يک کارگردان سينماي کودک ادامه روند بي‌توجهي به اين سينما را عامل بي‌انگيزگي سينماگران و مانع رشد آن دانست. حرفي که امروز در فيلم‌هاي کودک زده مي‌شود، بايد به شکل ديگري ارائه شود.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، در بخش دوم گفت‌وگو با وحيد نيکخواه آزاد اين تهيه‌کننده و کارگردان درباره دلايل افول جريان سينماي کودک در ده سال‌ اخير صحبت کرد و تاکيد کرد شرايط موجود انگيزه را از فيلمسازان مي‌گيرد و مانع ادامه فعاليت آنها در اين حوزه مي‌شود. حرفي که امروز در فيلم‌هاي کودک زده مي‌شود، بايد به شکل ديگري ارائه شود. شما موافق اين مساله هستيد که خيلي از فيلم‌هاي دوران اوج سينماي کودک در دهه 60 و 70 ديگر پاسخگوي بچه‌هاي امروز نيست؟

-وحيد نيکخواه آزاد: فيلم‌هاي کودک امروز بايد در يک بستر خانوادگي اتفاق بيفتد. شما نگاه کنيد فيلم‌هاي خوب و پرفروش کودک همه داستاني دارند که مربوط به کودکان و بزرگترها است. مي‌توانيم "خواهران غريب" و "يکي بود يکي نبود" را از اين دسته فيلم‌ها بدانيم. داستان "خواهران غريب" در مورد يکي از مشکلاتي است که خانواده‌ها کمابيش با آن رو به رو هستند. براي حل اين مشکل بچه‌ها هم وارد داستان مي‌شوند. شرايط و دوران تغيير کرده است و امروز اين فيلم‌ها براي کودکان نتيجه مي‌دهد. بزرگترها هم در اين ميان مخاطب فيلم‌هاي کودکان مي‌شوند و براي اين که آنها را سينما بياورند انگيزه پيدا مي‌کنند. من در فيلم جديدم "ديو و دلبر" هم همين کار را کردم.

*مشکلي با آوردن بازيگر براي فيلم‌ آخر خود "ديو و دلبر" نداشتيد؟
-کار سختي بود. ابتدا فارابي با ما در توليد شريک بود، اما برآورداوليه فيلم بسيار پايين بود و هزينه توليد با تمام صرفه‌جويي‌هاي ما 150 ميليون تومان از چيزي که آنها تصويب کرده ‌بودند بيشتر شد. ما هم به فارابي اين تغيير هزينه را نگفتيم و بعد از اينکه فيلم را ساختيم گفتيم هزينه اين قدر شده است. اگر دوست داريد شريک شويم و اگر نه شما را به خير و ما را به سلامت. آنها هم قبول نکردند و فيلم مال ما شد. واقعيت اين است که من هر کدام از اين بازيگرها را به سختي براي بازي کردن راضي کردم.

*همين شرايط دقت و تمرکز را براي ساخت فيلم‌هاي سينماي کودک از فيلمساز مي‌گيرد. فيلمسازها فکر مي‌کنند نبايد وقت زيادي براي توليد يک پروژه بگذارند.
- بازيگر نوجواني که در فيلم بازي ‌کرده سر کار ديگري رفته است. مادرش گله مي‌کرد که چرا سر فيلم جديد خيلي وقت پسرم گرفته نمي‌شود اما زمان "ديو و دلبر" از درس و زندگي افتاده بود؟ الان اگر کسي مي‌خواهد براي کودک کار کند به رفع تکليف فکر مي‌کند.

*به نظرتان مختصات فيلمهاي کودک و نوجوان از هم قابل تفکيک است؟
- بله. دهه 60 دو جريان کاملا موازي کنار هم بود، يکي فيلم‌هاي کودک و ديگري فيلم‌هايي که براي گروه سني پائين‌تر توليد مي‌شد. مثلا من از "يکي بود، يکي نبود" اسم بردم يا "گلنار". اين‌ها مربوط به نوجوان‌ها نيست. آن دوره فيلم‌هايي مختص نوجوان‌ها هم بود که مشکلات و نيازهاي خاص اين گروه سني را بازگو مي‌کرد. اين البته نظر آقاي بهشتي بود که اين دو جريان کنار هم و موازي حرکت کند.

*براي اکران اين همه فيلم که در حوزه کودک و نوجوان ساخته مي‌شد، مشکلي به وجود نمي‌آمد؟
- مشکلي که باعث رکود سينماي کودک شد بالا رفتن توليد و نبود امکان مناسب براي عرضه اين فيلم‌ها بود، بخشي از مشکلات به اين دليل حل نشده بود که مديريت ?قاي بهشتي ناتمام ماند و پس از او ديگر سينماي کودک سامان نگرفت. البته نمي‌خواهم بگويم محمدحسين حقيقي که بعد از آقاي بهشتي به فارابي آمد، مدير خوبي نبود اما آنقدر دوام نياورد که بتواند کاري کند.

*يکي از اتفاق‌هاي خوب آن دوره اختصاص سالن‌هايي براي نمايش فيلم‌هاي کودکان بود.
- من خودم مسئول آن سينماها بودم.

* اين سالن‌ها يک نشاني هم داشتند.
- بله يک خورشيد خندان بود که توسط رضا کيانيان طراحي شده بود. رضا گرافيک هم کار مي‌کند و در اين زمينه هم هنرمند چيره‌دستي است. سينما قيام، سينما سعدي در جمهوري مخصوص نمايش فيلم براي کودکان بود. گاهي سينما فرهنگ هم به صورت کمکي مي‌آمد. سينما بلوار معروف به سينماي کودک بود. سينما پيروزي در خيابان پيروزي با يکي ديگر از سينماها که حالا در خاطرم نيست، مي شدند پنج سينما که مختص فيلم‌هاي کودک بودند.

*مي‌دانيد که هر پديده دوره‌اي دارد. خيلي از دوره‌ها تکرار نشدني هستند. مي‌توانيم بگوييم دوره اوج سينماي کودک تمام شده و تکرار شدني هم نيست.
- من به اين مساله جور ديگري نگاه مي‌کنم. تا وقتي که آن دوره و شکل مديريت تکرار نشود اين سينما هم تکرار نمي‌شود. شکي هم در آن نيست.

*شما خانه هنر و ادبيات را که تاسيس کرديد توانستيد فيلمهاي خوبي توليد کنيد. جاي چنين دفاتري در بخش خصوصي واقعا خالي است. دفاتري که علاوه بر اين که با هنر و ادبيات رابطه دارند، دغدغه کار کودک هم دارند. توليد فکر، سليقه و جريان ديگر ديده نمي‌شود. در اين خصوص ادبيات ضعيف عمل کرده يا سينما و يا تعامل اين دو با هم؟
- اتفاقا تعامل نسبت به گذشته زياد شده است. اين زياد شدن به معني آن نيست که شما فکر مي‌کنيد. من چهار سال پيش پژوهشي در اين رابطه انجام دادم. سي سال رابطه سينماي کودک و ادبيات را بررسي کرديم. 25 اقتباس در ميان آثار ارائه شده صورت گرفته بود. مقدار زيادي از اين فيلم‌ها کار آقاي هوشنگ مرادي کرماني بود. از "قصه‌هاي مجيد" گرفته تا "داستان آن خمره" و "مرباي شيرين" و "گوشواره" و ... بعد از مرادي کرماني رقيب دوم آثار غير ايراني است.

*دليل گرايش فيلمسازان به آثار ادبي غير ايراني چيست؟
- چند مشکل وجود دارد. يکي از آن مشکلات اين است که کارگردان‌ها و تهيه‌کنندگان ما اگر کتاب هم بخوانند کتاب کودک نمي‌خوانند و کسي را هم ندارند که برايشان تعريف کند. مشکل ديگر اين است که اگر در آثار ادبيات ايران بگرديم چيزي از آنها در نمي‌آيد.
ما تمام آثار ادبي کودکان را براي ساخت فيلم "نصف مال من، نصف مال تو" زير و رو کرديم و داستان اين فيلم را از کتاب "فصل زرد" نوشته مصطفي خرامان بيرون کشيديم. ولي واقعا نمي‌توانيد چيزي پيدا کنيد که پتانسيل تبديل شدن به فيلم را داشته باشد. از طرفي ما مشکل بي‌مخاطبي را در مورد ادبيات هم داريم.
قرار است بعد از جشنواره فيلم کودک همدان، کانون انجمن نويسندگان سينماي کودک را راه اندازي کنم و يکي از کارهايم هم اين است که در جشنواره امسال فيلم‌ها را ببينم و بتوانم بر اساس آنها اين کانون را راه اندازي کنم. البته نويسندگان هم توجه ويژه به سينما ندارند که فيلم ببينند و همه اين‌ها دست به دست هم مي‌دهد که نويسندگان و سينماگران با هم مرتبط نباشند.

* گرايش در ميان آثار اقتباسي هم بيشتر به فيلم‌هاي درباره کودک است.
-بله. مثلا "خانه دوست کجاست" کيارستمي از يک کتاب که اسم دقيقش در خاطرم نيست گرفته شد. کارهاي مرادي کرماني هم همين سمت و سوي درباره کودک را دارد. ديديم که آقاي علي وزيريان در فيلم "قطعه‌اي از آسمان" هم همين رويه را دنبال کرد. ما مي‌گوييم نويسندگان کتاب نمي‌خوانند چون وقت ندارند. اما اين همه فيلم خارجي خوب است که مي‌توانيم از آنها اقتباس کنيم. ديدن اين فيلم‌ها که ديگر وقتي نمي‌خواهد.

*اين کار هم نياز به انگيزه دارد و ظاهرا در حوزه سينماي کودک انگيزه‌ها مرده‌اند.
- من فکر مي‌کنم به خاطر اين کسي سراغ فيلم خوب ساختن در سينماي کودک نمي‌رود چون دل و دماغ اين کار نيست. باز هم آفرين به همت خانم طائرپور که اين عرق را يک جوري حفظ مي‌کند. البته چند وقت يک بار با سينماي کودک قهر مي‌کند اما باز دلش طاقت نمي‌آورد و برمي‌گردد و فيلم مي‌سازد.
يکي از بزرگان سينما که اسمش را نمي‌آورم براي اينکه خودش را راحت کند چند وقت پيش گفته بود سينماي کودک يعني چي؟ سينما سينماست ديگر و کوچک و بزرگ ندارد! چطور مي‌شود اين حرف‌ها را زد؟ بالاخره آدم کت و شلوار هم که مي‌خواهد بخرد براي بچه‌ها بايد برود خيابان بهار و براي بزرگترها بايد سري به باب همايون بزند. دلايل علمي متعدد وجود دارد که سينماي کودک بايد جدا از سينماي بزرگسال باشد.
همه گونه‌هاي سينمايي بر اساس موضوع و لحن از يکديگر تفيک مي‌شوند. ما مي‌گوييم سينماي دفاع مقدس يا سينماي پليسي و کمدي. تنها سينمايي که بر اساس مخاطب تفکيک مي‌شود سينماي کودک است. در اين بين کارگردان مقصر نيست. او مي‌خواهد فيلمش ديده شود. مثلا پوراحمد به همان اندازه که "خواهران غريب" را خوب مي‌سازد به همان اندازه "شب يلدا" و "اتوبوس شب" هم بلد است بسازد، اما فضا براي تجربه کردن در زمينه کودک فراهم نيست.

*منظورتان اين است که بايد شرايط مناسبي براي فيلمسازها وجود داشته باشد که سراغ سينماي کودک بروند؟
- بله شرايط بايد وجود داشته باشد. آقاي زم خيلي با پوراحمد خوب تا کرد که "خواهران غريب" ساخته شد. کمبودهاي اصلي ما همت است که نداريم. دانش و اطلاع است که نداريم. حس نيت و توجه است که نداريم. همه اين‌ها دست به دست هم مي‌دهند که هر کس بيايد فيلمي به نام کودک و براي کودک بسازد.
اميدوارم فيلم "ديو و دلبر" اکران موفقي داشته باشد، اگر اين اتفاق نيفتد من هم ديگر سراغ اين سينما نمي‌روم و دور آن را خط مي‌کشم. نه اينکه بخواهم ديگر اين کار را نکنم، ديگر تواني براي ساخت فيلم کودک ندارم.

*اگر بخواهيم فلاش فوروارد به آينده بزنيم، فکر مي‌کنيد بچه‌هاي سال‌هاي ديگر تصويري از سينماي کودک دهه 80 و 90 داشته باشند؟
- اگر اوضاع اين طور پيش برود نه. در آينده آنقدر محصولات جذاب در اختيار بچه‌ها هست که ما از همين الان پيش بيني کنيم، همه چيز را باخته‌ايم. بيست سال ديگر نه ماهواره ديش مي‌خواهد و نه دانلود کردن مثل امروز زمان مي‌برد. به قول قديمي‌ها بوي مرگ اين سينما از همين حالا بلند شده است. مگر اين که آقايان به خودشان بيايند و کاري براي سينما و اين مردم بکنند.
من مي گويم اگر عاشق مردم هستيم بايد کاري کنيم. اگر عاشق سينما هستيم باز هم بايد دست به کار شويم. حتي اگر عاشق ميز و خوشنامي هستيم بايد کاري کنيم. ما بعد از بيست و هفت، هشت سال از آقاي بهشتي به خوبي ياد مي‌کنيم. برگزاري جشنواره به معني کاري براي سينما نيست. جشنواره مثل ويترين کارخانه‌اي است که اگر آن کارخانه تعطيل شود مي‌توانيم چند جنس پشت آن ويترين بگذاريم اما چرخه واقعي توليد وجود ندارد . امروز، آن کارخانه سينماي کودک است و جشنواره هم جنس‌هاي پشت ويترين است.

*اگر به عقب نگاه کنيد و بخواهيد پنج چهره شاخص در همه عرصه‌هاي سينماي کودک نام ببريد، چه کساني به نظرتان مي‌آيند؟
- در مديريت؟

*در همه حوزه‌ها.
- آقاي بهشتي و رضا داد از مديران. کامبوزيا پرتوي، کيومرث پوراحمد، حميد جبلي، ايرج طهماسب، فرشته طائرپور و مرضيه برومند در سينماگران .

* و پنج فيلم تاثيرگذار در سينماي کودک؟
-من چون قائل به سينماي هنري براي کودکان نيستم با اينکه خودم هم در اين زمينه فيلم ساخته‌ام، به نظرم اين فيلم‌ها مي‌آيد: "گلنار"، "سفر جادويي"، "مدرسه پيرمردها"، "کلاه قرمزي" و "خواهران غريب".

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس