به گزارش مشرق، امیر حاج رضایی در آخرین حضورش در برنامه تلویزیونی گفت: «به عنوان یک معلم، از رئیسجمهوری محترم، وزیر ورزش و مقامات ارشد تقاضا میکنم به این تابو پایان بدهند. نیمی از جمعیت ایران دوستدار این هستند که به ورزشگاهها بیایند. همانطوری که بانوان سوری به ورزشگاه آزادی آمدند و هیچ مشکلی ایجاد نشد. مردم ایران آنقدر شریف هستند که با حضور خانمها در ورزشگاه حرمتها را نگه دارند. امیدوارم مسئولان تدبیری بیندیشند که به هر حال سهم و حق خانمها هم داده شود.»
آخرینباری که امیر حاجرضایی را از قاب تلویزیون در یک برنامه زنده تماشا کردیم، این پیشکسوت و کارشناس شناختهشده فوتبال ایران، با این جملات و ادبیات منحصربهفرد خود از حقوق زنان صحبت کرد. در این مدت اگر برنامه تاریخی هزار داستان آن هم به صورت ضبطشده با اجرای حاجرضایی که با خداداد عزیزی آن مصاحبه ماندگار را انجام داد، فاکتور بگیریم، میتوان به این نتیجه رسید که شاید او به خاطر صحبتکردن درباره نادیده گرفتهشدن حقوق زنان ایرانی ممنوعالحضور در برنامههای زنده تلویزیونی شده است؛ در این میان ظاهر قضیه و دوری حاجرضایی به عنوان یکی از محبوبترین کارشناسان فوتبالی از تلویزیون این ذهنیت را به وجود میآورد.
حالا مردم ایران بهویژه فوتبالیها سوال میکنند که چرا حاجرضایی دیگر به تلویزیون و برنامههای زنده دعوت نمیشود؟ چرا به جای او کارشناسان شناختهنشدهای به برنامههای زنده میآیند که صحبتهایشان برای مخاطبان جذابیت زیادی ندارد؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات گفتوگویی را با حاجرضایی ترتیب دادیم.
مدتهاست که شما در برنامههای زنده تلویزیونی حضور پیدا نمیکنید. حالا و با طولانیشدن این دوری، مردم دوست دارند درباره چرایی این اتفاق عجیب بدانند.
خدمت شما عرض کنم که من مدتهاست به برنامههای تلویزیونی دعوت نمیشوم! درستترین جملهای که بتوانم روی آن تأکید داشته باشم همین است که مطلقا در این ماهها دعوت نشدم؛ البته خودم هم از علت این اتفاق بیخبر هستم.
نخستین شایعه این است که به خاطر انتقاد از کیروش با عادل فردوسیپور اختلافهایی پیدا کردید و به همین ترتیب دیگر در برنامه نود هم حضور پیدا نکردید؛ البته این برنامه هم مدتهاست که بخش حضور کارشناس فوتبال را از کنداکتور خود حذف کرده است.
این شایعه را که صددرصد میتوانم تکذیب کنم. فکر میکنم در تمام سالهایی که در تلویزیون حضور یافتم و برای مردم صحبت کردم، همه فهمیدهاند که خصومت شخصی با کسی ندارم. همواره تلاش میکنم واقعیتها را بگویم. با عادل فردوسیپور هم هیچگونه اختلافی نداشتهام و همچنان ارتباط نزدیکی با هم داریم. هیچ صحبت و عقیدهای دوستی عمیق ما را تحتتأثیر قرار نداده است. یک رابطه عاطفی و اعتماد محکم بین من و عادل برقرار است و میتوانم حتی بگویم که او مثل پسر من میماند و رابطه ما مانند پدر و فرزند است.
تاکید داشتید که علت دعوتنشدن به برنامههای تلویزیونی زنده را نمیدانید؛ خودتان هم حدس نمیزنید که چرا به یکباره تصمیم گرفته شده که دیگر نباشید؟
همانطور که گفتم همیشه سعی کردهام براساس واقعیتها صحبت کنم و از کارشناسی و اظهار نظر بر اساس حدس و گمان فاصله داشته باشم. حرفزدن راحت است؛ منتهی من چون هیچ چیزی را به صورت رسمی نمیدانم، نمیتوانم بر اساس حدسیاتی که دارم اظهارنظر رسمی کنم.
آخرینبار در یک برنامه تلویزیونی درباره حق حضور زنان در ورزشگاه صحبت کردید و از مسئولان درخواست کردید که این تابو را بشکنند.
به هر صورت همیشه سعی میکنم صادق باشم؛ هیچ چیزی بهتر از صداقت نیست. همانطور که گفتم نمیخواهم بر اساس حدسیات قضاوت کنم. حقیقت و ظاهر قضیه این است که من دیگر به تلویزیون دعوت نمیشوم و در این مدت هیچ یک از دوستان ما در سازمان صداوسیما هم درباره چرایی این اتفاق چیزی اعلام نکردهاند.
در ماههای اخیر برنامههای ورزشی تلویزیون از کارشناسانی برای حضور در برنامهها دعوت میکنند که با تمام احترامی که برای آنها قایل هستیم، صحبتهایشان جذابیت زیادی برای مردم ندارد! بدون تعارف باید بگوییم که مردم شنیدن صحبتهای امیر حاجرضایی یا حمیدرضا صدر را که دیگر مدتهاست در تلویزیون حاضر نمیشوند را بیشتر از کارشناسان فعلی دوست دارند.
مردم همیشه بنده را مورد لطف خود قرار میدهند و فقط میتوانم بگویم که به قضاوت آنها احترام زیادی میگذارم؛ منتهی ما به عنوان کارشناس همواره انتخاب میشویم. امیر حاجرضایی هیچوقت خودش را به جایی دعوت نکرده است و نمیکند و همواره برای حضور دعوت شده است. سیاستهای سازمان صداوسیما و حوزه اختیارات مسئولان این نهاد ارتباطی به من پیدا نمیکند. یک زمانی دعوت میشدم و الان مدتهاست که این اتفاق رخ نمیدهد.
خودتان هم واقعا تلاش نکردهاید علت واقعی این اتفاق عجیب را بفهمید؟
زیاد به این مسأله فکر کردهام، شاید هنوز هم بکنم؛ منتهی اگر هم چیزی باشد از روی نزاکت حرفی نمیزنم و پیگیری نمیکنم چون در اخلاق من چنین چیزی نیست. ٣١سال در برنامههای تلویزیونی حضور داشتم. در ٨ جامجهانی و چندین جام ملتهای اروپا و آسیا به عنوان کارشناس مقابل مردم نشستم و صحبت کردم. در این مدت هیچ وقت سوال نکردم و باز هم سوالی نمیکنم؛ الان هم واقعا از علت واقعی این دوری به صورت رسمی آگاهی ندارم و وقتی آگاهی ندارم، نمیخواهم قضاوت کنم. به آن چیزی که حدس و گمان است و در ذهن من میگذرد، نمیپردازم چون رسمی نیست. این تمام حقیقت است و من هیچوقت سعی نکردم چیزی را جز حقیقت به مردم بگویم. حتی برای همیشهبودن تلاش نکردم که حقیقت را نگویم! ممکن است اشتباهاتی در کارشناسی و بیان صحبتها داشته باشم اما آگاهانه امکان نداشت حقیقت را نگویم.
اگر یک روز دوباره تصمیم بگیرند که شما در برنامههای تلویزیونی حاضر شوید، ممکن است اتفاقات ماههای اخیر باعث شود از حضور صرف نظر کنید؟
من خودم را بعد از ٣١سال همکاری با سازمان، کارمند غیررسمی صداوسیما میدانم. عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی،محمدرضا احمدی، محمدحسین میثاقی مثل پسران من و خیابانی و یوسفی و دیگر عزیزانی که سن بیشتری دارند مثل برادران من بودهاند. این حس علاقهمندی ویژه به خاطر عاطفهای است که در من وجود دارد. من از بودن شکایتی ندارم چون هنوز با تمام این عزیزان در ارتباط هستم. اهل شکایتکردن هم نیستم. نزد وجدان خودم هم خیالی راحت دارم که همیشه بر پایه صداقت با مردم حرف زدم. در جواب سوال هم باید بگویم که وقتی میتوان نسبت به این اتفاق تصمیم بگیرم که بدانم چرا به یکباره تصمیم گرفته شد که دعوت نشوم. چون چیزی نمیدانم نمیتوان جواب شفافی به این سوال بدهم.
شاید بعضیها دوست نداشته باشند که تمام حقایق و مشکلات از سوی کارشناسان برای مردم بازگو شود.
به هر صورت بحثهای فنی و تاکتیکی مسابقات یک بخش کارشناسی است. همه ما آگاهی داریم که در فوتبال ایران ناهنجاریها و مشکلات بسیار زیادی وجود دارد که به این رشته ورزشی آسیبی جدی زده و خواهد زد. من درباره این مسائل با مردم همواره با تریبونهایی که در اختیار داشتم، صحبت کردهام. درباره کمبودها، سیاستهای غلط و تصمیمات اشتباه بارها و بارها نظرات خود را بیان کردهام. مردم باید همه چیز را بدانند و وظیفه ما این است که حقایق را با آنها در میان بگذاریم. من اینگونه تربیت شدم که به مردم راست بگویم. اهل شعاردادن هم نیستم. امیر حاجرضایی همواره سعی میکند به صورت مودبانه و درست و شفاف، درباره آسیبها و مشکلات فوتبال با مردم حرف بزند.
منبع: روزنامه شهروند