به گزارش مشرق به نقل از فارس، شعر آئینی با آنچه در تعریف امروزی این ژانر شعری میگنجد، قدمت و دامنهای به طول حیات تشیع دارد. واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش در صحرای سوزان کربلا موجب شد تا دردمندان و سینهسوختگان در قرنها و اعصار بعدی به سرایش شعرهایی درباره این حادثه عظیم و تکاندهنده دست ببرند که این دردمندی، طبعآزمایی و عرض ارادت از شاعرانی چون دعبل خزاعی و فرزدق تا شاعران معاصر آئینی، همچنان پس از نزدیک به 14 قرن ادامه دارد.
شعر آئینی از عهد صفویه با برتری شیعیان در حکومت بر ایران رونق گرفت و شاعران بسیاری با سرودههای خود جان تازهای به ادبیات آئینی بخشیدند. این مقدمه برای احیای شعر آئینی به متنی بسیار قوی و مستحکم منتهی شد و قرن سیزدهم هجری شمسی، شاعران بسیار بزرگ و خوشنامی در آسمان شعر و ادب آئینی درخشیدند. دهه 1330 شمسی، دههای سرشار از سرودههای نابی است که به دلیل آشنایی ایرانیان با فنون چاپ، این شعرها در کشورمان به زیور طبع آراسته شد.
شاعران نامداری چون صغیر اصفهانی، فؤاد کرمانی، آیتالله غروی کمپانی، غلامحسین پیروی، صابر همدانی، دکتر قاسم رسا، خوشدل تهرانی، طائی شمیرانی و ... در همین سالها و دهههای بعد رخ نشان دادند و با چاپ دواوین این شاعران، زیباترین و جانسوزترین شعرهای آئینی به دست اهل ادب رسید. با چاپ کتابها و دیوانهای شعر، همچنین تشکیل محافل و انجمنهای شعر در سالهای نیمه نخست قرن سیزدهم هجری شمسی در خانهها، قهوهخانهها و مجامع شخصی و عمومی، شعر آئینی رشد چشمگیری را شاهد بود؛ به گونهای که شاعران دیگری از دل همین محافل ادبی به جامعه معرفی شدند.
این دسته از شاعران توانستند با استفاده از جدیدترین تریبونهای روز بهره بگیرند و خود را به مخاطبانشان معرفی کنند. علاوه بر چاپ کتاب، مجلات و نشریاتی هم بودند که امکان چاپ شعرهای آئینی در آنها فراهم بود و میشد از طریق صفحات کاهی آنها به میان خوانندگان رفت. اما بسیاری از شاعران نیز بودند که میلی به اشتهار نداشتند و در کنج خانههایشان به سرودن شعر میپرداختند. آنها براساس یک خصلت عجیب، دوست نداشتند شعرشان راهی بازار نشر شود؛ چون گمان میکردند چاپ کتاب با شهرتطلبی و دنیاخواهی مترادف است. شاعر باید گمنام بماند و شعرش را به اهلش بدهد. در همین اثنا بود که شاعران زیادی در خفا شعر میگفتند و به خوانندگان مذهبی یا همان مداحان و ذاکران اهل بیت (ع) میسپردند.
عارف یکدل یکی از همین شاعران است. پیدا نیست او کی زاده شده و چگونه زیسته است. به علاوه اینکه امروز کسی نیست که از مرام و مسلک این شاعر بزرگ آئینی باخبر باشد. کسی از خویشاوندان و فرزندان او نیست که بیاید و درباره این ادیب فرزانه ـ که تسلط بسیار فراوانی بر آیات و روایات داشت ـ سخن بگوید. فقط چندی پیش یکی از مداحان تهرانی به مناسبت سالگرد درگذشت این شاعر ناآشنا، مراسم مختصری گرفت و جزوهای چاپ کرد که شاید اطلاعات آن نیز چندان دقیق و کامل نبود.
عارف یکدل، شاعری روحانی بود؛ عمامهای کوچک بر سر میبست و لباس سادهای میپوشید. شوخطبع اما غیرتمند بود. آنگاه که ایرج میرزا شعری در رد عزاداری سیدالشهدا (ع) سرود، او قصیدهای بسیار جانانه گفت و با همان ردیف و قافیه، این شاعر سلطنتطلب قاجار و دودمان او را به باد لعن و نفرین و ناسزا گرفت. ایرج میرزا به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم موثری نداشتند، ولی با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. به همین دلیل از سر تفاخر و غرور، سوگواران عاشورایی را به سخره گرفته و گل مالیدن آنان به سر در عزای سیدالشهدا (ع) را کاری عبث و بیهوده تلقی کرده بود. عارف در آن قصیده هجویه، ایرج میرزا را مورد سئوال قرار داده و به او ثابت کرده که چقدر دل در گرو مهر اهل بیت (ع) دارد.
عارف یکدل، اهل معاشرت با شاعران دیگر نبود. در سالهای آخر دهه 40 و ابتدای دهه 50 او را تا اندازهای میشناختند، اما او به معرکه شاعران نمیرفت و بیشتر مایل بود تا شعرهایش را در اختیار تعداد محدودی از مداحان و ذاکران اباعبدالله (ع) قرار دهد. در شرق تهران با یکی از مداحان و در غرب پایتخت با ذاکر دیگری در ارتباط بود. گاهی به منزل آنان میرفت و شعرهایی برایشان میسرود و به ازای این شعرها، مبلغی برای گذران امور خود میگرفت. در شرق تهران، زندهیاد حاج حسین محمدی، بهرههای فراوانی از شعر عارف داشت که مجموعه سرودههای او در قالب یک دفترچه در اختیار خانواده این مداح پیشکسوت امام حسین (ع) است و طبق شنیدهها قرار است آن را با همکاری و مشورت یکی از شاعران آئینی به دست چاپ بسپارند.
عارف، تسلط کاملی بر آیات قرآن و روایات ائمه اطهار (س) دارد. شعر او مالامال از واژگان عربی و کلمات ادیبانه فارسی است که ترکیب این دو، نشاندهنده تکامل اندیشه و گنجینه کامل واژگان این شاعر آئینی است. عارف یکدل که عمر کوتاهی داشت و در میانسالی درگذشت، قوافی بسیار سختی را بر میگزید که در پایان این مطلب، توجه شما را به قصیده توحیدی او از دفترچه شعر مرحوم حاج حسین محمدی جلب میکنیم:
عشق رخ تو از دل ما کمشدنی نیست
با آنکه جمال تو مجسمشدنی نیست
سودی تو در این سر سودایی عاشق
سودی است ز سودای رخت کمشدنی نیست
بیهوده دم شیر به بازیاش مگیرید
هر بولهوسی عشق مسلمشدنی نیست
بیجلوه بود اشک که بیهجر تو بارد
هر قطره ز هر آب که شبنمشدنی نیست
سلمانصفتی محرم خلوتگه راز است
بوجهل به دربار تو محرمشدنی نیست
با خاتم اخلاص، جهان زیر نگین آر
هر پاره گل و سنگ که خاتمشدنی نیست
مرد حق و سالوس و ریا، حیله و تزویر
هر روبه مکاره که ضیغمشدنی نیست
از صدق و صفا، مهر و وفا دیو مبری است
هر اهرمن و دیو و دد آدمشدنی نیست
بخل و حسد و کینه و حرص و ره ایمان
این آتش و آبیاست که منظمشدنی نیست
مردانگی از سلفه نامرد مجویید
این ظلمت و آن نور که همدمشدنی نیست
درد دل خود در بر ناکس نتوان گفت
با سوز نمک زخم تو مرحمشدنی نیست
دست کج و پای کج و قول کج کجخوی
دیوار کجی ماند و محکمشدنی نیست
کوشیدن و انباشتن و هشتن و مردن
هر بذر تبه نطفه حاتمشدنی نیست
چون «عارف یکدل» به جز از داغ حسینی
هر اشک روان قطره زمزمشدنی نیست
شعر آئینی از عهد صفویه با برتری شیعیان در حکومت بر ایران رونق گرفت و شاعران بسیاری با سرودههای خود جان تازهای به ادبیات آئینی بخشیدند. این مقدمه برای احیای شعر آئینی به متنی بسیار قوی و مستحکم منتهی شد و قرن سیزدهم هجری شمسی، شاعران بسیار بزرگ و خوشنامی در آسمان شعر و ادب آئینی درخشیدند. دهه 1330 شمسی، دههای سرشار از سرودههای نابی است که به دلیل آشنایی ایرانیان با فنون چاپ، این شعرها در کشورمان به زیور طبع آراسته شد.
شاعران نامداری چون صغیر اصفهانی، فؤاد کرمانی، آیتالله غروی کمپانی، غلامحسین پیروی، صابر همدانی، دکتر قاسم رسا، خوشدل تهرانی، طائی شمیرانی و ... در همین سالها و دهههای بعد رخ نشان دادند و با چاپ دواوین این شاعران، زیباترین و جانسوزترین شعرهای آئینی به دست اهل ادب رسید. با چاپ کتابها و دیوانهای شعر، همچنین تشکیل محافل و انجمنهای شعر در سالهای نیمه نخست قرن سیزدهم هجری شمسی در خانهها، قهوهخانهها و مجامع شخصی و عمومی، شعر آئینی رشد چشمگیری را شاهد بود؛ به گونهای که شاعران دیگری از دل همین محافل ادبی به جامعه معرفی شدند.
این دسته از شاعران توانستند با استفاده از جدیدترین تریبونهای روز بهره بگیرند و خود را به مخاطبانشان معرفی کنند. علاوه بر چاپ کتاب، مجلات و نشریاتی هم بودند که امکان چاپ شعرهای آئینی در آنها فراهم بود و میشد از طریق صفحات کاهی آنها به میان خوانندگان رفت. اما بسیاری از شاعران نیز بودند که میلی به اشتهار نداشتند و در کنج خانههایشان به سرودن شعر میپرداختند. آنها براساس یک خصلت عجیب، دوست نداشتند شعرشان راهی بازار نشر شود؛ چون گمان میکردند چاپ کتاب با شهرتطلبی و دنیاخواهی مترادف است. شاعر باید گمنام بماند و شعرش را به اهلش بدهد. در همین اثنا بود که شاعران زیادی در خفا شعر میگفتند و به خوانندگان مذهبی یا همان مداحان و ذاکران اهل بیت (ع) میسپردند.
عارف یکدل یکی از همین شاعران است. پیدا نیست او کی زاده شده و چگونه زیسته است. به علاوه اینکه امروز کسی نیست که از مرام و مسلک این شاعر بزرگ آئینی باخبر باشد. کسی از خویشاوندان و فرزندان او نیست که بیاید و درباره این ادیب فرزانه ـ که تسلط بسیار فراوانی بر آیات و روایات داشت ـ سخن بگوید. فقط چندی پیش یکی از مداحان تهرانی به مناسبت سالگرد درگذشت این شاعر ناآشنا، مراسم مختصری گرفت و جزوهای چاپ کرد که شاید اطلاعات آن نیز چندان دقیق و کامل نبود.
عارف یکدل، شاعری روحانی بود؛ عمامهای کوچک بر سر میبست و لباس سادهای میپوشید. شوخطبع اما غیرتمند بود. آنگاه که ایرج میرزا شعری در رد عزاداری سیدالشهدا (ع) سرود، او قصیدهای بسیار جانانه گفت و با همان ردیف و قافیه، این شاعر سلطنتطلب قاجار و دودمان او را به باد لعن و نفرین و ناسزا گرفت. ایرج میرزا به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم موثری نداشتند، ولی با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. به همین دلیل از سر تفاخر و غرور، سوگواران عاشورایی را به سخره گرفته و گل مالیدن آنان به سر در عزای سیدالشهدا (ع) را کاری عبث و بیهوده تلقی کرده بود. عارف در آن قصیده هجویه، ایرج میرزا را مورد سئوال قرار داده و به او ثابت کرده که چقدر دل در گرو مهر اهل بیت (ع) دارد.
عارف یکدل، اهل معاشرت با شاعران دیگر نبود. در سالهای آخر دهه 40 و ابتدای دهه 50 او را تا اندازهای میشناختند، اما او به معرکه شاعران نمیرفت و بیشتر مایل بود تا شعرهایش را در اختیار تعداد محدودی از مداحان و ذاکران اباعبدالله (ع) قرار دهد. در شرق تهران با یکی از مداحان و در غرب پایتخت با ذاکر دیگری در ارتباط بود. گاهی به منزل آنان میرفت و شعرهایی برایشان میسرود و به ازای این شعرها، مبلغی برای گذران امور خود میگرفت. در شرق تهران، زندهیاد حاج حسین محمدی، بهرههای فراوانی از شعر عارف داشت که مجموعه سرودههای او در قالب یک دفترچه در اختیار خانواده این مداح پیشکسوت امام حسین (ع) است و طبق شنیدهها قرار است آن را با همکاری و مشورت یکی از شاعران آئینی به دست چاپ بسپارند.
عارف، تسلط کاملی بر آیات قرآن و روایات ائمه اطهار (س) دارد. شعر او مالامال از واژگان عربی و کلمات ادیبانه فارسی است که ترکیب این دو، نشاندهنده تکامل اندیشه و گنجینه کامل واژگان این شاعر آئینی است. عارف یکدل که عمر کوتاهی داشت و در میانسالی درگذشت، قوافی بسیار سختی را بر میگزید که در پایان این مطلب، توجه شما را به قصیده توحیدی او از دفترچه شعر مرحوم حاج حسین محمدی جلب میکنیم:
عشق رخ تو از دل ما کمشدنی نیست
با آنکه جمال تو مجسمشدنی نیست
سودی تو در این سر سودایی عاشق
سودی است ز سودای رخت کمشدنی نیست
بیهوده دم شیر به بازیاش مگیرید
هر بولهوسی عشق مسلمشدنی نیست
بیجلوه بود اشک که بیهجر تو بارد
هر قطره ز هر آب که شبنمشدنی نیست
سلمانصفتی محرم خلوتگه راز است
بوجهل به دربار تو محرمشدنی نیست
با خاتم اخلاص، جهان زیر نگین آر
هر پاره گل و سنگ که خاتمشدنی نیست
مرد حق و سالوس و ریا، حیله و تزویر
هر روبه مکاره که ضیغمشدنی نیست
از صدق و صفا، مهر و وفا دیو مبری است
هر اهرمن و دیو و دد آدمشدنی نیست
بخل و حسد و کینه و حرص و ره ایمان
این آتش و آبیاست که منظمشدنی نیست
مردانگی از سلفه نامرد مجویید
این ظلمت و آن نور که همدمشدنی نیست
درد دل خود در بر ناکس نتوان گفت
با سوز نمک زخم تو مرحمشدنی نیست
دست کج و پای کج و قول کج کجخوی
دیوار کجی ماند و محکمشدنی نیست
کوشیدن و انباشتن و هشتن و مردن
هر بذر تبه نطفه حاتمشدنی نیست
چون «عارف یکدل» به جز از داغ حسینی
هر اشک روان قطره زمزمشدنی نیست