کتابهای انقلاب و دفاع مقدس به چاپ های صدم می رسید و بسیاری از آنها بر روی پرده سینما و صفحه تلویزیون قابل رویت بود؛ این دقیقا یعنی همان شاه بیت آمریکایی ها در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم" تسخیر قلب و مغز انسان ها".

گروه فرهنگی مشرق- "دا" کتاب رکورد شکن دفاع مقدس، مجموعه خاطرات "سیده زهرا حسینی" از روزهای اشغال خرمشهر،که به کوشش"سیده اعظم حسینی" به چاپ رسید کتابی که دهها بار چاپ شد و هنوز در پشت ویترین بسیاری از کتابفروشی های مهم خیابان انقلاب تهران می توان از آن سراغ گرفت.
این کتاب همچنین در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ به طوری که فصل به فصل آن با صدای هنرپیشه های مشهور زن خوانده و پخش شد. کتاب تا دور ترین روستاهای استان خوزستان رفت و بسیاری از اهالی مشهور سینمای ایران آن را خواندند و درباره اش اظهار نظر کردند؛اما آیا همه این اتفاقات ناشی از یک حادثه بود؟ آیا تنها جذابیت های "دا باعث شد تا این کتاب این گونه مورد توجه قرار بگیرد؛ اهالی فرهنگ و هنر آنرا بخوانند و در این وسعت توزیع شده، و به چاپ های مکرر برسد؟ حتی رسانه ملی بدون اینکه پرداخت خاص نمایشی روی آن صورت گرفته باشد به صورت خام این کتاب را قابل عرضه تشخیص داده و ....


شاید هر کسی جز نگارنده این مطالب را می شنید ممکن بود این احتمال را بدهد که چنین فرضی؛ یعنی فرض اتفاق بودن یا جذابیت ذاتی اثر در موفق بودن توزیع و دیده شدن این اثر ژانر دفاع مقدس درست باشد؛ اما اجازه بدهید به دو دلیل این فرض را از اساس رد کنیم.
دلیل اول؛ شرایط کاری و جنس آن باعث شد تا چند سالی توفیق یار باشد و در همسایگی عزیزانی که در دفتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری مشغول فعالیت بودند حضور داشته باشیم. این سال ها سبب شد تا علاوه بر آشنایی قبلی با آثار تولیدی این دو دفتر از نزدیک با فعالان آن حشر و نشر داشته و بسیاری از آثار را از تنور در نیامده مزه مزه کنیم.باید به صراحت گفت که کم نیستند آثاری مانند کتاب ارزشمند "دا" که دارای جذابیت های دراماتیک همسطح یا در برخی موارد بیش از این کتاب هستند؛ آثاری که پیش و پس از "دا" منتشر شدند، اما هیچ یک تا به این حد مورد توجه قرار نگرفتند، اگر چه برخی از آنها مانند خاطرات "عزت شاهی" به همت برخی رسانه ها بیشتر مورد توجه بودند اما هیچ کدام در توفیق با "دا" قابل مقایسه نیست.
اما دلیل دوم و دلیل اصلی مربوط به زمانی می شود که جرقه های دیده شدن کتاب "دا" زده می شد، باز هم از خوش اقبالی نگارنده در محل درست و زمان درست برای مشاهده این رخداد کم نظیر فرهنگی حضور داشت. یعنی جایی که یک انگیزه شخصی و قوی باعث شد تا یکی از فعالان فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی کاری کارستان انجام دهد و یک اثر را جاودانه نماید.
چند سال پیش و همزمان با انتشار اولین چاپ کتاب دا توسط انتشارات سوره وابسته به حوزه هنری، حبیب احمدزاده که خود نویسنده بنامی در زمینه دفاع مقدس است و برخی از داستان های او به زبان انگلیسی نیز تر جمه شده، احمد زاده با ظرافت خاصی این کتاب را انتخاب کرد و با پیگیری های شخصی خود به کمک دوستانی که در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس داشت کتاب را برای بسیاری از فعالان سینمایی، اعم از نویسنده، بازیگر و کارگردان ارسال کرد.
احمد زاده باز هم توانست تا از طریق برخی دوستان با جذب بودجه ای اندک تعداد محدودی از کتاب ها را برای معلمان استان خوزستان آماده و بین آنها توزیع کند؛ و همه این ها جرقه هایی بود که اندک اندک کتاب در میان اهالی فرهنگ و هنر و در نهایت مردم عادی شناخته شود. برخی از هنرپیشه ها کتاب را خواندند و درباره آن اظهار نظر کردند،احمد زاده باز هم شخصا در انتشار این نظرات می کوشید و از هر طریق موجود یک گردان تبلیغاتی یک نفره را که البته پیاده نظامی هم داشت رهبری می کرد، ماجرا مفصل تر از این حرف ها است و امیدواریم که زمانی مجالی برای روایت کل داستان فراهم شود که چگونه ناگهان ده تا ده تا چاپ های این کتاب به فروش می رفت و "دا" به یک باره از تمامی کتابهای منتشر شده هم عصرش با سرعت نور پیشی گرفت.
***

حبیب احمدزاده؛نویسنده دفاع مقدس و کسی که نقش محوری در توزیع و تبلیغ کتاب "دا" داشت

سخن گفت آنهم این قدر اندک درباره تلاش هایی که موجب ماندگاری کتاب "دا" در ادبیات دفاع مقدس آن هم با این نفوذ مردمی شد قطعا ظلم به کسانی است که در این زمینه عرق ریختند. اما تا همین جا کافی است که یک جمله را با صراحت بگوییم؛ جنگ فرهنگی، جنگ نرم، دیپلماسی عمومی و هزار و یک واژه دهن پرکن دیگر که این روز ها تبدیل به روش هایی برای کسب درآمد و آبرو برای برخی شده است مصداق اتم و اخص اش همین اتفاقی است که در سکوت و گمنامی توسط فردی مانند حبیب احمدزاده و دوستانش رخ داد.
اگر حبیب تکثیر می شد، اگر مدیران فرهنگی کشور اندکی می فهمیدند که این رخداد یعنی چه و اینکه یک اقبال عمومی به یک اثر ارزنده دفاع مقدس صورت بگیرد اشاره به چه ظرفیت ها و امکاناتی دارد و چه تاثیری در حوزه امنیت ملی خواهد گذاشت،امروز به جای برگزاری هزاران جشنواره و همایش ملی و تبلیغاتی شاهد صف های طولانی مقابل کتابفروشی ها بودیم. کتابهای انقلاب و دفاع مقدس به چاپ های صدم می رسید و بسیاری از آنها بر روی پرده سینما و صفحه تلویزیون قابل رویت بود؛ این دقیقا یعنی همان شاه بیت آمریکایی ها در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم" تسخیر قلب و مغز انسان ها".
به عبارت دقیق تر باید گفت؛ جنگ نرم یعنی توزیع کتاب "دا"!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • معنوی ۱۶:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۲
    0 0
    نه عزیز دوست داری حرف نو بزنی قورباغه می پزی به جای تحلیل. کی گفت جنگ نرم یعتی دا. دا یک نحمیلی و توفیق اجباری هست. مثل جنگ برو این نحلیل کن. برو ببین مخاطب نوجوان داشت یا نه / تو مردمی که فرهنگ شفاهی و بصری دارند کدوم نادانی میگه چنگ نرم یعنی دا
  • ۱۸:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۴
    0 0
    دوست عزیز تحلیلگر/ اگر یه کمی دقت داشتی در خوندن مطلب هیچ وقت اشتباه به این بزرگی نمی کردی/ نگفت جنگ نرم یعنی دا،گفت یعنی توزیع دا. بین این ها زمین تا آسمون فاصله است؛ با این وضع که تو قورباغه رو خوردی جای طبخش.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس