
آنچه براي مطبوعات، رسانهها و محافل ادبي کشورمان مشخص نيست، معيارها و شاخصههاي متوليان اين جايزه براي انتخاب آثار برگزيده است لکن با توجه به برگزيدگان هر سال، مشخص ميشود اهداف برگزاري نوبل ادبي، آن هم توسط آکادمي سلطنتي سوئد که از مراکز مرتبط با يهود است، مربوط به ترويج و تبليغ و تبليغ تفکرات صهيونيزم در سطح جهاني است!
* چه کسي برنده نوبل را انتخاب ميکند؟
امروزه در دنيا نويسندگاني که ميخواهند در جايزه ادبي نوبل، جزء نفرات برتر باشند، نميدانند آثارشان را بر چه اصول، قاعده و حول چه محوري يا با رعايت چه قوانيني بايد بنويسند، چرا که متوليان برگزار کننده نوبل ادبي، معيارها و اهداف خود را اعلام نکردهاند، لذا نويسندگاني را انتخاب ميکنند که اهداف و برنامههاي آنان را ترويج و تبليغ کنند.
انعکاس گسترده و ويژه خبر اهداي جايزه ادبي نوبل در مطبوعات و رسانههاي داخلي و پيرو آن جريان تبليغي آثار و تمدن غربي به ويژه فرهنگ صهيونيزم امري است که طي ساليان اخير هر ساله در اين برهه زماني رخ ميدهد.
«آفرد نوبل» دانشمند صنعتي و مخترع ديناميت اهل سوئد، يکسال قبل از مرگش در وصيتنامه خود ميآورد که ثروتش را منبعي براي جوايزي ميان افرادي که در طول يکسال بزرگترين فايده را به جامعه بشريت ميرسانند، قرار دهند! در بين متوليان برگزاري جايزه نوبل در حوزههاي ادبيات، فيزيک، شيمي و صلح، «آکادمي سلطنتي سوئد» مسئول انتخاب فرد برگزيده است.
آنچه مسلم است تنها افراد محدود و به خصوصي حق انتخاب نامزدهاي نوبل ادبي را دارند! اين افراد شامل اعضاي آکادمي سوئد، اساتيد برجسته و منتخب در رشته ادبيات و زبان، برندگان سابق جايزه نوبل در زمينه ادبيات و رئيس انتشاراتي که اثر کانديدايي را در حوزه ادبيات چاپ کرده، ميباشند.
اهداي جايزه نقدي ده ميليون کروني توسط پادشاه سوئد به برگزيده نوبل، موجب طمع بسياري از نويسندگان براي تطميع نظر مسئولين آکادمي سوئد ميشود!
نکته جالب و حائز توجه آن است که آکادمي سلطنتي سوئد در انتخاب برگزيده نوبل، هيچ اشارهاي به برگزيدگان احتمالي و يا به عبارتي نامزدهاي دريافت اين جايزه نميکند! و بيش از 50 سال است نام نامزدهاي دريافت اين جايزه علني نميشود! اعضاي 18 نفره آکادمي سوئد در مورد انتخاب برنده نهايي نوبل آنچنان پنهان کاري ميکنند که حتا تاريخ اعلام جايزه تا دو روز قبل از آن فاش نميشود.
ليستهاي منتشره به عنوان کساني که احتمال دريافت جايزه براي آنان مطرح است و يا به عبارتي نامزدها دريافت جايزه نوبل، همگي ساخته و پرداخته رسانهها و محافل ادبي است که سعي در حدس نام منتخب جايزه ميکنند! از اين روست که در محافل داخلي نيز در چندين نوبت گروهي از نويسندگان و فعالان دگرانديش دچار توهم برگزيده شدن در نوبل ادبي شدهاند. آنان با گسترده شدن اقدامات و زمينههاي اشاعه آثار و تفکرات ضدديني و درتعارض با ارزشهاي ملي و مذهبي کشورمان منتظر توجه بيشتر حاميان غربي خود بودند و چندين بار خود را به عنوان نامزد نوبل ادبي معرفي کردند! لکن از آنجا که تلاشهاي اين عناصر خود فروخته با تدابير متعهدين به انقلاب خنثي شده و نتيجه لازم را براي يهود که همان سرنگوني نظام جمهوري اسلامي است، به همراه نداشته، مومجبات عدم توجه لازم را از آنان فراهم آورده است!!
* برندگان نوبل و اپوزيسيوني براي حکومتها
توجه آکادمي سلطنتي براي اهداء نوبل به اپوزيسيون حکومتي که برخلاف اهداف صهيونيزم جهاني حرکت ميکند از رويکردهاي سالهاي اخير اين تشکل است.
اهداء جايزه به «اورهان پاموک» در سال 2006 که مغضوب مردم ترکيه است و انتخاب «ووله سوييکا» از نيجريه از مصدايق اين روش متوليان نوبل ميباشد.
رويکرد سياسي مسئولين نوبل آنقدر براي اهالي ادبيات زننده و توهينآميز بود که «ژان پل سارتر» در سال1964ميلادي از دريافت آن سرباز زد و بسياري ديگر از نويسندگان برتر جهان به آن انتقاد کردند.
تمايلات يهود و صهيونيزم جهاني در انتخابات نوبل ادبي در سال 2002، بيش از پيش نمايان شد چرا که آکادمي سلطنتي سوئد با انتخاب نويسنده يهوديتبار اهل مجارستان به نام «ايمره کرتژ» درصدد رفع مظلوميت از يهود برآمد.
مسئولان صهيونيستي نوبل با تبليغ اين نويسنده او را به خاطر زجرهايي که در اردوگاه اجباري «آوشويتس» و «بوکنوالد» کشيده است تجليل کردند تا بار ديگر دم از مظلوميت يهود در واقع هولوکاست بزنند.
مؤسسه نوبل در تقديرنامه خود براي اين نويسنده چنين ميآورد: «بازداشت کرتژ در آوشويتس در خلال آزار نازيها به يهوديان مجارستان تأثير عمدهاي بر زندگي او داشته و مسالهاي است که او به تناوب در داستانهايش به آن اشاره ميکند.
در بيان رسانههاي گروهي آثار ايمره کرتژ در جهت مظلوم نمايي يهوديان به جايي رسيده است که جنگ جهاني دوم، کشتار جمعي، يهود کشي و کورههاي آدم سوزي، موضوعاتي است که بالغ بر نيم قرن بر پوست و گوشت اين نويسنده مجاري غالب بوده و تمام آثارش در همين موضوع ارائه شده است. وي در آثارش همواره تلاش ميکند فضاهاي تيره و غبار آن دوران را با بزرگ نمايي ويژه القا نمايد!»
انتخاب کرتژ موجب تعجب بسياري از نويسندگان و محافل ادبي در دنيا شد که اين انتخاب را فاصله بسيار روح ادبيات خواندند و آن را آب سردي بر ادب دوستان جهان دانستند لکن عدهاي از عناصر داخلي و روزنامههاي همسو با اين جريانات اقدام به تبليغ نويسنده مجاري و موضوع آثارش مبني بر مظلوميت يهود کردند!
* چه کسي به يهود نزديکتر است؟
علاوه بر تمايلات يهودمحور در جايزه نوبل، اسلام ستيزي نيز از محورهايي است که همواره مورد توجه آکادمي سلطنتي سوئد بوده است. انتخاب نويسنده انگليسي هندي الاصل، وي.اس.نايپول (V.S.NAMIPUL) در سال 2001 بر پايه همين سياست بود. اين نويسنده در مصاحبهاي با روزنامه اسپانيايي زبان «ال موندو» اسلام را مکتب تروريسم و مسلمانان را تروريستهاي خشن و متعصب قلمداد کرد.
وي مدعي شد مسلمانان مردمي لبريز از خشم، کينه و عداوت هستند و بر عليه تمامي انسانها و ملل جهان عمل ميکنند. نايپول اسلام را به خشونت و تروريسم محکوم کرده و از دنياي غرب خواست تا هر زودتر به اقدامات جديتر عليه مسلمانان در سرتاسر جهان مبادرت ورزند!
جالب اينکه براي انتخاب منتخب نوبل ادبي در سال 2010، رسانههاي گروهي از نويسندهاي اسرائيلي نام ميبردند! «آموس از» رماننويس و استاد ادبيات! است که شبکه BBC اورا با ديدگاههاي صلح طلبانه سياسي معرفي ميکند!
البته در ساليان اخير مشخص شده که فرد اعلام شده به عنوان برنده نوبل، در بين نامزدهاي مورد پيشبيني رسانهها نبوده و اين موضوعي است که اعتبار ادبي نوبل را زير سؤال ميبرد.
نگاهي ديگر به منتخبي نوبل ادبي و محتواي آثار برگزيده شاهديم که اکثر آنان از محتوايي خاص و يکنواخت برخوردارند؛ سياهنمايي، نمايش بدبختي و فلاکت مردم عليالخصوص کشورهاي جهان سوم در بين آنها موج ميزند!
در واقع در نگاه کلي مشخص ميشود که رويکرد مسئولان نوبل به سوي استفاده ابزاري از ادبيات براي پيشبرد اهداف شوم خود ميباشد. جايي که ادبيات ميبايست بيانگر احساسات و عواطف دروني انسان باشد، آن را به عاملي جهت ايجاد يأس و نااميدي در طبقات مختلف جامعه و يا ديگر اهداف سياسي تبديل کردهاند.