مهدي سعيدي در يکي از مطالب اخير وبلاگ "گام آخر" با اشاره به سخنراني رئيس جمهوري اسلامي ايران در نيويورک، نوشت:
?. سفر احمدينژاد به نيويورک از درخشانترين نقاط دوران رياست جمهوريشه. يکي از نقاط موج آفرين در مديريتش همين استفاده از تريبونهاي جهاني و زيرکانه زير سوال بردن و در اوردن صداي دشمنه. فقط مشکلش اينه که سيستم کار فعلا يک – يک – يکه! يعني همش خودش وسط ميدونه و رسانههاي ما در حال چروندن غاز!
?. همانطور که در يکي از مطالب قبليم هم گفتم احمدينژاد که هميشه حرفهاش رو با دعاي فرج و سربازي امام زمان (ارواح العالمين لتراب مقدمه فداه) شروع ميکنه بايد خواستههاي امامش را که در نائب امام بروز ميکنه برآورده بکنه. ما معتقديم اشک خامنهاي، اشک مهديست. و درد او، درد مهدي. شروع سخنرانيش با موضوع پاکستان به نظر من همون چيزي بود که بايد باشه. پيروي از ولايت فقيه.
?. سفر به نيويورک هم نشون که ماجراي «مکتب ايراني» کشکي بيش نيست! اگه واقعا اينطور که عدهاي بالا و پائين پريدن، اين موج واقعي بود، احمدينژاد در اين سخنراني مهم هم بايد از کوروش ميگفت و دم از مهمترين موضوع يعني مکتب ايراني ميزد، اما همه با مطرح کردن پاکستان، عراق، فلسطين، قرآن سوزي چيزي جز مکتب اسلام را شاهد نبوديم. بوديم؟ اين نمايش کامل مکتب اسلام و شيعه بود.
?. پدرم ميگفت کدوم آخوند و روحاني تونسته اينطوري بره بالاي منبر جهاني و حرف خدا – پيغمبري بزنه؟ (البته بعد از سيد روح الله و سيد علي) اوايل رياست جمهوري دکتر و نيويورکهايش به شوخي به هم ميگفتيم: اين دوباره رفت بالا منبر. خصوصا اينکه صحبتهاش رو هم با خطبه خاص شروع ميکنه.
?. راستش رو هم بگم وقتي ميخواست پخش مستقيم سخنراني رو وسط فيلم بذاره يه خورده حالم گرفته شد و بر خلاف هر سال اصلا علاقه خاصي هم براي ديدن سخنراني نداشتم. و همهاش به خاطر مصاحبه قبل از سفر و حرفها و اتفاقات گذشته بود. اما وقتي موضوعات مطرح شده رو ديدم گفتم درود بر شير پاکي که خوردي.
?. براي اينکه کلاسم(!) هم پائين نياد يک انتقادي هم به فرعي از رويکرد در اصل خوبش داشته باشم. دکتر بارها اواخر دم از «مديريت مشترک جهاني» زده. خب راستش ما اعتقادي به اين نداريم و اين هم از آموزههاي امامه. مديريت واحد جهاني براي ماست. همانطور که خود دکتر هم به اون اعتقاد داره و مديرش رو هميشه دعا ميکنه. پس دليل حرف زدن از مديريت مشترک چيه؟
?. در آخر با فاکتور گرفتن از خيلي حرفها ولي اينو بر خودم واجب ميدونم که اولا تشکر کنم بخاطر عدم حضور سر سخنراني اوباما (حالا به هر دليل) و اينکه تبريک بگم به خاطر اينکه اول اسرائيل نبود و تا حرف از اين رژيم زده شد سران استکبار جهاني پاشدن رفتن. گور به گور شن که بالاخره با يه کارشون ما رو خوشحال کردن!
سفر به نيويورک هم نشون که ماجراي «مکتب ايراني» کشکي بيش نيست! اگه واقعا اينطور که عدهاي بالا و پائين پريدن، اين موج واقعي بود، احمدينژاد در اين سخنراني مهم هم بايد از کوروش ميگفت و دم از مهمترين موضوع يعني مکتب ايراني ميزد.