کد خبر 890259
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۲
بی خانمان ها در استرالیا

اگر خط فقر 2/50 دلار در هر روز تعریف شود، به این معناست که بیش از نیمی از جمعیت جهان زیر خط فقر زندگی می کنند.

به گزارش مشرق، آمار و ارقام مربوط به فقر و بی خانمانی، همواره کمتر از میزان واقعی آن اعلام می شود. دروغ شنیع نسل ما این است که فقر  در سراسرجهان درحال کاهش یافتن است. در حالی که به واقع فقر رو به افزایش دارد، تلاش های همه جانبه ای برای سرپوش گذاشتن روی آن درجریان است.

  فقر- نسبی یا قطعی- در استرالیا روبه افزایش دارد و ظرف دو دهه، بیشتر از نیمی از جمعیت استرالیا از آن متاثر خواهند شد. در سطح جهانی نیز از هر 10 نفر 9 نفر تحت تاثیر فقر قرار خواهند گرفت.

بیشتر بخوانید:

از خانواده‌های تک والدی تا خانواده‌های تک نفره/«خانواده» در دنیای مدرن چه تعریفی دارد؟ + آمار

بی خانمانی نیز درسطح جهانی، ازجمله دراینجا دراسترالیا، کمتر از میزان واقعی آن گزارش می شود. تبلیغات شرم آوری در جریان است که از ما می خواهد باور کنیم که اکثریت فقرای جهان در حال  بیرون کشیده شدن از ورطه فقر هستند و در نسل های آینده فقر مطلق بسیار کمتر خواهد بود. بیش از نیمی از  جمعیت جهان روزانه با کمتر از 50/2 دلار گذران زندگی می کنند. یک میلیارد انسان نیز توانایی خواندن و نوشتن ندارند.
تعاریفی که از فقر مفرط به ما قالب می شود مرتبا بازتعریف شده و وضعیت را به گونه ای به تصویر می کشند که نشان از گرایش به کاهش فقر می دهند. تعریف خط فقر بین المللی بر عهده بانک جهانی است. درسال 2015 خط فقر بر اساس دستمزد کسی تعریف شد که با روزانه 1/90 دلار یا کمتر زندگی می کند. انگار اگر کسی بگوید با 3 یا 5 دلار در روز زندگی می کند، چنین معنایی از آن به دست می آید که وی در فقر زندگی نمی کند.
معمولا ما را چنین تشویق می کنند که خط فقر را با معیارهای دیگری جز پول اندازه گیری کنیم و تبلیغات کاری می کنند تا  اندازه گیری ها بر اساس میزان مصرف کالری را در تعیین سطوح فقر مفرط بپذیریم. میلیون ها نفر در فقر زندگی می کنند، ده ها میلیون به عنوان آواره از خانه و کاشانه شان می گریزند، با این حال اکثریتی از سایر انسان ها نیز در زندگی هایی که کیفیت آنها همواره رو به کاهش دارد گذران عمر می کنند و به ورطه فلاکت انسانی، کار شاق و رنج بیشتر رانده می شوند. با این حال  کسانی در جامعه از جمله در میان دانشگاهیان و دیگران وجود دارند که می گویند فقر اقتصادی آنها معیار کاملی نیست. به همین دلیل است که از ما می خواهند خریدار این روایت شویم که این جهان، آنچنان که واقعیت آن نشان می دهد ترسناک و مهیب نیست.
اگر خط فقر 2/50 دلار در هر روز تعریف شود، به این معناست که بیش از نیمی از جمعیت جهان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر خط فقر را 10 دلار در هر روز تعریف کنیم، از هر 10 نفر از جمعیت جهان بیش از 7 نفر زیر خط فقر زندگی می کنند.
از هر 10 نفر 9 نفر تحت تاثیر فقر نسبی یا فقر مطلق قرار دارند و هر چند که میانگین دستمردها درحال افزایش است، شکاف بین اکثریت و آن درصد بسیار اندک از بشریت که در راس هرم قرار دارند، هر چه می گذرد بیشتر تعمیق پیدا می کند.
اصولا اگر فقر رو به کاهش داشت، در این صورت نرخ های خودکشی در جهان نیز رو به تنزل می داشت. در حالی که آمار خودکشی درسطح جهان رو به افزایش دارد. تا آنجا که به طور میانگین تعداد کسانی که دست به خودکشی می زنند، از مجموع مرگ و میرهای ناشی از جنگ ها، ناآرامی های مدنی، آدمکشی ها، سوانح رانندگی بیشتر است. به طور میانگین  رسما یک میلیون انسان درهر سال خودکشی می کنند. ارتباط مهمی بین روایت فقر و آمار خودکشی وجود دارد.
از نظر تاریخی  و در تاریخ معاصر، اکثریت انسان ها زندگی سطح پایینی داشته اند در حالی که عده اندکی از انسان ها که همان نخبگان باشند، از شرایط زندگی همراه با یک انباشت ثروت به شدت افراطی بهره مندند که هر چه می گذرد بیشتر نیز می شود. همین انباشت ثروت است که پشتیبان این شیوه زندگی آنان است. امروزه فقر مفرط، فقر مطلق و فقر نسبی بیشتر از همیشه مشهود است. این تجربه ای است که هر چه می گذرد، حتی در  اکثر کشورهای مرفه، بیشتر غیرقابل اجتناب می شود.
گفته می شد که صنعتی کردن و پیشرفت های تکنولوژیک سهم انسان ها را از ثروت افزایش می دهد، بهداشت و درمانی همگانی را بهبود می بخشد و امید به زندگی را بیشتر می کند. اما اگر چنین است پس چرا از هر 10 نفری که روی این سیاره حضور دارند 7 نفر گرفتار فقر هستند و با کمتر از 10 دلار در روز سر می کنند؟ چرا بیش از نیمی از جمعیت جهان با کمتر از 2/50 دلار یا کمتر درهر روز گذران زندگی می کنند؟ چرا میلیاردها انسان قادر به خواندن و نوشتن نیستند؟
کاهش نرخ های فقر به دلیل دستکاری در آمار و ارقام، محاسبات و گزاره هاست. این کار در خدمت منافع پژوهشگران و سیاست سازان خودستا و کورذهنی  است  که فقر را حتی با اینکه چهره در چهره آن هستند انکار می کنند. این پژوهشگران و سیاست سازان  درخدمت بروکرات ها و دولت هایی قرار دارند که نیروهایی که فقر مفرط، مطلق و نسبی را خلق کرده اند مدیریت آنها را در دست دارند.
برابری هدفی بسیار دور دست و دست نایافتنی است و تنها در لغت نامه های حقوق بشر و عدالت اجتماعی وجود دارد. با سرباز زدن از پرداختن افشاگرانه به فقر، حداقل حقوق تحت عنوان حقوق بشر به ما قالب می شود، الزامات رنگارنگ برای برخورداری از معاشی حداقلی، به عنوان یک زندگی نصفه و نیمه به ما فروخته می شود و توصیف هایی از سطوح رضایت درمیان فقیرترین ها به عنوان شادکامی به ما قالب می شود. چیزی به نام مبارزه با فقر هیچ گاه وجود نداشته، بلکه تنها یک فریب جمعی وجود داشته است.
با وجود آنکه اکثریت بشریت در فقر زندگی می کنند،  به نسبت رسانه های جهانی گزارش های بسیار ناچیزی درمورد فقر ارائه می کنند و در عوض  گزارش های مثبت مسخره ای را از عمق ورطه یاس، محرومیت و کار شاق به مخاطبانشان عرضه می کنند. در بازگویی حقایق مربوط به  شدت فقر جهانی، هیچ تمایل خاصی مشاهده نمی شود.
ما مسئولیت داریم از این واقعیت های مخوف به طور روزمره گزارش هایی ارائه دهیم تا مطمئن شویم که همه از واقعیت ماجرا باخبرند. وقتی چنین نمی کنیم پس یعنی ما تبعیض قائل می شویم و عده زیادی از واقعیت ها بی خبر می مانند. این نوعی سانسور از طریق از قلم انداختن موضوع است. تنها با گفتن واقعیت های مخوف است که ما می توانیم امیدوار باشیم که عامل ایجاد تغییری مثبت  هستیم.
تصور کنید اگر شما مجبور بودید روزانه فقط با یک دلارزندگی کنید چه می کردید. اکثر انسان ها با کمتر از یک دلار در روز زندگی می کنند و تا وقتی که بتوانند این کمتر از یک دلار در روز را درآورند زنده می مانند.
بانک جهانی می گوید که در سال 1980 نزدیک 50 درصد از جمعیت جهان در فقر مطلق زندگی می کرده اند و در سال 2010 فقر مطلق به 15 درصد و تا سال 2015 به 11 درصد کاهش یافته است. تنها چیزی که می توان گفت این است که  این حرف ها جز دروغ شرم آور نیست. در این آمار متغیری شصت سنتی در روز برای گول زدن ما و خیانت به میلیاردها انسان مورد استفاده قرار گرفته است، برای هموار کردن راه آز و طمع و راحتی خیال تملق گویان، آزمندان، دانشگاهیان، کلاس های حراف، بروکرات ها، سیاست سازان و دولت ها.
گفته می شود که هیچ دروغی تا ابد به قوت خود باقی نمی ماند، اما این دروغ ها چنین نیستند، مگر آنکه برای به چالش کشیدن فریب و سیاست هایی که دروغ می فروشند، انسان ها به اندازه کافی به پا خیزند. بیشتر این دروغ های  نسل امروزی، دست کم تا چند نسل زنده می مانند.


نویسنده: جری جرجیتوس (Gerry Georgatos) استاد دانشگاه استرالیایی و فعال حقوق بشر

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس