به گزارش مشرق، سفر ولایتی به مسکو به عنوان فرستاده ویژه از جانب تهران و با هدف ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین رئیسجمهور به پوتین نشانهای از هماهنگی داخلی در تغییر جهت روابط اقتصادی و نگاه واحد به شرق است.
بیشتر بخوانید:
تغییر موضع آمریکا در قبال تحریم نفتی ایران
علیاکبر ولایتی مشاور امور بینالملل رهبر معظم انقلاب، دیروز(چهارشنبه) در صدر هیئتی به مسکو سفر کرد. وی حامل دو پیام از سوی رهبر معظم انقلاب و حسن روحانی رئیسجمهور برای پوتین رئیسجمهور روسیه است.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه درخصوص این سفر گفت: «پس از خطای راهبردی رئیسجمهور آمریکا و خروج این کشور از برجام، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با اعزام تعدادی از فرستادگان ویژه که حامل پیام مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران هستند دیدگاهها و مواضع کشورمان را در قبال این رفتار خودخواهانه و خلاف موازین بینالمللی آمریکا برای سایر کشورها تشریح کند».
قاسمی سفر ولایتی را نیز در همین رابطه عنوان کرد و افزود: «قرار است آقای ولایتی سفرهایی به مسکو و پکن داشته باشند که سفر وی به مسکو روز چهارشنبه در رأس هیئتی متشکل از مقامات وزارت خارجه انجام میگیرد».
از آنجا که این سفر در آستانه برگزاری اجلاس ناتو و نیز دیدار پوتین و ترامپ (روسای جمهور روسیه و آمریکا) صورت گرفت، بسیار مهم خواهد بود. نکته قابل توجه اینجاست که ولایتی در این سفر، حامل پیام رهبری و رئیسجمهور است. این موضوع نشاندهنده هماهنگی و نگاه واحد داخلی درخصوص نگاه به شرق در روابط اقتصادی است.
مأموریت استراتژیک
ولایتی در بدو ورود به مسکو درخصوص سفر همزمان نتانیاهو به روسیه گفت: کسی به حرفهای این دورهگرد اهمیتی نمیدهد.
وی با اشاره به سفر بنیامین نتانیاهو و دیدار آتی وی با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه گفت: ایشان آدم دورهگردی است که هر روز به یک نقطه از جهان سفر میکند، اظهارات بیمبنا و بیمنطقی مطرح میکند و کسی به حرفهای او اهمیتی نمیدهد.
مشاور امور بینالملل رهبر معظم انقلاب افزود: لذا حضور یا عدم حضور وی در روسیه هیچ تأثیری در مأموریت استراتژیک ما ندارد.
روزنامه الاخبار با اشاره به سفر مشاور امور بینالملل رهبر معظم انقلاب به روسیه در گزارشی نوشت: در سایه افزایش جنگ اقتصادی علیه ایران، این کشور از طریق ارسال پیامهای دیپلماتیک به شماری از پایتختهای جهان، در تلاش برای تماس و ارتباط با بیشترین میزان دوستان است. الاخبار در ادامه نوشت: رابطه ایران و روسیه به سمت ائتلاف مستحکم حرکت کرده است.
نگاه راهبردی به شرق
علیاکبر ولایتی- خرداد ۹۷- در نشست تجربه ماندگار با اشاره به موضوع نگاه به شرق گفته بود: «برخی غربگراها و غربزدهها و جاهلین متاسفانه بسیار مقاومت میکنند؛ برخی میگویند روسیه در گذشته نقض عهد کرده است که باید به آنها گفت نه اینکه طرف اروپایی همواره هر چه خواسته ایم در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است؟ هر کشوری براساس منافع ملی خودش کار میکند. اما ما، روسیه و چین در جاهای مختلفی منافع ملی مان با یکدیگر همخوانی دارد و میتوانیم با هم کار کنیم. روسها بدون تردید و با صراحت و سرعت پیشنهاد موزیانه انگلیس در سازمان ملل علیه ایران درباره یمن را وتو کرد.»
ولایتی در ادامه تاکید کرد:«ماکرون در دیدار با ترامپ حرف زیادی زد و گفت که خوب است برجام با موضوع موشکی و منطقهای درباره ایران تکمیل شود؛ اما پوتین به صراحت به او گفت که موشکی و منطقهای هیچ ربطی به برجام ندارد. کدام یک از غربیها مثل پوتین حاضر است که چنین کاری کند. برخیها تحت تاثیر دنیای دوقطبی سابق و تبلیغات درباره کمونیسم و... هستند. روسیه نه میتواند و نه بنا دارد که به ایران زور بگوید. با این کشور درخصوص مسائل دفاعی در حال همکاری هستیم و تقریباً هرچه خواستیم کم و بیش به ما داده است. این رآکتوری که روسها درست کردند آلمانیها قرار بود درست کنند که بعد از انقلاب رفتند و یک قدم کوچک برنداشتند. اما روسها رآکتور را درست کردند و چیزهایی به ما دادند که یک پیچش را اروپاییها نمیدهند... نگاه راهبردی به شرق راحتترین کاری است که از طریق آن میتوانیم از شر قایم باشک بازیهای غربیها خلاص شویم. نباید تحت تاثیر فضاسازی افرادی که غربگرا هستند و پاریس را از مسکو بیشتر دوست دارند قرار بگیریم».
جنگ اقتصادی و بسته توخالی
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا-۱۸ اردیبهشت ۹۷- از برجام خارج شد. در حقیقت آمریکا در شرایطی که دهها امتیاز نقد از ایران گرفته بود، به هیچیک از تعهدات خود در برجام عمل نکرد و نه تنها تحریمها را که مسئله اصلی در مذاکرات بود، لغو نکرد، بلکه دهها تحریم جدید هم به آن افزود.
ناگفته نماند که براساس مستندات منتشر شده، ترامپ پس از اطمینان از ماندن ایران در برجام و ادامه فشار از سوی اروپا، از برجام خارج شد.
با یک مرور کوتاه به راحتی پی میبریم که دولتهای اروپایی دقیقا مشابه رفتار خود در پسابرجام، ظرف دو ماه اخیر نیز سر سوزنی در مقابل کارشکنیهای آمریکا و محروم شدن ایران از حقوق برجامی خود واکنشی از خود نشان ندادند. از لحن طلبکارانه و دستوری اروپا به ایران برای اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق تا اعلام صریح منافع مشترک با آمریکا و هم نظر بودن در مسائل موشکی و منطقهای با آمریکا از سوی مقامات اروپایی.
پیش از این و بنابر اعلام مقامات ایرانی حاضر در مذاکرات ۱+۴ با ایران، قرار بر این بود که اروپاییها حداکثر تا ۱۰ خردادماه بسته پیشنهادی خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات برجامی را ارائه دهند. اما اروپاییها با تاخیری غیرقابل قبول سرانجام در اواخر هفته گذشته، بسته پیشنهادی خود را ارائه دادند.
تاکنون محتوای بسته راهکارهای عملی اروپا برای حفظ منافع ایران از برجام منتشر نشده است ولی با استناد به اظهارات روحانی و دیگر مقامات دولتی، این بسته که بیشتر شبیه یک بسته توخالی است، نتوانسته درخواستهای ایران را تأمین کند به نحوی که روحانی آن را مایوسکننده خوانده و گفته که بسته مزبور دربرگیرنده همه خواستههای ایران نیست و راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاریها وجود ندارد و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیههای سابق اتحادیه اروپا عنوان شده است.
علاوهبر بسته پیشنهادی اروپا، اتحادیه اروپا پس از پایان نشست مشترک کمیسیون برجام - روز جمعه ۱۵ تیر ۹۷- بیانیهای ۱۰ بندی منتشر کرد.
با مرور بندهای ۱۰ گانه بیانیه اتحادیه اروپا میبینیم که این بیانیه از فقدان تضمین برای حفظ برجام در مقابل عهدشکنی و کارشکنی آمریکا رنج میبرد. تکرار ادبیات کلی و مبهم و شعار زده بدون ارائه تضمینهای مشخص درباره مواخذه آمریکا در شورای امنیت و نحوه مقابله با تحریمهایی که عملا برجام را از بین میبرد، همچنان مشکل اروپاییها در ادعای پایبندی به برجام است.
بیانیه مذکور حتی در لفظ هم عهد شکنی آمریکا را محکوم نکرده و به ابراز تاسف بسنده نموده است. با این وصف و به طریق اولی، انتظار مقابله عملی با تحریمهای آمریکا کاملا بیهوده است.
در روزهای گذشته روحانی در نشست هماندیشی مدیران ارشد دولت گفته بود: «واشنگتن درصدد است با جنگ اقتصادی ایران را به زانو درآورد». واقعیت این است که جنگ اقتصادی همهجانبه آمریکا علیه ایران به سرکردگی وزارت خزانهداری این کشور، حدود ۱۵ سال پیش آغاز شده است.
آنان که اخبار و تحولات را بهطور دقیق و پیوسته در سه سال اخیر پیگیری کردهاند، به خوبی میدانند که جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران هرگز متوقف نشد و چه در دوره باراک اوباما (حتی پس از امضای توافق هستهای) و چه در دوره دونالد ترامپ این جنگ تحمیلی ادامه داشته است.
در هفتههای گذشته موگرینی صراحتا اعلام کرد که «منافع اروپا در حفظ برجام همراستا با منافع آمریکاست». موگرینی همچنین در اظهارنظری دیگر تاکید کرد که «در موضوع موشکی و قدرت منطقهای ایران، با آمریکا همنظر هستیم». این اظهارات در کنار دیگر اظهارات مقامات اروپایی درخصوص عدم تضمین به ایران درخصوص اجرای تعهدات برجامی، نشاندهنده این است که اروپا در کنار آمریکا تصمیم دارد تا با مذاکرات فرسایشی و طولانیمدت، ضمن تعلیق اقتصاد ایران،-به خیال خام خود- برجامهای بعدی (در حوزه موشکی، منطقهای، حقوق بشر و...) را نیز کلید بزند.
تقلای جریان غربگرا
«روسیه از پشت به ایران خنجر زده است»، «حسابکردن روی نقش روسیه در بحران خصومت آمریکا با ایران و اعمال تحریمهای بیرحمانه ترامپ، اشتباه است»، «ایران نباید به روسیه اعتماد کند» و ... اینها بخشی از موضعگیریهای جریان غربگرا درخصوص روسیه است.
یکی از شعارهای فتنهگران در روز قدس و دیگر مراسمهای سراسری در سال ۸۸، شعار «مرگ بر روسیه» بود. شعاری که روی دیگر سکه شعار «نه غزه، نه لبنان» بود. دنبالههای فتنه در سالهای بعد، واکنش منفی به پرواز جنگندههای روسیه از پایگاه هوایی نوژه در ایران برای حمله به تروریستهای تکفیری و زیر سؤال بردن همکاری ایران و روسیه در جنگ سوریه و القای این گزاره نادرست که روسیه در سوریه بر سر ایران کلاه گذاشته است را نیز در همین خط ادامه دادند.
نکته قابل تأمل اینجاست که این جماعت «گوش به فرمان کدخدا!»، در زمان حیات امام نیز برای رد گمکنی شعار «مرگ بر شوروی» سر میدادند. امام خمینی(ره) در واکنش به این اقدام فرمودند: «نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم. ما در جنگ با آمریکا و تفالههای آمریکا (هستیم)، این تفالههایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الآن هم هستند. باید هر یک از اینها را شناسایی کنید و به دادگاهها معرفی کنید، ننشینید که باز یک جایی را آتش بزنند. اینها میخواهند خرابی کنند. کار ندارند به اینکه کی کشته بشود و کی از بین برود...خط این بود که اصلاً آمریکا منسی(فراموش) بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته «الله اکبر» را کنار میگذاشتند، سوت میزدند و کف میزدند آن هم روز عاشورا. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».
خط رسانهای حامی فتنه ۸۸ همواره موضوع حمایت ایران از محور مقاومت و مبارزه با تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق را زیر سؤال برده و مدعی بودند که راهحل موضوع سوریه، دیپلماسی و مذاکره است. ادعایی که با شکستن کمر داعش در سوریه توسط محور مقاومت به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، رنگ باخت. ناگفته نماند که اگر به نسخه این جماعت عمل میشد، باید در کرمانشاه و همدان با تروریستهای تکفیری میجنگیدیم.
هدف اصلی حمله مدعیان اصلاحات به همکاری ایران با روسیه (به خصوص در موضوع سوریه)، بزک آمریکا و شرکای اروپایی واشنگتن است.
این در حالی است که همکاری و همراهی ایران، روسیه، حزبالله لبنان و دولت مشروع سوریه در سالهای اخیر تروریستها به رهبری آمریکا را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشته است و این قابل انکار نیست. در حقیقت همکاریهای ایران با روسیه در سالهای اخیر در موضعی برابر و بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بوده و منافع ملی کشورمان را نیز حفظ کرده است. این رابطه که از موضع برابر و بر اساس منافع ملی شکل گرفته، در حقیقت پاسخی به مدعیانی است که ادعا میکنند که بر اساس شعار «نه غربی، نه شرقی» نباید با روسیه ارتباط داشته باشیم.
مدعیان اصلاحات که امروز از اعتماد نکردن به روسیه سخن میگویند بزک آمریکا و غرب در سالهای گذشته از سوی خود را فراموش کردهاند، آنان امضای وزیر خارجه وقت آمریکا را تضمین خوانده و از روز بعد برجام به عنوان روز برداشته شدن بالمره(یکباره) همه تحریمها یاد کردند و امروز که قریب به سه سال از امضای برجام میگذرد، نه تنها تحریمها برداشته نشده است بلکه تحریمهای جدید و شدیدتری نیز افزوده شده است.
لازم به ذکر است که روزنامه زنجیرهای قانون- مرداد ۹۶- در مطلبی توهینآمیز، ضمن ملامت سپاه قدس و تذکر نسبت به بیتوجهی به هشدارهای آمریکا، شلیک موشکهای سپاه به مقر داعش در دیرالزور را «اقدامی تنشزا» معرفی کرد و شهادت جوانان ایرانی مدافع حرم را نتیجه «اشتباهات محاسباتی ایرانیها» دانست!
جریان غربگرا در پی آن است تا با بازی در زمین دشمن و با بزرگنمایی برخی اخبار، بدعهدیهای آمریکا (کدخدایی! که رکن برجام بود) را عادیسازی کنند؛ این در حالی است که خسارتهای برجام را همچنان میپردازیم. ثانیا به خاطر همین بدعهدی، ملت ما را محتاج برخی دولتهای اروپایی که همواره جانب دشمنان ما را میگیرند، نشان دهند. و ثالثا با برجستهسازی گزافهگوییهای مقامات آمریکایی و شرکای اروپاییاش، با هراسافکنی در افکار عمومی، برای برجامهای بعدی (در حوزه موشکی و منطقهای) نقش جاده صافکنی را ایفا کند.
بر همین اساس، سفر ولایتی به روسیه و به دنبال آن چین، در حقیقت تودهنی ایران به آمریکا و اروپا و جریان غربگرا در داخل کشور است.