به گزارش مشرق به نقل از ايسنا ، بدون شك ميتوان سال 1390 را بهترين سال تاريخ وزنهبرداري ايران قلمداد كرد. سالي كه در آن دو موفقيت ارزشمند در ردههاي جوانان و بزرگسالان براي ايران بدست آمد، دوبار رهبر معظم انقلاب اين پيروزيها را تبريك گفتند و رئيس جمهور نيز دو بار آنها را به حضور پذيرفت و از كار بزرگشان تقدير كرد. حالا در اين شرايط رضازادهاي كه روزي پر انتقادترين رئيس فدراسيون ايران بود، امروز به يكي از موفقترينها بدل شده است.
كمتر از دو سال پيش بود كه حسين رضازاده در آشفتهترين روزهاي وزنهبرداري ايران مديريت فدراسيون اين رشته ورزشي را بر عهده گرفت و به آرزويي كه سالها در ذهن داشت جامه عمل پوشاند؛ اما در آن روزها رضازاده جوان، با موجي از انتقادها مواجه بود. انتقادهايي كه به جواني يا كار نابلدياش وارد ميكردند. انتقادهايي كه به مديريتش در تيمهاي ملي بود. تيمهايي كه در طول يك سال 5 ورزشكار دوپينگي از جمله سعيد عليحسيني از آن خارج شد و نتايج تيمش نيز چندان چنگي به دل نميزد. در آن زمان برخي ميگفتند كه «رضازاده مزد خرابكاريهايش را گرفته و به رياست فدراسيون رسيده.» از آن پس نيز انتقادها تا ماهها ادامه داشت و هر روز برگ جديدي از دسته گلهاي او و فدراسيونش رو ميشد، در اين شرايط آمدن كورش باقري به راس تيمهاي ملي، ايجاد نظم نوين در تيمهاي ملي وزنهبرداري، موفقيت در رقابتهاي جهاني سال 2010 با درخشش غول جديد سنگين وزن دنيا از ايران و ادامه آن در بازيهاي آسيايي گوانگجو، ورق انتقادها را كمكم برگرداند. از آن پس يا ميزان انتقادها كاهش پيدا كرد، يا منتقدان خاموش شدند يا برخي ديگر تغيير نگرش داده و به موافقان فدراسيون بدل شدند. اين روند در سال جاري هم همچنان ادامه پيدا كرد تا جايي كه در رقابتهاي جهاني جوانان در مالزي، تيم ايران براي نخستين بار در تاريخ ورزشياش با چندين مدال مختلف به عنوان قهرماني رسيد تا يكي از بهترين نتايج تاريخ وزنهبرداري ايران به دست آيد. اين زنجير البته در مالزي پاره نشد و تا همين چند روز پيش در پاريس هم ادامه داشت تا اينكه وزنهبرداران بزرگسال ايران كه تركيبي از جوانان هم در آن حضور داشتند، به نتيجهاي كمنظير رسيدند. آنها دو مدال طلا، يك نقره و يك برنز در مجموع به دست آوردند و براي نخستين بار در طول تاريخ حضور ايران از سال 1949 تاكنون در قالب رقابتهاي جهاني بر روي سكوي تيمي قرار گرفتند. سكويي كه كاپ سوم مسابقهها را با خود به همراه داشت. اين روند اكنون فدراسيون آشفته و بحرانزده وزنهبرداري را كه خيليها مدعي بودند بايد اين رشته از ميان رشتههاي ورزشي ايران برچيده شود را به ورزشي تبديل كرده كه دل مردم را شاد ميكند و باز ما در كوي و برزن شاهد اين هستيم كه از موفقيت وزنهبرداران ايران سخن ميگويند.
امروز رضازاده يكي از موفقترين فدراسيونهاي ورزشي را در اختيار دارد. او نه تنها در سالهاي حضورش در تيمهاي ملي وزنهبرداري بارها پيام مقام معظم رهبري را به خاطر موفقيتهايش دريافت ميكرد بلكه در يك سال گذشته سه بار اين پيام را به خاطر موفقيت تيمهاي ورزشياش دريافت كرده كه اين موفقيتي بيسابقه در بين رشتههاي ورزشي است.
رضازاده كه هنوز كسي باورش نميشود تيمش اينچنين موفق باشد و بسياري در انتظار نتايج آزمايش دوپينگ هستند، معتقد است "عزت را خدا به انسان ميدهد و تنها اوست كه از انسان بازپس ميگيرد."
در ادامه گفتوگو با يكي از خوشحالترين روساي فدراسيون ايران كه اين روزها بر روي ابرها راه ميرود را خواهید خواند .
* آقاي رضازاده فكر كنم نتيجه خوبي بود. شما چه فكر ميكنيد؟
ـ من هم همين طور فكر ميكنم. 8 نفر به مسابقه آوردهايم و 4 نفرشان مدال گرفتند. شما فكر ميكنيد اين نتيجه خوبي نيست. اما همه اينها زحمتهاي خود بچههاست. زحمتهاي كورش باقري است و زحمتهاي كساني است كه آنها را حمايت كردند تا اردوهاي آمادهسازي خوبي داشته باشند. بايد از وزارت ورزش و كميته ملي المپيك كه تاكنون به ما كمك كردهاند بخواهم از اين پس بيشتر هواي ما را داشته باشند. اينها تواناييهاي بالايي دارند و اگر ميخواهند كه به مدالهاي خوشرنگ المپيك برسيم بايد بيشتر كمك شويم.
* نتيجه بينظيري بود. تاكنون در رده تيمي بر روي سكوي جهان قرار نگرفته بوديم. از همه لحاظ نتيجه خوب بود. آيا شما هم پيش از مسابقهها چنين انتظاري داشتيد؟
ـ خب ما وضعيت بچهها را ميدانستيم. اما پيشبيني ما بر روي سه مدال بود و ما براي سه مدال حساب باز كرده بوديم كه خوشبختانه عدد آنها به چهار رسيد. حساب اصلي ما روي بهداد سليمي بود كه مدال طلا بياورد. كيانوش رستمي و سعيد محمدپور هم از ديگر گزينههاي مدالآوري ما در اين رقابتها بودند اما سجاد انوشيرواني واقعا غيرت به خرج داد و توانست به يك مدال ارزشمند برسد. او در دو ضرب وزنهاي را زد كه در تمرينها كمتر زده بود و شايد حتي در اين چند ماه اين وزنه را بلند نكرده بود. من بايد از همه آنها تشكر كنم چه آنهايي كه مدال آوردند و چه آنهايي كه نياوردند. اميدوارم اين روند تا المپيك ادامه پيدا كند. همين نظم و ترتيب را ما در تيمهاي ملي داشته باشيم و وزنهبرداران نيز فكرشان را جهاني و المپيكي كنند تا بتوانند در المپيك موفق شوند. كورش باقري هم به خوبي آنها را هدايت ميكند ما هم تلاشمان در فدراسيون اين بوده كه يك لحظه آنها با مشكل مواجه نشوند و حتي ما نگذاشتيم حقوق وزنهبرداران يك ماه عقب بيفتد. اين چهار وزنهبرداري كه مدال گرفتند خودشان ميخواستند، تلاششان را كردند و مدالشان را هم گرفتند. اميدوارم كه در المپيك نيز هر 6 وزنهبردار ما مدال بخواهند.
* خب يك مقدار در مورد تك تك وزنهبرداران صحبت كنيد. از سجاد بهروزي، اصغر ابراهيمي يا براري بگوييد.
ـ در مورد اصغر بايد بگويم كه او آن چيزي كه ما ميخواستيم نبود. البته سنش بالاست و زانويش هم درد ميكند ولي انتظار داشتيم كه در يك ضرب به مدال برسد. در مورد او كادر فني تصميمگيري ميكند كه آيا باز هم در اردو خواهد بود يا نه. در مورد سجاد بهروزي هم درست كه توقع بيشتري داشتيم اما از وزنه زدنش چندان ناراحت نبوديم. ما سعي ميكرديم در اين رقابت، مانند يك شطرنجباز كار كنيم و بايد دقت ميكرديم كه وزنهبرداري اوت نكند و وزنههاي خوبي را بزند. سجاد پس از دو سال دوري از رقابتها دوباره بازگشته و اگر وزنههايي كه ما انتخاب ميكرديم را مهار ميكرد، اكنون يكي از مداليستها بود. من از نواب نصير شلال هم راضيام. او توانست به ركوردهاي خوبي برسد و در آينده هم ميتواند ركوردهايش بهتر باشد. اينها بايد خودشان را باور كنند. رقابتهاي جهاني و بازيهاي المپيك جاي كسب تجربه نيست. درست است كه ما نميتوانيم بگوييم هر 6 وزنهبردارمان بايد در المپيك مدال بگيرند اما بايد براي آن تلاش كنند.
* كمي در مورد بهداد سليمي بگوييد. او توانست ركورد يك ضرب شما را بشكند فكر ميكنيد كه چقدر شبيه روزهاي قهرماني شماست؟
ـ من وقتي ركورد دنيا را زدم و قهرمان المپيك شدم 20 سالم بود اما بهداد اكنون 23 ساله است. ما تلاش كرديم كه از لحاظ فكري و روحي روي بهداد فكر كنيم. من آن زمان يادم است كه يك سري مشكلات تكنيكي داشتم كه نميگذاشت وزنههايم بيشتر شود اما بايد بدانيد كه امروز بهداد سليمي با راهنماييهاي ما آن مشكلات را ندارد و ديديم كه چگونه به راحتي 214 كيلوگرم را بالاي سر برد. مدال فوقسنگين براي ما خيلي مهم است. همان طور كه براي خيلي از كشورهاي دنيا مهم است. اين مدال يا اين ركورد براي بهداد نيست براي ايران است و من اميدوارم كه او بتواند باز هم ركوردهاي بهتري بزند. من اولين نفري هستم كه از اين بابت احساس غرور ميكنم. باور كنيد آرزويم اين بود كه ركورد دنيا شكسته شود. قبول كنيد كه شرايط امروز بهداد از شرايط آن روزهاي من بهتر است و باز هم ميتواند ركورد بزند. بهداد يك ضربش خيلي خوب است اما براي دو ضرب بايد بيشتر تلاش كند. فكر ميكنم اگر تا بازيهاي المپيك آسيب نبيند بتواند به ركورد دو ضرب 260 كيلوگرم برسد.
* برنامهريزي براي آينده چگونه است؟ از اكنون كه تيم سوم دنيا شديد چه برنامهاي براي آينده داريد؟
ـ برنامهريزي كه داريم. اين برنامهريزيها از قبل بوده، بعد از اين رقابتها چند هفته بچهها استراحت ميكنند و شايد در جام رياست جمهوري روسيه هم شركت كنيم. ما امروز 6 سهميه المپيك را گرفتهايم و بايد فكرمان بر روي 6 نفري باشد كه به المپيك ميروند. بايد به وزنهبرداري اطمينان كرد و بدانند كه ما باز هم ميتوانيم در آينده افتخارهاي بيشتري به دست آوريم. ما توانايي گرفتن 5 يا 6 مدال در المپيك را داريم كه اگر بتوانيم اين كار را بكنيم، شگفتيساز خواهيم بود. اما تلاشمان را ميكنيم كه در بدترين شرايط به 2 تا 4 مدال برسيم. از خدا ميخواهم كه در اين زمينه به ما كمك كند چرا كه المپيك خيلي سخت است. در مورد كساني هم كه فكر ميكنند ميتوانند از وزنهبرداران حاضر در اردو بهتر باشند بايد بگويم كه درهاي تيم ملي باز است. هر كس فكر ميكند كه پاك است و ميتواند به ما كمك كند، وارد شود، كورش باقري هم از او استفاده ميكند. اما ما در تيم ملي يك سري قوانين و معيارها داريم كه آنها بايد آن را رعايت كنند در غير اين صورت ما با مشكل مواجه ميشويم. اكنون انتظارها در مورد وزنهبرداري به اوج خود رسيده و ما نميتوانيم سهلانگاري كنيم. پله پله بايد بالا برويم. انتظارها را بايد پاسخ بدهيم. براي همين، كار خيلي سخت شده است.
* اما وقتي شما رييس فدراسيون شديد، انتقادها خيلي زياد بود، من خودم يكي از منتقدين شما بودم اما اكنون شرايط تغيير كرده و برخي از اين موفقيت طوري ياد ميكنند كه همه قهرمانان ورزشي ميتوانند در مديريت هم موفق شوند.
ـ البته ما قهرمان داريم تا قهرمان. هر قهرماني هم نميتواند مدير خوبي شود. بايد ويژگيهاي مديريتي را داشته باشد. من 31 سالم بود كه رييس فدراسيون شدم. هر انتقادي كه به من كردند گوش كردم و سعيدلو هم به من اعتماد كرد. اين لطف خدا و حمايت مسئولان بوده كه توانستم موفق شوم. ببينيد در همين دوران ما اردوهاي بسيار پرهزينهاي داشتيم كه برخي از آنها را تنها دوستانم به خاطر علاقه به من تقبل كردند. من دوستان خيلي خوبي دارم كه در اين مدت واقعا به ما كمك كردند به انتقادها چندان كاري نداشتم و كار خودم را ميكردم و چون توكلم به خدا بوده، خدا هم به من كمك كرده است.
* اما آقاي رضازاده بگذاريد چند انتقاد از همين تيم پرافتخار هم بكنيم. ما كه در كنار شما بوديم، هيچ فيزيوتراپ و يا ماساژوري در كنار اين تيم پرقدرت نديديم يا اينكه اسپانسري گرفته بوديد كه نام آن به جاي نام ايران پشت لباس گرم ورزشكاران حك شده بود. يا اينكه نفر ذخيرهاي كه به رقابتها آورده بوديد، واقعا شايستگي حضور در پاريس و بودن به عنوان وزنهبردار رزرو تيم را نداشت و شايد تنها رابطه فاميلياش با يكي از اعضاي كادر فني باعث شده بود كه در پاريس باشد. از طرفي هيچ داوري از ايران نيز در اين رقابتها حضور نداشت. نظر شما در اين موارد چيست؟
ـ من خوشحالم كه اين مباحث مطرح ميشود و ديگر هيچ چيزي باقي نميماند كه بعدا در مورد آن فكر كنيم. اول در مورد ماساژور و فيزيوتراپ بگويم. ما يك ماساژور خوب و بادانش را داريم و هيچ مشكلي هم براي حضورش در اين رقابتها نبود اما كورش باقري به عنوان سرمربي تيم بر اساس سياستي كه دارد نميخواست او همراه تيم باشد. بنابراين ما به نظر سرمربي احترام گذاشتيم و او همراه تيم نيامد. در مورد اسپانسري هم كه ميگوييد، اصلا اين طور نيست. تيم ما اصلا اسپانسر نداشت. اين شركتي كه براي تيم ما كاپشن توليد كرده، اسم شركتش را پشت كاپشن زده، من هم از اين بابت ناراحت بودم چرا كه ما پول كامل لباسها را پرداخت كرده بوديم اما با توجه به اينكه نزديك رقابتها بود و ما نميتوانستيم آنها را عوض كنيم، تحويل گرفتيم و به بچهها داديم. البته لباس اصلي وزنهبرداران كه با آن به روي سكو ميرفتند، شلوار و كاپشني بود كه نام ايران بر روي آن نوشته شده بود اما ما بايد در اين زمينه بيشتر دقت ميكرديم. در مورد ورزشكار ذخيره تيم هم بايد بگويم كه ما به هيچ وجه وزنهبردار ذخيرهاي به پاريس نياورديم. اين فردي كه شما از او ياد ميكنيد، درست است كه رابطه فاميلي با سرمربي تيم دارد، اما به عنوان يار ذخيره به پاريس نيامده بود. با توجه به اينكه او تا آخرين لحظه در اردوي تيم ملي بود و از اردو خط خورد، برخي از وزنهبرداران تيم ملي و بويژه بهداد سليمي، از نايب رييس فدراسيون خواستند كه او را با هزينه شخصي آن فرد به مسابقهها بفرستند. آن فرد هم روي ورزشكاران را زمين نينداخت و او را به پاريس آورد. حتي كورش باقري هم با من تماس گرفت و گفت اگر فلاني را ميخواهيد به پاريس ببريد، به رابطه فاميلياش با من نگاه نكنيد، من هم هيچ دخالتي در اين زمينه نداشتم و او يار ذخيره تيم ما نبود. در مورد اينكه هيچ داوري از ايران حضور نداشت هم بايد بگويم مشكل اساسي ما در ميان داوران بينالملليمان، بلد نبودن زبان انگليسي است. ما نميتوانيم كسي را به اين رقابتها بياوريم كه زبان انگليسي بلد نيست و شايد آبرويمان را ببرد. بنابراين يكي از هدفهايي كه داريم اين است كه داوران بينالملليمان بتوانند انگليسي را خوب ياد بگيرند. يكي از افراد شايستهاي هم كه ميتوانست در اين رقابتها قضاوت كند، داراب رياحي بود كه او هم به دلايل مختلف قبول نكرد. شايد اگر او امروز اين مسئوليت را قبول ميكرد، سيلي از انتقادها به سوي او بود.
* از اين انتقادها كه بگذريم به شيرينترين بخش رقابتهاي جهاني ميرسيم و آن پيام تبريك مقام معظم رهبري بود.
ـ واقعا پيام رهبر بهترين هديه براي من و وزنهبرداران تيمم بود. فدراسيون وزنهبرداري از اين پيام به خود ميبالد. ما هم اين موفقيتها را به ايشان تقديم ميكنيم. من از طرف وزنهبرداران تيم، همه مدالهايي را كه گرفتهايم به ايشان تقديم ميكنم و اميدوارم كه لطف ايشان همچنان به ما ادامهدار باشد. ما خوشحاليم كه ورزش ما باعث ميشود دل ايشان شاد شود.
كمتر از دو سال پيش بود كه حسين رضازاده در آشفتهترين روزهاي وزنهبرداري ايران مديريت فدراسيون اين رشته ورزشي را بر عهده گرفت و به آرزويي كه سالها در ذهن داشت جامه عمل پوشاند؛ اما در آن روزها رضازاده جوان، با موجي از انتقادها مواجه بود. انتقادهايي كه به جواني يا كار نابلدياش وارد ميكردند. انتقادهايي كه به مديريتش در تيمهاي ملي بود. تيمهايي كه در طول يك سال 5 ورزشكار دوپينگي از جمله سعيد عليحسيني از آن خارج شد و نتايج تيمش نيز چندان چنگي به دل نميزد. در آن زمان برخي ميگفتند كه «رضازاده مزد خرابكاريهايش را گرفته و به رياست فدراسيون رسيده.» از آن پس نيز انتقادها تا ماهها ادامه داشت و هر روز برگ جديدي از دسته گلهاي او و فدراسيونش رو ميشد، در اين شرايط آمدن كورش باقري به راس تيمهاي ملي، ايجاد نظم نوين در تيمهاي ملي وزنهبرداري، موفقيت در رقابتهاي جهاني سال 2010 با درخشش غول جديد سنگين وزن دنيا از ايران و ادامه آن در بازيهاي آسيايي گوانگجو، ورق انتقادها را كمكم برگرداند. از آن پس يا ميزان انتقادها كاهش پيدا كرد، يا منتقدان خاموش شدند يا برخي ديگر تغيير نگرش داده و به موافقان فدراسيون بدل شدند. اين روند در سال جاري هم همچنان ادامه پيدا كرد تا جايي كه در رقابتهاي جهاني جوانان در مالزي، تيم ايران براي نخستين بار در تاريخ ورزشياش با چندين مدال مختلف به عنوان قهرماني رسيد تا يكي از بهترين نتايج تاريخ وزنهبرداري ايران به دست آيد. اين زنجير البته در مالزي پاره نشد و تا همين چند روز پيش در پاريس هم ادامه داشت تا اينكه وزنهبرداران بزرگسال ايران كه تركيبي از جوانان هم در آن حضور داشتند، به نتيجهاي كمنظير رسيدند. آنها دو مدال طلا، يك نقره و يك برنز در مجموع به دست آوردند و براي نخستين بار در طول تاريخ حضور ايران از سال 1949 تاكنون در قالب رقابتهاي جهاني بر روي سكوي تيمي قرار گرفتند. سكويي كه كاپ سوم مسابقهها را با خود به همراه داشت. اين روند اكنون فدراسيون آشفته و بحرانزده وزنهبرداري را كه خيليها مدعي بودند بايد اين رشته از ميان رشتههاي ورزشي ايران برچيده شود را به ورزشي تبديل كرده كه دل مردم را شاد ميكند و باز ما در كوي و برزن شاهد اين هستيم كه از موفقيت وزنهبرداران ايران سخن ميگويند.
امروز رضازاده يكي از موفقترين فدراسيونهاي ورزشي را در اختيار دارد. او نه تنها در سالهاي حضورش در تيمهاي ملي وزنهبرداري بارها پيام مقام معظم رهبري را به خاطر موفقيتهايش دريافت ميكرد بلكه در يك سال گذشته سه بار اين پيام را به خاطر موفقيت تيمهاي ورزشياش دريافت كرده كه اين موفقيتي بيسابقه در بين رشتههاي ورزشي است.
رضازاده كه هنوز كسي باورش نميشود تيمش اينچنين موفق باشد و بسياري در انتظار نتايج آزمايش دوپينگ هستند، معتقد است "عزت را خدا به انسان ميدهد و تنها اوست كه از انسان بازپس ميگيرد."
در ادامه گفتوگو با يكي از خوشحالترين روساي فدراسيون ايران كه اين روزها بر روي ابرها راه ميرود را خواهید خواند .
* آقاي رضازاده فكر كنم نتيجه خوبي بود. شما چه فكر ميكنيد؟
ـ من هم همين طور فكر ميكنم. 8 نفر به مسابقه آوردهايم و 4 نفرشان مدال گرفتند. شما فكر ميكنيد اين نتيجه خوبي نيست. اما همه اينها زحمتهاي خود بچههاست. زحمتهاي كورش باقري است و زحمتهاي كساني است كه آنها را حمايت كردند تا اردوهاي آمادهسازي خوبي داشته باشند. بايد از وزارت ورزش و كميته ملي المپيك كه تاكنون به ما كمك كردهاند بخواهم از اين پس بيشتر هواي ما را داشته باشند. اينها تواناييهاي بالايي دارند و اگر ميخواهند كه به مدالهاي خوشرنگ المپيك برسيم بايد بيشتر كمك شويم.
* نتيجه بينظيري بود. تاكنون در رده تيمي بر روي سكوي جهان قرار نگرفته بوديم. از همه لحاظ نتيجه خوب بود. آيا شما هم پيش از مسابقهها چنين انتظاري داشتيد؟
ـ خب ما وضعيت بچهها را ميدانستيم. اما پيشبيني ما بر روي سه مدال بود و ما براي سه مدال حساب باز كرده بوديم كه خوشبختانه عدد آنها به چهار رسيد. حساب اصلي ما روي بهداد سليمي بود كه مدال طلا بياورد. كيانوش رستمي و سعيد محمدپور هم از ديگر گزينههاي مدالآوري ما در اين رقابتها بودند اما سجاد انوشيرواني واقعا غيرت به خرج داد و توانست به يك مدال ارزشمند برسد. او در دو ضرب وزنهاي را زد كه در تمرينها كمتر زده بود و شايد حتي در اين چند ماه اين وزنه را بلند نكرده بود. من بايد از همه آنها تشكر كنم چه آنهايي كه مدال آوردند و چه آنهايي كه نياوردند. اميدوارم اين روند تا المپيك ادامه پيدا كند. همين نظم و ترتيب را ما در تيمهاي ملي داشته باشيم و وزنهبرداران نيز فكرشان را جهاني و المپيكي كنند تا بتوانند در المپيك موفق شوند. كورش باقري هم به خوبي آنها را هدايت ميكند ما هم تلاشمان در فدراسيون اين بوده كه يك لحظه آنها با مشكل مواجه نشوند و حتي ما نگذاشتيم حقوق وزنهبرداران يك ماه عقب بيفتد. اين چهار وزنهبرداري كه مدال گرفتند خودشان ميخواستند، تلاششان را كردند و مدالشان را هم گرفتند. اميدوارم كه در المپيك نيز هر 6 وزنهبردار ما مدال بخواهند.
* خب يك مقدار در مورد تك تك وزنهبرداران صحبت كنيد. از سجاد بهروزي، اصغر ابراهيمي يا براري بگوييد.
ـ در مورد اصغر بايد بگويم كه او آن چيزي كه ما ميخواستيم نبود. البته سنش بالاست و زانويش هم درد ميكند ولي انتظار داشتيم كه در يك ضرب به مدال برسد. در مورد او كادر فني تصميمگيري ميكند كه آيا باز هم در اردو خواهد بود يا نه. در مورد سجاد بهروزي هم درست كه توقع بيشتري داشتيم اما از وزنه زدنش چندان ناراحت نبوديم. ما سعي ميكرديم در اين رقابت، مانند يك شطرنجباز كار كنيم و بايد دقت ميكرديم كه وزنهبرداري اوت نكند و وزنههاي خوبي را بزند. سجاد پس از دو سال دوري از رقابتها دوباره بازگشته و اگر وزنههايي كه ما انتخاب ميكرديم را مهار ميكرد، اكنون يكي از مداليستها بود. من از نواب نصير شلال هم راضيام. او توانست به ركوردهاي خوبي برسد و در آينده هم ميتواند ركوردهايش بهتر باشد. اينها بايد خودشان را باور كنند. رقابتهاي جهاني و بازيهاي المپيك جاي كسب تجربه نيست. درست است كه ما نميتوانيم بگوييم هر 6 وزنهبردارمان بايد در المپيك مدال بگيرند اما بايد براي آن تلاش كنند.
* كمي در مورد بهداد سليمي بگوييد. او توانست ركورد يك ضرب شما را بشكند فكر ميكنيد كه چقدر شبيه روزهاي قهرماني شماست؟
ـ من وقتي ركورد دنيا را زدم و قهرمان المپيك شدم 20 سالم بود اما بهداد اكنون 23 ساله است. ما تلاش كرديم كه از لحاظ فكري و روحي روي بهداد فكر كنيم. من آن زمان يادم است كه يك سري مشكلات تكنيكي داشتم كه نميگذاشت وزنههايم بيشتر شود اما بايد بدانيد كه امروز بهداد سليمي با راهنماييهاي ما آن مشكلات را ندارد و ديديم كه چگونه به راحتي 214 كيلوگرم را بالاي سر برد. مدال فوقسنگين براي ما خيلي مهم است. همان طور كه براي خيلي از كشورهاي دنيا مهم است. اين مدال يا اين ركورد براي بهداد نيست براي ايران است و من اميدوارم كه او بتواند باز هم ركوردهاي بهتري بزند. من اولين نفري هستم كه از اين بابت احساس غرور ميكنم. باور كنيد آرزويم اين بود كه ركورد دنيا شكسته شود. قبول كنيد كه شرايط امروز بهداد از شرايط آن روزهاي من بهتر است و باز هم ميتواند ركورد بزند. بهداد يك ضربش خيلي خوب است اما براي دو ضرب بايد بيشتر تلاش كند. فكر ميكنم اگر تا بازيهاي المپيك آسيب نبيند بتواند به ركورد دو ضرب 260 كيلوگرم برسد.
* برنامهريزي براي آينده چگونه است؟ از اكنون كه تيم سوم دنيا شديد چه برنامهاي براي آينده داريد؟
ـ برنامهريزي كه داريم. اين برنامهريزيها از قبل بوده، بعد از اين رقابتها چند هفته بچهها استراحت ميكنند و شايد در جام رياست جمهوري روسيه هم شركت كنيم. ما امروز 6 سهميه المپيك را گرفتهايم و بايد فكرمان بر روي 6 نفري باشد كه به المپيك ميروند. بايد به وزنهبرداري اطمينان كرد و بدانند كه ما باز هم ميتوانيم در آينده افتخارهاي بيشتري به دست آوريم. ما توانايي گرفتن 5 يا 6 مدال در المپيك را داريم كه اگر بتوانيم اين كار را بكنيم، شگفتيساز خواهيم بود. اما تلاشمان را ميكنيم كه در بدترين شرايط به 2 تا 4 مدال برسيم. از خدا ميخواهم كه در اين زمينه به ما كمك كند چرا كه المپيك خيلي سخت است. در مورد كساني هم كه فكر ميكنند ميتوانند از وزنهبرداران حاضر در اردو بهتر باشند بايد بگويم كه درهاي تيم ملي باز است. هر كس فكر ميكند كه پاك است و ميتواند به ما كمك كند، وارد شود، كورش باقري هم از او استفاده ميكند. اما ما در تيم ملي يك سري قوانين و معيارها داريم كه آنها بايد آن را رعايت كنند در غير اين صورت ما با مشكل مواجه ميشويم. اكنون انتظارها در مورد وزنهبرداري به اوج خود رسيده و ما نميتوانيم سهلانگاري كنيم. پله پله بايد بالا برويم. انتظارها را بايد پاسخ بدهيم. براي همين، كار خيلي سخت شده است.
* اما وقتي شما رييس فدراسيون شديد، انتقادها خيلي زياد بود، من خودم يكي از منتقدين شما بودم اما اكنون شرايط تغيير كرده و برخي از اين موفقيت طوري ياد ميكنند كه همه قهرمانان ورزشي ميتوانند در مديريت هم موفق شوند.
ـ البته ما قهرمان داريم تا قهرمان. هر قهرماني هم نميتواند مدير خوبي شود. بايد ويژگيهاي مديريتي را داشته باشد. من 31 سالم بود كه رييس فدراسيون شدم. هر انتقادي كه به من كردند گوش كردم و سعيدلو هم به من اعتماد كرد. اين لطف خدا و حمايت مسئولان بوده كه توانستم موفق شوم. ببينيد در همين دوران ما اردوهاي بسيار پرهزينهاي داشتيم كه برخي از آنها را تنها دوستانم به خاطر علاقه به من تقبل كردند. من دوستان خيلي خوبي دارم كه در اين مدت واقعا به ما كمك كردند به انتقادها چندان كاري نداشتم و كار خودم را ميكردم و چون توكلم به خدا بوده، خدا هم به من كمك كرده است.
* اما آقاي رضازاده بگذاريد چند انتقاد از همين تيم پرافتخار هم بكنيم. ما كه در كنار شما بوديم، هيچ فيزيوتراپ و يا ماساژوري در كنار اين تيم پرقدرت نديديم يا اينكه اسپانسري گرفته بوديد كه نام آن به جاي نام ايران پشت لباس گرم ورزشكاران حك شده بود. يا اينكه نفر ذخيرهاي كه به رقابتها آورده بوديد، واقعا شايستگي حضور در پاريس و بودن به عنوان وزنهبردار رزرو تيم را نداشت و شايد تنها رابطه فاميلياش با يكي از اعضاي كادر فني باعث شده بود كه در پاريس باشد. از طرفي هيچ داوري از ايران نيز در اين رقابتها حضور نداشت. نظر شما در اين موارد چيست؟
ـ من خوشحالم كه اين مباحث مطرح ميشود و ديگر هيچ چيزي باقي نميماند كه بعدا در مورد آن فكر كنيم. اول در مورد ماساژور و فيزيوتراپ بگويم. ما يك ماساژور خوب و بادانش را داريم و هيچ مشكلي هم براي حضورش در اين رقابتها نبود اما كورش باقري به عنوان سرمربي تيم بر اساس سياستي كه دارد نميخواست او همراه تيم باشد. بنابراين ما به نظر سرمربي احترام گذاشتيم و او همراه تيم نيامد. در مورد اسپانسري هم كه ميگوييد، اصلا اين طور نيست. تيم ما اصلا اسپانسر نداشت. اين شركتي كه براي تيم ما كاپشن توليد كرده، اسم شركتش را پشت كاپشن زده، من هم از اين بابت ناراحت بودم چرا كه ما پول كامل لباسها را پرداخت كرده بوديم اما با توجه به اينكه نزديك رقابتها بود و ما نميتوانستيم آنها را عوض كنيم، تحويل گرفتيم و به بچهها داديم. البته لباس اصلي وزنهبرداران كه با آن به روي سكو ميرفتند، شلوار و كاپشني بود كه نام ايران بر روي آن نوشته شده بود اما ما بايد در اين زمينه بيشتر دقت ميكرديم. در مورد ورزشكار ذخيره تيم هم بايد بگويم كه ما به هيچ وجه وزنهبردار ذخيرهاي به پاريس نياورديم. اين فردي كه شما از او ياد ميكنيد، درست است كه رابطه فاميلي با سرمربي تيم دارد، اما به عنوان يار ذخيره به پاريس نيامده بود. با توجه به اينكه او تا آخرين لحظه در اردوي تيم ملي بود و از اردو خط خورد، برخي از وزنهبرداران تيم ملي و بويژه بهداد سليمي، از نايب رييس فدراسيون خواستند كه او را با هزينه شخصي آن فرد به مسابقهها بفرستند. آن فرد هم روي ورزشكاران را زمين نينداخت و او را به پاريس آورد. حتي كورش باقري هم با من تماس گرفت و گفت اگر فلاني را ميخواهيد به پاريس ببريد، به رابطه فاميلياش با من نگاه نكنيد، من هم هيچ دخالتي در اين زمينه نداشتم و او يار ذخيره تيم ما نبود. در مورد اينكه هيچ داوري از ايران حضور نداشت هم بايد بگويم مشكل اساسي ما در ميان داوران بينالملليمان، بلد نبودن زبان انگليسي است. ما نميتوانيم كسي را به اين رقابتها بياوريم كه زبان انگليسي بلد نيست و شايد آبرويمان را ببرد. بنابراين يكي از هدفهايي كه داريم اين است كه داوران بينالملليمان بتوانند انگليسي را خوب ياد بگيرند. يكي از افراد شايستهاي هم كه ميتوانست در اين رقابتها قضاوت كند، داراب رياحي بود كه او هم به دلايل مختلف قبول نكرد. شايد اگر او امروز اين مسئوليت را قبول ميكرد، سيلي از انتقادها به سوي او بود.
* از اين انتقادها كه بگذريم به شيرينترين بخش رقابتهاي جهاني ميرسيم و آن پيام تبريك مقام معظم رهبري بود.
ـ واقعا پيام رهبر بهترين هديه براي من و وزنهبرداران تيمم بود. فدراسيون وزنهبرداري از اين پيام به خود ميبالد. ما هم اين موفقيتها را به ايشان تقديم ميكنيم. من از طرف وزنهبرداران تيم، همه مدالهايي را كه گرفتهايم به ايشان تقديم ميكنم و اميدوارم كه لطف ايشان همچنان به ما ادامهدار باشد. ما خوشحاليم كه ورزش ما باعث ميشود دل ايشان شاد شود.