یادم نمی رود در همان ایام که یکشنبهها تک تنها و یک دوربینه به هیات دولت میرفتم من را صدا می زد و کنار میکشید و آخرین وضع را هم از زبان من جویا میشد و هم خودش برایم میگفت و تاکید هم میکرد اگر صحبتی و سئوالی هست که به آرامش بیشتر مردم کمک میکند از او بپرسم تا او هم توضیح دهد .
مهندس دوست داشتنی دولت نهم پنج شنبه دعوت ما را پذیرفت و به "دیروز امروز فردا " آمد، حتما حرفهایش را شنیدید، با اینکه همیشه سعی میکرد به گونه ای حرف بزند تا کسی از دست او دلگیر نشود، اما این دفعه این قدر مشکلات مردم و نگرانیهای آنها آزارش داده بود که این خصلتش را کنار گذاشت و خیلی جدی نقد کرد و از پنهان شدن مسئولان پشت سر قیافه به اصطلاح ترسناک تحریم گله کرد و گفت: اقتصاد یک علم است باید از این علم به درستی استفاده کرد روشهای سنتی جواب نمی دهد چرا در برنامه ریزی هایمان دقت نمی کنیم
و ....
برنامه که تمام شد کلی برایمان پیامک آمد و مردم از صحبتهای صادقانه آقای فتاح خیلی خیلی تشکر کردند و حتی از ما خواستند دوباره او را دعوت کنیم اما چهره مهندس دوست داشتنی راضی به نظر نمی رسید و انگار خیلی حرف در دلش مانده بود از ما تشکر کرد و رفت با همان ادب و تواضع همیشگی اما..
صبح جمعه تلفنم زنگ خورد پشت تلفن باز هم آقای فتاح و بازهم حرف های شنیدنی اش ..
"آقای رنجبران فرصت خیلی کم بود دوست داشتم بیشتر از نگرانیها و دردهای مردم بگویم اما نشد دوست داشتم حتی اگر می شد تلفنی صدای مردم را بشنوم دردهایشان را بشنوم و برای آنها واقعیتها را بیشتر بشکافم اما نشد و..."
گفتم .. آقای مهندس همین قدر هم بازخوردش خیلی خوب بود مردم خیلی تشکر کردند اما راست میگویید درددل های مردم خیلی بیشتر از اینهاست یادتان هست آقای فتاح! تابستان سال ۸۷ در دولت نهم شما می دویدید دنبال خبرنگاران تا از مشکلات کم آبی بگویید از مردم به خاطر قطع برق عذرخواهی کنید و به آنها ارامش بدهید. یادتان هست یکبار در جلسه دولت با نیت خالص از همه خواستید دعا کنند تا بارش باران داشته باشیم تا مقداری از کم آبی ها برطرف شود بلافاصله که از جلسه آمدید بیرون دیدید باران گرفته و آمدید در بالکن دولت خدا را شکر کردید و همانجا اشک شوق ریختید ...
گفت.." آره همانجا هم با من مصاحبه گرفتی و من دوباره برای مردم حرف زدم ..."
گفتم .. آقای مهندس بیش از یک ماه است که بازار ارزو سکه بهم ریخته چندین و چند بار خواهش وتمنا کردیم بیایند صحبت کنند و با مردم درمیان بگذارند اما دریغ از یک جواب درست و درمان ...
حتی همان روزهای اول که بعد از چند روز حدود صد تومان دلار امد پایین به اقای بهمنی گفتیم بیاید پشت خط اما باز هم نیامد...
فتاح که گویی سر درد دلش باز شده بود گفت.. چرا ؟ چرا نمیآیند حرف بزنند مگر وظیفه ندارند؟! سرقطع برق همان طور که شما گفتید من وظیفه داشتم بیایم، حرف بزنم حتی فحش بخورم عیبی ندارد مردم حق دارند بگذارید هرچه می خواهند به ما بگویند چرا ما باید از پاسخ گویی فرار کنیم ..
مهندس دوست داشتنی باز هم تاکید میکند که باید برای مردم بیشتر باز کرد که این نابسامانی ها دلیلش تحریم نیست و ادامه می دهد.. آقایان بیایند برای مردم توضیح دهند بگویند دلیل این نابسامانی کجاست؟ مگر الان ما تحریم شدهایم که اینگونه القا میکنید؟ اقای رنجبران من با آقای قاسمی ( وزیرنفت ) ارتباط نزدیک داریم الان یک بشکه نفت ما هم معطل نمیماند روی هوا میبرند چرا باید اینگونه به مردم القا کنیم که تحریمها باعث این وضع است بعد حضرت آقا بیایند وسط میدان و حرف نادرست یکی از آقایان درخصوص تشابه وضع الان با زمان شعب ابی طالب را جمع کنند؟!
وزیر سابق دولت نهم که گویی دلش خیلی گرفته بود ادامه داد: با این اوضاع و احوال میگویند میخواهیم گام دوم هدفمندی را اجرا کنیم و پول بیشتری به مردم بدهیم انگار نمی دانند الان پول بیشتر دادن به مردم خدمت به انها نیست بلکه سم است، آقای رنجبران باید اینها را برای مردم توضیح بدهیم باید بگوییم من حاضرم هروقت بخواهیم بیایم، بگویم و درددل مردم را بشنوم...
فتاح در آخر هم این را گفت که ما مثل کسانی نیستیم که از زمان امدن دولت نهم فقط به دنبال ضریه زدن به ان و ضعیف نشان دادن ان بودند جنس ما به گونه ای دیگر است دلمان هنوز با این دولت است نمی خواهیم خدایی نکرده ضربه بخورد چون ضربه به این دولت را ضربه ارمانها و ارزوهای مردمی می دانیم که با هزار امید و ارزو به ان رای داده اند.
تشکر کردم و خداحافظی و البته غبطه خوردم از اینکه چنین انسانهای پاک و ارزشمندی از دولت فاصله گرفته اند و مردم از خدمات خالصانه شان محروم شده اند بیخود نبود که همه دوستداران دولت حتی خیلی از آنهایی که الان هم کنار دولت هستند، میگویند برکت کار در دولت نهم کجا و در دولت دهم کجا ؟
آری پرویز فتاح فقط مشتی نمونه خروار از تفاوتهای دولت نهم و دهم است تفاوت هایی که ای کاش بیشتر درک می شد...