مشرق-- در طول سه روزی که از انتشار خبر تسخیر و یا سالم در اختیار گرفتن هواپیمای جاسوسی RQ 170 آمریکا در داخل خاک ایران که به "سنتینل" مشهور است می گذرد بیشتر رسانه های داخلی بر توانمندی نیروهای نظامی ایران که توانسته اند چنین اقدامی را که ضربه مهمی بر تحرکات نظامی آمریکا در جهان محسوب می گردد مانور نموده اند و متاسفانه ابعاد حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک چنین اقدام ارزشمندی مغفول مانده است. هواپیمائی که از جهت نوع ساخت و پوشش رادار گریز طراحی شده و از جهت فنآوری آخرین نمونه هواپیماهای پیشرفته ای است که آمریکا برای مقاصد جاسوسی و جمع آوری اطلاعات استفاده می کند. فنآوری بکار رفته در آن نیز قبلا" در هواپیماهایF35و B2 استفاده می شده و هدایت آن توسط ماهواره و کمک ایستگاههای زمینی در افغانستان و آمریکا صورت می پذیرد.
در اول ماه می 1960 نیروهای پدافند هوائی شوروی یک هواپیمای جاسوسی U-2 آمریکائی را که از طریق فضای ترکیه ، ایران و احتمالاً پاکستان وارد این کشور شده بود در یکهزار و دویست کیلومتری داخل این کشور سرنگون کرده و خلبان آن را که با چتر نجات بیرون پریده بود را دستگیر و زندانی نمود. این مسئله تا مدتها فضای بین المللی و روابط سیاسی دو کشور را در دوران جنگ سرد متاثر ساخته بود و روسها که یک برگ برنده به دست گرفته بودند سعی کردند از آن در آستانه اجلاس سران چهار کشور آمریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه در پانزدهم همان ماه در پاریس بیشترین بهره برداری سیاسی را بنمایند. ابتدا علاوه بر تبادل یادداشتهای اعتراض آمیز از طریق سفارتهای دو کشور مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل کشانده و تجاوز به فضای کشورشان را یک اقدام تجاوزکارانه که باعث بهم زدن صلح و امنیت جهان می گردد تلقی و خواهان قبول مسئولیت و عواقب آن از سوی آمریکا شد. در لینک زیر خلاصه ای از اقداماتی که در این رابطه صورت گرفت آمده است.
در دوران جنگ سرد اول در دو مقطع فعال و منفعل آن و رقابت تسلیحاتی دو ابرقدرت، آنها بیشتر متوجه دسترسی به اطلاعات ضبط شده در چنین هواپیماهائی و نیز راهیابی به فنآوری ساخت آن بودند و هر یک با صرف هزینه های مادی و معنوی سعی می کردند که برتری خود را حفظ نمایند. یکی از دل نگرانیهای آنان نیز دستیابی اقمار هر یک از دو ابر قدرت به اطلاعات جاسوسی و فنآوری و هدایت آن به رقیب بود.
این اقدام نظامی بهترین جوانان این مرز و بوم که باعث افتخار هر ایرانی است نباید صرفا در چهارچوب اقداماتی که تاکنون صورت گرفته محصور بماند. این اقدام یک برگ برنده بسیار خوبی را در صحنه بین المللی در اختیار دیپلماسی کشور قرار داده است. به زیر کشیدن هواپیمای جاسوسی یک ابرقدرت هم باعث افتخار است و باید بهره برداری سیاسی تبلیغی شود و هم استفاده حقوقی دیپلماتیک از آن به عمل اید. به منظور باز نمودن بحث پیش روی کارشناسان محترم پیشنهادات زیر ارائه تا راه و کارهای بیشتری پیدا و اجرا شود:
1- ارسال نامه وزیر امورخارجه ایران به دبیرکل سازمان ملل برای بررسی خطرات ناشی از اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران. این اقدام آمریکا به وضوح نشان می دهد که آمریکا با چه اهدافی در افغانستان حضور دارد. اختلاف اهداف اعلام شده آمریکا از حضور در افغانستان و اقدامات این کشور از داخل خاک افغانستان نشان از بی صداقتی آمریکا در مسائل جهانی دارد. در این نامه باید از دبیرکل خواسته شود علاوه بر محکوم نمودن این قبیل اقدامات آمریکا علیه ایران مسئله را به اولین جلسه شورای امنیت ارجاع دهد. رئیس و اعضای شورای امنیت باید نسبت به بررسی عواقب اینگونه اقدامات که حداقل می تواند منطقه را به پرتگاه جنگ بکشاند و از آن طریق صلح جهانی را به خطر اندازد سریعا اقدام و جامعه جهانی را از اقدامات خود در این زمینه آگاه نمایند.
2- اعتراض به دولت افغانستان. بدون شک حضور نیروهای آمریکائی در خاک افغانستان برای جاسوسی و اقدامات خصمانه علیه ایران است. دولت افغانستان باید مسئولیت خود را در قبال اینگونه اقدامات دولت آمریکا علیه ایران پذیرفته و نسبت به عواقب آن آگاه باشد. یا افغانستان باید رسما عذرخواهی کرده و متعهد شود که از این بعد به نیروهای نظامی آمریکا اجازه نخواهد داد که از خاک این کشور علیه ایران بهره برداری شود و یا مسئول هر آنچه که از این قبیل امور در اینده اتفاق افتد خواهد بود.