفتند و شاید الان هم بگویند که پشت سر این حرکت امریکایی ها هستند.»
* هر چند به دنبال بحث بحث انتخابات مجلس نهم و بحث بیداری اسلامی هستیم لیکن مناسب است کوتاه در مورد اجلاس بیداری اسلامی بفرمایید.
با هدف تبیین نقش جوانان در نیل این انقلابها به اهداف خود و دستیابی به اهدافی چون احیاء اصول و پیادهسازی ارزشها و اهداف اسلامی بر اساس شریعت اسلام و قرآن، احیاء عزت و کرامت اسلامی و ملی کشورهای اسلامی، تشکیل قدرت بینالمللی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین، عقلانیت، علم و اخلاق، ایجاد فضای تعاملی بین جریانات، شخصیتها، چهرهها و انتقال تجارب بین جنبشها، مقابله با دخالت و تأثیرگذاری جبهه کفر و استکبار در ساخت نظام سیاسی جدید، ارائه الگوی مردم سالاری اسلامی به جای الگوی دموکراسی غربی، مبارزه با ظلم، ستم و یکجانبهگرایی نظام سلطه، استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، تقویت روح خودباوری و اعتمادبهنفس ملی در مواجهه با هجمههای تبلیغاتی و روانی نظام سلطه، اجلاس جوانان و بیداری اسلامی برگزار می شود و از اندیشمندان، علماء، صاحبنظران و جوانان نخبه دعوت شده تا با ارائه مقالات علمی و کاربردی آنان را در جهت ارتقاء محتوای این اجلاس یاری کنند.
این اجلاس در قالب پنج محور مباحث نظری، فکری، اندیشهای و چارچوبهای بنیادین بیداری اسلامی و جوانان؛ نقشآفرینی جوانان و عوامل ایجاد بیداری اسلامی؛ آسیبشناسی (ضعفها و تهدیدها) موج بیداری اسلامی و جوانان؛ جوانان، چشمانداز و افقهای آینده بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی، الگوها، دستاوردها، جوانان و موج بیداری اسلامی برگزار می شود.
* بر آن هستیم که در این گفتگو به پیوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرایان با بحث مهم بیداری اسلامی و تفاوت آن با برخی تحلیلهای جریان انحرافی و فتنه بپردازیم. برخی معتقدند این ماجرا از یک موضوع اقتصادی آغاز شد و لذا مباحثی دیگری را جز اسلام را موجب این حرکتها در منطقه ذکر می کنند.
در حدود یک سال پیش جوانی در تونس خودسوزی کرد و این جرقه ای شد به انبار باروت تونس و در فاصله کوتاهی این خودسوزی جوان منجر به قیام سراسری تونس و فرار زین العابدین بن علی شد. تونس در سال 1957 میلادی مستقل شد و بعد از گذشت بیش از نیم قرن از استقلال و دو رئیس جمهور که هردو مخالف اسلام بودند و حکومت می کردند زیر پوست کشور تونس، اسلام به رشد تاریخی خودش ادامه داد. قدیمی ترین مسجد سرپا در کل جهان اسلام مسجد قیروان در تونس است، تونس یک چنین سابقه طولانی ای در اسلام دارد. ظاهرا این طور بوده که جوانی به دلیل مشکلات امرار معاش خودسوزی کرد و یک مرتبه همه تونس گویی منفجر شد و این آتش به مصر سرایت کرد و مصر هم همین طور شد، به لیبی رفت لیبی هم همین اتفاق افتاد به یمن رفته و همین طور شده و حالا بحرین هم همین طور است. در ابتدا بعضی ها که عادت به موج سواری دارند گفتند که این حرکت یک حرکت اقتصادی یا آزادی خواهانه بدون اسلام بوده و آمریکایی ها و متحدینش این را تبلیغ کردند و عده ای هم در داخل چنین گفتند حتی بعضی از معارضین جمهوری اسلامی به نوعی بشارت دادند که یک انقلاب رنگین دیگری رسید. در همان زمان مقام معظم رهبری فرمودند این جریان بیداری اسلامی است.
* بعضی ها گفتند این جریان زیر سر آمریکایی هاست.
این ها از آن دسته ای بودند که مردم ما با این تفکر آموخته بودند که در گذشته هر اتفاقی می افتاد، می گفتند سیاست انگلیس است، بالاخره انگلیسی ها در این کشور کارهایی می کردند ولی کار به جایی رسیده بود که برگی از درخت تکان نمی خورد که بعضی ها می گفتند انگلیس ها پشت قضیه هستند. حالا هم دنباله همین تفکر، چنین حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده و بعضی ها می گفتند و شاید الان هم بگویند که پشت سر این حرکت امریکایی ها هستند. چطور ممکن است امریکایی ها روی مصری که از سال 1970 بعد از مرگ ناصر و حتی قبل از آن روی انور سادات سرمایه گذاری کرده بودند، جمال عبدالناصر دو معاون داشت یکی علی صبری دیگری انورسادات که علی صبری معروف به چپ گرایی و انورسادات معروف به راست گرایی بود که از قبل روی او کار کرده بودند و وقتی ناصر فوت کرد بلوک شرق روی علی صبری و بلوک غرب روی سادات کار کردند و سادات رئیس جمهور شد و بیش از چهل سال روی مصر سرمایه گذاری کردند که آخر کار از دولت مصر حکومتی ساختند که جلوتر از اسرائیل علیه فلسطینی ها بود، همین مصری که پرچمدار مبارزه علیه اسرائیل بود در جنگ 48، 56، 67، 73 در چهار جنگ مصر پرچمدار بود یک دفعه همه چیز برعکس شد و کمپ دیوید امضاء شد. مصر محوریت خودش را در حرکت های عربی همواره نشان داده، زمانی که طرفدار مبارزه با اسرائیل و صهیونیست ها بود جهان عرب به دنبال مصر بود و وقتی که کمپ دیوید امضاء شد انگار گرد مرده در جهان عرب پاشیدند. فلسطینی هایی که در نبرد کرامه با پانصد نفر دوازده هزار اسرائیلی را شکست داده بودند، کسی که ادعای رهبری فلسطینی ها را داشت شاخه زیتونی دست گرفت و به سازمان ملل رفت. به هر حال مصر ادامه داد و مردم مصر همان مردمی بودند و هستند که این ظرفیت عظیم را دارند که بیداری اسلامی را در جهان عرب پرچمداری کنند. همچنان بعضی تبلیغات قوی می کردند و بعضی ها در داخل تحلیل می کردند و برخی می گفتند دست آمریکاست و بعضی می گفتند حرکت لیبرال دموکراسی است اما زمانی که اصلاحات قانون اساسی انجام شد به این ترتیب که قانون اساسی به سمتی برود که تمام قوانینی که ضد اسلام است برچیده شود و هرقانونی که تصویب می شود مغایرتی با اسلام نداشته باشد. آن هایی که لیبرال بودند و کسانی که طرفدار غرب بودند مخالف رفراندوم بودند ولی رفراندم انجام شد و هفتادوهفت درصد مردم مصر به او رأی مثبت دادند.
* در تونس هم وضعیت انتخابات به همین شرایط پیش رفت؟
بله. در تونس انتخابات شد و مسلمانان بردند و النهضه 89 و به روایتی 90 کرسی و قریب به 42 درصد از آراء را النهضه برد. قبلا می گفتند می خواهیم حکومتی مانند ترکیه درست کنیم ولی الان این را نمی گویند. در ابتدا این طور می گفتند که علیه آن ها کودتا نشود ولی وقتی قدرت را دست گرفتند بر اسلام تکیه دارند همین وضعیت در لیبی است. پس ما الان نیاز به استدلال زیادی نداریم برای این که بگوییم صحبتی که مقام معظم رهبری حدود یک سال پیش فرمودند الان در عمل به اثبات رسیده یعنی در هرجایی که انقلاب شده مردم اسلام را می خواهند.
در اینکه حرکتهای اخیر بیداری اسلامی است المانهای بسیاری وجود دارد که قابل کتمان نیست. لیکن نکته دیگر این است که مردم انقلابی منطقه چطور به این سمت رفتند؟
چند علت باعث این امر شده یکی این که این ملت ها تمام این راه ها را رفته اند. مصر زمانی در گروه چپ بود، قذافی زمانی در اجلاس هشتم غیرمتعهدها در زیمبابوه در سخنرانی اش پیشنهاد کرد که غیرمتعهدها منحل شوند و همه به پیمان ورشو بپیوندند. کتاب سبز قذافی هم چیزی نیست جز یک نوعِ استحاله شده مثلا کاپیتال مارکس نبود لذا شد آن چیزی که ملاحظه فرمودید. در مصر هم سوسیالیزم را در زمان ناصر امتحان کردند و در زمان انورسادات و حسنی مبارک لیبرال دمکراسی را امتحان کردند و از آن ها سرخورده شدند، خب معلوم است الان نه به چپ گرایی می روند و نه به راست گرایی فرم لیبرال دمکراسی. علت دیگری که مردم جهان عرب امروز به سمت اسلام روی آوردند الگوی مجسمی است که پیش روی آن هاست و آن هم جمهوری اسلامی است. ما تأییدات عملی بسیاری هم در قول و هم در فعل از رهبران و بدنه انقلابهای منطقه داریم. در اجلاس اخیر بیداری اسلامی ما از حدود هشتصد نفر دعوت کردیم قریب به هفتصد نفر دعوت ما را اجابت کردند از همه نحله های فکری اسلامی، چه سلفی ها چه اخوانی ها، چه شیعیان و چه سنی ها دعوت ما را اجابت کردند. از حدود هفتصد نفر میهمان ما قریب به پانصد نفر میهمانان اهل تسنن ما بودند الان هم که ملاحظه کردید با فاصله سه-چهار ماه که اجلاس کمیسیون مرکزی که اخیرا برگزار شد شورای مشورتی را تشکیل دادیم آمدند و مصوباتی داشتیم و این که همه به اجماع تصویب کردند مرکزیت این مجموعه و دبیرخانه این بیداری اسلامی در تهران باشد و اخیرا در مصوبه ای که داشتند تصویب کردند که ما قریبا اجلاس های جوانان و زنان و اجلاس های تخصصی داشته باشیم دبیرخانه گروه های تماس برای رفع مشکلات بین کشورهای اسلامی تشکیل دهد و همه جا سخن از اسلام است و هرکسی می خواهد سرکار بیاید باید پایبندی اش به اسلام به اثبات رسیده باشد. ملاحظه کنید در مصر روزهای اخیر چه اتفاقی افتاد، تا این ها می خواهند منحرف شوند مردم دوباره به خیابان می آیند، این نشان می دهد که یک اتفاق گذرا نبوده و ریشه دار است. حال که چنین است و ایران، جمهوری اسلامی حضرت امام(ره) مقام معظم رهبری و مردم ما پیشتاز بودند و بقیه تبعیت کردند و همه به اسلام روی آوردند و غربی ها به محوریت امریکا همه امکانات خود را بسیج کردند که یا این حرکت را منحرف کنند یا سرعت آن را کند کنند و بیش از همه روی ایران متمرکز شدند و بیش از هر زمان دیگری قطعنامه بعد از قطعنامه و تصمیم بعد از تصمیم برای محدود کردن ایران و تحت فشار قرار دادن ایران می گذارند بلکه بتوانند جلوی این سیل عظیم را بگیرند. بنابراین هر روز که می گذرد دلایل بیشتری برای اسلامی بودن این حرکت ها در جهان اسلام به دست می آید. دیگر مخالفت کردن با قانون اساسی شده، با روی کار آمدن حزب النهضه و ادامه کار مردم یمن در ساقط کردن علی عبدالله صالح و مردم یمن در تقابل آل خلیفه چیزی است که جزء کارهای روزمره غربی هاست یعنی اگر این ها امید داشتند که حکومت هایی که روی کار می آیند روی خوش به غرب نشان می دهند این طور شمشیر را از رو نمی بستند.
شما نگاهی به تاریخ بیندازید. کعبه چپگرایان در مسکو بود و امروز خود مسکو هم از آن دست برداشته است. بلافاصله بعد از مسکو، سیستم چینی بود که با وقوع تحول اساسی در آن، از کل مارکسیسم و مائوئیسم دهههای 60 و 70 چیزی که باقی مانده، تمرکز سیاسی در حکومت است؛ یعنی سیستم سیاسی تکحزبی متمرکز در حزب کمونیستی است که در همه چیز جز سیستم تکحزبی، تجدید نظر کرده است؛ یعنی آنچه در چین هست، یک نوع کنفسیوسیسم به روزشده و متناسب با قرن بیست و یکم است. سیستم چین چگونه بوده است؟ برای اینکه دیگران به این کشور حمله نکنند، دیواری به طول 5 هزار کیلومتر به ارتفاع هفت متر به عرض شش متر کشیدند.
خود زبان چینی یک دیوار فرهنگی است. نه دیگران میتوانند از این فرهنگ چینی به آسانی رد شوند و چینی شوند و نه چینیها تمایلی دارند، فرهنگ غیرچینی را قبول کنند. دیوار چین، نماد شکل مخصوص چین است که نه تمایل دارند سیستم فکری چینی را به جایی دیگر صادر کنند و نه اجازه میدهند سیستمهای دیگری وارد شوند. تاریخ چین این طور شکل گرفته است.
در مورد مدلهای غربی نیز باید گفت وضعیت غرب، درهم ریخته است. به تعبیری آن جزمیتی که در مورد حقانیت لیبرال دموکراسی بود، ترک برداشته است. آقای فوکویاما که بعد از فروپاشی شوروی در اوایل دهه 90، پایان تاریخ را نوشت، حالا کتاب خودش را نقض کرده؛ یعنی لیبرال دموکراسی پایان تاریخ نیست، همانطوری که کمونیستها از شکل نهایی تاریخ بشر که کمون نهایی است، دست برداشتهاند.
آنهایی که در کشورهای اسلامی از اینها تبعیت میکردند هم به دلیل اینکه مرکزیت آنها از اعتبار افتاده و هم اینکه تجربیات خودشان در داخل کشورهای اسلامی با شکست مواجه شده، باید راه جدیدی جستوجو کنند. این راه جدید که در دنیا وجود ندارد یا چپ بود یا راست؛ یا لیبرال دموکراسی بود یا سوسیالیسم که هر دو شکست خورد. تقلید از آنها هم در کشورهای اسلامی و جهان سوم شکست خورده. راهی که میماند و راه موجود، تفکر اسلامی است. ما راه دیگری را نمیشناسیم.
اصلا در کل جهان سوم، تفکر مستقلی جز تفکر اسلامی وجود ندارد که قابل جهانی شدن باشد. هندوئیسم هست که مخصوص هند است. مکتب کنفسیوس هست که مخصوص چین است و نمیتوانید آن را به آفریقا ببرید چون آنجا خریداری ندارد. هندوئیسم در آفریقا جایی ندارد. خود هندیها هم اصرار ندارند که فرهنگ هندی در آنجا رواج پیدا کند. اما اسلام داعیه جهانی دارد، صرفنظر از اینکه هر شخصی متعلق به چه نژادی است، اسلام همهجا قابل پیاده شدن است و پیاده هم شده است.
* این مواردی که گفتید آن چیزی است که مشخص است و آنها نمی خواهند و به قول معروف بخش سلبی محسوب می شود حال باید ببینیم چه می خواهند و بخش ایجابی ماجرا کجاست؟
قسمت ایجابی این است که دستکم یک کشور وجود دارد مثل ایران که همین اسلام را تجربه کرده و 33 سال از انقلابش گذشته و جمعبندیاش موفق بوده، دشمنان هرچه میخواهند بگویند، ممکن است دشمنان در ارزیابی منفیشان افراط کنند که میکنند.
ممکن است گفته شود که دوستان هم در ارزیابی مثبتشان اغراق میکنند ولی واقعیت مطلب این است که انقلابی در اینجا بر اساس اسلام شکل گرفته، اولین دلیل موفقیتش این است که با وجود همه تلاشهایی که علیهاش میشود، سرپا مانده است. دوم اینکه درجا نزده و پیش رفته است. دلیل پیشرفتش آمارهاست. تمام تولیدات جمهوری اسلامی طی این سالها، همه رو به افزایش بوده، بیش از آنچه در ایران سابقه داشته است.
* در این میان ابراز نگرانی های از تردید در الگو بودن جمهوری اسلامی و جایگزینی برخی کشورهای لائیک منطقه نیز مطرح می شود.
هم غربی ها تبلیغ می کنند و داخل هم گاهی نگرانی هایی ابراز می شود که می گویند فلان کشور را به عنوان الگو معرفی کردند، آن کشوری که رئیسش به مصری ها توصیه کرد که شما همین اسلام لائیک را داشته باشید بعد از همان مصر که خیلی سعی می کردند احترام آن رئیس را داشته باشند یک جوری جوابش را دادند و گفتند شما اگر طرحی دارید داخل کشور خودتان اجرا کنید ما تکلیف خودمان را می دانیم. اصلا نمی شود این مردم به این معتقد باشند که اسلام یک امر فردی است و این طور در اجتماعیات شان دخالت کرده باشند و تبلور سیاست در کشورشان که حاکمیت حسنی مبارک باشد ساقط کردند و دنبال این هستند که آدمی را سرکار بیاورند که بتواند اسلام را در کشورشان پیاده کند. پس نگران این نباشیم که با تبلیغ غرب و حمایت برخی از کشورهای مرتجع منطقه فلان کشوری که مسلمانان در حاکمیت هستند اما حکومت لائیک را قبول دارند. مسلمانان در ظاهر خوبی هستند ولی دنبال اجرای قوانین اسلامی نیستند این حتما الگو نخواهد شد این مردمی که حضور میلیونی در خیابان های قاهره، تونس و طرابلس دارند را ملاحظه کردید در لیبی آقای عبدالجلیل اظهار کرد که ما به اسلام پای بندیم و می خواهیم قوانین اسلامی را می خواهیم پیاده کنیم اگر الگوی این ها فلان کشور بود دنبال اجرای قوانین اسلامی نبودند همین حرف را آقای راشد الغنوشی و آقای سلیم العوا و مسلمانان بحرین و یمن می شنوید بنابراین الگوی این ها الگوی مسلمان، لائیک نیست، این قسمت سلبی قضیه است قسمت مثبت قضیه که ما باید دنبال آن باشیم این است که جمهوری اسلامی به عنوان یک الگو کمک کرد تا بیداری اسلامی شکل بگیرد هم این نهضت فراگیر بیداری اسلامی کمک کرد به مباحثی که در بعد از انقلاب در کشور ما بین افراد صاحب نظر بوده، اکثریت متفکرین ما اعتقاد به حکومت اسلامی دارند در مقابل این ها اشخاصی بودند که چشم شان به غرب بوده و البته خیلی های شان هم حسن نیت دارند ولی می گویند اسلام پاسخگو نیست و نمی تواند پاسخگو باشد و به نوعی بعضی ها می گویند آمریکایی ها دست شان پشت این انقلاب هاست. می بینند که در مباحث تئوری و نظری گذشته و چیزی که در جهان در حال رخ دادن است در نزد کسانی که همه این مکاتب را تجربه کرده اند، آقایی مثل مرحوم محمد غزالی در مصر پاسخ برخی از روشنفکران امروز ما که بعضی مسائل را مطرح می کنند و قبض و بسط و این حرف ها را می نویسند خیلی جلوتر، افرادی در مصر این حرف ها را زدند و کتاب های آقای مرحوم محمد غزالی که به فارسی هم ترجمه شده جواب این اشخاص را که پنجاه سال پیش در مصر بودند را داده، می خواهم عرض کنم که مردم مصر که به اسلام روی آوردند این طور نیست که بیگانه باشند با تفکرات وارداتی غرب، بنابراین آن چه که در دنیا اتفاق افتاده به نوعی در جهان اسلام به نفع تفکر انقلاب اسلامی، دلدادگان انقلاب و اصولگرایان هم هست.
بنابراین با یک بررسی اجمالی به الگو بودن جمهوری اسلامی می رسند. آنها هم مثل شما نگاه می کنند. هنگام انقلاب، ما 36 میلیون نفر بودیم، الان جمعیت ما بیش از دو برابر شده، برای اینکه معلوم باشد که کشور پیشرفتهای هست یا نه، اینها را به عدد درمیآوریم. میگویند مثلا یک موقعی محمد قطب، نویسنده مصری که در عربستان است، گفت تمدن غرب تمدنی کیلوواتی است چون میگویند آن کشوری پیشرفتهتر است که مصرف سرانه برقش بیشتر باشد.
کتاب او تحت عنوان جاهلیت قرن بیستم است. الان هم جاهلیت است منتهی او جاهلیت قرن بیستم را نوشته. حالا هم کیلوواتی است. حالا هم عدد است دیگر. اگر بخواهیم پیشرفت را با معیارهای غربی ارزیابی کنیم؛ مثلا در آستانه انقلاب، تولید فولاد زیر یک میلیون تن بود، حالا این رقم شاید به بالای 14 میلیون تن رسیده. تولید برق در حد 7000 مگاوات بود. الان به حدود 60هزار مگاوات رسیده. در حالی که جمعیت دو برابر شده.
تعداد دانشجوها زیر 200 هزار نفر بود، الان به 4 میلیون نفر رسیده. به لحاظ کیفیت، فناوریای که امروز ما به خصوص در حوزههایی مثل فناوری دفاعی کار کردهایم، میبینید جزو 10 – 15 کشور اول دنیا هستیم. ایران به لحاظ تکنولوژی قبل از انقلاب، اصلا به حساب نمیآمد. به لحاظ علمی هم آنچه از مقالات ما در ISI و... ثبت شده، اصلا با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست و بعد هم در مقابل همه ایستاده، در مقابل همه کسانی که قصد تعرض به ایران دارند یا به ایران طمع دارند، ایستاده.
شما هیچ کشوری مستقلتر از ایران در خارج از بلوک غرب و قدرتهای بزرگ پیدا نمیکنید. در جهان سوم و کشورهای اسلامی، این استقلال ارزشمند است چون بعضیها خلط مبحث میکنند و میگویند حالا که دیگر دنیا، دنیای globalization است، استقلال چه معنی میدهد؟ گفت مثل قلعه حیوانات، همه با هم برابرند، بعضی برابرترند!
بدون استقلال، امکان پیشرفت نیست و هرجا که پیشرفت شما با منافع قدرتهای بزرگ ناسازگار باشد، جلوی آن را میگیرند؛ این فایده استقلال است. کسانی که خلط مبحث میکنند، سفسطه میکنند و میگویند استقلال چه فایدهای دارد و عصر، عصر همکاریهای بینالمللی است، بله عصر همکاریهای بینالمللی است ولی با حفظ اختیارات و منافع ملی هر کشور.
ببینید 27 – 26 کشور با هم اتحادیه اروپا را درست کردهاند. از این میان، یونان و پرتغال، اسپانیا و ایتالیا امروز دچار مشکل شدهاند و میخواستند تصمیمی بگیرند که از کیسه کشورهای پیشرفتهتر اروپا؛ یعنی انگلیس، آلمان و فرانسه، به نوعی جبران عقبماندگیهای اقتصادی آن چند کشور شود که انگلیس این تصمیم را وتو کرد و گفت ما منافع انگلیس را در رابطه با منافع 26-25 کشور دیگر حراج نمیکنیم. ضمن اینکه طالب وحدت در اروپا هستند اما منافع ملیشان حرف اول را میزند. ما میدانیم همین تفکر در فرانسه و آلمان هم هست.
آمریکاییها با بقیه کشورها جمع شدند و سازمان ملل متحد را بعد از جنگ دوم جهانی درست کردند. ولی آنجا که منافع آمریکا اقتضا میکند و در تعارض با منافع بقیه ملتهاست، آمریکاییها منافع خودشان را دنبال میکنند؛ نمونهاش یونسکو است. زمانی آقای امبو اهل سنگال، مدیرکل یونسکو شد چون مقداری میل به استقلال و طرفداری از کشورهای جهان سوم داشت، میگفتند آدم چپرویی است. به خاطر اینکه در چند مصاحبه که یونسکو داشت، موافق نظر آمریکاییها نبود، آمریکاییها از یونسکو آمدند بیرون و هنوز هم بیرون از یونسکو هستند.
پس عصر همکاریهای بینالمللی است، بحث دهکده جهانی مک لوهان را مطرح میکنند، به شرطی که کدخدایش آمریکاییها باشند و بقیه به نوعی از آنها تبعیت کنند.
* احتمال بازگشت و شکست این انقلاب ها وجود ندارد؟
وضعیت در منطقه تغییر کرده و این تغییر ادامه خواهد یافت؛ یعنی سیر تکاملی آن ادامه خواهد یافت و قطعا به وضعیت قبلی برنمیگردد؛ این یک حرف قطعی است. معمولا در پیشبینیهای دیپلماتیک، کمتر حرف قطعی میزنند. خاطرهای را دراینباره مطرح میکنم. با آقای هلموت کهل، صدراعظم آلمان در دفتر ایشان که مشرف به رود راین بود، نشسته بودیم و او از آقای گورباچف که آن موقع سر کار بود، نقل میکرد که در همین اتاق، آقای گورباچف به من گفت: «این رود راین را میبینید، اگر آب این رود برگشت، کمونیسم یا شرایط قبلی هم به شوروی سابق برمیگردد.» حال اگر عین این حرف را در نظر بگیریم، امکان ندارد که دیگر امثال بنعلی، حسنیمبارک یا قذافی به تونس، مصر یا لیبی برگردند؛ به دلایل مختلف.
* کمتر از 45 روز به انتخابات مجلس نهم داریم. پیوند انتخابات مجلس نهم از نگاه جبهه متحد اصولگرایان با بحث مهم بیداری اسلامی در چیست؟
پاسخ به سوالهای قبلی به نوعی این موضوع را توضیح می داد. در هر صورت حالا که جهان اسلام به دلایل مختلف تاریخی و سیاسی مجددا به اسلام رو کرده، آن هم اسلامی که جامعیت دارد، حاکمیت سیاسی با مسلمانانی است که به اسلام جامع و به اسلامی که فقط فردی نیست و در اجتماعیات، و اقتصادیات سیاسیات و دنیا و آخرت و جسم و روح و ماده و معنا حرف دارد تکیه می کنند.
اصول گرایان چه می گویند؟ می گویند حاکمیت اسلامی که اساس قانون اساسی است که تفاوت ما با دیگر کشورهای اسلامی این است که در این جا حاکمیت ولی فقیه را داریم که کسی است که با انتخاب مجتهدین و صاحبنظران دینی به عنوان رهبری انتخاب می شود و کلمه او فصل الخطاب است.
ما در آستانه سی و سومین سالگرد انقلاب اسلامی با یک مرحله تحولی و یا یک نقطه عطف در تاریخ جهان اسلام مواجه هستیم. اگر این طور است وظایف حکومت جمهوری اسلامی ایران از حالا به بعد خیلی سنگین تر می شود. یکی از ارکان بسیار مهم نظام، مجلس شورای اسلامی است. این مجلس با توجه مقتضیات زمان و مقطعی که در آن هستیم که عرض کردم ما در نقطه عطف تاریخ معاصر جهان اسلام هستیم ایجاب می کند که با یک اکثریت قاطع افراد مومن به اسلام حاکمیت اسلام و احیای ارزش های اسلامی و جامعیت اسلام باشیم و این را در طی زندگی سیاسی خودشان به اثبات رسانده باشند. اگر غیر از این باشد جمهوری اسلامی ایران که به عنوان یک الگو در عمل مورد استناد و تبعیت جهان اسلام قرار گرفته خدایی ناکرده دچار مشکل می شود که من بعید می دانم این کاروانی که به راه افتاده و پرچمدار آن در این موج جدید بیداری اسلامی در تاریخ معاصر حضرت امام (ره) بودند و ادامه دهنده آن مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای هستند به راه خودش ادامه می دهد. تاکید می کنم که البته این مسیر جلو می رود حال برخی بخواهند روند را کند کنند. ما دوره هایی را در بعد از انقلاب داشتیم که اکثریت مجلس با نظام نبود، نظام از حرکت باز نایستاد. مواقعی را داشتیم که برخی از مسئولین درجه بالای حکومت با کلیت نظام و حاکمیت اسلام و حاکمیت نظام اسلامی توافق چندانی نداشتند و مع ذالک جمهوری اسلامی ایران به راه خودش ادامه داد هر چند سرعت را کند کردند.
* از ایران خواسته اند که در طراحی هایشان کمک کند؟
یکی از مشکلاتی که دوستان ما در این کشورها دارند و در مباحث هم مطرح می کنند، همین چندی پیش در جلسه اختتامیه بحثی راجع به همین موضوع درگرفت و یکی از برادران اهل سنت با قوت از ولایت فقیه دفاع کرد، بعضی از این ها به صراحت می گویند که شما چنین امری را دارید و ما این را نداریم و دور نیست. بعضی هم پیشنهاد کردند که ما به برادران اهل سنت کمک کنیم که متناسب با شرایط فقه خودشان چنین سازوکاری را در حکومت های خودشان داشته باشند و لذا بسیار جای امیدواری است که از آنجایی که هم کارایی اصول گرایان و هم صداقت و هم پاکی آن ها و هم عدم وابستگی بیگانه را دیده اند اقبال خوبی به ما داشته باشند. برماست که در انتخابات افرادی را مشخص کنیم که هم امتحان خوبی در اصول گرایی و اسلام گرایی داده باشند و هم این که توان خودشان را در اداره امور و مورد مشورت قرار گرفتن در حوزه های تخصصی نشان داده اند.