
الف) درآمد
بيداري اسلامي در جهان عرب در آستانه يکسالگي و شناسنامهدار شدن است. به اعتقاد نگارنده، تحولات عميق و گسترده يک سال گذشته در خاورميانه عربي و شمال آفريقا که در سايه بيداري اسلامي به وقوع پيوست، هر روز بيشتر از روز پيش، قائمه يک «نهضت اسلامي» را آشکار ميسازد.
با وجود انکارهاي اوليه و اظهارات محافظهکارانه، برخي از چهرههاي سياسي، اسلامي در اين قيامها از يکسو تحول دروني ايجادشده در مردم خويش را باور نداشتند و از سوي ديگر، مرعوب و نگران برخورد خشمگينانه و سرکوبگرانه قدرتهاي غربي بودند. مردم اين کشورها نشان دادند که در بيان مطالبات خويش و عملي شدن آنها مصمم هستند. شناسنامه در حال صدور براي «نهضت اسلامي» دربردارنده مشخصات ذيل است:
1- اولين مشخصه در شکلگيري اين نهضت، حضور فراگير مردم از قشرهاي مختلف اجتماعي بود. در اين ميان، نقشآفريني ممتاز زنان و جوانان در جهان عرب، بيسابقه است. همه در خيابانها بودند؛ بدون سلاح اما مصمم و متحد. مطالبه آنان صريح بود؛ «اسقاط النظام» از نظم حاکم به تنگ آمده بودند. آنقدر آمدند و بر شعار خويش اصرار ورزيدند که حکومت را توان مقابله نماند و فروپاشي آغاز شد.
2- دومين مؤلفه در شناسنامه «نهضت اسلامي»، ايستادگي مردم براي شکلگيري نظام جديد مردمسالاري است که از آرا و نظرات مستقيم مردم به دست آيد. انتخابات آزادي که از تأثيرگذاري و دخالت عوامل و سياستهاي بيگانگان مصون باشد.
امروز تونس و مصر حوزههاي رأيگيري خويش را براي ورود به پروسه تغييرات ساختاري در کشور خويش، برپا کردهاند و در فردايي نزديک، يمن و بحرين با درهم شکستن آخرين مقاومتهاي حکمرانان مستبد خويش، پاي در اين عرصه ميگذارند و جامعه خويش را از چنبره حکومتهاي خودکامه و وابسته به قدرتهاي سلطهجو نجات ميدهند.
مطمئنا در نظامهاي سياسي آينده منطقه، جايي براي پادشاهان و حکومتهاي موروثي نخواهد بود و خداوند به درستي فرمود: «ان الملوک اذا دخلوا قريتا افسدواها» اگرچه کساني در منطقه، سوداي تشکيل اتحاديه حکومتهاي پادشاهي را در سر ميپرورانند.
پادشاهي سعودي، پادشاهي اردن و پادشاهي مراکش هماينک در معرض جدي بيداري اسلامي و مطالبات بحق مردم اين کشورها براي مشارکت در سرنوشت خويش هستند. با پيروزي مردم يمن، آتش خشم مردم اين مناطق زبانه خواهد کشيد. خلاصه کلام آنکه شکلگيري نظامهاي مردمسالار در بخشي از جهان عرب، تأثيرات جدي خود را در ديگر جوامع عربي خواهد گذاشت.
3- سومين و اصليترين شناسه شناسنامه در حال صدور «نهضت اسلامي»، خاستگاه، هويت و سمت و سوي اين نهضت است. اگرچه با اندکي مداقه در شعارها و مطالبات مردم از همان روزهاي نخست تظاهرات ميليوني، اين مؤلفه از نهضت اسلامي قابل شناسايي بود اما ضرورت مستندسازي و بيان نظرات صريح مردم در قالب يک رفراندوم، ايجاب ميکرد که منتظر انتخابات و صندوقهاي رأي باشيم. ناظران سياسي و محافل منطقهاي و بينالمللي با مشاهده نتيجه انتخابات خير تونس و مصر، اذعان کردند که «اسلامخواهي» قلب مطالبات «نهضت اسلامي» در کشورهاي عربي است.
ب) قلمروي تأثير نهضت اسلامي
از ويژگيهاي مهم بيداري اسلامي، تأثيرگذاري آن در محيطهاي مناسب و مساعد براي بروز اين تحولات است. اين محيطهاي مناسب را ميتوان به شرح ذيل دستهبندي کرد:
1- تکميل حلقههاي بيداري در کشورهاي عربي
مشترکات ديني، فرهنگي، زباني از يکسو و مشابهتهاي شيوههاي حکومتي در بسياري از کشورهاي عربي از سوي ديگر، شرايطي را به وجود آورده که بايد از اين حوزه به عنوان اولين حوزه نفوذ و تأثيرگذاري تحولات آغاز شده در تونس و مصر نام برد. سرسپردگي و تبعيت بيچون و چراي کشورهاي عربي - غير از چند استثنا - از سياستهاي منطقهاي و جهاني آمريکا، موجب اشتراک در مطالبات مردم اين کشورها نيز شده است.
به همين دليل است که حادثه به ظاهر کوچک خودسوزي يک فرد در تونس به پديدهاي مشابه در مصر و سپس دومينوي اعتراضات مردمي در بيشتر کشورهاي عربي منجر ميشود. حکام کنوني در جهان عرب به خوبي دريافتند که قادر به ادامه حکومت بدون حضور و مشارکت مردم نيستند.
لذا در دومين سال نهضت اسلامي، شاهد شکلگيري قطب جديدي از کشورهاي عربي خواهيم بود که داراي مواضع نزديک به هم در موضوعات مهم منطقهاي و بينالمللي خواهند بود. مهمترين موضوعي که تحتتأثير شرايط جديد، دچار تحولي بنيادين خواهد شد، مساله فلسطين و برخورد با رژيم صهيونيستي خواهد بود.
2- آفريقاي غيرعربي
بيش از 40 کشور آفريقايي غيرعرب در اين قاره قرار دارند که کمربند تحولات اخير از شمال غرب، شمال و شمال شرق آن را احاطه کرده است. اگرچه مبارزات استقلالطلبانه و ضدنژادپرستي ملتهاي آفريقايي به دوران استعمار مستقيم کشورهاي غربي در اين قاره پايان داد و غير از مناطق و جزاير کوچکي در اقيانوسها، مردم آفريقا مالکيت و حاکميت سرزمينهايشان را بازپس گرفتند اما آفريقا طي دهههاي بعد از استقلال نيز از مشکلات ساختاري و نيز دخالت خارجي رنج بردهاند.
نخست آنکه در برخي از کشورهاي آفريقايي حکمراناني وجود دارند که يا به دليل خودکامگي و استبداد رأي يا سرسپردگي به قدرتهاي خارجي، حکومت مادامالعمر يا موروثي را براي خويش طراحي کردهاند. ديگر آنکه رقابتهاي انگليس و فرانسه، دو استعمارگر قديمي اين قاره، هنوز براي استثمار حوزههاي انگلوساکسوني و فرانکوفوني در آفريقا با اعمال نفوذ و تأثيرگذاري بر تصميمهاي حکومتهايشان، ادامه دارد.
مشکل ديگر آفريقا آن است که در ادامه چپاول معادن و سرمايههاي ملي آفريقا توسط کشورهاي اروپايي با اکتشاف نفت و گاز در سراسر اين قاره، کمپانيهاي آمريکايي با تحميل قراردادهاي استعماري درصدد انحصاري کردن امتياز بهرهبرداري از آن و داشتن برگ برنده براي فشار به رقباي خويش در آسيا به ويژه چين هستند و بالاخره جنگهاي داخلي که عمدتا ريشههاي خارجي دارند، همچنين فقر و بيماري، شرايط را براي تحولاتي بنيادين، اين بار از داخل فراهم کرده است.
زنگ خطر براي حکومتهاي مستبد و وابسته در آفريقا به صدا درآمده است، وجه شاخص مردمسالاري که در نهضت اسلامي حوزه عربي ازجمله در آفريقا روز به روز آشکارتر ميشود، محرکي قوي و الهامبخش براي همسايگان خواهد بود و ما در آيندهاي نهچندان دور، شاهد تحولاتي اساسي در سازوکارهاي حکومتي در آفريقا خواهيم بود.
3- جهان اسلام
در کشورهاي اسلامي طي دهههاي اخير تحولاتي متفاوت به موازات يکديگر رخ داده است:
3-1: رشد آگاهي و ميل به بازگشت به خويش
در سايه الهامبخشي انقلاب اسلامي و نشر انديشههاي بيدارگرانه امام خميني(ره) جهان شاهد رجعت آموزههاي اسلامي به ميان اقشار مختلف جوامع مسلمان در کشورهاي مختلف شد. در اين بازشناسي، مفاهيم و مباحثي از اسلام که بيشتر جنبههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي داشتند و مغفول مانده بودند، در کتابها و جلسهها مورد کنکاش قرار ميگرفتند. جوانان در کشورهاي اسلامي در اين رجوع به مفاهيم انقلابي، احساس هويت و غرور ميکردند.
ملتهاي مسلمان به اين باور رسيدند که بازگشت به خويشتن، استقلال فکري و سياسي را برايشان به ارمغان ميآورد. نگارنده اين سطور که حدود 30 سال بعد از انقلاب در حوزه روابط خارجي اعم از مجلس و دستگاه ديپلماسي کشور حضور داشته، نکات و خاطرات فراواني در اين تغيير و تحول دروني در جوامع اسلامي دارد که در محدوده اين نوشتار از مجموعه مکتوب همشهري ديپلماتيک نميگنجد.
نکته مهم آن است که بيداري اسلامي اخير و متعاقب آن، قيام عظيم مردمي در برپايي نظامهاي جديد حکومتي، آن هم در حساسترين و استراتژيکترين منطقه از جهان اسلام، شتابي جدي در حرکت ديگر ملل مسلمان بهويژه در آسيا را موجب خواهد شد.
3-2: تحولات در حوزه دولتها و حکومتها در کشورهاي اسلامي
به موازات موج آگاهي و تحولاتي که در عمق جان ملتهاي مسلمان در دهههاي اخير ايجاد شده، شاهد حرکتي معکوس و سدکننده در حوزه دولتها هستيم. حکام خودکامه و نوعا وابسته به قدرتهاي سلطهجو، اسلامخواهي ملتها را که اصليترين مطالبه آنان مشارکت در تعيين سرنوشت خود و استقرار نظامي عادلانه در کشورشان است را مانعي جدي در مقابل اميال خود ديده و لذا تقويت پايههاي استبداد، محدودسازي هرچه بيشتر و بالاخره سرکوب هر صدا و حرکت مخالف را در دستور جدي کار خود قرار دادند.
مجوز لازم براي تقويت هر چه بيشتر پايههاي ديکتاتوري در ازاي امتيازاتي که ميدادند، از اربابان غربي گرفته ميشد. در چنين شرايطي، تعارض و تضاد بين ملتها و دولتهايشان هر روز بيشتر شد و هماينک در بخشهايي از جهان اسلام، تنها جرقهاي موجب انفجاري عظيم خواهد شد.
کساني که در فکر تشکيل اتحاديه پادشاهي در منطقه هستند يا حکمرانان خشن و سرکوبگر، چنانچه از نهضت اسلامي در منطقه، عبرت نگيرند، دير يا زود با سونامي اجتماعي مواجه خواهند شد. شرح اقدامات موردي يا گروهي اين دسته از کشورها در برخورد با مردم خود يا جلوگيري از الهامبخشي انقلاب اسلامي، نيازمند نگارش دهها جلد کتاب است.
3-3: سازمان کنفرانس اسلامي و ديگر موسسههاي بينالدول اسلامي
تأثيرزدايي از سازمانها متعلق به کشورهاي اسلامي و بيخاصيت کردن آنها از ديگر تحولاتي بود که طي دهههاي پس از تأسيس آنها در دستور کار حکومتهاي کشورهاي اسلامي قرار داشت. سازمان کنفرانس اسلامي که وارد پنجمين دهه از تأسيس خود شده، در پي آتش زدن مسجد الاقصي و با هدف آزادي فلسطين تشکيل شد. متأسفانه وابستگي بسياري از اين دولتها و سازشکاري آنان در مقابل رژيم صهيونيستي و حاميان غربي آن بهويژه انگليس و آمريکا موجب شد که فلسطين همواره قرباني مطامع آنان شود.
در 20 سال گذشته، همه رزمندگان فلسطيني را که در سازمان آزاديبخش متمرکز شدند، به پاي ميز مذاکرات سازش کشاندند و با گرفتن تعهدات همهجانبه در توقف هرگونه مبارزه حقطلبانه، هيچ امتيازي به آنان ندادند. وارثان ياسر عرفات که خود قرباني همين مسير سازش ننگين شد، در ماههاي اخير به چشم خويش ديدند که چگونه تشويقکنندگان آنان به مذاکره و سازش، حتي حاضر نشدند بر تشکيل دولت فلسطين در بخش کوچکي از سرزمين فلسطين مهر تاييد بزنند.
کميته قدس، سازمان همکاري اسلامي و موسسههاي وابسته به آن که همگي در چنگ دولت عربستان محبوس شدهاند، از کمترين خاصيتي براي احقاق حقوق مسلمانان و نفي اسلامهراسي غرب برخوردار نيستند. معتقدم که شکلگيري نظامهاي جديد در مناطق تحت تأثير نهضت اسلامي اخير، روح تازهاي در اين سازمانها پديدار خواهد ساخت.
4- اروپا و آمريکا
شرايط سياسي، اقتصادي، اجتماعي و امنيتي غرب در يک دهه گذشته به شدت دستخوش تغيير و تحول شده است. اين تحولات را در سه حوزه سياست خارجي، مناسبات داخلي و همچنين روابط بين اروپا و آمريکا ميتوان دستهبندي کرد:
4-1: تحولات در حوزه سياست خارجي
تمام سياستها و اقدامهاي آمريکا و غرب طي ده سال گذشته در حوزه روابط خارجي، تنها به افزايش انزجار در افکار عمومي مردم جهان و افول قدر قدرتي ادعايي غرب، منجر شده است. باراک اوباما در نخستين سخنرانياش در مراسم تحليف خود به عنوان رئيسجمهور ميگويد: «ما بايد اعتماد به آمريکا را هم در ميان مردم آمريکا و هم در سياست خارجي و روابط با ديگر کشورها بازسازي کنيم.» اين جملات، اعتراف صريحي است به اينکه در آمريکا و جهان، اعتمادي به سياستهاي آمريکا وجود ندارد.
چگونگي تحولات در مناطق مختلف جهان بهويژه در حوزههايي که دخالت مستقيم آمريکا و غرب وجود دارد، ازجمله در عراق و افغانستان، شمال آفريقا و خاورميانه، نشانگر افزايش بياعتمادي همراه با اعتراض و عصيان در اين مناطق است. استيصال در مديريت سياست خارجي آمريکا طي شش دهه گذشته، هرگز تا اين حد نبوده است.
4-2: تحولات در حوزه سياست داخلي آمريکا و مناسبات با مردم
همانگونه که در محور قبلي بيان شد، شعار اوباما بازسازي اعتماد مردم آمريکا بود. اينکه آيا اوباما در تحقق اين شعار موفق بوده يا نه را بايد در ميزان مشارکت و رأي به اوباما مشاهده کرد (اگرچه در سيستم انتخاباتي آمريکا، رأي مستقيم مردم به رئيسجمهور وجود ندارد) البته پيش از آن ميتوان با نگاهي گذرا به آنچه در هفتهها و ماههاي اخير در خيابانهاي شهرهاي آمريکا ميگذرد، تا حدود زيادي پاسخ سوال مطرح شده را دريافت.
امروز اعتراضها به بحران اقتصادي در غرب با منطقي مطرح ميشود که در صورت جدي شدن، اساس مناسبات و نظامهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي غرب را درهم خواهد کوبيد. جورج سوروس، سرمايهدار بزرگ آمريکايي و شبکه مافيايي او که به اذعان ماهاتير محمد در بحران پولي جنوب شرق آسيا در دهه 1990 نقش داشتند، وقتي ده سال بعد با بحران مشابهي در آمريکا و سپس دنياي سرمايهداري مواجه ميشود، ميگويد: «ما با نظامات جاري جيبهايمان را پر کرديم. اين نظامات ديگر جواب نميدهد. اکنون ديگران که در فکر پر کردن جيبهايشان هستند، بايد سازوکارهاي جديدي تعريف کنند.» واقعيت اين است که امروز اعتراض خشمگينانه مردم در پاسخ به همين سياست پر شدن جيب اقليت يک درصدي اشراف در نظام سرمايهداري غرب، شکل گرفته است.
4-3: تعارض و تضاد منافع در بلوک غرب
امروز در ميان مردم اروپا اين سوال مطرح است که چرا بايد صورتحسابهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي آمريکا در مناطق مختلف جهان، توسط اروپاييان پرداخت شود، در حالي که سهم آنان در تصميمسازيهاي منطقهاي و جهاني و مديريت بحرانها روز به روز کمتر ميشود و چرا بايد سربازان ايتاليايي، فرانسوي، سوئدي، لهستاني و ديگر کشورهاي اروپا، تحت فرماندهي آمريکا به مناطق بحرانهاي خويشساخته اعزام و کشته شوند، تنها به دليل تعهد نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا در حفظ کيان غيرمشروع صهيونيسم، رهبران اروپايي بايد از جنايتهاي اين رژيم در منطقه، چشم و گوش بسته حمايت کنند.
عملکرد فدرال رزروبانک آمريکا در جايگاه بانک مرکزي جهان و گره زدن مناسبات پولي بانکي و تجاري جهان به دلار آمريکا، حوزههايي است که به ويژه در يک دهه گذشته، تضادهاي دروني غرب را آشکار ميکند. اين شرايط ملتهب، آمادگي انفجار با هر بهانه و رخداد کوچکي را دارد. در اين ميان اروپا به دليل همسايگي و نزديکي با تحولات منبعث از نهضت اسلامي به ويژه در شمال آفريقا به شکل ديگري نيز در قلمروي تأثير اين تحولات قرار دارد.
حضور دهها ميليون شهروند و مهاجر مسلمان مقيم کشورهاي اروپايي از بلغارستان تا انگلستان و تحقيرها و محدوديتهايي که به ويژه طي يک دهه گذشته با آن مواجه بودهاند، اذيت و آزار فرزندانشان در مدارس و دانشگاهها و استثمار آنان در اردوگاهها و محيطهاي کار، زمينه اعتراض و عصيان را در ميان آنان رواج داده است. قيام ملتهاي مسلمان در کشورهاي منطقه، آثار وضعي خود را بر اين بخش قابل توجه از ساکنان اروپا خواهد گذاشت. اگرچه دولتهاي اروپايي هماينک با چالش جدي مردم کشورهايشان به دليل بحران اقتصادي مواجهاند.
ج ) چشماندازها
آيندهپژوهي در نهضت اسلامي اخير از اهميت بالايي برخوردار است. اينکه انرژي آزادشده ناشي از بيداري اسلامي تا چه ميزان ميتواند به طراحي و تحقق نظامهاي جديد همت گمارد، حرکت اسلامي خويشتن را ارزيابي و نقد کند، آسيبشناسي منطقي در آن صورت پذيرد، فرصتها و تهديدهاي پيشروي آن مورد مداقه قرار گيرد و بالاخره مانيفست جامعي که دربردارنده همه اقدامهاي انجام شده براي پيروزي نهضت و همه اقدامهاي بايسته و ضروري آتي باشد، نسبت منطقي انقلاب عظيم اسلامي در ايران با اين تحولات و مهمتر تکاليف و رسالتي که انقلاب اسلامي و ملت ايران و بهويژه نخبگان و انديشمندان متعهد کشورمان در قبال نهضت اسلامي دارند، ازجمله سرفصلهاي مهمي هستند که پرداختن به آنها، حياتي است.
واقعيت آن است که حوزههاي مختلف در کشور تنها پس از جدي انگاشتن رهبري انقلاب، به فکر شناسايي دقيق و شناساندن تحولات عظيم اسلامي منطقه افتادند. بيانات مقام معظم رهبري در کنفرانس بزرگ بيداري اسلامي در تهران هم پاسخگوي چرايي حرکت اين سونامي اجتماعي در بخش مهمي از جهان اسلام است و هم ضمن تبيين چگونگي تحقق آن، تصوير روشني از ضرورت آيندهپژوهي در اين نهضت را ارائه ميدهد.
مردم مسلمان کشورهاي عربي به پيام «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما با انفسهم» لبيک گفتند، اينک نوبت نقشآفريني کساني است که با اراده مردم در اسقاط نظام پيشين مسووليت بنيان نظم نوين بر اساس اعتقادهاي مردم خويش را دارند. به اعتقاد نگارنده، چشمانداز تا دوردستها روشن است و اين هنوز اول سحر است.
منبع: همشهري ديپلماتيک، شماره 54