به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «محمدحسن قدیریابیانه» نوشت:
همه تحولات اجتماعی بهمقتضای عمق و وسعت حرکت خود و با توجه به موانع داخلی و خارجی، ممکن است با آسیبها و آفتهایی مواجه شوند که مسیر دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده و یا استمرار آنها را با خلل و دشواری روبهرو سازد.
انقلاب، جامعه و نظام اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و چنانچه این آسیبها و آفتها زدوده نشوند، به تعبیر بلیغ مقام معظم رهبری، انقلاب دچار «ارتجاع» خواهد شد که این امر ابتدا با کاسته شدن از سرعت سیر بهسوی آرمانها، سپس با توقف و درنهایت از طریق عقبگرد به شرایط پیش از انقلاب بهوقوع میپیوندد. در چنین فضایی، ظاهر قضیه این است که انقلابیون در مصادر امور قرار دارند ولی سمتوسوی برخی از آنها، برخلاف خط و خطوط انقلاب بوده و محصول تفکر حال حاضر این عده، بازگشت به ضدارزشهایی است که مردم به خاطر همانها قیام کردند.
البته مقوله آسیبشناسی، موضوع تازهای نیست ولی بااینوجود، تحولات و فرازوفرودهای مسیر انقلاب، ضرورت توجه به مباحث آسیب شناسانه را بیشتر کرده است.
شناخت ضعفها و آسیبهای قطعی یا احتمالی، میتواند مقدمهای برای چارهاندیشی و علاج باشد و آسیبشناسی انقلاب از این حیث، نهتنها امری منفی و مضر نیست بلکه مفید و ضروری به شمار میآید. یادداشت پیش رو تلاش دارد عناصر سهگانه ارتجاع در انقلاب اسلامی که شامل «اشرافی گری»، «بیتوجهی به طبقات ضعیف» و «اعتماد به بیگانه» است را موردنقد و واکاوی قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اشرافیت و خط نفوذ؛ عملیات گازانبری
1. یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی که بر پایه آموزههای دینی بنانهاده شده و قوانین و محورهای آن برگرفته از سنت پیامبر و سیره ائمه اطهار(ع) است، محو طاغوت و تفکر طاغوتی بوده است؛ بر همین اساس، صفات برگرفته از نظام طاغوتی از قبیل تجملگرایی، اشرافیگری، ویژهخواری، سهمخواهی و زیاده طلبی در زمره مذمومترین رفتارهای کارگزاران نظام اسلامی برشمرده شده و رهبر حکیم انقلاب نیز علیالدوام، مسئولان را در تمام ردههای حاکمیتی، از این صفات ناپسند بر حذر داشتهاند. لذا یکی از ملاکهای اصلی سنجش مسئولین با معیارهای انقلاب، شیوه زندگی و نوع رفتار آنان با مردم است.
مسئولان و مدیران جامعه به هر میزان که به معیارهای انقلابی پایبند باشند، به همان اندازه از صفات مغایر با آرمانهای انقلاب فاصله گرفته و خود را با ارزشهای اسلامی و انقلابی هماهنگ خواهند ساخت و هر مقدار که تجملگرایی و اشرافی گری در سبک زندگی شخصی و اداری آنها رخنه کرده باشد از آرمانها و ارزشهای انقلابی دور میشوند.
درست به همین علت است که آن دسته از دستاندرکاران نظام که از فرصت خدمتگزاری به مردم، برای ثروتاندوزی سوءاستفاده میکنند، بهتدریج از عامه مردم که دغدغه انقلابی دارند، فاصله گرفته و وجهه همت خود را برآورده ساختن نیازها، توقعات و مطالبات طبقه مرفه جامعه قرار میدهند.
در چنین شرایطی، مردم حس میکنند مواضع و اظهارات برخی که علیالقاعده باید به دنبال برآورده کردن نیازهای اساسی آنان باشند، کمترین سنخیتی با خواستههای آنان نداشته و قادر به درک شرایط آنان نیستند.
دردناکتر از این حالت، آن است که ثروتاندوزان و متجاهرین به اشرافی گری، بهعنوان گنجینه و ذخیره کشور معرفیشده و بر بکارگیری این قشر مدعی و همیشه طلبکار در مناصب مدیریتی، اصرار شود! در این صورت، خطری که سکاندار انقلاب در اظهارات حکیمانه روز گذشته خود به آن اشاره داشتند، اتفاق افتاده، اعتماد مردم به مسئولان کاهشیافته و میان مردم و مسئولین، شکاف ایجاد خواهد شد.
2. اگر اولین نتیجه تفکر اشرافی و تجملگرایی را بیتوجهی به قشر ضعیف و محرومان جامعه بدانیم، یقیناً سخنی بهگزاف نگفتهایم. این قشر، بنابر توصیف امام راحل (ره)، «ولینعمتان انقلاب» هستند و در تمام بزنگاههای انقلاب، بهدور از تزویر و خودنمایی در صف اول ایستادهاند ولی سهم آنان از معیشت عزتمندانه بهاندازهای که برخی برای رفاه حداکثری قشر برخوردار جامعه تلاش میکنند، ادانشده است.
متأسفانه قضاوت مردم از توجه بعضی مسئولین به اقشار محروم جامعه، قضاوتی است که با کارگزار تراز انقلاب، فاصلهای معنادار دارد و باید این خطر را جدی گرفت.
ضمن اینکه رفع فقر و محرومیت، در شمار اهداف طراز اول نظام محسوب شده و پایبندی به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه محرومیتزدایی از مستضعفین، سخنی بیمعنی و ادعایی پوچ است.
3. پیشرفتهای جمهوری اسلامی در تمام زمینهها اعم از هوا – فضا، نانو تکنولوژی، پزشکی، هستهای، نظامی و ... را حتی دشمنان عنود و سلطهگران جهانی نیز نتوانستهاند تکذیب کنند ولی بااینحال، برخی بهجای اتکا و تمرکز بر این توانمندیهایی خارقالعاده، هنوز راهحل خروج از مشکلات و معضلات کشور را در نگاه امیدوارانه به بیگانگان تعریف میکنند.
اعتراض اصلی مردم در دوران ستمشاهی، وابستگی ریشهدار به غرب و آمریکا بود و اینکه با گذشت 39 سال از عمر درخت تناور انقلاب اسلامی، با این کارنامه پرافتخار در همه عرصههای فنی و تکنیکی، بعضی از مسئولین و جریانها، راه چاره را در بازگشت به نگاه پوسیده و ذلتبار 4 دهه پیش، میبینند، زنگ خطری است که بهاندازه همه تهدیدات کشور باید به فکر مقابله با آن بود.
در کنار مخاطراتی که شرح آن گذشت، این نکته را نباید ازنظر دور داشت، هرگونه تفکر و اقدامی که به «عمیقتر، وسیعتر و خردمندانهتر» شدن حرکت انقلاب منتهی نشود، عاقبتی جز توقف و عقبگرد نخواهد داشت و یقیناً در چارچوب اهداف انقلاب نمیگنجد.