به گزارش مشرق، «علی عبدی» در یادداشت روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
اخیرا در برخی محافل و اظهارنظرهای سیاسی، سخن از موضوعی تحتعنوان «آتشبس» به میان آمده است که اتفاقا ظاهرا به مذاق برخی جریانات سیاسی معلومالحال نیز خوش آمده است. از آن جهت که این روزها مقارن است با اتفاقات تیر سال ۷۸، یعنی غائله کوی دانشگاه؛ بد نیست پیرامون مساله «آتشبس» نکاتی را ذکر کنیم.
رهبر معظم انقلاب در دیدار ۱۲رمضان (۱۷خرداد) امسال خود با دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور بحثی را با عنوان «آتش به اختیار» بودن جوانان و جریان انقلابی مطرح کردند. آنچه به وضوح از سخنان ایشان استنباط میشود این است که بهدلیل کجفهمی و گاهی حتی عناد برخی مسئولان و صاحبان منصب در تشخیص اولویتها در حوزههای گوناگون فرهنگ و سیاست، ایشان از مخاطبان سخنان خود درخواست کردند درباره موضعگیری نسبت به پدیدههای اجتماعی و از این مساله مهمتر، درباره اقدام ایجابی انقلابی و فرهنگی منتظر تحرکی از سوی مسئولان نباشند و خود بنابر تشخیص، دست به اقدام عاقلانه با رعایت تمامی مصالح مردم و انقلاب بزنند.
طبیعی است که افسر آتش به اختیار در میدان نبرد، گاهی «شلیک و تیراندازی بهسوی دشمن را چاره کار میبیند» و گاهی «دست از آتش کشیدن» را؛ بنابراین در دل سخنان رهبری هم معنای حرکت وجود دارد، هم ایستادن، هم «آتش گشودن» وجود دارد و هم «دست از آتش کشیدن.» بر این اساس به نظر میرسد آنچه امروز با عنوان «آتشبس» در فضای اجتماعی مطرح شده، هرچند گوینده سخن از معنای حقیقی آن مطلع نباشد، تحریفی در سخنان مقام معظم رهبری یا به تعبیری دقیقتر، فرمان به کاری مغایر با فرمان ایشان است.
جالب آن است که طراحان و عاملان فتنه سال۸۸ به سرعت از پیشنهاد «آتشبس» استقبال کرده و با اقدامی رو به جلو بحث «گفتوگوی ملی» را مطرح کردهاند. یکی از عناصر اصلی جریان برانداز که سابقه زندان در فتنه را نیز دارد در پیامی توییتری خطاب به زاکانی مینویسد: «آقای زاکانی در اقدامی درست پیشنهاد آتشبس یکطرفه به دوستان خود داده. چرا یکطرفه برادر؟ گفتوگوی ملی را شروع کنیم.»
یا در توییت دیگری مینویسد: «علیرغم پشیمانی آقای زاکانی از آتشبس یکطرفه، همچنان باید بر گفتوگوی ملی تاکید کرد. شرایط اقتصادی و اوضاع منطقهای، تنش داخلی را برنمیتابد.»پیرامون این مساله چند نکته اساسی قابل طرح است که به اختصار به آنها میپردازیم.
اگر نسخه آتشبس برای جریانات و گروههای سیاسی تجویز شده است که تا پیش از این با دعواها و بگومگوهای بیحاصل خود نهتنها دردی از مشکلات مردم دوا نمیکردند، بلکه فضای تنش در جامعه ایجاد میکردند و حل معضلات مردم بهجای قرار گرفتن در صدر امور مسئولان، به مساله درجه چندم تبدیل میشد؛ اقدامی قابلقبول است؛ اما اگر منظور از آتشبس، فراموشکردن وقایعی چون کودتای سال ۷۸ و فتنه سال ۸۸ و به قول معروف «شتر دیدی ندیدی» است، باید عرض کرد دوستان مطرحکننده این ایده، دچار خطای فاحش راهبردی هستند، چراکه نه مردم میتوانند اتفاقات سال ۸۸ چون زیر سوال رفتن رای اکثریت، توهین به امام امت(ره) و اصل نظام، به آتش کشیدن اموال عمومی و ایجاد امیدواری در دشمنان و فراهمکردن بستر اعمال سختترین تحریمهای اقتصادی از سوی غرب علیه ایران را فراموش کنند، نه دانشجویان و استادان انقلابی میتوانند استفاده ابزاری از دانشگاه برای ضربهزدن به اسلام و انقلاب در ۱۸تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ را فراموش کنند و نه رهبر معظم انقلاب اجازه خواهند داد کسانی که آن ظلمهای بزرگ را در حق مردم و کشور مرتکب شدند، مجددا فرصت ضربه به انقلاب را پیدا کنند.
اما نکته جالب، حمایت عناصر اصلی فتنه ۸۸ از موضوع آتشبس و پیشنهاد شروع گفتوگوی ملی است. گرچه این اتفاق تازگی ندارد و پیشتر نیز حامیان این جریان پیشنهاد «آشتی ملی» را مطرح کرده بودند، اما چیزی که تعجببرانگیز است، توجه این افراد به «گفتوگو» و همینطور «از بین رفتن منافع ملی در سایه ایجاد تنش» است!
ظاهرا این افراد فراموش کردهاند که در جریان حوادث سال ۸۸، چقدر دلسوزان کشور و در راس آنها مقام معظم رهبری بر موضوع دوری از ایجاد تنش و توجه به از بین رفتن منافع کشور و امیدوارشدن دشمنان به اوضاع داخلی ایران بر اثر آشوبها تاکید کردند، اما گوش این افراد بدهکار نبود.
حال علت اینکه چرا طی هشتسال، نظرات این افراد تا این اندازه تغییر کرده است از دو صورت خارج نیست؛ یا سرشان به سنگ خورده و متوجه اشتباهاتشان در گذشته شدهاند که شواهد متعددی خلاف این گزاره را اثبات میکند یا اینکه برای پیشبرد اهدافشان دیگر سیاست مبارزه از بیرون با نظام اسلامی را شکستخورده میدانند و امروز سیاست حضور در ارکان قدرت با استفاده از ابزار انتخابات و استحاله و براندازی از درون را در دستور کار دارند. الله اعلم!