به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی با اشاره به برخی تلاشها برای تأثیرگذاری غیرمستقیم و پنهان بر شخصیتهای برجسته اجتماعی و سیاسی، به اقدامات شایسته رئیس جدید مجمع تشخیص مصلحت برای دوری از این آفت اشاره کرد.
متن یادداشت سلیمی نمین به شرح زیر است:
تلاش برای تأثیرگذاری غیرمستقیم و پنهان بر شخصیتهای برجسته اجتماعی و سیاسی با اهدافی تخریبگرانه هرچند سابقه طولانی و دیرینهای در این دیار دارد، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان پدیدهای نامیمون در صور مختلف مجدداً بروز و ظهور یافت.
در گذشته متداول بود که بدخواهان برای تخریب یک شخصیت، انهدام یک جایگاه مورد توجه مردم یا به انفعال کشاندن یک نیروی مؤثر و مولد فکری، حلقههای ضعیف و معیوب از میان اطرافیانش را به خدمت میگرفتند؛ برای نمونه، در دوران پهلوی ساواک( پلیس مخفی) و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه پشتیبانیکننده آن در چارچوب سیاست تخریبی جایگاه روحانیت و به تبع آن اسلام در ایران، برخی اطرافیان ناصالح مراجع به ویژه فرزندان آنان را در دام خود گرفتار میساختند تا بهسهولت سیاستهای تخریبی خود را پی گیرند.
این رویکرد بدون تردید در بعد از خیزش سراسری ملت ایران علیه استبداد و سلطه بیگانه ادامه یافت، اما در کنار آن آفات دیگری نیز بروز و ظهور یافت که مقابله با آن چندان سهل نیست. از جمله سوءاستفادههای اقتصادی با اتصال به نزدیکان یک شخصیت مؤثر سیاسی یا اجتماعی، که البته در این زمینه بهکرات سخن گفته شده است. به همین دلیل قوه قضائیه هرچند با تأخیر فراوان در مقابله با پدیده درگیریهای "آقازادهها" با امور مالی پنهان اقدامات مؤثری کرده است. آنچه در این مختصر مدنظر است مدیریت شدن شخصیتها در دوران کهولت توسط فرزندان است. بروز این آفت در شخصیتهایی که علاوه بر دارا بودن مراتب علمی دارای پستهای اجراییاند برای جامعه بسیار زیانبار خواهد بود.
وارستگیها و فضائلی بارز موجب واگذاری مسئولیت خطیر اجرایی به فردی شود. اگر چنین شخصیتی به دلیل بیماری یا کمتحرکی ناشی از شرایط سنی، ناتوان از انجام وظایف محوله باشد و برخی اطرافیان سررشته امور را به نام او به دست گیرند طبعاً بستر خسارتهای فراوانی فراهم خواهد شد. کما این که این امر را در سالهای پایانی تولیت سابق آستان قدس رضوی شاهد بودیم.
پدیده شوم دیگر کنترل روابط شخصیتهای علمی توسط فرزندان است. در سالهای کمتحرکی آنان بعضاً این فرزندانند که تعیین میکنند که والدین با چه افرادی مرتبط باشند و با چه کسانی هیچ گونه ارتباطی برقرار نشود. به تعبیری دیگر فرزندان سلایق سیاسی خود را بر این وزنههای علمی به طور غیرمستقیم تحمیل میکنند. شخصیت حوزوی برجستهای اخیراً مرحوم شد، اما بر اساس تمایلات فرزند، تکریم از وی در انحصار یک جریان سیاسی قرار گرفت که تأمل برانگیز بود نمونههایی از این دست فراوانند که میتوانند مورد مطالعه قرار گیرند.
خوشبختانه برای اولین بار در یکی از ارکان کشور این آفت با تصمیماتی شایسته تا حدی مهار شد. آیتالله هاشمی شاهرودی- ریاست جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام- در ابتدای تصدی این مسئولیت خطیر چند اقدام را صورت داد که میتواند در مهار این آفات مؤثر واقع شود. اول: واگذاری مسئولیت رئیس دفتری ریاست به عضوی برجسته و مهذب از مجمع برخلاف سنت خویشاوندگرایی در این جایگاه. دوم: تحویل کاخ مرمر که رضاخان علاوه بر کاخ سعدآباد و... برای خود ساخته بود و در سالهای گذشته در اختیار ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. از این رو اولین جلسه مجمع در محل قدیم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. البته هرچه سریعتر این کاخ میبایست تبدیل به موزه شود تا به شناخت جامعه از واقعیتها کمک کند.
سوم: دور ساختن افرادی چون ملکزاده از خویش که میتوانند به عنوان حلقههای معیوب مورد بهرهبرداری قرار گیرند. این اقدامات شایسته نشان میدهد که بهسهولت میتوان با تمهیداتی از برخی آفات که هم برای شخصیتهای برجسته و هم برای ملت بسیار زیانبار است رهایی یافت. البته باید توجه داشت میزان مقاومتهای حلقههای معیوب در جایگاههایی که صرفاً به تولید اندیشه و نظر مشغولند چندان نخواهد بود. آن چه عملکردها را پیچیدهتر میسازد در حوزه مسائل اجرایی است؛ بنابراین عزم جدیتری را میطلبد تا تأثیرگذاری حواشی بر شخصیتها به نفع جامعه مهار شود.