ارجمندی

یکی از پرسشهایی که همواره داشته ایم این بوده که، "شهر چگونه می تواند وقایع، تاریخ و قهرمانهای خود را روایت کند؟" و پرسش دیگر این است که " این روایت چطور توسط مخاطب تجربه می‌شود؟

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فراموشی یکی از مشکلات همه ی انسانهایت. اما معضل بزرگتر زمانی شکل می گیرد، که فراموشی در مقیاس جامعه رخ دهد. چه خواهد شد اگر یک جامعه، تاریخ و وقایا و قهرمانهای خود را فراموش کند؟ آیا مکانیزمهایی برای یادآوری به جامعه وجود دارد؟ آیا رسانه ها قادرند که به همه ی این مسولیت یادآوری پاسخ دهند؟ آیا کالبد شهر و مکان رخدادها می توانند به ماندگاری حافظه ی جمعی کمک کنند؟ به بهانه ی پخش مجموعه مستند ٦قسمتی آلزایمر، خبرنگار فرهنگ و هنر مشرق گفتگوی زیر را با آقایان اسماعیل و ابراهیم ارجمندی تهیه کنندگان این مستند انجام داده است:


لطفا در مورد ایده های شکل گیری این مجموعه توضیح دهید. آلزایمر چگونه شکل گرفت؟

با سلام و احترام. دغدغه ی عمده ی جوامع امروز معرفی و انتقال روحیه ی قهرمانان و بیان تاریخ برای نسلهای بعد است. چرا که فراموشی تاریخ و به ویژه فراموشی قهرمانان در یک جامعه، عواقب وخیمی را به همراه خواهد شد. نقطه ای که انحطاط یک قوم از آنجا آغاز می شود، فراموشی قهرمانهاست. تاریخ چراغ راه آینده است و جامعه ی بی قهرمان محکوم به شکست و فناست. لذا عمده ی کشورها تلاش میکنند تا به هر نحو به کشتگان سرزمین خود احترام کنند و یاد آنها را گرامی بدارند و این موضوع را به نسل های بعد نیز انتقال دهند.

شاید شما بگویید که رسانه ها نقش کلیدی در این ماجرا دارند. همانگونه که در شدیدترین وجه، هالیوود به ستاره سازی و قهرمان سازی و القای حس ابرمرد بودن به جوانان آمریکایی است.

اما در واقعیتهای تاریخی و رخدادها و جنگها، مکانرخدادها نقش مهمتری ایفا می کنند و لزوما سندی ماندگار برای روایت تاریخ و وقایعند. از طرفی ممکن است برخی مخاطبان هرگز به جبهه ی رسانه ای مقابل خود برخورد نکنند و در تور رسانه ای نیافتند، اما به هر حال مجبورند که در فضاهای شهری حاضر شوند.

یکی از پرسشهایی که همواره داشته ایم این بوده که، "شهر چگونه می تواند وقایع، تاریخ و قهرمانهای خود را روایت کند؟" و پرسش دیگری که به تبع آن به وجود می آید این است که " این روایت چطور توسط مخاطب تجربه می شود؟"

این پرسش اولین بارقه های شکل گیری سری مستند آلزایمر را شکل داد.


باتوجه به اینکه با یک مستند علمی مواجهیم، بن مایه های نظری آلزایمر بر چه چیزی استوار است؟


خب همانگونه که از نام مستند پیداست، تمرکز علمی بر روی فراموشی جمعی است. فراموشی جمعی بر خاطره ی جمعی دلالت دارد و خاطرات جمعی باید در جایی ثبت شوند. دانشمندان علوم اجتماعی نام آن را حافظه ی جمعی گذاشته اند و موریس هالبواکس، اندیشمند فرانسوی به طور ویژه بر روی مکانیسم های فراموشی و یاد آوری حافظه ی جمعی تمرکز کرده است.

از نظر هالبواکس شبکه ای درهم تنیده از عناصر و عوامل در شهر و محل زیست انسان قرار دارد که امکان یادآوری و جلوگیری از فراموشی را ایجاد می کنند که آن را تحت عنوان نظریه حافظه جمعی ارایه کرده است.



چگونه به ساختار این مجموعه مستند رسیدید؟


طبیعتا همه چیز باید در راستای پاسخ به آن پرسش کلیدی اول شکل می گرفت. یعنی ابزارهایی که شهر به واسطه ی آن امکان روایت وقایع و قهرمانهای خود را دارد.

این ابزارها شامل فضاهای عمومی شهر، یادمان ها و المانهای شهری، دیوارنگاره ها، مجسمه ها و غیره هستند. و البته گاهی باید مکانهایی اختصاصی برای فضاسازی و ادراک محیطی شهرنشینان ایجاد کرد که از فراموشی تاریخ جلوگیری کند که این کارکرد به عهده ی موزه هاست.  اما گاهی مکان رخدادی بیرون از شهر قرار دارد که در آنجا واقعه ای رخداده که با برگزاری تورهای بازدید از آن مناطق و حضور مردم در آنجا سندی تاریخی به جامعه گوشزد می شود. این چارچوب مارا به شش قسمت رساند.

در قسمت یک فضای کلی مستند حول سوال بالا شکل گرفت و بررسی تطبیقی برخورد با تاریخ و هویت در فضای شهری میان ایران و ایتالیا و برخی کشورهای دیگر صورت گرفت

در قسمت دوم بررسی تطبیقی المانهای روایتگر تاریخ و هویت در شهرهای کشورهای مختلف از جمله روسیه هست.

 قسمت سوم به طراحی یادمان ها اختصاص دارد، که در آن با نگاهی تطبیقی احترام کشورهای مختلف به کشتگان و تاریخشان در قالب یادمان بررسی می شود. ساخت یادمانها برای جنگهای تاریخی در کشورهای مختلف مثل فرانسه و ایتالیا و روسیه و ایران و ... نیز مقایسه می شوند ، و در این مقایسه به برخی اصول یادمان سازی اشاره می شود.

قسمت چهارم به طور ویژه جنگ ٨ ساله ایران و عراق را از منظر یاد شده می کاود و یادمانهای جنگ دو کشور را مقایسه میکند. جایی که جنگ روایتها برای تبیین نگاه هرطرف مخاصمه در حوزه ی معماری شکل گرفته و صحنه ی منازعه ای دیگر توسط دوکشور است
 
قسمت پنجم مقایسه ای از روایت قهرمانان زن و زنان تاریخ ساز جهان در شهرهای مختلف است و در این مقایسه روایت شهرهای ایران از زنان قهرمان و بزرگ و زنان جنگ در ایران بررسی می شود.

قسمت ششم در خصوص موزه هاست. در این قسمت که با نام " فراموشخانه" تهیه و تولید شده، به بررسی این مساله می پردازد که چطور یک موزه میتواند به یک فراموشخانه تبدیل شود و یا چطور یک موزه میتواند مصداق یک موزه ی سرزنده باشد؟

در خلال این قسمت سفری به موزه جنگ مسکو و استانبول داشته ایم و مقایسه ای با موزه های جنگ تهران و خرمشهر و ایران باستان در تهران کرده ایم.


چرا بحث جنگ را تا این حد برجسته دیده اید و به آن پرداخته اید؟


پاسخ روشن است. ما باید به موقعیتهایی تاریخی توجه می کردیم که در شرایطی غیرمتعارف، تاریخ و یا جامعه دچار تحول شده اند و این مقاطع، عموما گویای این هستند که عمده ی تحولات تاریخی از مجرای جنگها رقم خورده اند. در واقع جنگها عامل تغییر در تاریخند و از این حیث مطالعه و تلاش برای انتقال تاریخ جنگها به نسلهای بعد واجد اهمیت است.

ضمن آنکه قهرمانها عموما از دل جنگها و موقعیتهای خطیر و دشوار تاریخی متولد می شوند. مثل شهدای دفاع مقدس که در بهبوحه و کشاکش ابتلای جنگ، مقام یافتند.


با این توضیحات بنظر می رسد لحن فیلم باید علمی و تخصصی باشد و مناسب جامعه ی متخصص معماری و شهرسازی باشد


تلاش شده که زبان فیلم، قابل فهم برای عوام، و قابل قبول برای جامعه متخصص باشد. در واقع فیلمنامه ی این مجموعه بر اساس ماه ها تحقیقات پیشین و کار تخصصی در این حوزه شکل گرفت و توسط نوید سالاری فیلمنامه بازنویسی شد و در بازنویسی از شیوه ی قصه گویی برای بیان محتوا بهره برده شد، لذا فیلم برای عوام قابل درک است.


عمده ی مستندها از راوی به صورت صدا روی تصویر استفاده میکنند، چه چیزی شما را به حضور راوی درون قاب ترغیب کرد؟


در مرحله ی پیش تولید احساس کردیم که بهتر است فیلم تا حد امکان به مخاطب نزدیک شود، لذا راوی به درون قاب تصویر آورده شد و متنها از همان ابتدا برای راویان تنظیم شد. متنها نیز دقیقا بر اساس فیلمنامه و عین به عین در موقعیت ها و در قاب توسط مجریان ارایه شد.


برای تولید به چه مکانهایی سفر داشته اید؟


تولید این مجموعه هم سفرهای داخلی و هم سفرهای خارجی را شامل شد. سفرهای داخلی از تهران آغاز و شهرهای لاهیجان، ناهارخوران گرگان، رادکان کردکوی، دلیجان، خرم آباد، هومیان کوهدشت، خرمشهر، کرمانشاه، سردشت، مرصاد، و دیواندره را در ادامه داشت. کشورهای خارجی نیز در حد بضاعت پروژه به کشورهای روسیه و ترکیه برای تولید و عمده ی کشورهای مطرح اروپایی و آمریکا و استرالیا با تهیه تصویر و آرشیو را شامل شد.


چه نیازی به موسیقی در تیتراژ پایانی وجود داشت؟ این موضوع در مستندها پدیده ی مرسومی نیست


آلزایمر مجموعه مستندی تلویزیونی است که از شبکه ی سه سیما و شبکه ی مستند با بازه های تکرار متفاوت و برای عموم جامعه پخش می شود و از آنجا که آلزایمر فضایی تبیینی و منطقی دارد، برای پوشش بخش حسی و عاطفی آن از موسیقی با صدای سینا دستخوش استفاده شد که فضایی احساسی مورد نیاز را در تیتراژ تامین کند. اگر چه در فضای محرم و صفر ممکن است با محدودیتهای پخش مواجه شود.

با سپاس از شما و فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

من هم از زحمت شما سپاسگزارم و امیدوارم از دیدن این برنامه احساس رضایت کنید.

** مجموعه مستند «آلزایمر» به کارگردانی نوید سالاری مقدم و تهیه‌کنندگی اسماعیل ارجمندی و ابراهیم ارجمندی در گروه برنامه‌های تلویزیونی مرکز بسیج صداوسیما تولید شده است. بنا بر این گزارش، این مجموعه که در ۶ قسمت تولید شده، به طور موازی از شبکه سه ساعت ۲۴ و شبکه مستند ساعت ۲۲:۳۰ به روی آنتن می‌رود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس