به گزارش مشرق، سخنان دو روز پیش سردار سرلشکر محمدعلی جعفری در خصوص تبعات گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی به سرخط اصلی اخبار رسانههای دنیا تبدیل شد؛ اخطاری که پس از منتشر شدن اخبار جدی درباره گنجانده شدن سپاه در لیست گروههای تروریستی بر اساس قانون «کاتسا» در راهبرد جامع و تهاجمی امریکا علیه ایران از سوی فرمانده کل سپاه خطاب به طرف مقابل صورت گرفت. در این میان سؤال اصلی این است که آیا چنین اقدامی از طرف امریکاییها محتمل است یا صرفاً براساس برخی لفاظیها صورت میگیرد. نکته دوم هم اینجاست که در صورت عملی شدن چنین اقداماتی چه تبعاتی در انتظار دو طرف خواهد بود و آیا امریکاییها میتوانند با کمترین هزینه اقدامات محدودساز علیه سپاه را تحمل کنند.
فلش اصلی علیه سپاه چیست؟
تروریستی نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حقیقت ادامه رویهای است که در طول سالهای اخیر علیه این نهاد اعمال شده که سه فلش را شامل میشود. فلش اول بحث مداخله این نهاد در توسعه برنامه موشکی ایران و همچنین ادعای توسعه بخشهای نظامی برنامه هستهای است؛ ادعاهایی که به طور کلی در قالب پرونده PMD در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گشوده شده بود. اگرچه بخشی از تحریمهای هستهای علیه ایران در قالب برجام رفع شد، اما تحریمهای موشکی و تسلیحاتی که عمدتاً نهادهای مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف قرار میدهد تا هشت سال بعد برقرار باقی میماند.
فلش دوم در خصوص فعالیتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خصوص در سطح منطقه است. ایالات متحده امریکا در سال 2007 سپاه قدس را وارد لیست فهرست تحریمی خود کرد و برخی از فرماندهان این نیرو را در لیست سیاه خود قرار داد. اگرچه تاکنون این لیست تنها محدود به بخشی از سپاه بوده اما دولت ترامپ قصد دارد با گسترش آن تمام بخشهای سپاه به خصوص بخش اقتصادی آن را محدود کند.
امریکاییها تلاش میکنند با چنین اقدامی بتوانند به طور کامل سپاه را منفعل کرده و از همکاری سایر بخشهای اقتصادی با آن جلوگیری کنند؛ روندی که تاکنون هیچگاه به نتیجه نرسیده است.
فلش سوم نیز شامل تحریمهای حقوق بشری علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشود. این تحریمها اگرچه نمود چندانی نداشته اما در کنار تحریمهای موشکی و نظامی تنها محدودیتهایی است که از سوی اروپا نیز علیه این نهاد اعمال میشود.
امریکا و 30 سال تلاش برای تحریم سپاه
طبق رویه دولت امریکا دو طبقهبندی کلی برای تشخیص گروههای تروریستی وجود دارد؛ طبقهبندی اول که طبق «قانون مهاجرت و ملیت امریکا» انجام میشود، گروههایی را تحت عنوان «سازمانهای تروریستی خارجی» شناسایی میکند.
طبقهبندی دوم که بر مبنای «دستور اجرایی شماره ۱۳۲۲۴» رئیسجمهور انجام میشود گروهها، افراد و موجودیتهای گستردهتری را میتواند مورد شمول قرار دهد. مرجع دستور اجرایی ۱۳۲۲۴، وزارت خزانهداری امریکاست که موظف شده است دارایی گروههایی که تحت عنوان گروه تروریستی معرفی میشوند را مصادره کند، این گروهها با نام «گروههای ویژه تروریستی شناسایی شده جهانی» نیز شناخته میشوند. لیست «سازمانهای تروریستی خارجی» توسط وزارت امور خارجه و لیست «گروههای ویژه تروریستی شناسایی شده جهانی» توسط وزارت خزانهداری تهیه میشود. هر دو مرجع، فهرستهای خود را با هماهنگی و مشورت وزارت دادگستری امریکا نهایی میکنند.
بر اساس قانون «کاتسا» که در تابستان سال جاری و پس از اضافه شدن تحریمهای روسیه و کرهشمالی به آن به تصویب کنگره امریکا رسید و از سوی دولت ترامپ ابلاغ شد، از وزیر خارجه امریکا خواسته است طی یک گزارش اعلام کند «آیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران واجد شرایط قرارگیری در لیست سازمانهای تروریستی خارجی امریکا است؟ یا نه.»
بر اساس این قانون درخواست فوق باید 90 روز پس از اجرایی شدن این قانون اجرایی و گزارش کاملی در اینباره به کنگره ارائه شود. در کنار این باید یک طرح جامع برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران تدارک دیده شود، البته دولت امریکا بارها و بارها این طرح را مورد بررسی قرار داده و بنا به دلایلی از اجرای آن پشیمان شده است، به عنوان مثال دولت اوباما چندین بار چنین بحثی را در داخل هیئت حاکمه امریکا مطرح کرد اما عواقب آن را چنان گسترده دید که این طرح را به بایگانی سپرد، حتی دولت ترامپ و مقامات امنیت ملی این کشور نیز با تردید در اینباره صحبت میکنند، البته تلاش امریکا محدود به داخل این کشور باقی نماند.
آخرین اقدام در این زمینه به تلاش وزیر خارجه اردن در نشست نیویورک آذر۱۳۹۴ که بهمنظور یافتن راهحلی برای پایان بحران سوریه برگزار شده بود، برمیگردد.
در آن نشست ناصرالجوده، وزیر خارجه اردن که کشورش مسئول تهیه فهرست گروههای تروریستی فعال در سوریه و ارائه آن به نشست بود، نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز در فهرست این گروهها قرار داد. در آن نشست وقتی الجوده با واکنش و اعتراض وزیر امور خارجه ایران مواجه میشود، در واکنشی انفعالی با بیان اینکه «نام سپاه را [هم] نه اردن، بلکه یکی دیگر از کشورهای حاضر در نشست ارائه کرده است» خود را تبرئه میکند.
سردار جعفری در سخنان خود به این نکته اشاره کرده است که امریکا باید پایگاههای نظامی خود را از منطقه جمع کند. این سخنان سردار جعفری اشاره مستقیمی به این واقعیت است که عملاً تمام نیروهای امریکا در تیررس نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار دارند و هرگونه تعدی به نیروهای ایران میتواند تبعات فراوانی را برای نیروهای این کشور داشته باشد.
سخنان سردار جعفری البته بارها و بارها با تصدیق رسانههای غربی نیز روبهرو شده است، به عنوان مثال نشریه دویچه وله در ارتباط با تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مینویسد: «دولت امریکا در عراق و سوریه با نیروهای وابسته به داعش مبارزه میکند. به عنوان نمونه در مبارزه گستردهای که علیه داعش در عراق به راه افتاده است، ردپای سپاه پاسداران به وضوح دیده میشود. در عراق، نیروهای ارتش این کشور همراه با پیشمرگههای کرد، شبهنظامیان شیعه و بسیج مردمی عراق عملیات وسیعی علیه داعش آغاز کردهاند؛ عملیاتی که توسط نیروی هوایی امریکا نیز پشتیبانی میشود.
بدیهی است شبهنظامیان شیعه آشکارا از حمایت و همکاری سپاه برخوردارند. ارزیابی سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی، عملاً همکاری شبهنظامیان شیعه عراق با سپاه را نیز شامل میشود و میتواند جبهه مبارزه با نیروهای وابسته به گروه تروریستی «داعش» و همچنین مبارزه با جهادگرایان افراطی سنی مذهب را تضعیف کند.»
استراتژیستهای منطقهای و نظامی واشنگتن این مسئله را میدانند که سپاه پاسداران نقشی مهم در مبارزه با تروریسم و جریانهای رادیکال دارد و در صورت عدمحضور نیروهای وابسته به این نهاد، منطقه غرب آسیا به یک بسته انفجاری تبدیل خواهد شد که تروریستها بر آن تسلط پیدا خواهند کرد.
همچنین نمایندگان کنگره امریکا میدانند که تقابل نظامی با سپاه در منطقه با توجه به قدرت نظامی و مشروعیت مردمی که این نهاد در کشورهای منطقه دارد، میتواند چه هزینههای سنگینی را بر ارتش امریکا وارد کند، از همین رو طبیعی است که مقامات نظامی امریکایی این نکته را در نظر گیرند که هرگونه اقدام تحریمی علیه ایران میتواند هزینههای سنگینی برای این کشور به ارمغان بیاورد که تجربه عراق و افغانستان نشان داده است به هیچ عنوان امریکاییها توان تحمل آن را ندارند.