به گزارش مشرق به نقل از نیویورک تایمز، نیجریه، سوریه، سومالی و حالا ایران در هر کدام از این کشورها بهانحاء مختلف بروز بحران آب موجب بروز مجموعهای از ناآرامیهای اجتماعی، مهاجرت گسترده، آشوب و حتی جنگ شده است.
در دوره تغییرات اقلیمی، درسهایی که این کشورها گرفتهاند میتواند مورد استفاده بسیاری از کشورهای دیگر قرار گیرد. انستیتوی منابع جهانی در ماه جاری میلادی نسبت به گسترش استرسهای آبی در سراسر جهان هشدار داده است؛ «پیشبینی شده که 33 کشور جهان در سال 2040 میلادی با استرس بسیار بالای آبی مواجه باشند».
کمبود آب میتواند موجب اعتراضات خیابانی شود: دسترسی به آب یکی از دلایل مشترک ناآرامی در هند بوده است. این عامل میتواند مورد سوء استفاده گروههای تروریستی نیز قرار گیرد، برای مثال گروه الشباب بهدنبال استفاده بردن از جوامع مواجه با خشکسالی در سومالی برای عضوگیری بوده است. کمبود آب همچنین میتواند موجب مهاجرتهای گسترده از مناطق حاشیهای به شهرهای پرجمعیت شود.
ایران جدیدترین نمونه از کشوری است که در آن وقوع بحران آب منجر به نارضایتی عمومی شده است، این بهویژه در شهرهای کوچک این کشور مصداق بیشتری دارد. مزارع خشک شدهاند و دریاچهها به شورهزار تبدیل گشتهاند. میلیونها نفر به مراکز استانها و شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند و بیکاری منجر به افزایش نارضایتی میان جوانان شده است. تقریباً 14 سال است که ایران با خشکسالی مواجه است.
بهطور خلاصه اینکه، وقوع یک بحران آبی، چه در نتیجه عوامل طبیعی، چه سوء مدیریت انسانی و چه هر دو، میتواند هشداری اولیه نسبت به وقوع یک دردسر جدی در آینده نهچندان دور باشد.
گروهی از مقامات بازنشسته ارتش آمریکا ماه گذشته در مقالهای هشدار دادند که استرس آبی (کمبود آب سالم) به «یک فاکتور رو به رشد در مناطق حساس و محل نزاع جهان» تبدیل خواهد شد.
در این مقاله همچنین آمده است: «با افزایش جمعیت جهان و تأثیرات ناشی از تغییرات اقلیمی، چالشهای استرس آبی در طول زمان افزایش خواهد یافت».
بر اساس پیشبینیها، تغییرات اقلیمی موجب گرمتر و خشکتر شدن ایران خواهد شد. عیسی کلانتری، وزیر سابق کشاورزی ایران زمانی گفته بود که کمبود آب، در صورتی که مدیریت نشود، موجب خواهد شد که 50 میلیون نفر از جمعیت ایران ناگزیر به ترک این کشور شوند.
آیا دلیل اصلی ناآرامیها در ایران کمبود آب بوده است؟
نه کاملاً، آب بهتنهایی نمیتواند دلیل وقوع اعتراضات اوایل ماه ژانویه در ایران را توضیح دهد. اما آنگونه که دیوید میشل، تحلیلگر مرکز استیمسون شرح میدهد، کمبود آب، چه در شکل قطع آب شرب شهری و چه خشک شدن چاههای کشاورزی یا وقوع طوفان نمک در اطراف دریاچه ارومیه، یکی از مشترکترین و ملموسترین نشانههای ناتوانی دولت در ارائه خدمات اولیه به مردم بوده است.
وی افزود: «آب قرار نیست دولت را سرنگون کند... اما در برخی شهرها یک عامل مهم نارضایتی و ناامیدی است».
وی گفت، مدیریت آب «مهمترین چالش سیاستگذاری» دولت ایران است.
ایران نیز مانند بسیاری از کشورها از هند گرفته تا سوریه، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست خودکفایی در تولید مواد غذایی را در پیش گرفت. این سیاست بهخودی خود هدفگذاری بدی نبود، اما همانطور که کاوه مدنی، کارشناس آب در ایران میگوید، این هدفگذاری بدان معناست که دولت کشاورزان را تشویق میکند تا محصولات نیازمند آب نظیر گندم را در سراسر کشور کشت کنند. بهگفته کلودیا سادوف، متخصص آب در بانک جهانی: (نتیجه این بود که) 25 درصد از کل آبی که از آبخوانها، رودخانهها و دریاچهها خارج شده از مقدار آبی که (توسط طبیعت) مجدداً قابل بازگشت به این منابع است، فراتر رفته است».
نرخ خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی ایران امروز بین سریعترین نرخها در جهان قرار دارد، بهنحوی که بر اساس محاسبات میشل، 12 استان از 31 استان کشور «طی 50 سال آینده، بهطور کامل سفره های زیرزمینی شان خشک خواهد شد».