مشرق--"در مسئولیت های اجتماعی هم ما شایسته سالاری را اصل می دانیم."
کم نیستند طرفداران رئیس جمهوری که این روز ها از تغییر یافتن شعارهای محمود احمدی نژاد نسبت به دوره نهم و سال 84، گلایه می کنند؛ اما جمله ای که در ابتدای این نوشته آمد نه مربوط به شعارهای انتخاباتی نهم که مربوط به پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در سال 88 است.
شایسته سالاری نه تنها شعار احمدی نژاد، که نقطه تفاوتی بود که وی میان دولت مورد نظرش با دولت های گذشته بر آن تاکید می گرد؛ تا جایی که عموم رای دهندگان به او انتظار داشتند تا شایسته ترین دولت ممکن را در راس امور در سال های میانی دهه هشتاد ببینند. اتفاقی که اولین دسته ای که از آن نا امید شدند، نخبگان دانشگاهی بودند.
این دسته نخبگان آنهایی بودند که به عنوان اتاق فکر در انتخاب وزرا به کار گرفته شدند، و بعد از آنکه نتوانستند انتخاب های صورت گرفته را توجیه کنند، خود را با این استدلال که هر رئیس جمهوری با تیمی کار خواهد کرد که با آن راحت تر ارتباط برقرار می کند سکوت پیشه کردند، کنار نشستند و امیدوار در انتظار ماندند.
با این مقدمه است که می توان انتصاب جدید محمود احمدی نژاد، ریاست جمهوری را در انتخاب مهدی خورشیدی به عنوان رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی نقطه عطفی دانست؛ اگر چه این انتصاب به شورایی نسبت داده می شود که در راس یکی از مهمترین سازمان های نظارتی صنعتی قرار دارد، اما کیست که نداند این اتفاق بدون موافقت بالاترین مقام اجرایی کشور ممکن نبود.
نقطه عطف نه از آن جهت که این مسوولیت تاثیر مستقیم در آینده سیاسی کشور خواهد داشت- اگر چه یکی از مهم ترین گلوگاه های اقتصادی و صنعتی کشور است- که از آن سو که این انتخاب نوع نگرش را به شایسته سالاری در دولت دهم روشن خواهد کرد.
کم نیستند طرفداران رئیس جمهوری که این روز ها از تغییر یافتن شعارهای محمود احمدی نژاد نسبت به دوره نهم و سال 84، گلایه می کنند؛ اما جمله ای که در ابتدای این نوشته آمد نه مربوط به شعارهای انتخاباتی نهم که مربوط به پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در سال 88 است.
شایسته سالاری نه تنها شعار احمدی نژاد، که نقطه تفاوتی بود که وی میان دولت مورد نظرش با دولت های گذشته بر آن تاکید می گرد؛ تا جایی که عموم رای دهندگان به او انتظار داشتند تا شایسته ترین دولت ممکن را در راس امور در سال های میانی دهه هشتاد ببینند. اتفاقی که اولین دسته ای که از آن نا امید شدند، نخبگان دانشگاهی بودند.
این دسته نخبگان آنهایی بودند که به عنوان اتاق فکر در انتخاب وزرا به کار گرفته شدند، و بعد از آنکه نتوانستند انتخاب های صورت گرفته را توجیه کنند، خود را با این استدلال که هر رئیس جمهوری با تیمی کار خواهد کرد که با آن راحت تر ارتباط برقرار می کند سکوت پیشه کردند، کنار نشستند و امیدوار در انتظار ماندند.
با این مقدمه است که می توان انتصاب جدید محمود احمدی نژاد، ریاست جمهوری را در انتخاب مهدی خورشیدی به عنوان رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی نقطه عطفی دانست؛ اگر چه این انتصاب به شورایی نسبت داده می شود که در راس یکی از مهمترین سازمان های نظارتی صنعتی قرار دارد، اما کیست که نداند این اتفاق بدون موافقت بالاترین مقام اجرایی کشور ممکن نبود.
نقطه عطف نه از آن جهت که این مسوولیت تاثیر مستقیم در آینده سیاسی کشور خواهد داشت- اگر چه یکی از مهم ترین گلوگاه های اقتصادی و صنعتی کشور است- که از آن سو که این انتخاب نوع نگرش را به شایسته سالاری در دولت دهم روشن خواهد کرد.
مهدی خورشیدی کیست؟
خورشیدی دانشجوی رشته پزشکی است- البته بعید به نظر می رسد که وی تا کنون موفق به پایان تحصیلاتش شده باشد، چرا که در هیچ یک از منابعی موجود درباره وی به این مساله اشاره نشده است- وی همچنین برای مدتی در سمت مشاور جوان ریاست جمهوری و بعد از آن به عنوان دبیر مشاوران رئیس جمهور به کرا گرفته شده است.
بر خلاف عرف تعاریف سیاسی در جهان که معمولا گروه مشاوران از آن دسته از مدیران و کارشناسان کارآزموده و با تجربه تشکیل می شوند که عمر توانایی اجرایی شان به پایان رسیده و حالا تجاربشان بیش از هر مسوولیت اجرایی اهمیت دارد، در ایران در اکثر نهادهای اجرایی و غیر اجرایی مشاوران معمولا آن دسته از مدیرانی هستند که به سبب های مختلف امکان استفاده در حوزه اجرا برایشان فراهم نیست و در بسیاری از موارد توانایی خاصی نیز ندارند.
بر اساس آنچه که از مهدی خورشیدی در دسترس است وی سابقه خاصی در حوزه های مدیریتی یا اجرایی نداشته و انتخاب ایشان به عنوان مشاور جوان که از ابداعات دولت نهم بود، شاید به همین خاطر باشد. انتخاب های دکتر احمدی نژاد و دوستانشان در این زمینه- یعنی مشاوران جوان- بیش از هر چیزی بر دو ستون اصلی استوار بود، اول جوان بودن و دیگری میزان نزدیکی به گروه های حامی ایشان- شناخته شده بودن در این زمینه- که البته این دو ستون بر اساس انتخاب های صورت گرفته قابل استنباط است. مهدی خورشیدی تنها امتیاز ویژه قابل رویتی که نسبت به دیگر دانشجویان پزشکی کشور داشت، کسوت دامادی احمدی نژاد بود.
خورشیدی در روز ها اخیر با نظر شورای استاندار به مسوولیت سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی در آمد،تخصص خورشیدی و یا تجارب این چند ساله محدود حضورش در نهاد ریاست جمهوری تا چه میزان می تواند به راهبری این سازمان عریض و طویل که بسیاری از اساتید دانشگاه و اعضای هیات علمی در آن مشغول به فعالیت هستند کمک کند؟
شایسته سالاری و خیانت و معیار های نیازمند اصلاح
آیا یک پزشک عمومی – بر فرض پایان تحصیلات ایشان- برای ریاست این مجموعه بزرگ نظارتی و صنعتی مناسب باشد؟ آیا پس از بررسی های فراوان معلوم شد در هیچ یک از دانشگاه های کشور و مراکز تحقیقاتی مدیری لایق تر و مناسب تر از مهدی خورشیدی نیست؟ آیا ایشان مصداق تمام و کمال خیانت دولت اصلاحات به عرصه صنعت کشور است؛ چرا که چنین شایستگی هایی یک دفعه در فرد به وجود نمی آید و خورشیدی احتمالا در دوره ی اصلاحات اگر نه شایستگی ریاست که شایستگی معاونت این سازمان یا شبیه آن را داشته است – توجه داشته باشید که شایستگی سن و سال نمی شناسد، هر چند خورشیدی در آن دوره فقط بیست و یکی دوسال بیشتر نداشته باشد.
تمامی این سوالات و همه پرسش هایی که ممکن است به اذهان بسیاری خطور کند اگر با دقت پاسخ نیابند ممکن است به این نتیجه بیانجامد که دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری، شایسته سالاری را تنها در حد یک شعار انتخاباتی می دانند و در عزل نصب ها بیشتر به معیارهای قرون گذشته اعتقاد دارند؛ و یا این سوالات ممکن است مخاطب را تا به آنجا در ابهام فرو برد که برای ریاست جمهوری چنان که در دوره قاجار حاکم بود، قوم، قبیله و نسبت های سببی و نسبی مهم تر از توانایی های اجرایی و حکومتی است. پس وظیفه رسانه است که مانع از رخداد چنین ابهاماتی شود.
بر همین اساس باید تاکید کرد که بر اساس یافته های علوم پیشرفته ای چون بیوتکنولوژی بسیاری از شایستگی ها و توانایی های مدیریت می تواند از طریق وراثت و ژنتیک انتقال یابد. بر همین اساس اگر فرزندی به پدرش از نظر سیاسی و توانایی های مدیریتی نزدیک تر باشد حتی بدون هیچگونه تجربه ی کاری مشخص و ثبت شده نباید تعجب کرد؛ گاهی این شباهت ها تا آنجا افزایش می یابد که از باقی ویژگی های شایستگی مانند، تجربه، آموزش و هوش سبقت می گیرد.
ممکن است مخاطب شکاک این سوال را مطرح کند که این نسبت موجود، نسبتی وراثتی نیست، بلکه سببی است، که در این زمینه نیز باید توجه داشت که نمی شود از تاثیرات تربیت و آموزش چشم پوشید، گاهی اذهان آماده چنان تحت تاثیر آموزش تغییر می یابند که هیچ وراثت و عامل ژنتیکی به آن پایه نمی رسد.
در حقیقت ارتقاء معیار های شایسته سالاری در حکومت داری دولت دهم، همان نقطه ی عطفی است که به آن اشاره کردیم، یعنی به جای اینکه معیارهایی مانند پایه علمی، تجربه کاری، تعهد اخلاقی و دینی و امثال این موراد را مورد نظر بگیریم، مواردی چون وراثت و ژنتیک و همچنین همنشینی و وابستگی خانوادگی را که منجر به شکل گیری عوامل شایستگی میشوند را، نباید از نظر دور داشت.
بر همین اساس است که با معیارهای ارتقاء یافته نه تنها این انتصاب، به رغم انتقادات منتقدین تنگ نظر بر خلاف شایسته سالاری نیست، بلکه دقیقا عین آن است.
****
" رسول الله صلی الله عليه و آله فرمود: «من تقدم على المسلمين و هو يرى ان فيهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين.» هر که بر امور مسلمانان پيش افتد و ببيند که در ميان مسلمين کسي هست که از او برتر است، همانا به خداوند و پيامبرش و مسلمانان خيانت کرده است."
بر اساس آنچه گفتیم، اگر معیارهای جدید برای شایسته سالاری را در نظر نگیریم در ادبیات دولت کریمه، راهی جز به خیانت نخواهیم برد و بر این اساس است که مهدی خورشیدی با پذیرفتن این مسوولیت کار بزرگی را بر عهده گرفته و در برابر آزمایشی است که خطا در آن خیانت به خدا، رسول او و جامعه مومنین است.