به گزارش مشرق به نقل از تابناک ، شلمچه و اروند بوی خدا میدهد. آنانکه به این سرزمین پا گذاشتند، به خوبی میتوانند این احساس را درک کنند. اگر بتوان پس از کربلا، سرزمینی را نام برد که در آن زمین و زمان به ریختن خونهایی پاک گواه میدهند، از جمله آنان همین خاک مقدس شلمچه و اروند است.
شلمچه و اروند بوی غربت میدهند؛ نه آن غربتی که از تنهایی و بی یاری سرچشمه گرفته است، بلکه در آن قربی نهفته که غربت را معنایی دگر بخشیده تا حقانیت رزمندگان ما در سایه مظلومیت آنها در سراسر گیتی طنین انداز شود.
شلمچه و اروند قطعهای از بهشت بود که جمعی از شهدای دفاع مقدس را میهمان وصال و به بهشت جاوید رهنمون کرد. صدها شهید عالیقدر این عملیات شهادت میدهند که ندای «هل من ناصر ینصرنی» حضرت امام خمینی (ره) را با جان و دل لبیک گفتند تا پرچم عزت آفرین اسلام ناب محمدی (ص) در این دیار به اهتزاز درآید.
سنگینی شرایط دشوار در سال 1365 پس از عملیات کربلای ۴، ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب میکرد؛ عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد.
ناحیه مرزیِ استراتژیک شلمچه در منطقه شمال غربی خرمشهر واقع شده که از جنوب با اروند رود، از شمال با منطقه عمومی اهواز و از غرب با مرزهای بینالمللی ایران و عراق، محصور شده است. وجود اروندرود در جنوب آن، دریاچه ماه و جزایر بوبیان، ویژگی نظامی خاصی را در این منطقه پدید آورده است و به دلیل نزدیکی جغرافیایی آن با شهر صنعتی بصره، از نظر کارشناسان نظامی، دارای اهمیت فوقالعادهای بوده است.
ارزشمندترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکمترین مواضع و موانع را داشت، به گونهای که عبور از آنها غیر ممکن مینمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن میساخت، لیکن ضرورت انکارناشدنی ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیمگیری پس از عملیات کربلای ۴، سبب شد که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به یاری الهی، همه نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای ۵ آماده شوند.
هنگام انتخاب منطقه عملیات کربلای ۵، آنچه اوضاع را پیچیدهتر میکرد، این بود که: تنها انجام یک عملیات نمیتوانست کارساز باشد؛ افزون بر این که عملیات باید با پیروزی همراه باشد.
همچنین سرعت عمل نیز نقش تعیین کنندهای در این عملیات داشت.
دشمن با توجه به اهمیت منطقه، زمین شرق بصره را مسلح به انواع موانع و استحکامات کرده بود و با رها کردن آب در منطقه، انجام هر گونه عملیاتی را غیر ممکن ساخته و فضای امنی برای خود پدید آورده بود تا بتواند حرکت هر نیروی مهاجم را پیش از دستیابی به خط اول خود سرکوب کند.
رزمندگان شجاع سپاه اسلام در مرحله نخست عملیات، با هجومی مرگبار و غافلگیرانه به قلب دشمن، در تاریخ فردای آن روز، شلمچه را آزاد مینمایند و با گسترش عملیات خود، هر لحظه فاصله خود را با بصره کم میکنند، به گونهای که صدای شلیک مسلسلها، مردم شهر را سراسیمه به خیابانها میریزد.
در دومین مرحله از این عملیات، رزمندگان اسلام با گذر از موانع ایذایی و بسیار محکم، هجوم سنگین خود را علیه مواضع دشمن آغاز میکنند که پاسگاههای شلمچه، بوبیان و کوت سواری در این هجوم، آزاد میشود. رزمندگان اسلام با هجوم دیگری، چندین کیلومتر از جاده آسفالته شلمچه بصره را آزاد میکنند و به عمق مواضع دشمن راه یافته، خود را به دژ فولادین بصره میرسانند.
سابقه ۳ عملیات بزرگ خیبر، بدر و والفجر ۸ در زمستان سالهای ۶۲، ۶۳ و ۶۴ در جبهههای جنوب، همه نگاهها را در روزها و ماههای منتهی به زمستان ۶۵ به جبهههای جنوب معطوف کرده بود.
اگر عملیاتهای خیبر و بدر در اسفند ماه و عملیات والفجر ۸ در بهمن ماه رخ داد، این بار انتظارها خیلی طولانی نشد و همان روزهای آغازین زمستان ۶۵، یعنی شامگاه سوم دی رزمندگان اسلام در منطقه خرمشهر با گذر از رودخانه خروشان اروند به سمت جزایر امالرصاص، بلجانیه و ام البابی در آن سوی رودخانه یورش بردند و به این ترتیب، عملیات کربلای ۴ آغاز شد.
در سال ۶۴ رزمندگان با تصرف بخشی از شبه جزیره فاو، نقطه حساسی از استان مهم بصره را فتح کرده بودند و اینک طراحان نظامی جمهوری اسلامی با هدف تکمیل آن عملیات و با هدف نزدیک شدن به شهر بصره و تأثیر اساسی و سرنوشت ساز بر روند جنگ این منطقه را برگزیده بودند.
عملیات کربلای ۴ به دلایلی چند، عملیاتی بسیار سخت بود. مانور عملیات در دسترسی به اهداف بسیار پیچیده بود، دشمن تجربه سال گذشته عبور رزمندگان از اروندرود را داشت. زمین منطقه عملیاتی برای گسترش و اجرای عملیاتهای پشتیبانی بسیار کوچک و محدود بود. دشمن تسلط و دید مستقیم خوبی بر منطقه و تحرکات داشت. مانور اصلی عملیات متکی به نیروهای تکاور با سلاحهای سبک بود. حامیان خارجی ارتش عراق به واسطه پیروزیهای رزمندگان در عملیات والفجر۸ بر حجم پشتیبانیها مستقیم و غیر مستقیم خود افزوده بودند.
با همه این تفاصیل، مسئولان جمهوری اسلامی سال ۶۵ را به عنوان سالی که باید به گونهای تکلیف جنگ را مشخص کرد، میشناختند و در پی اجرای عملیاتی تأثیرگذار بودند.
عملیات که آغاز شد، در همان ساعتهای اولیه، قرائن و شواهد حکایت از وضعیت غیرعادی و نامطلوب بر سر راه رزمندگان بود.
هر چند رزمندگان تا صبح عملیات، موفق به نفوذ در برخی از خطوط دفاعی شده بودند، برآوردهای به دست آمده از صحنه نبرد، فرماندهان را مصمم به صدور فرمان عقب نشینی سریع کرد تا توان رزمی یگانها حفظ شود؛ نیروهایی که به سختی به مواضع دشمن راه یافته بودند، دوباره با سختی بسیار بیشتری، مجبور به برگشت به مواضع خود شدند و این در حالی بود که غم جا ماندن پیکرهای مطهر دوستان شهیدشان بر این سختی بسی میافزود.
عملیات کربلای چهار، مقدمه عملیات غرورآفرین و پیروزمندانه کربلای پنج شد و اگر نبود اجرای عملیات کربلای چهار، قطعا عملیات کربلای ۵ که ضربه سهمگینی بر دشمن وارد آورد، اجرا نمیشد.
در اینجا لازم و واجب است به عنوان کمترین وظیفه انسانی، گرامی بدارم یاد و خاطره دلاورمردانی را که در شب ظلمانی چهارم دی ماه، سینه خروشان اروندرود را در زیر رگبار گلولهها شکافتند و چون موجی بر ساحل آرامش صدامیان یورش بردند؛ عزیزانی که سالیان سال، پیکرهای پاکشان در غربت به جای ماند و هر چند گاه بازگشت استخوانهای متبرکشان به ما نهیب میزند که آسایش امروز ایران اسلامی، مرهون فداکاری و ایثار دیروزهای این بزرگمردان دفاع مقدس است.