به گزارش مشرق، در روزهایی که ترامپ و کابینهاش تمام عزم خود را جزم کردهاند تا ایران را تحت فشار قرار دهند، دو موضع داخلی متفاوت در قبال دولت، افکار عمومی را به خود مشغول کرده است.
پس از آنکه رئیسجمهور، مواضعی انقلابی در قبال تلاش آمریکا برای به صفر رساندن خرید نفت از ایران اتخاذ کرد، سردار سلیمانی به عنوان یک شخصیت انقلابی در نامهای نوشت: «این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و میبایست باشد. شما با سخنان حکیمانه ارزشمند و قدرتمندانه خودتان رهبر عزیز، ملت بزرگوار ایران اسلامی و مسلمانان جهان را سرافراز نمودید.» این جملات مورد اقبال عموم جریان انقلابی کشور واقع شد.
اما به یکباره چه شده است که جریانی که در این سالها منتقد روحانی بوده، اکنون از مواضع روحانی حمایت میکند و چرا حامیان سالهای گذشته دولت از حمایت آن دست کشیدهاند؟
بیشتر بخوانید:
تغییرات در کابینه به تسویهحساب سیاسی ختم میشود؟
چرا ایران باید با روسیه ارتباط نزدیک داشته باشد؟
جریان انقلابی روسفید از مواضع انقلابی خود
سردار سلیمانی شخصیتی انقلابی است و جریان انقلابی همواره در تمام سالهای پس از انقلاب موضعی اتخاذ کرده که منفعت نظام و انقلاب در آن باشد. روزگاری از دولتها و شخصیتها به خاطر ضعفها و کاستیهایشان انتقاد کرده و زمانی نیز بر اقدامات صحیح آنها صحّه گذاشته و در طی مسیر درست آنها را همراهی کرده است. در طول سالهای گذشته، جریان انقلابی با حفظ ماهیت و هویت اصلی خود که همان پاسداری از حریم انقلاب است، به طرق مختلف انتقادات خود را بدون هیچ ملاحظه سیاسی به دولت و افکار عمومی منتقل کرده و اکنون همگان شاهد درستی این انتقادات هستند.
امروز که هم افکار عمومی و هم خود دولت نتیجه مذاکره با آمریکا را به عیان میبیند، فرصتی فراهم است که دولت و جریان انقلابی در فضایی واقعبینانه و مفاهمهای منطقی و غیرسیاسی، در کنار هم تهدیدی که از سوی دولت جدید آمریکا متوجه ایران است را دفع کنند. در چنین شرایطی است که جریان انقلابی، از دولت به عنوان نماد حاکمیت جمهوری اسلامی دفاع تمامقد کرده ولی در عین حال در این شرایط هم از انتقاد سازنده دست نمیکشد.
عبور اصلاحات از اصلاحات با ابزار تسامح
در جناح اصلاحطلبان اما ماجرا فرق میکند. اصلاحطلبان کمکم شمشیرها را علیه روحانی از رو میبندند و در شرایطی که وحدت، لازمه مقابله با دشمن متخاصم خارجی است، حرفهایی میزنند که بوی حمایتهای چندسال پیششان را نمیدهد. آنها که در تمام سالهای عمر دولت یازدهم و تا همین چندوقت پیش، چه از موضع شخصی و چه رسانهای بیچون و چرا همه اقدامات دولت را تایید کرده و هر انتقادی را منکوب میکردند، این روزها ساز ناکوک با دولت میزنند.
علیرضا علوی تبار فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: «اگر عمیقتر تحلیل کنیم، آنگاه راههای ما هم راههای دگرگونکننده و عمیقتری خواهند بود و هم متفاوت از راههایی که تا بهحال طی کردهایم. از قربانیکردن هم نباید ترسید. اگر دولت نمیتواند این راه را بیاید، لزومی ندارد که با آن غرق شویم و ما تا آخر با آن برویم.»
عبدالعلیزاده وزیرمسکن دولت اصلاحات هم بحث لزوم استعفای روحانی را پیش کشیده و تاکید میکند: «دولت نمیتواند از پس مشکلات بربیاید؛ بنابراین تغییر در کل و جزء دولت الزامی است.»
افکار عمومی فراموش نمیکند که جریان اصلاحات در سالهای گذشته همواره سعی کرده با نقاب سیاسی، بیچون و چرا و بدون ذرهای انتقاد سیاستها و مواضع دولت را تایید کند. آنها تمام تلاش خود را کردند که راهحل همه مشکلات ایران را در ارتباط با آمریکاخلاصه کنند و با بحرانی نشان دادن اوضاع، برجام را بهعنوان راه نجات ایران از این بحران خودساخته جابزنند. رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق درمورد حمایت بیچون و چرای روزنامهاش از برجام میگوید: «این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.»
این در حالی بود که اصلاحطلبان میتوانستند در کنار حمایت از دولت و به جای سهمخواهی از آن، در مواقع ضروری انتقاد کنند تا ضمن کمک به بهبود عملکرد دولت، از خود به عنوان یک جریان سیاسی مستقل خاطره خوشی در اذهان به جای بگذارند.
آنها اکنون عملا در میدان چیزی ندارند. نه برجام رویاییشان نتیجهای داشته، نه قدرت موثری در پیشبرد برنامههایشان دارند، نه پایگاه اجتماعی قوی پیش روی خود میبینند و نه هویت اصلاحطلبی خود را در طول سالهای گذشته حفظ کردهاند. کمترین انتظاری که افکار عمومی از یک جریان مدعی اصلاحات دارد، مطالبهگری مداوم و تلاش برای جبران کاستیهای دولت مستقر است. در غیر این صورت، هویت اصلاحطلبی با پارادوکس محتوایی و عملکردی مواجه خواهد شد.
فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاحطلب در اینباره می گوید: «جریان اصلاحطلبی روزبهروز کارآمدی خود را در عمل و تئوری از دست میدهد. ما اگر نتوانیم با توجه به مطالبات جامعه، خود را بروزرسانی کنیم حتما کنار گذاشته خواهیم شد. اگر بپرسید در انتخابات آینده شانسی داریم میگویم نه، امّا امکان بازسازی وجود دارد.»
زمان، عیار جریانهای سیاسی را بیشتر عیان میکند و بیشک معیار و شاغول ارزیابی هر جریان سیاسی، کیفیت اتخاذ سیاست و موضعگیری بر اساس اصول و مقتضیات واقعی جامعه است. تاریخ درمورد کیفیت مواجهه دو جریان غالب کشور با شرایط مختلف قضاوت خواهد کرد.