گروه جهاد و مقاومت مشرق - حاج قاسم صادقی که از اولین روزهای جنگ با حضور در گروه فدائیان اسلام در کنار شهید سید مجتبی هاشمی، به دفاع مقابل دشمن پرداخت، درباره شهید محمد یزدانی به خبرنگار ما گفت: پسرخالهای داشتم که بعد از شهادتش پیش پدرش رفتم که میگفت من روزی 2 ریال به پسرم میدادم تا خرجی روزانهاش باشد. تا اینکه روزهای محرم رسید و پسرخالهام به پدرش گفت بابا کمی به من پول میدهید تا با این 2ریالی هایی که جمع کردهام برای محرم پرچم بخرم. شهدا را باید از کودکی و بچگی شناخت. وقتی این بچه با چنین روحیهای بزرگ شد و میخواست به جبهه برود به مادرش گفته بود پیراهن مشکیام را بده تا هنگام محرم در جبهه پیراهن مشکی داشته باشم؛ من راه امام حسین(ع) را میروم و حداقل لباسم همراه با امام باشد. از همین نکتهسنجیهای ریز میتوان به میزان ارادت و عشق رزمندگان به امام حسین(ع) پی برد.
سردار حاج قاسم صادقی در گفتوگویش با اشاره به شهادت محمد یزدانی در روز عاشورا میگوید: ایشان ظهر عاشورا در حال آبرسانی به بچهها بود که گلوله مستقیم توپ به او خورد و تکهتکه شد. ما تکه تکه بدن ایشان را جمع کردیم، روی برانکارد گذاشتیم و پشت سرش نماز ظهر عاشورا را خواندیم.
جالب اینجاست یکی از بچههایی که از ما عکس گرفت، میگفت بعداً که تعداد نمازگزاران را شمردم 72 نفر بودند. بعد از اینکه محمد یزدانی شهید شد و ما پشت سرش نماز عاشورا خواندیم. در روزهای بعد دیدیم تعدادی از نیروهای دشمن خودشان را تسلیم ما کردند. وقتی دلیل کارشان را پرسیدیم که چرا به ایران پناهنده شدهاید، گفتند ما تا قبل از ظهر عاشورا شما را کافر و مجوس میدانستیم ولی با دیدن این صحنه که ایستادید و بعد از شهادت رفیقتان نماز ظهرتان را خواندید، فهمیدیم شما مسلمان هستید. اینها صحنههایی از جبهه بود که خودم دیدم. حالا مناطق دیگر جای خود دارد.
محمد یزدانی شب قبل از شهادتش، وقتی آمار شهدا را یادداشت میکرد نگران بود و دلهره داشت و میخواست وارد معرکه شود. پیش یکی از رفقا آمد و گفت من فردا باید به خط بزنم. گفتند تو کار داری و نمیشود. شب عاشورا خواب میبیند که میگویند تو باید سقای ما شوی. شهدای ظهر عاشورا و محرم انتخابیتر از شهدای دیگر بودند. حال و هوای محرم از بُعد معنوی انرژی بیشتری به بچهها میداد.