به گزارش مشرق، "قاهره السعدی"، آزاده فلسطینی است که 10 سال در زندانهای رژیم صهیونیستی سپری کردو در تمام طول این سالها انواع فشارها و تهدیدها و شکنجههای زندانبانان صهیونیستی را تحمل کرد، اما با تمام این فشارها و آزارها و اذیتهای برای لحظهای از خود ضعف و سستی نشان نداد و حتی زمانیکه جلادان صهیونیست او را تهدید کردند که در برابر همسرش به او تجاوز خواهند کرد، با این حال ذرهای در عزم راسخش جهت مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست خلل وارد نشد.
وی در تمام طول این سالها همواره تاکید میکرد که مقاومت فلسطینی تنها راه در هم شکستن اراده اشغالگران و واداشتن آنها به تسلیم و آزاد کردن اسرای فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی است.
آنچه در زیر میآید، مشروح گفتوگوی این آزاده فلسطینی با فارس است که در چارچوب قرارداد مبادله "گلعاد شالیت"، نظامی صهیونیست با اسرای فلسطینی است که توسط جنبش حماس با رژیم صهیونیستی به امضا رسید.
چه وقت و چگونه و به چه دلیل به اسارت گرفته شدید؟
در ابتدا من به همراه خانوادهام در اردوگاه پناهندگان "جنین" زندگی میکردیم، اما پس از آن به اردوگاهی در روستای "الرام" منتقل شدیم تا در خانهای استیجاری زندگی کنیم تا اینکه این اردوگاه مورد حمله صهیونیستها قرار گرفت و در آن زمان بود که من فعالیت جهادی خود را آغاز کردم و پس از آنکه نظامیان صهیونیست در 8/5/2002 به خانهام در روستای الرام در استان رام الله پورش بردند و مرا مقابل چهار فرزندم مورد ضرب و شتم قرار دادند، به اسارت گرفته شدم، بگونهای که حتی از خدا حافظی با فرزندانم نیز محروم شدم و آنها را بیسرپرست رها کردم؛ البته نظامیان صهیونیست دو بار دیگر نیز به منزلمان یورش آورده بودند، بار اول به خاطر اینکه شیخ مجاهد حاج "خضر بابیا" را در خانه مخفی کرده بودم. آنها 9 تیر به پاهای شیخ بابیا شلیک کردند و برادرم "محمد" را به اسارت گرفتند و در مرحله دوم یورش به خانهام با هدف به اسارت گرفتن برادر دیگرم "راجح" و همسرم صورت گرفت.
آیا برای شما دادگاهی تشکیل شد؟
بله دادگاهی تشکیل دادند تا در آن به سه بار زندان ابد به اضافه 30 سال محکوم شوم.
چند سال از حکم خود را سپری کردید؟
ده سال از دوره محکومیت خود را سپری کرده بودم که به موجب قرارداد منعقده میان حماس و رژیم صهیونیستی از زندان آزاد شدم و خدا را شکر میکنم که مقاومت فلسطینی رژیم صهیونیستی را واداشت تا من و دیگر دوستان در بندم آزاد شوم.
آیا در زندان انفرادی بودید یا بندهای عمومی؟
در طول دوره تحقیق و بازجویی در زندان "المسکوبیه" در قدس اشغالی به مدت سه ماه و نیم در زندان انفرادی بودم و پس از آن به زندان "الرمله" منتقل شدم.
مهمترین اتهامات وارده به شما چه بود؟
لیستی از اتهامات برای من تهیه شده بود که 4 بند را شامل میشد:
1- رساندن متهمان به قدس اشغالی 2- ساخت کمربندهای انفجاری 3- انتقال سلاح از الرام به جنین 4- عضویت در جنبش جهاد اسلامی.
در کدام در بند بودید و وضعیت آن زندان چگونه بود؟
طی دوره بازجویی و تحقیق سه ماه و نیم در زندان المسکوبیه در قدس اشغالی بسرمیبردم، اوضاع در آنجا بسیار وحشتناک بود، فقط میتوان آن را به گوری تشبیه کرد که زندگان در آنجا زنده به گور میشوند؛ رفتار زندانبانها بسیار خشونتآمیز و نفرتانگیز بود و شکنجه و آزار و اذیت زندانیان در محیط و شرایطی بسیار سخت و جانفرسا ادامه داشت و لحظهای قطع نمیشد.
آیا زندانبانان مرد بودند یا زن؟
هم زن بودند و هم مرد.
وضعیت غذای زندان چگونه بود؟
بسیار اسفبار به حدی قابل توصیف نیست، چون کسانی که غذا را تهیه میکردند، زندانیان صهیونیست مورد اعتماد بودند، به همین دلیل هیچ یک از زندانیان غذای داخل زندان را نمیخوردند و از بیرون و با هزینه خود غذای مورد نیاز خود را تهیه میکردند.
لطفا از شکنجه خود بگویید؟
در ابتدا آزار و شکنجه من در زندان المسکوبیه با هدف گرفتن اعتراف از من صورت میگرفت، در آن مدت برای 14 روز از رفتن به حمام و خواب منع شدم و مرا تهدید کردند که اگر با آنها همکاری نکنم، به من تجاوز خواهند کرد، همچنین فرزندانم را مورد آزار و اذیت قرار خواهند داد، آنها در طول تحقیق همواره با رکیکترین کلمات به من ناسزا میگفتند، حتی از نشاندن من بر روی صندلی برقی با دست و پای بسته دریغ نکردند و این جدای از شکنجههای روحی و روانی مانند پخش کردن صدای شکنجهها و نالهها و ضجههای زندانیان بود؛ آنها آنقدر در آزار و اذیت من پیش رفتند که مرا تهدید کردند که اگر با آنها همکاری نکنم، در برابر همسرم به من تجاوز خواهند کرد، سپس همسرم را آوردند و او را تهدید کردند که اگر مرا راضی به اعتراف نکند، در برابر چشمانش به من تجاوز خواهد کرد، به یاد میآورم شوهرم به سرهنگ "کوهن" که افسر بازجوی من بود، خیلی التماس کرد که به من دست نزند.
تلخترین خاطرات شما از دوره زندان چه بود؟
خاطرات تلخ بسیار زیاد بودند، از جمله بازرسی بدنی برهنه اسرای زن و همچنین یورش شبانه به زندان یا وقتی که 16 نظامی صهیونیست در محوطه زندان در حالی که به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، در مقابل دیدگان همه به او تجاوز کردند و ما برای نجات او کاری نمیتوانستیم بکنیم جز اینکه شعار الله اکبر را سر دهیم؛ من این صحنه را هیچگاه نمیتوانم فراموش کنم.
مهمترین شکنجههایی که در زندان علیه اسرا اعمال میشد، چه بود؟
بدترین آنها شکنجهای به نام شبح بود، در این نوع از شکنجه اسیر در سلول کوچکی قرار میگرفت که در آن تختی آهنی وجود داشت، اسیر را بر روی این تخت آهنی قرار میدادند و دست و پای او را به آن میبستند و برای اینکه فرد توان حرکت نداشته باشد، دوربینی در سلول نصب میکردند و 24 ساعت اسیر را تحت نظر قرار میدادند، مدت ماندن اسیر در آن سلول و در آن وضعیت را مسئول زندان مشخص میکرد؛ همچنین باید از بازجوییهای شبانه نام برد که دو یگان "درو" و "متسادا" دست به آن میزدند، این دو یگان از یگانهای خارج از زندان بودند که اقدام به بازجویی از اسرا میکردند و تمام وسایل شخصی آنها را توقیف و رفتاری بسیار وحشیانه با اسرا داشتند، بگونهای که حتی مسئولان زندان هم از این دو یگان وحشت داشتند.
چند نفر نتوانستند، مقابل این شکنجهها تاب بیاورند؟
واقعیت امر این است که خیلی کم، چون اراده و مقاومت تنها سلاح ما اسرای فلسطینی بود و وحدت بین ما به اندازهای بود که در بسیاری از مواقع اراده دشمنان را در هم میشکست، اما تعداد انگشت شماری از اسرا بودند که در برابر فشارهای روحی و جسمی نتوانستند، ایستادگی و مقاومت کنند.
چه چیز در زندان به شما آرامش میداد؟
آنچه بیش از هر چیز در زندان مرا آزاد میداد، فکر فرزندانم بود که آنها بیکس و تنها به حال خود رها کرده بودم، اینکه چه میخورند و چه میپوشند و چه کسی مراقب آنهاست، به ویژه آنکه رژیم صهیونیستی خانوادهام را از دیدن من و خانوادهام منع کرده بودند؛ پس از آن وضعیت حاکم بر فلسطینیان و اختلافات موجود میان آنها مرا بسیار آزار میداد، در اینباره ساعتها با اسرای دیگر بحث میکردیم و به دنبال یافتن راهی برای پایان دادن به این شکافها و اختلافات بودیم تا به قضیه اصلی خود یعنی سرزمین فلسطین بپردازیم.
از وضعیت ملاقاتها و بازدیدها در زندان بگویید و اینکه چه موانعی برسر این ملاقاتها وجود داشت؟
صهیونیستها مرا از دیدن خانوادهام در طول مدت بازداشتم محروم کرده بودند، حتی همسرم، در طول مدت این ده سال تنها دوبار موفق به ملاقات با همسرم شدم، درباره فرزندانم نیز تنها اجازه داشتم با دو فرزندم ملاقات کنم که سناشان کمتر از 16 سال بود و آنها با مادر یکی از اسرا به دیدنم میآمدند.
واکنش همسرتان در قبال اسارت شما چه بود؟
همسرم یک روز پیش از من به مدت یک سال بازداشت شد، پس از یک سال نیز بار دیگر برای یک سال دیگر بازداشت شد، اما هنگامی که او را در اتاق بازجویی نزد من آوردند تا با تحت فشار گذاشتن او مرا وادار به اعتراف کنند، بسیار غمگین و ناراحت بود، اما راضی به رضای خدا بود.
وی در تمام طول این سالها همواره تاکید میکرد که مقاومت فلسطینی تنها راه در هم شکستن اراده اشغالگران و واداشتن آنها به تسلیم و آزاد کردن اسرای فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی است.
آنچه در زیر میآید، مشروح گفتوگوی این آزاده فلسطینی با فارس است که در چارچوب قرارداد مبادله "گلعاد شالیت"، نظامی صهیونیست با اسرای فلسطینی است که توسط جنبش حماس با رژیم صهیونیستی به امضا رسید.
چه وقت و چگونه و به چه دلیل به اسارت گرفته شدید؟
در ابتدا من به همراه خانوادهام در اردوگاه پناهندگان "جنین" زندگی میکردیم، اما پس از آن به اردوگاهی در روستای "الرام" منتقل شدیم تا در خانهای استیجاری زندگی کنیم تا اینکه این اردوگاه مورد حمله صهیونیستها قرار گرفت و در آن زمان بود که من فعالیت جهادی خود را آغاز کردم و پس از آنکه نظامیان صهیونیست در 8/5/2002 به خانهام در روستای الرام در استان رام الله پورش بردند و مرا مقابل چهار فرزندم مورد ضرب و شتم قرار دادند، به اسارت گرفته شدم، بگونهای که حتی از خدا حافظی با فرزندانم نیز محروم شدم و آنها را بیسرپرست رها کردم؛ البته نظامیان صهیونیست دو بار دیگر نیز به منزلمان یورش آورده بودند، بار اول به خاطر اینکه شیخ مجاهد حاج "خضر بابیا" را در خانه مخفی کرده بودم. آنها 9 تیر به پاهای شیخ بابیا شلیک کردند و برادرم "محمد" را به اسارت گرفتند و در مرحله دوم یورش به خانهام با هدف به اسارت گرفتن برادر دیگرم "راجح" و همسرم صورت گرفت.
آیا برای شما دادگاهی تشکیل شد؟
بله دادگاهی تشکیل دادند تا در آن به سه بار زندان ابد به اضافه 30 سال محکوم شوم.
چند سال از حکم خود را سپری کردید؟
ده سال از دوره محکومیت خود را سپری کرده بودم که به موجب قرارداد منعقده میان حماس و رژیم صهیونیستی از زندان آزاد شدم و خدا را شکر میکنم که مقاومت فلسطینی رژیم صهیونیستی را واداشت تا من و دیگر دوستان در بندم آزاد شوم.
آیا در زندان انفرادی بودید یا بندهای عمومی؟
در طول دوره تحقیق و بازجویی در زندان "المسکوبیه" در قدس اشغالی به مدت سه ماه و نیم در زندان انفرادی بودم و پس از آن به زندان "الرمله" منتقل شدم.
مهمترین اتهامات وارده به شما چه بود؟
لیستی از اتهامات برای من تهیه شده بود که 4 بند را شامل میشد:
1- رساندن متهمان به قدس اشغالی 2- ساخت کمربندهای انفجاری 3- انتقال سلاح از الرام به جنین 4- عضویت در جنبش جهاد اسلامی.
در کدام در بند بودید و وضعیت آن زندان چگونه بود؟
طی دوره بازجویی و تحقیق سه ماه و نیم در زندان المسکوبیه در قدس اشغالی بسرمیبردم، اوضاع در آنجا بسیار وحشتناک بود، فقط میتوان آن را به گوری تشبیه کرد که زندگان در آنجا زنده به گور میشوند؛ رفتار زندانبانها بسیار خشونتآمیز و نفرتانگیز بود و شکنجه و آزار و اذیت زندانیان در محیط و شرایطی بسیار سخت و جانفرسا ادامه داشت و لحظهای قطع نمیشد.
آیا زندانبانان مرد بودند یا زن؟
هم زن بودند و هم مرد.
وضعیت غذای زندان چگونه بود؟
بسیار اسفبار به حدی قابل توصیف نیست، چون کسانی که غذا را تهیه میکردند، زندانیان صهیونیست مورد اعتماد بودند، به همین دلیل هیچ یک از زندانیان غذای داخل زندان را نمیخوردند و از بیرون و با هزینه خود غذای مورد نیاز خود را تهیه میکردند.
لطفا از شکنجه خود بگویید؟
در ابتدا آزار و شکنجه من در زندان المسکوبیه با هدف گرفتن اعتراف از من صورت میگرفت، در آن مدت برای 14 روز از رفتن به حمام و خواب منع شدم و مرا تهدید کردند که اگر با آنها همکاری نکنم، به من تجاوز خواهند کرد، همچنین فرزندانم را مورد آزار و اذیت قرار خواهند داد، آنها در طول تحقیق همواره با رکیکترین کلمات به من ناسزا میگفتند، حتی از نشاندن من بر روی صندلی برقی با دست و پای بسته دریغ نکردند و این جدای از شکنجههای روحی و روانی مانند پخش کردن صدای شکنجهها و نالهها و ضجههای زندانیان بود؛ آنها آنقدر در آزار و اذیت من پیش رفتند که مرا تهدید کردند که اگر با آنها همکاری نکنم، در برابر همسرم به من تجاوز خواهند کرد، سپس همسرم را آوردند و او را تهدید کردند که اگر مرا راضی به اعتراف نکند، در برابر چشمانش به من تجاوز خواهد کرد، به یاد میآورم شوهرم به سرهنگ "کوهن" که افسر بازجوی من بود، خیلی التماس کرد که به من دست نزند.
تلخترین خاطرات شما از دوره زندان چه بود؟
خاطرات تلخ بسیار زیاد بودند، از جمله بازرسی بدنی برهنه اسرای زن و همچنین یورش شبانه به زندان یا وقتی که 16 نظامی صهیونیست در محوطه زندان در حالی که به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، در مقابل دیدگان همه به او تجاوز کردند و ما برای نجات او کاری نمیتوانستیم بکنیم جز اینکه شعار الله اکبر را سر دهیم؛ من این صحنه را هیچگاه نمیتوانم فراموش کنم.
مهمترین شکنجههایی که در زندان علیه اسرا اعمال میشد، چه بود؟
بدترین آنها شکنجهای به نام شبح بود، در این نوع از شکنجه اسیر در سلول کوچکی قرار میگرفت که در آن تختی آهنی وجود داشت، اسیر را بر روی این تخت آهنی قرار میدادند و دست و پای او را به آن میبستند و برای اینکه فرد توان حرکت نداشته باشد، دوربینی در سلول نصب میکردند و 24 ساعت اسیر را تحت نظر قرار میدادند، مدت ماندن اسیر در آن سلول و در آن وضعیت را مسئول زندان مشخص میکرد؛ همچنین باید از بازجوییهای شبانه نام برد که دو یگان "درو" و "متسادا" دست به آن میزدند، این دو یگان از یگانهای خارج از زندان بودند که اقدام به بازجویی از اسرا میکردند و تمام وسایل شخصی آنها را توقیف و رفتاری بسیار وحشیانه با اسرا داشتند، بگونهای که حتی مسئولان زندان هم از این دو یگان وحشت داشتند.
چند نفر نتوانستند، مقابل این شکنجهها تاب بیاورند؟
واقعیت امر این است که خیلی کم، چون اراده و مقاومت تنها سلاح ما اسرای فلسطینی بود و وحدت بین ما به اندازهای بود که در بسیاری از مواقع اراده دشمنان را در هم میشکست، اما تعداد انگشت شماری از اسرا بودند که در برابر فشارهای روحی و جسمی نتوانستند، ایستادگی و مقاومت کنند.
چه چیز در زندان به شما آرامش میداد؟
آنچه بیش از هر چیز در زندان مرا آزاد میداد، فکر فرزندانم بود که آنها بیکس و تنها به حال خود رها کرده بودم، اینکه چه میخورند و چه میپوشند و چه کسی مراقب آنهاست، به ویژه آنکه رژیم صهیونیستی خانوادهام را از دیدن من و خانوادهام منع کرده بودند؛ پس از آن وضعیت حاکم بر فلسطینیان و اختلافات موجود میان آنها مرا بسیار آزار میداد، در اینباره ساعتها با اسرای دیگر بحث میکردیم و به دنبال یافتن راهی برای پایان دادن به این شکافها و اختلافات بودیم تا به قضیه اصلی خود یعنی سرزمین فلسطین بپردازیم.
از وضعیت ملاقاتها و بازدیدها در زندان بگویید و اینکه چه موانعی برسر این ملاقاتها وجود داشت؟
صهیونیستها مرا از دیدن خانوادهام در طول مدت بازداشتم محروم کرده بودند، حتی همسرم، در طول مدت این ده سال تنها دوبار موفق به ملاقات با همسرم شدم، درباره فرزندانم نیز تنها اجازه داشتم با دو فرزندم ملاقات کنم که سناشان کمتر از 16 سال بود و آنها با مادر یکی از اسرا به دیدنم میآمدند.
واکنش همسرتان در قبال اسارت شما چه بود؟
همسرم یک روز پیش از من به مدت یک سال بازداشت شد، پس از یک سال نیز بار دیگر برای یک سال دیگر بازداشت شد، اما هنگامی که او را در اتاق بازجویی نزد من آوردند تا با تحت فشار گذاشتن او مرا وادار به اعتراف کنند، بسیار غمگین و ناراحت بود، اما راضی به رضای خدا بود.
با وجود تمام این مشکلات و آزارها و اذیتها که در معرض آن قرار دارید، چرا باز هم به مقاومت ادامه میدهید؟
چون میدانیم که مقاومت تنها راه بازگرداندن عزت و شرف و میهن ماست، به همین دلیل هر قدر هم که رژیم صهیونیستی ما را تحت فشار قرار دهد، باز نمیتواند ذرهای از مقاومت و ایستادگی ما بکاهد.
ماندگارترین خاطرات شما از دوران اسارت چیست؟
خاطرات ماندگار بسیارند، از جمله برادری حاکم بر زندان؛ در زندانهای رژیم صهیونیستی چنان جو برادری و اخوتی میان اسرا حاکم است که نمونهای برای آن نمیتوان یافت و همین برادری و دوستی بود که موجب میشد، در برابر رفتارها و شکنجههای وحشیانه جلادان صهیونیست مقاومت کنیم.
ممکن است، نمونهای از ایستادگی و صبر و مقاومت اسرای برای ما بگویید؟
نمونهها آنقدر زیادند که نمیتوان در اینجا از آنها یاد کرد، بگونهای که حتی زندانبانان صهیونیست را به تعجب و شگفتی وامیداشت و آنها از ما همیشه سوال میکردند که این همه صبر و مقاومت را از کجا آوردهاید و چگونه میتوانید با این شرایط سخت سالها در زندان بسربرید، ما هم در پاسخ میگفتیم، قرآن کریم.
آیا مواردی به یاد دارید که منجر به درگیری شما با زندانبانان صهیونیست شده باشد؟
درگیری ما با زندانبانان شکلی روزانه به خود گرفته بود، ما همواره سعی میکردیم، در برابر آنها دست و پا بسته عمل نکنیم، هنگامیکه آنها به مقدسات ما توهین میکردند، با آنها درگیر میشدیم یا هنگامیکه با سگهای خود میخواستند، فرزندان ما یا کودکان موجود در زندان را به وحشت بیاندازند، در برابر این اقدام آنها ایستادگی میکردیم.
چون میدانیم که مقاومت تنها راه بازگرداندن عزت و شرف و میهن ماست، به همین دلیل هر قدر هم که رژیم صهیونیستی ما را تحت فشار قرار دهد، باز نمیتواند ذرهای از مقاومت و ایستادگی ما بکاهد.
ماندگارترین خاطرات شما از دوران اسارت چیست؟
خاطرات ماندگار بسیارند، از جمله برادری حاکم بر زندان؛ در زندانهای رژیم صهیونیستی چنان جو برادری و اخوتی میان اسرا حاکم است که نمونهای برای آن نمیتوان یافت و همین برادری و دوستی بود که موجب میشد، در برابر رفتارها و شکنجههای وحشیانه جلادان صهیونیست مقاومت کنیم.
ممکن است، نمونهای از ایستادگی و صبر و مقاومت اسرای برای ما بگویید؟
نمونهها آنقدر زیادند که نمیتوان در اینجا از آنها یاد کرد، بگونهای که حتی زندانبانان صهیونیست را به تعجب و شگفتی وامیداشت و آنها از ما همیشه سوال میکردند که این همه صبر و مقاومت را از کجا آوردهاید و چگونه میتوانید با این شرایط سخت سالها در زندان بسربرید، ما هم در پاسخ میگفتیم، قرآن کریم.
آیا مواردی به یاد دارید که منجر به درگیری شما با زندانبانان صهیونیست شده باشد؟
درگیری ما با زندانبانان شکلی روزانه به خود گرفته بود، ما همواره سعی میکردیم، در برابر آنها دست و پا بسته عمل نکنیم، هنگامیکه آنها به مقدسات ما توهین میکردند، با آنها درگیر میشدیم یا هنگامیکه با سگهای خود میخواستند، فرزندان ما یا کودکان موجود در زندان را به وحشت بیاندازند، در برابر این اقدام آنها ایستادگی میکردیم.
به نظر شما رژیم صهیونیستی تا چه اندازه پروسه ایران هراسی را دنبال میکند و به اجرا میگذارد؟
به نظر من پروسه ایران هراسی فقط توسط اسرائیل دنبال نمیشود، بلکه این سیاستی است که توسط اتحادیه اروپا و شیطان بزرگ "آمریکا" دنبال میشود.
به نظر شما چه چیز بیش از همه رژیم صهیونیستی را به هراس میاندازد؟
اینکه به خدای متعال و آنچه در کتاب مقدسش آمده اعتقاد و باور داشته باشید.
آینده را چگونه میبینید؟
ان شاء الله که خیر است، به ویژه آنکه در سایه بهار عربی شاهد آزادی به معنای واقعی آن هستیم و بیشک حق بر باطل پیروز خواهد شد و باید به آینده خوش بین بود.
اینکه به خدای متعال و آنچه در کتاب مقدسش آمده اعتقاد و باور داشته باشید.
آینده را چگونه میبینید؟
ان شاء الله که خیر است، به ویژه آنکه در سایه بهار عربی شاهد آزادی به معنای واقعی آن هستیم و بیشک حق بر باطل پیروز خواهد شد و باید به آینده خوش بین بود.