به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، محمدعلي جمالزاده كه او را پدر
داستاننويسي مدرن ايران ميدانند، سال 1274 هجري شمسي در اصفهان به دنيا
آمد. حدود 12 سال داشت که پدرش او را براي تحصيل به بيروت فرستاد. او در
بيروت با ابراهيم پورداوود و مهدي ملکزاده، فرزند ملک المتکلمين، چندين
سال همدوره بود. سپس به فرانسه رفت و ديپلم حقوق گرفت. بعد به ايران آمد؛
اما بعد از زماني كوتاه، به ژنو بازگشت و تا پايان عمرش در آنجا ماند. اين
نويسنده 17 آبانماه سال 1376 در يک خانهي سالمندان در ژنو (سوييس)
درگذشت.
از جمله آثار محمدعلي جمالزاده اين عنوانها هستند: «گنج شايان»، «تاريخ روابط روس با ايران»، «پندنامهي سعدي يا گلستان نيکبختي»، «قصهي قصهها»، «بانگ ناي»، «فرهنگ لغات عوامانه»، «طريقهي نويسندگي و داستانسرايي»، «سرگذشت حاجيباباي اصفهاني»، «اندک آشنايي با حافظ»، «يکي بود، يکي نبود»، «سر و ته يه کرباس»، «دارالمجانين»، «زمين، ارباب، دهقان»، «صندوقچهي اسرار»، «تلخ و شيرين»، «فارسي شکر است»، «راهآبنامه»، «قصههاي کوتاه براي بچههاي ريشدار»، «قصهي ما به سر رسيد»، «قلتشن ديوان» و «صحراي محشر».
عبدالعلي دستغيب دربارهي جايگاه اين نويسنده ميگويد: جمالزاده نخستين داستان كوتاهنويس ادبيات معاصر است. او نويسندهي خوشبيان و شوخطبيعي بوده و داستانهاي كوتاه زيادي نوشته است. از ميان داستانهاي كوتاه او، «يكي بود، يكي نبود» از بهترين داستانهاي كوتاه ايراني است.
اين منتقد دربارهي ويژگي داستانهاي جمالزاده عنوان ميكند: جمالزاده فارسي را راحت مينويسد، از گفتههاي مردم ايران بسيار استفاده ميكند و گفتههايش شيرين است. اين در حالي است كه در جواني از ايران رفته است؛ اما فارسي را به خوبي ميداند و حافظهي خوبي دارد. به آداب و رسوم خودش پايبند است. حتا شنيدهام در خارج هم خانهاش را به سبك ايراني آراسته بود. او آثار نويسندگان ايراني را ميخواند و با اينكه از ايران رفته بود، آداب و رسوم خودش را حفظ كرده بود.
دستغيب ميافزايد: جمالزاده خودماني و صميمانه مينوشت و روايت داستانياش خيلي پيچيدگي ندارد و فرنگيبازي درنميآورد. الآن شايد نوشتههايش كمي قديمي شده باشد؛ اما هنوز شيريني خودشان را دارند.
او در ادامه ميگويد: سال 54 نقدي را بر آثار جمالزاده منتشر كرده بودم و خودش هم آن را ديده بود. آن موقعها كمي تند رفته بودم؛ اما چون با داستانهاي نو مخالفت ميكرد، به او نقد زيادي كرده بودم. بعد اين نقدها را تعديل كردم. اما معتقدم او در آثارش تجربهي زيادي ندارد و از گذشتهاش استفاده ميكند. بيشتر روايت او نقلي است و در مقايسه با صادق هدايت و چوبك و اينها، مدرن نيست؛ اما نسبت به قبل از خودش تازه است.
اين پژوهشگر در پايان با اشاره به كتاب خودش در نقد آثار جمالزاده، ميگويد: اين كتاب كه «نقد آثار سيدمحمدعلي جمالزاده» نام دارد، 300 صفحه است و زندگينامهي جمالزاده را در اين كتاب آوردهام. همچنين نامههايش را آوردهام و آثارش را نقد كردهام. دربارهي نوشتههايش با ترتيب كار كردهام كه از «يكي بود، يكي نبود» تا «غير از خدا هيچكس نبود» را دربرميگيرد. هر فصل دربارهي يك اثر اوست. دربارهي ترجمههايش هم در يك فصل، مطالبي را آوردهام. اين كتاب قرار است در نشر نويد شيراز منتشر شود.
از جمله آثار محمدعلي جمالزاده اين عنوانها هستند: «گنج شايان»، «تاريخ روابط روس با ايران»، «پندنامهي سعدي يا گلستان نيکبختي»، «قصهي قصهها»، «بانگ ناي»، «فرهنگ لغات عوامانه»، «طريقهي نويسندگي و داستانسرايي»، «سرگذشت حاجيباباي اصفهاني»، «اندک آشنايي با حافظ»، «يکي بود، يکي نبود»، «سر و ته يه کرباس»، «دارالمجانين»، «زمين، ارباب، دهقان»، «صندوقچهي اسرار»، «تلخ و شيرين»، «فارسي شکر است»، «راهآبنامه»، «قصههاي کوتاه براي بچههاي ريشدار»، «قصهي ما به سر رسيد»، «قلتشن ديوان» و «صحراي محشر».
عبدالعلي دستغيب دربارهي جايگاه اين نويسنده ميگويد: جمالزاده نخستين داستان كوتاهنويس ادبيات معاصر است. او نويسندهي خوشبيان و شوخطبيعي بوده و داستانهاي كوتاه زيادي نوشته است. از ميان داستانهاي كوتاه او، «يكي بود، يكي نبود» از بهترين داستانهاي كوتاه ايراني است.
اين منتقد دربارهي ويژگي داستانهاي جمالزاده عنوان ميكند: جمالزاده فارسي را راحت مينويسد، از گفتههاي مردم ايران بسيار استفاده ميكند و گفتههايش شيرين است. اين در حالي است كه در جواني از ايران رفته است؛ اما فارسي را به خوبي ميداند و حافظهي خوبي دارد. به آداب و رسوم خودش پايبند است. حتا شنيدهام در خارج هم خانهاش را به سبك ايراني آراسته بود. او آثار نويسندگان ايراني را ميخواند و با اينكه از ايران رفته بود، آداب و رسوم خودش را حفظ كرده بود.
دستغيب ميافزايد: جمالزاده خودماني و صميمانه مينوشت و روايت داستانياش خيلي پيچيدگي ندارد و فرنگيبازي درنميآورد. الآن شايد نوشتههايش كمي قديمي شده باشد؛ اما هنوز شيريني خودشان را دارند.
او در ادامه ميگويد: سال 54 نقدي را بر آثار جمالزاده منتشر كرده بودم و خودش هم آن را ديده بود. آن موقعها كمي تند رفته بودم؛ اما چون با داستانهاي نو مخالفت ميكرد، به او نقد زيادي كرده بودم. بعد اين نقدها را تعديل كردم. اما معتقدم او در آثارش تجربهي زيادي ندارد و از گذشتهاش استفاده ميكند. بيشتر روايت او نقلي است و در مقايسه با صادق هدايت و چوبك و اينها، مدرن نيست؛ اما نسبت به قبل از خودش تازه است.
اين پژوهشگر در پايان با اشاره به كتاب خودش در نقد آثار جمالزاده، ميگويد: اين كتاب كه «نقد آثار سيدمحمدعلي جمالزاده» نام دارد، 300 صفحه است و زندگينامهي جمالزاده را در اين كتاب آوردهام. همچنين نامههايش را آوردهام و آثارش را نقد كردهام. دربارهي نوشتههايش با ترتيب كار كردهام كه از «يكي بود، يكي نبود» تا «غير از خدا هيچكس نبود» را دربرميگيرد. هر فصل دربارهي يك اثر اوست. دربارهي ترجمههايش هم در يك فصل، مطالبي را آوردهام. اين كتاب قرار است در نشر نويد شيراز منتشر شود.