به گزارش مشرق به نقل از واحد مرکزی خبر شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار گزارش داد: سال دو هزار و یازده سال قیام های مردمی و بهارهای عربی بود. سالی که ویژگی اصلی اش تغییر نظام ها و مطالبات برای اصلاحات بود.
امروز کشورهای مغرب و شمال آفریقا چهره تازه ای به خود گرفته است. سال دو هزار و یازده، سالی تاریک برای دیکتاتورهای مغرب بود. نسیم تغییرات روز هفدهم دسامبر سال دو هزار و ده ، زمانی که یکی از بیکاران تونسی در سیدی بوزید خود را آتش زد از تونس وزیدن گرفت.
این جوان به نماد اعتراضات تبدیل شد و بلافاصله مردم برای اعتراض به هزینه های زیاد زندگی و برای مطالبه عدالت اجتماعی بیشتر به خیابانها ریختند. مردم تونس که تشنه آزادی بودند از دموکراسی الهام گرفتند و خواستار کناره گیری زین العابدین بن علی از قدرت شدند.
پس از حدود یک ماه آشوب های خونین و غارت و با وجود برگزاری انتخابات زودهنگام، بن علی فرار کرد و به عربستان سعودی پناهنده شد. این پایان بیست و سه سال دیکتاتوری بود.همسایگان تونس از نزدیک این حوادث را مشاهده می کردند.
در الجزایر نیز برای مطالبه تغییرات دموکراتیک تظاهرات پی در پی برگزار شد اما این جنبش همچنان در محدودیت به سر می رود با استقرار ساز و کار گسترده پلیسی خنثی شده است. دولت الجزایر معترضان را سرکوب می کند. در این کشور که در دهه نود شاهد درگیری های خشونت بار بین گروه های اسلامخواه بود، خبری از قیام نیست و تنها امتیازی که دولت بوتفلیقه داد حذف وضع حالت اضطراری بود.
در مغرب نیز تظاهرات کنندگان تلاش کردند صدای خود را به گوش مقامات رباط برسانند. آنها در این شهر و در شهرهای همچون مراکش و کازابلانکا تظاهرات کردند و خواستار دولتی با حضور طیفهای بیشتر و اصلاحات شدند. روز هفدهم ژوئن، محمد ششم پادشاه مغرب وعده اصلاح قانون اساسی را داد.
انقلاب تونس در لیبی نیز تاثیرات خود را گذاشت و روز پانزدهم فوریه، آشوب های خشونت باری در بنغازی رخ داد. به مدت چندین هفته، نیروهای سرهنگ قذافی اقدام به سرکوب خونین معترضان کردند؛ معترضانی که خواستار کناره گیری قذافی از قدرت بودند.
روز هفدهم مارس، قطعنامه هزار و نهصد و هفتاد و سه در سازمان ملل متحد رای آورد و به این ترتیب توسل به زور برای حفاظت از مردم غیر نظامی لیبی مجوز گرفت. فرانسه تحت پوشش ناتو نیروهای هوایی و دریایی خود را بسیج کرد و عملیات خود علیه لیبی را آغاز کرد.
در ادامه، هواپیماهای جنگی فرانسه مناطق ساحلی لیبی را بمباران کردند. نیروهای فرانسوی در این راه بویژه از حمایت های امریکا و انگلیس و ایتالیا برخوردار بودند.
در حالی که هزاران نفر در ناآرامی های لیبی کشته شده بودند، جامعه بین الملل از سرهنگ قذافی می خواست از قدرت کنار برود. اما این درخواست بیهوده بود. قذافی در مصاحبه ای تلویزیونی گفت: چرا من باید کنار بروم. چه کسی جای مرا خواهد گرفت. من اجازه ندارم این کار را انجام دهم. من رئیس جمهور نیستم و در راس دولتی نیز قرار ندارم. من برخاسته از مردم هستم.
مخالفان قذافی در شورای ملی انتقالی لیبی گردهم جمع و به مخاطب غربی ها تبدیل شدند. پس از چند ماه مبارزات مرگبار، طرابلس روز بیست و سوم اوت سقوط کرد و قذافی نیز روز بیستم اکتبر در سرت کشته شد.
شورای ملی انتقالی لیبی صفحه دوران حکومت قذافی را ورق زد و وعده داد انتخاباتی آزاد در بهار سال دو هزار و سیزده برگزار خواهد شد.
نه ماه پس از آغاز قیامها، انتخابات مختلفی در تونس، مغرب و لیبی برگزار شد و به این ترتیب راه برای به صحنه آمدن اسلامخواهانی که در دوران حکومت نظام های دیکتاتوری ممنوع الفعالیت بودند باز شد.
مغربی ها همه پرسی درباره قانون اساسی جدید را تصویب کردند. این اصلاحات، قدرت نخست وزیر را افزایش می دهد. اسلامگرایان میانه رو حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ماه نوامبر به پیروزی رسیدند. در الجزایر نیز تغییراتی ایجاد شد و بوتفلیقه قصد دارد اصلاحاتی انجام دهد اما مخالفان به رایزنی ها دعوت نشدند.
تونسی ها نیز منشا بهارهای عربی به شمار می روند در نهایت اسلامخواهان النهضه را به عنوان مظهر دولت جدید خود انتخاب کردند.