کد خبر 74905
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۵

براي آنهايي که در يکي دو دهه گذشته مجموعه عملياتهاي مهم تروريستي در دنيا را رصد کرده اند، اين نکته کاملا آشکار است که طراحي و اجراي هر اقدام بزرگ و تاثيرگذار که بخواهد شانس بالايي براي تحقق بيابد، نيازمند چند ويژگي بنيادين و منطقي است که چيدمان آنها در کنار يکديگر، آن حادثه را رقم مي زند.

شايد به همين خاطر است که برخي کارشناسان واحدهاي ضدتروريستي، از ضرب المثل «يک تروريست حرفه اي، يک دانشمند برجسته است» بهره مي گيرند تا ويژگي هاي خاص اينگونه اقدامات را براي افکار عمومي تشريح کنند. مثال ملموس در اين قضيه را مي توان حادثه 11 سپتامبر دانست که نحوه طراحي و اجراي آن به قدري پيچيده و چندلايه بود که بسياري از کارشناسان (حتي غربي) تدوين و پياده سازي آنرا توسط شبه نظاميان القاعده که مختصر آشنايي با تکنولوژي هاي روز و برنامه ريزي هاي شبکه اي داشته و از عمق نفوذ کم در آمريکا برخوردار بودند، غيرممکن بدانند.

رسانه هاي داخلي و خارجي در مدت زماني که از اعلام رسمي اتهام آمريکا به ايران مبني بر طراحي سناريوي ترور عبدالجبير عادل سفير عربستان سعودي در واشنگتن مي گذرد، عمدتا بر يکي از ارکان طراحي يک عمليات يعني موضوع عامل انساني تکيه کرده اند. هرچند اين رکن، بسيار مهم و قابل اعتناست اما منحصرا تکيه و تاکيد بر آن، ضمن آنکه افکار عمومي را از ساير اشتباهات فاحش آمريکا در طراحي اين سناريو غافل مي کند، اين امکان را به غربي ها مي دهد تا پروژه آمياي دو را (که در ادامه به آن اشاره مي شود) براي ايران نيز اجرا کنند.

براي درک هرچه بهتر زواياي يک عمليات با ويژگي هاي مورد ادعاي آمريکا ، عناصر مهم آنرا مي توان به شرح زير خلاصه و معرفي کرد: نماي کلي: بر اساس اين ادعا، قرار بوده فردي به نام منصور ارباب‌سيار که اقوام وي در سپاه قدس فعاليت مي کنند، با پرداخت پول دريافت شده از ايران به يک فرد فعال در يکي ازکارتل هاي بزرگ موادمخدر مکزيک ، موجبات قتل سفير عربستان در آمريکا را فراهم کند.

اين اتفاق قرار بوده در رستوراني که سفير در طول هفته چند بار براي صرف غذا به آنجا مي رفته، صورت بگيرد. شايد اين طراحي از نظر رسانه اي تا حدي جذاب و قابل اعتنا باشد اما اشتباهات فاحش و ساده اي که در آن ديده مي شود نشان از عجله دولتمردان کاخ سفيد براي اتهام زني به جمهوري اسلامي ايران دارد. برخي از اين اشکالات کاملا ملموس و برخي نيازمند مختصر آشنايي با فضاي عملياتهاي اين چنيني است که تلاش مي شود با ذکر مثالهايي ساده، بيان شود.

1- شايد يکي از مهمترين اشکالات تخصصي که بتوان بر اين طراحي گرفت، فقدان شبکه هاي چندلايه، تک سلولي و ارتباطات افقي باشد. بدين معنا که بر اساس سناريوي آمريکا، منصور ارباب سيار، پول را از يک نيروي سپاه قدس گرفته و به فردي قاچاقچي براي ترور سفير عربستان تحويل مي دهد. اين همه ماجراي سناريوي يادشده است. حال اين سناريوي ساده و بدون پيچيدگي خاص را با ترور يک دانشمند ايراني به نام شهيد عليمحمدي مقايسه کنيد. يک ايراني به نام مجيد جمالي فشي پس از 3 سال همکاري با موساد، دستور مي گيرد يک موتورسيکلت حاوي بمب را جنب درخت مقابل منزل اين شهيد پارک کرده و فرار کند. براي اين ترور، وي ماه ها دراسرائيل آموزش ديده، با ده ها نفر که هر کدام يک وظيفه متفاوت داشتند، ملاقات کرده و در نهايت براي ترور دانشمندي که نه محافظي دارد و نه در محل خاصي تردد مي کند، آماده مي شود. اما ايران براي ترور سفير يک کشور که با چندين محافظ تردد مي کند، بدون اينکه عامل انجام ترور را بشناسد، 100 هزار دلار پول پرداخت مي کند و بي توجه به اينکه وي سلسله مراتبي را طي کند، با عامل به اصطلاح نفوذي ايران بارها ديدار مي کند. جالب تر اينکه بر اساس شنود رابرت ولوسزين مأمور ويژه اف بي آي در اين پرونده، عامل نفوذي ايران (ارباب سيار) از اين قاچاقچي سوال مي کند آيا با مواد منفجره کار کرده است؟ او تنها پاسخ مي دهد با «سي 4» آشناست و عامل ايران قانع مي شود! آيا منطقي است که اين سوال، همه برآورد عامل نفوذي کشوري چون ايران که سالها در زمينه مبارزه با سرويس هاي جاسوسي مهم دنيا فعاليت کرده، از توانمندي عملياتي يک تيم قاچاقچي باشد اما براي ترور يک دانشمند در محل سکونت، عامل آن بايد ماهها دوره نظامي بگذراند؟

در مقايسه اي ساده با نحوه ترور شخصيت هاي معروف در دنيا، هيچگاه نمي توان با يک واسطه به عامل اصلي نفوذي رسيد و او هم بي واسطه با مسئولان ارشد سازمان طراح موضوع، در ارتباط باشد.

2- نحوه ارتباط عوامل داخلي و خارجي. هر مجموعه يا شخصي براي اجراي اين عمليات، قطعا بالاترين سطوح حفاظتي را در نظر مي گيرد. اين سطوح شامل نحوه ارتباط، نوع صحبت و پرداخت هاي مالي مي تواند باشد. با مطالعه گزارش مامور ويژه اف بي آي در اين پرونده مشخص مي شود که آنها از راههايي مانند شنود تلفن، جاسازي ميکروفن مخفي و رديابي پول هاي حواله شده، توانسته اند مدارک خود را جمع آوري کنند.

بر اساس اين اسناد، بالاترين سطح پنهانکاري توسط نيروهاي سپاه قدس و عامل اصلي يعني ارباب سيار، استفاده از رمز «ماشين شورلت» به جاي قتل سفير عربستان است! شايد اين پنهانکاري براي فيلم هاي هاليوود جذاب باشد اما در روش هاي اطلاعاتي جايي ندارد. به ظاهر در حالي که اکنون انواع رمزکننده هاي بومي ايميل در کشور مورد استفاده قرار مي گيرد، چرا بايد همه اطلاعات از طريق تلفن آن هم بدون واسطه انجام شود؟ چقدر قابل باور است که ارباب سيار پس از دستگيري، مجددا از داخل بازداشتگاه اف بي آي با تلفن مسئولي از سپاه قدس مستقيما صحبت کرده و او به عامل خود در آمريکا دستور بدهد و اين گفتگو، سند وزارت دادگستري آمريکا باشد؟!

مثال طراحي ترور شهيد عليمحمدي را مي توان اينجا نيز به کار برد. در حالي که ايران از نظر سطوح تکنولوژي ردگيري ارتباطات، بسيار پايين تر از آمريکا قرار دارد، عامل قتل از سامانه بسيار خاص و پيشرفته «ويندوز قرمز» براي هماهنگي با موساد استفاده مي کند ولي عامل نفوذي ايران در آمريکا که اين کشور مي داند پسرعمويش در سپاه قدس فعاليت دارد، تلفني همه کارها را هماهنگ مي کند !

کارشناسان از اصطلاح «ارتباطات ايزوله» براي تشريح نحوه فعاليت عوامل شبکه هاي تروريستي و نفوذي استفاده مي کنند که معني آن سختي هاي فراوان شناخت عوامل افقي و عمودي اين طراحي ها و عدم اشراف عوامل بيروني بر اين تيم هاست، لذا اين مسئله که در عرض يک هفته همه ماجرا براي آمريکا نمايان شود، نشان از بي توجهي طراحان واقعي اين سناريو به تخصص بالاي دستگاههاي اطلاعاتي ايران است.

3- موقعيت زماني. در شرايطي که ايران به خاطر قرابت انقلاب هاي منطقه با ارزشها و آرمانهاي جمهوري اسلامي در موقعيتي ممتاز قرار دارد، همايش بزرگ بيداري اسلامي را براي نزديکي تفکرات انقلاب هاي جهان اسلام در تهران برگزار مي کند و نشانه هاي حمايت از ملت ايران در افکارعمومي و نخبگان سياسي و اجتماعي کشورهاي مسلمان موج مي زند و از سوي ديگر آمريکا با بحران هاي مالي و قيام هاي مردمي مواجه است، کدام عقل سياستمدارانه اي چنين برگ هاي برنده اي را با انجام يک ترور از دست مي دهد؟

4- عامل انساني. موضوعي که بيشترين مانور رسانه اي را به خود اختصاص داده، شخصيت هاي درگير در اين عمليات هستند که منصور ارباب سيار، کانون اصلي اين موضوع است. هشدار مهم در اکثر عمليات هاي مهم تروريستي، استفاده از افراد به اصطلاح «پرونده سفيد» است. اين افراد يا اساسا فاقد مشکل هستند يا براي آنها هويت جعل مي شود و به علت نداشتن هيچ سابقه يا مشکل امنيتي و قضايي، درصد بالاتري از اطمينان را براي طراحان ايجاد مي کنند اما منصور ارباب سيار مملو از تخلفات کوچک و بزرگ است و گزينه دست سوم هيچ نيروي اطلاعاتي نيز محسوب نمي شود چه برسد به اينکه مسئوليت مهمي به او محول شود. شايد بالاترين مسئوليتي که مي توان به او داد اطلاع دادن ساعت ورود و خروج سفير عربستان به رستوران باشد و بس.

5- انگيزه هاي مادي و معنوي. هر فردي براي انجام کارهاي ساده خود نيازمند انگيزه است چه برسد به اينکه اين موضوع، يک عمليات تروريستي باشد. مرور انگيزه هاي موجود در افراد دخيل، ابهامات اين سناريو را بيشتر مي کند. ارباب سيار اگرچه انگيزه هاي مادي براي انجام برخي کارهاي خلاف قانون (آن هم نه در حد ترور) داشته اما به تازگي و پس از 20 سال سکونت در آمريکا موفق به دريافت تابعيت اين کشور شده است.

اين موضوع هر فردي را دچار وسواس مي کند تا با اجتناب از اقدامات خلاف قانون، حاصل تلاش چندين ساله خود را نابود نکند. عامل اجرايي کارتل موادمخدر مکزيک نيز قطعا با رقم هايي چون 1 و نيم ميليون دلار دست به اين کار نمي زند چراکه بر اساس آمار سال گذشته بي.بي.سي اين باندها سالانه 13 ميليارد دلار درآمد دارند. حال کدام باند حرفه اي اين درآمد را با تحت تعقيب بودن توسط نيروهاي اطلاعاتي آمريکا در سراسر دنيا تنها به خاطر 1 و نيم ميليون دلار عوض مي کند؟ مگر مي توان به افراد سابقه داري چون باندهاي موادمخدر براي کاري که هيچ ارتباطي با حوزه فعاليت آنها دارد، اطمينان کرد؟

اگرچه اين موارد به عنوان مهمترين دلايل زيرسوال بردن سناريوي جديد آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران قابل اشاره است، اما مواردي چون نحوه واريز پول به حساب منصور ارباب سيار با توجه به تحريم هاي گسترده و غيرممکن بودن رديابي محل و شخص واريزکننده اين مبالغ، اجراي تمام مراحل سناريو در خاک يک کشور آن هم آمريکا که در عمليات ها به عنوان يک ضعف مهم محسوب شده و از آن اجتناب مي شود و مواردي از اين دست نيز مي تواند به عنوان ديگر اشکالات بنيادين اين طراحي مورد توجه قرار بگيرد. هرچند غرب در پرونده هايي چون آميا يا انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريکا در لبنان بسيار کوشيد تا اين اقدامات را به ايران نسبت دهد و پس از گذشت قريب 20 سال، هنوز هيچ نتيجه اي نگرفته است.

اما در قضيه اخير تلاش کرده از ابتدا با کامل کردن اسناد ساختگي، موضوع را به سمت ايجاد يک دادگاه لاکربي ديگر سوق دهد؛ به اين صورت که با اتهام زني به برخي مسئولان ايراني و برگزاري دادگاههاي صوري به سمت ايجاد فشارهاي جديد و سخت تر به ايران و يا گزينه هاي گستاخانه تر حرکت کند اما شتاب زدگي در طراحي اين سناريو و جهش ناگهاني عمق نفوذ جمهوري اسلامي ايران در منطقه، راه را بر اين طراحي خطرناک و چندمرحله اي بسته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمد ۱۱:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۳
    0 0
    سلام تحلیل بسیار جالبی بود و اطلاعات نسبتاً جامعی از داستان رو در بر داشت. از مشرق تشکر می کنم و امیدوارم از این دست تحلیل های دفاعی امنیتی در کنار گزارش هاتون داشته باشید. یا علی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس