به گزارش مشرق، امیر شاپورزاده، فوتبالیست سابق تیمهای "هانزا روستوک" و " فرانکفورت" آلمان پس از حضور ۳۰ ماهه در فوتبال باشگاهی ایران دوباره به آلمان بازگشته است. در ادامه مصاحبه او را با دوویچه وله را می خوانید.
شما پس از فعالیت دو سال و چند ماهه در ایران دوباره به کشور آلمان برگشتید. شما در آلمان بزرگ شدید، اینجا مدرسه رفتید، اینجا فوتبال را شروع کردید و در سن ۲۷ سالگی رفتید سراغ فوتبال ایران. کلاً چه ارزیابیای میتوانید داشته باشید از مدت زمان حضور در فوتبال ایران؟
راستش الان که دو سال و نیم گذشته، یک مقدار پشیمانم که به تیم استیل آذین رفتم. چون قبل از این که تصمیم را بگیرم و بروم ایران با فریدون زندی در تماس بودم و از باشگاه استیل آذین خیلی تعریف میکردند، از صاحب باشگاه، و امیدوار بودند بتوانند یک تیم حرفهای درست کنند، اما این چیزهایی که از تیم استیل آذین میگفتند یا از صاحب باشگاه، متأسفانه این طور نبود.
خدا را شکر اولین سالی که آنجا بودم، هم برای خود من و هم برای تیممان استیل آذین سال خیلی خوبی بود. تیم ما، تیماستیل آذین، برای اولین سال که به دسته برتر آمده بود، پنجم شد و نزدیک بود بتوانیم برای بازیهای آسیا هم برویم. اما آخرین بازیها یا نیم فصل دوم خوب نتیجه نگرفتیم که نهایتاً پنجم شدیم.
گفتم سال اول خوب بود و من هم نفر سوم بود که در کل لیگ بیشترین پاسهای گل را داده بودم. سال خوبی بود. اما سال دوم خیلی اتفاقها، خیلی حاشیه و خیلی داستانها در باشگاه ما بود که فکر کنم هیچ کسی هم قبل از این که فصل شروع شود، فکرش را نمیکرد که تیم استیل آذین با این همه ستاره با این همه اسم بتواند بیافتد و برود لیگ یک.
حالا جالب است که به طور شفاف از زبان شما بشنویم که مشکلات حاشیهای استیل آذین در فصل گذشته چه بودند. البته ما ماجرای آجرلو با علی کریمی را دیدیم. اما چه چیزی باعث شد تیمی که فریدون زندی، سیاوش اکبرپور، مهدی مهدویکیا، علی کریمی، حسین کعبی و امیر شاپورزاده در آن بازی میکردند، نتوانست جزو ۱۵ تیم اول شود و حفظ بقا کند در لیگ برتر ایران؟
راستش اگر بخواهم همه را توضیح دهم، با این اتفاقهایی که در این سال افتاد، فکر میکنم راحت میتوانم یک کتاب بنویسم. اما اگر بخواهم کوتاه بگویم، من هیچ جا در فوتبال، هیچ جای دنیا ندیدم که یک تیم در یک فصل چهار مربی داشته باشد، نمیدانم، سه یا چهار مدیرعامل داشته باشد و نهایتاً به جایی برسد که صاحب باشگاه بگوید بازیکنان بیغیرت بودند که تیم افتاد یا این که بگوید مدیرعامل هم این کار یا آن کار را کرد.
به نظر من کسی که به فوتبال میآید و این همه پول هزینه میکند - پول کمی نبود پولی که آقای هدایتی هزینه کرد در باشگاه استیل آذین - و بعد بگوید بازیکنان یا مدیرعامل مقصر بودند. فوتبال همیشه یک تیم است از بازیکنان، مدیر باشگاه و صاحب باشگاه. سال اول تیممان خیلی خوب نتیجه گرفت، اما یکدفعه مدیرعامل، مربی و ۱۰ بازیکن خوب مثل رضا نوروزی که رفت تیم فولاد و آقای گل شد، این بازیکنان را همین طوری بیرون انداختند و بعد صاحب باشگاه گفت که ناراحتم، تیمام نتیجه نگرفت یا بازیکنان بیغیرتی بودند.
شما تا تابستان ۲۰۱۲ با استیل آذین قرارداد دارید، اما چند وقتی است که به آلمان آمدید برای این که استیل آذین مدتهاست حقوق شما را پرداخت نکرده و شما دیگر راضی به همکاری با این تیم نیستید. از این برایمان بگوئید.
من معمولاً زیاد دوست ندارم راجع به این موضوعات صحبت کنم. اما حقیقت را باید همیشه گفت. من همیشه بازیکنی بودم که دوست نداشتم زیاد هم در حاشیه بروم و هم هیچ وقت دوست نداشتم مثلاً راجع به حق و حقوق صحبت کنم. اما آره، یکی از دلایل این بود که هنوز فصل پیش پولم را نگرفته بودم که در فوتبال یا تیم حرفهای که لیگ برتر است، این طوری نباید باشد.
به این علت به فیفا نیز شکایت کردید از باشگاه استیل آذین. آیا اقدامات دیگری را نیز در نظر دارید برای رسیدن به حق و حقوقتان؟
صددرصد. بالاخره زحمت کشیدم برای این تیم و برای این باشگاه. چرا، دنبال حق و حقوقم هستم. انشااله این موضوع حل میشود. اما فعلاً دنبال این هستم که بتوانم رضایتنامهام را برای نیم فصل بگیرم که بتوانم بروم یک تیم دیگر.
این "تیم دیگر" هم فکر نکنم دیگر باشگاهی در داخل ایران باشد، درست است؟ بیشتر دوست داری برگردی به فوتبال اروپا و باشگاههای آلمان.
هرچه قسمت باشد. الان نمیتوانم بگویم که صددرصد برنمیگردم ایران. چون چند تا تیم هستند که خوب کار میکنند، حرفهای کار میکنند. حق و حقوقهای بچهها را بهموقع میدهند، برنامهریزیهای خوبی دارند.
چه تیمهایی هستند این تیمها در ایران؟
هستند. چند تا در لیگ برتر هستند. قبل از این که از ایران بروم، همیشه ذوب آهن بود که متأسفانه شنیدم در آن باشگاه هم بعضی از بچهها مشکل پیدا کردهاند. اما چرا چند تا تیم هستند که تعریف این تیمها را شنیده بودم.
چند روز پیش جریمه محمد نصرتی و شیث رضایی از سوی کمیتهی انضباطی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی اعلام شد. محمد نصرتی برای مدت ۱۰ ماه از حضور در میادین فوتبال محروم شد و به پرداخت ۳۰ میلیون تومان نیز محکوم شد. شیث رضایی هم باید همین مبلغ را پرداخت کند، اما جریمهی او ۲۰ ماهه است. به عقیدهی شما چنین مجازاتی برای چنین رخدادی در دنیای فوتبال حرفهای اصلاً قابل قبول و قابل درک است؟
راستش در دنیای فوتبال تا بهحال نشنیدم و ندیدم چنین اتفاقی بیافتد. اما نمیشود مقایسه کرد دنیای فوتبال را با لیگ ایران. بالاخره هر کشوری یا هر لیگی قوانین خودش را دارد. راستش من این دو بازیکن را میشناسم. بازیکنان خوبی هستند، سنشان هم بالاخره حدود ۲۷ یا ۳۰ سال هست. هم برای تیم ملی و هم برای باشگاههایشان که بازی کردند، خیلی زحمت کشیدند.
من امیدوار بودم که جریمههایشان این قدر شدید نباشد که نتوانند ۱۰ ماه یا هر چند ماه بازی کنند. بالاخره جوانند، فوتبالیستاند و علاقه به تیمشان و به فوتبال دارند و رأیی که گرفتند یکمقدار ثقیل است. در فوتبال آلمان چنین چیزی ندیدم که یک بازیکن را برای ۳۰ ماه جریمه کنند. برایم کمی عجیب است. در آلمان اگر چنین اتفاقی میافتد، مطمئنم که اصلاً صحبت خاصی نبود.
خبر دیگری که در روزهای اخیر جامعه فوتبال آلمان و ایران را خیلی ناراحت کرده، موضوع اقدام خودکشی بابک رفعتی، داور ایرانیتبار در بوندس لیگای آلمان است. شما بابک رفعتی را میشناختید. آیا اصلاً تصور میکردید که او مبتلا به بیماری افسردگی شده و احتمال چنین رویدادی را میدادید؟
من هم راستش این موضوع را در اخبار آلمان، در تلویزیون و روزنامه، دیدم و خواندم. من از گذشته شناختی با ایشان داشتم. حداقل چهار بار بود که آقای رفعتی داور یکی از بازیهایمان بود. من هم وقتی داستان را شنیدم، خودم هم شوکه شده بودم و تعجب کردم که چنین اتفاقی برای ایشان افتاده. فکر میکنم هنوزهم نمیدانم چه مشکلاتی ایشان داشت یا چه دلایلی بوده. خدا را شکر ایشان زنده ماند و امیدوارم بزودی دوباره سالم شود.