به گزارش مشرق به نقل از رجا، این پایه نظام دمشق در پایداری این نظام مقاوم و در مقابلهاش با توطئه ای که از حدود 10 ماه پیش آن را هدف قرار داده است، نقش اساسی داشته است؛ و البته این امر، طبعاً از اهمیت نقش اکثریت قاطع ملت سوریه که در کنار بشار اسد ایستاده اند و از اهمیت نقشی که ملت سوریه در مقابله با این دشمنی خارجی ایفا کرد، نمی کاهد.
اما مسئله مهم اینها نیست، و این ادعاها نیازی به پاسخگویی ندارد، خصوصاً که سیر وقایع، خودش عکس این ادعاها را ثابت كرده است. اما مسئله اینجاست که میزان نادان پنداشتن مردم از طرف برخی ها به حدی رسیده است که سعد حریری (و کسانی که در اطراف او جمع شده اند و سیاسیون و تحلیلگرانی که بر اساس خطوط تنظیم شده توسط او حرکت می کنند) نظام سوریه را متهم کرده اند که خودش پشت پرده دو عملیات تروریستی که چند روز پیش در دو مرکز اطلاعاتی در دمشق صورت گرفت، قرار داشته است. این ادعایی است که به هیچ شکلی از اشکال پذیرفتنی نیست.
تحلیلهای سخیفی که از آن روز تا کنون شنیده و خوانده ایم، لازم ميسازد چند سؤال را برای افکار عمومی جهان عرب و کل جهان مطرح کنیم. سؤال اول این است که آیا سطح کینه سعد حریری به حدی رسیده است که از ناراحتی سوری ها خوشحال می شود؟ (همان طور که پس از این دو عملیات، به صورت واضح در صفحه توییترش آشکار بود) و آیا این کینه به حدی رسیده که سعد حریری بگوید که آنچه رخ داده، تلاش مذبوحانه نظام سوریه است برای دور کردن چشمها از آنچه در سوریه رخ می دهد؟! یا آنکه دلیل اصلی این چیزهايي که سعد حریری و طرفدارانش می گویند، دست داشتن خودشان در این توطئه ای است که اربابانشان ترتیب داده اند؟ [توطئه برای ساقط کردن بشار اسد و حوادث ماه های گدشته سوریه].
با توجه به آگاهی ما از حجم توطئه در سوریه (که قبلاً بسیار راجع به آن سخن گفته ایم) به سؤالی پاسخ خواهیم داد که از همان لحظهی وقوع انفجار مطرح شد، و آن سؤال این است: چه مانعی وجود دارد که این دو انفجار کار خود نظام سوریه باشد؟
برادر من، اگر نظام سوریه بخواهد نظریهاش را راجع به وجود تروریستها در حوادث سوریه ثابت کند، آیا نیاز دارد که دو نفر تروریست انتحاری بفرستد تا مرکز اصلی استخبارات را منفجر کنند؟
چهقدر این ادعا خنده دار است که "نظام سوریه از رسیدن هیئت ناظرین اتحادیه عرب سوء استفاده کرد تا نظریه اش را ثابت کند"، انگار که نظام سوریه نمی توانست نظریه اش را با چیزی جز هدف قراردادن یکی از مهم ترین مراکز پایهایش اثبات کند!
جالب است که این انفجارها و ترورها در هر کشوری، در طول تاریخ و همیشه، در درجه اول از کارهای مخصوص دستگاههای امنیتی بوده است، پس در این حالت، آیا دستگاه امنیتی سوریه [با انفجار مرکز اصلی خودش] می خواسته خودکشی کند؟! جالبتر آنکه یک خوکشی هم کافی نبوده و بنابراين، سازمان اطلاعات سوریه نیاز به دو بار خودکشی آن هم در مرکز اصلی و مرکز فرعیاش داشته تا نظریه توطئه را اثبات کند! این در حالی است که اساساً بحث "نظریه" در میان باشد، درحالی که در مورد حوادث سوریه اینگونه نیست، بلکه این حوادث یک "توطئه واقعی" است که هزینه اش را در هر لحظه و تا زمانی که پایان نیابد، سوری های می پردازند.
فقط جهت افزایش معلومات عرض میکنیم که پس از این حوادث، هواداران نظام سوریه به تظاهراتی در دمشق و همه مناطق سوریه (به عنوان حمایت از نظام) فراخوانده شدند و نظام سوریه خواست به این ترتیب به کشورهای عربی ثابت کند که اکثریت ملت هنوز در طرف نظام و حامی آن هستند، اما بعد از این انفجارهای جنایتکارانه چه کسی جرأت می کند به خیابانها بیاید تا از نظام سوریه حمایت کند؟ و چنین تظاهراتی [که در این شرایط رعب آمیز طبعاً با تعداد کمتری از حاضرین برگزار می شود] چگونه می تواند میزان حمایت مردمی [گسترده] از نظام سوریه را به هیئت ناظران اتحادیه عرب و همه کشورها ثابت کند؟ [یعنی وقتی نظام سوریه می خواسته با دعوت مردم به خیابان برای تظاهرات حمايت آمیز از خود، میزان مقبولیت گسترده اش را به هیئت ناظران اتحادیه عرب و همه کشورها ثابت کند، دست به کاری نمی زند که ترس بر طرفدارانش مستولی و موجب شود حتی طرفدارانش هم از ترس عملیات تروریستی جرأت حمایت از آن را در خیابانها نداشته باشند.]
از این مهم تر [اگر نظام سوریه خود، این انفجارها را صورت داده باشد] چگونه می تواند به اتفاقات (با توجه به حضور هیئت مراقبین اتحادیه عرب) پاسخ دهد؟ آن هم بعد از توافقی که با روسیه صورت داده (مبنی بر عدم ورود به حمص و دیگر شهرهای [آشوب زده] و دوری کردن از برخورد نظامی) تا روسیه بتواند طرح خودش را در شورای امنیت پیش ببرد؟
خیلی از واقعیت پرت است هر کس خیال کند امريكا و برخی دنباله روهای عربش با این قبیل انفجارها متنبه شده و حقیقت را در میيابند [و می فهمند آنچه در سوریه رخ می دهد، انقلاب مسالمت آمیز نیست بلکه فعالیتهای مسلحانه تروریستی است]، تازه این در حالی است که خودشان در این انفجارها دست نداشته باشند.
پس از همه طرحهای رسوا شده و آشکار شدهشان و پس از حمایت علنیشان از گروه های مسلح در سوریه، آیا بعد از این انفجارها ناگهان [متنبه شده و] دست از کارهایشان خواهند کشید و توقف خواهند کرد؟ یا آنکه نظریه سعد حریری را ترویج خواهند كرد؟
اگر بخواهیم واقعنگر باشیم، باید با دیده بصیرت ببینیم که در این قبیل کارهای جنایتکارانه اثر انگشت اندیشه تکفیری وجود دارد، و همین گروه های تکفیری از طریق سایت های اینترنتی و رسانههایشان صریحاً و علناً به "جهاد" بر ضد "کافران" و به انجام عملیات انتحاری بر ضد دستگاه های امنیتی دعوت کرده اند.
این آخرین برگه وحشتی است که در مقابل نظام مقاوم سوریه بهکار گرفته می شود (بهجای جنگی که غرب توانایی ورود به آن را ندارد). آیا اندیشه تکفیری پیروز خواهد شد یا اراده ملت سوریه؟