به گزارش مشرق، دیدار مسیح علینژاد با وزیر خارجه آمریکا با بازتابهای زیادی در فضای مجازی روبهرو شد. این دیدار یک لایه ظاهری دارد که نشان میدهد که افرادی که از انقلاب خارج میشوند، نهایتاً نه تنها نوکری و مزدوری تمام عیار آمریکاییها را باید بپذیرند بلکه ذلیلانه و داوطلبانه میزان دشمنی با مردم هموطن خود را نیز باید به نهایت برسانند. همچنانکه این مسیح علی نزاد اولین نفری از اپوزسیون انقلاب اسلامی نبود که به صراحت از مقامات آمریکا درخواستکرده که مردم کشورش را بیشتر تحریم کنند.
بیشتر بخوانید:
اما درباره لایه عمیقتر این ماجرا نیز بخوانید:
الف: مسیح علینژاد از چه کانالی موفق به دیدار مقاماتی همچون پمپئو می شود؟ جواب این سوال کاملاً مشخص است. همان کانالی و مسیری که مسیح علی نژاد در آن رشد میکند و یواش یواش در مسیر جدای از گفتمان انقلاب اسلامی و نهایتاً دوری از اعتقادات مذهبی گرفتار شده است. وقتی به گذشته برمیگردیم نام مسیح علینژاد با خاتمی و اصلاحات گره خورده است. او و بسیاری از کارشناسان امروز رسانههای ضدانقلابی همچون بیبیسی فارسی و رادیو فردا و … همان خبرنگاران روزنامههای زنجیره ای اصلاحات هستند که پس از در افتادن با انقلاب و مردم، به خارج فرار کردهاند. اما مسیر همراه شدن با خاتمی چه کانال کوتاهی هست که تنها در فاصله کوتاهی پس از خروج از ایران، میشود از طریق آن با ارشدترین مقامات آمریکا نیز ملاقات کرد؟! این کانال چه آموزشی به افراد میدهد که مسیر کاخ سفید را برایشان اینقدر کوتاه میکند؟
ب: قبل از خاتمی، البته چند کانال سنتی برای پیوستن و مورد اعتماد قرار گرفتن توسط آمریکایی ها و سرویس های اطلاعاتی غربی وجود داشت. کانال های سنتی همچون سلطنتطلبها، منافقین، تجزیه طلبان و گروهکهای تروریستی از آن جمله بودند. کانالهای که هر فعال فرهنگی و سیاسی پس از مرتبط شدن با آنها، درب کاخ سفید برایشان باز و به نوکری رسمی پذیرفته میشوند. اما مساله عجیب این است که بسیار افرادی که پس از طی طریق در کانال و مسیر اصلاحات و امثال محمد خاتمی به غرب گریخته اند، بسیار موثرتر و موردتوجهتر از افرادی بودند که مثلاً از طریق سلطنتطلبها و منافقین به دستگاه های امنیتی غرب وصل شده اند، بودهاند! اگر سری به رسانه ها و یا اندیشکده های غربی بزنیم به خوبی میزان موفقتر بودن کانال اصلاحات مشخص است. سر این مطلب چیست؟ واقعیت این است که جدای از آب دیده شدن در کلاس های اصلاحات، برخی از این فعالین ارتباط شان با جناح سیاسی که در آن پرورش یافتهاند، قطع نشده است، به همین دلیل هم موفق ترند! کافیست گاهی برخی گزارشها و مستندهای دسته اول بیبیسی فارسی درباره نظام جمهوری اسلامی را ریزبینانهتر دنبال کنید.
ج: اما باید یک سوال شجاعانه نیز اینجا مطرح کرد! امروز دریافتی خارج از کشور از گفتمان اعتدالی در داخل ایران چیست؟ آنهم در حالی که مهمترین اندیشکدههای آمریکایی چند سال است که محافظهکاران – اعتدالیون- را فرصت و حتی همکار خود معرفی میکنند. هر چند یک قاعده کلی و تجربهشده در این چهل سال اخیر این گزاره را قطعی کرده است که هر گفتمان سیاسی از نهضت آزادی و اصلاحات گرفته تا جریان انحرافی که نسبت به گفتمان اصیل انقلاب زوایههای در درون خود ایجاد کرده، به صورت طبیعی بستری برای پرورش برخی افراد منحرف و نهایتاً تبدیل به اپوزسیون رسمی خارجنشین شده است. اما برای برخی نیروهای گفتمان اعتدال در این زمینه چه اتفاقی افتاده و یا خواهد افتاد؟ به خصوص که طی چند سال اخیر هشدار درباره نفوذ و توسعه جاسوسیهای پیشرفته از داخل کشور و حاکمیت مرتباً بیان شده و هم اینک پروندههای فوق سنگین ضدامنیتی همچون جاسوسی در قالب فعالیت محیط زیستی باز هست و همه ابعاد آن به اطلاع افکار عمومی نرسیده است.