به گزارش مشرق، نگاهی تحلیلی به تاریخ فرهنگی زنان جامعه ایران نشان میدهد که در طی تاریخ همواره مردم ایران از فرهنگ غنی و استواری در توجه به رعایت پوشش ظاهری و نوع لباس متناسب با فرهنگ خود برخوردار بودهاند، بهنحویکه انتخاب نوع پوشاک مناسب و آراسته، منزلت اجتماعی و موازین فرهنگی آنان را نیز نمایان مینموده است. ازاینرو موضوع حفظ و رعایت پوشش برای زنان و انتخاب پوشاک مناسب، از جمله مؤلفههای فرهنگیای شناخته میشود که باید هر ملتی بر تحفظ بر آن بهنحویکه ارزشهای اجتماعی و فرهنگی خاص آن جامعه را نشان دهد، کوشا باشد.
با توجه به این موضوع، زنان جامعه ایرانی پس از پذیرش دین اسلام بهعنوان دینی سعادتبخش، حجاب و پوشش اسلامی را بهعنوان یکی از مؤلفههای اعتقادی و فرهنگی دین اسلام که صیانت از عفت و شخصیت زن مسلمان را موجب میشود، پذیرفتند و در مقابل توطئههایی چون واقعه کشف حجاب در زمان پهلوی اول، تا سرحد جان برای حفظ آن مبارزه کردند. توطئهای که با هدف اجرای تز اسلامزدایی و جایگزینی ارزشهای لیبرالیستی در جامعه با مدیریت غرب و با اجرای رضاخان شکل گرفت که از مهمترین جلوههای این طرح، پدیده «کشف حجاب» بود.
اما حرکت بهسوی مدرنیته در کنار بروز تحولاتی همچون جهانی شدن فرهنگ و رشد فرهنگ مصرفی، گرایش به مد و نظارت مستمر بر ویژگیهای ظاهری، این مؤلفه فرهنگی اسلامی-ایرانی را تحت تأثیر قرار داد و این ارزش فرهنگی صورتی یافت که نهتنها همگونی و مطابقتی با این فرهنگ غنی نداشت، بلکه موجبات ترویج بیحدوحصر مد و فرهنگ غربی و لوازم آن همچون مصرفگرایی را ترویج نمود. چنانکه شاهد هستیم بعضی زنان امروزی با استفاده خاص از برخی اقلام مد روز و با توجه افراطی به لباس و قیافه، تصویرهایی شخصی از خویش برمی سازند و همزمان پیامهایی درباره کیستی و هویت خود به دیگران ارسال میکنند که شایسته زن مسلمان ایرانی نیست.
مسئلهای که به بهانه استفاده از پوششهایی راحتتر از حجاب کامل(چادر) و با آمدن پوشش «مانتو» به چرخه تولید پوشاک کشور، نهادینه شد اما از مسیر درست و مناسب خود منحرف شد و شکل نامتعارف امروزی را پیدا کرد. در حقیقت ترویج استفاده از پوششهایی جایگزین برای حجاب اسلامی چادر، به بهانههای مختلفی چون عدم استفاده صحیح و راحت در مکانهای مختلف از این پوشش، مسیری را برای تغییر این پوشش متعارف آمیخته با فرهنگ اسلامی باز کرد که در نهایت موجب کمارزش شدن و کمتوجهی به آن از سوی برخی زنان و دختران ایرانی و فراگیر شدن پوششهای نامناسب دیگر شد.
وقوع این مسئله علاوه بر تأثیر مدرنیته غرب و رواج فرهنگ مصرفگرایی در کشور، از عوامل دیگری نیز برخوردار است که میتوان این عوامل را از عوامل تشدیدکننده وضعیت نابهنجار موجود تلقی نمود که در ادامه به آن پرداخته میشود.
از جمله عوامل تأثیرگذار بر ترویج و مقبولیت پوششهای نامتعارف در کشور، روی آوردن تولیدکنندگان و طراحان صنعت لباس کشور به تولید لباس با شکل و فرمهای غربی و غیر ایرانی دانست. چراکه پوششها و لباسهایی همچون انواع مانتو، ظرفیت بیشتری برای تولیدکنندگان لباس و پوشاک زنانه ایجاد میکنند تا با تنوع بخشیدن به تولیدات خود و با تبعیت از مدلهای غربی، توجه خریداران را به خود جلب نمایند و فروش بیشتر و درنهایت سودآوری بیشتری را برای این گروه، از چرخه تولید پوشاک کشور ایجاد نمایند.
در این میان نکته قابل توجه این است که در طی سالهای بعد از انقلاب و با بروز این تحولات که هم در عرصه اجتماعی و فرهنگی و هم در عرصه اقتصادی ایجاد شد، بخش مدیریت و نظارت فرهنگی در دستگاههای دولتی و غیردولتی نیز به وظیفه خود به شکل صحیحی عمل ننمود و با کمتوجهی به ترویج سریع پوششهای نامتعارف اقدام جدی و مناسبی انجام نداد.
درحالیکه غرب با استفاده از راهبرد جنگ نرم علیه فرهنگ اسلامی -ایرانی و با استفاده از ابزارهای مختلف و نیرومندی چون رسانه تماموقت مدلهایی برگرفته از سبک زندگی غربی و الگوهایی را برای زنان و دختران ایرانی ترویج مینمود که نهتنها هیچ سنخیتی با این فرهنگ نداشته و ندارند بلکه زمینههای بیبندوباریهای اخلاقی را نیز فراهم نمودند.
این کوتاهی و بیتوجهی به بازار تولیدات مصرفی کشور، با سرازیر شدن پوشاک قاچاق و وارداتی با اشکال و طرحهای غیرمتعارف همراه شد و آن را شدت بخشید. چنانکه در سالهای اخیر شاهد بودهایم که تولیدکنندگان اکثر برندها ومارکهای معتبرجهانی پوشاک والبسه به بازگشایی شعبه،خاصه درکلانشهرتهران،اقدام کردهاندوهمین امر برمحبوبیت محصولات آنهابهویژه درمیانگروههای هدف،شامل زنان وجوانان،افزوده است.
اگرچه برای کنترل و نظارت بر صنعت پوشاک اقداماتی همچون تشکیل کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور ذیل معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد، اما اینگونه اقدامات نیز به دلیل مشکلات مختلف نظارتی و یا عدم ارائه الگوهای مناسب برای تولیدکنندگان و یا عدم الزام آنان به پیروی از مدلهای تصویبشده، عملاً تأثیر چندانی نداشته است.
علاوه بر این نهادهای دیگر فرهنگی و دینی نیز توجه جدیای به رواج پوشاک و تولیدات غیر اسلامی نداشته و برای ترویج حجاب اسلامی اقدامات لازم تبلیغی را انجام نداده و یا در این امر کوتاهی کردند. چراکه مبارزه با هر پدیده نامتعارف فرهنگی منتج از فرهنگ غرب، اقدامهای تبلیغی جدی و مؤثر را میطلبد. اقدامهایی که باید از ابتدای سنین نوجوانی و جوانی و در نهادهای مختلف از خانواده تا دانشگاه و محل کار تبلیغ و ترویج شده، آسیبهای آن تبیین شود و نوع مناسب آن ترویج شود.
چنانکه رسانه بهویژه سینما و تلویزیون در این مسیر فرهنگی نقش بسیار مهمی داشته و ابزار مؤثر و کارگشایی محسوب میشوند که نهتنها از آن بهدرستی استفاده نشده بلکه با عدم نظارت صحیح بر آن، در مواردی خود به ضد ارزش تبدیل شده، با نمایش دادن بازیگران مشهور زن در پوششهای نامناسب، خود به ترویج فرهنگ ضد ایرانی اقدام نمودهاند.
در مجموع عوامل مختلفی را باید در تغییر شکل نوع پوشش اسلامی به اشکال نادرستی که موجب ترویج فرهنگ غربی و عدم حفظ حجاب و بهاصطلاح بدحجابی میشوند دخیل دانست که از آن جملهاند: تغییر باورها و ارزشهای زن مسلمان ایرانی نسبت به حجاب و پوشش، رواج فرهنگ و سبک زندگی غربی و عدم مبارزه با آن، عدم نظارت بر صنعت پوشاک کشور، عدم توجه نهادهای فرهنگی و اجرایی کشور به مقوله عفاف و حجاب و پوشاک کشور، عدم ترویج و تبلیغ فرهنگ اسلامی-ایرانی از سوی نهادهای فرهنگی-دینی و رسانه.
با توجه به رواج سریع پدیده بدحجابی که معضلات وسیعی در زمینه فرهنگ و مسائل اجتماعی به همراه داشته و خواهد داشت لازم است که نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی و نهادهای دینی و فرهنگی به این مقوله توجه جدی نمایند و با کنترل و نظارت بیشتر بر صنعت تولید پوشاک کشور و با ترویج نوع درست پوشاک و الگوهای متعارف منطبق با سبک زندگی اسلامی-ایرانی، از شیوع آن جلوگیری نمایند تا نسل امروز و آینده کشور از آسیبهای آن در امان بماند.
منبع: پایگاه برهان